یلدا با رویا (۲)

1399/09/29

...قسمت قبل

عجیب بود رویا نه اون روز نه حتی روزهای بعد هیچ جوابی به پیامم نداد.ده روزگذشت ،جای ناخن هاش هنوز روی بازوم بود ولی دلم میگفت انتظار دیگه بی فایده بود … احساس میکردم رفتارش با من نسب به قبل سردتر شده وتندتر برخورد میکرد(شاید هم من احساس گرمتر شدن رابطه را داشتم). گفتم لابد پشیمون شده و دیگه نمیخواد ادامه بده. هفته بعد روز دوشنبه صدام کرد رفتم توی اتاقش .گفتم: بفرمایید خانم سعادت ! زیر چشمی ونگاه سردی کرد : درب رو ببند ،چند دقیقه بشین!!. لحظاتی با لبتابش سرگرم بود ،بلند شد اومد رو بروی من نشست .یک برگ چک گذاشت جلوم نگاهی به چک کردم.چک شخصیش بود 10 میلیون تومان! .نگاش کردم که بپرسم چکارش کنم .گفت آقای زاهد بخشی از چک مربوط به پاداش پروژه های تموم شده است و بخشی دیگه کادوی ازدواج مریم خانم !! زل زدم تو چشماش ،غافلگیر شدم. حدس زدم حرفای چند روز گذشته ام با مریم رو شنیده!! راستش از ذوق وخوشحالی نمیتونستم حرفی بزنم.ده میلیون تومان!! حقوق تقریبا 5 ماه من بود .با این پول میتونستم باقی مونده جهیزیه مریم رو کامل کنم .چک رو گذاشتم لای دفترم و نگاه رویا کردم . گفت چیزی شده ؟ نه خانم مهندس ! فقط نمیدونم چطور باید تشکر کنم !؟ لبخندی زد ، و ادامه داد:اگر بتونی پروژه قشم و ایلام رو هم تا قبل ازعید تموم کنی ،پاداش بهتری خواهی داشت !! با دستپاچگی گفتم قربونتون برم !! خنده اش گرفت :فعلا به برو به کارت برس. قبل از اینکه در رو باز کنم گفت: گوشیت خرابه ؟نه چطور؟ هیچی همین جوری ! بفرمایید . دوباره تشکر کردم و اومدم بیرون .هرچی خواستم خوشحالیم رو پنهان کنم نشد . لبخندی داشتم .همین که نشستم پشت میز، سمیرا با شیطنت گفت سعید جان تبریک میگم ! با تعجب نگاش کردم !بابته ؟ خیلی خوشحالی معلومه بله رو گرفتی!! همه زدن زیر خنده . به حالت طنز گفتم نه بابا هنوز چیزی قطعی نیست فعلا برای سفر ماه عسل به تفاهم نرسیدیم ! بچها کلی خندیدن وشوخی کردن .ذهنم مشغول سوال رویا بود ،گوشیت خرابه ؟اول فکر کردم زنگ زده جواب ندادم ولی دیدم نه توی چند روز گذشته هیچ تماسی نداشته .غروب زنگ زدم به دوستم و یخچال وماشین لباس شویی مریم رو سفارش دادم و گفتم ببرید درخونه تا فردا شب میریزم به حساب . خوشبختانه با وجودی که مدل های بهتری از اون که مد نظرمون بود خریدم، ولی باز 2.5 موند برام .فردا صبح میخواستم برم کارخونه،رویا گفت صبر کن تا ساعت 11 منم باید بیام .توی این فرصت رفتم چک رو نقد کردم و پول لوازم رو واریز کردم . ساعت یازده راه افتادیم .هنوز از شهر بیرون نرفته بودیم که مریم زنگ زد خواستم جواب ندم ، ولی ولکن نبود . رویا نگاهی به عکس مریم و به من کرد چرا جواب نمیدی ؟ وخودش زد روی آیفون ،خندم گرفت .بله فرشته مزاحم من .سلام داداش قربونت برم ، دورت بگردم!خدا نکنه عزیزم ،چرا ؟ باز چی شده؟ داداش ،یخچال و ماشین لباسشویی رو آوردند .به به مبارکت باشه خوشگل خانم . داداش خیلی خوشگلن ! گفتی آخر سال میگیری، چجور جور کردی؟ گفتم مگه تو فضولی دختر؟ مریم خوب نگاه کنید ایرادی نداشته باشن !داداش یکشنبه تعطیله میایی دیگه ؟ نه قربونت برم، یک روزه ! بغض کرد،خوب مرخصی بگیر !مریم جان مگه نگفتم مدیرمون چه بد اخلاقه ؟ اسم مرخصی که میاریم عصبی میشه !صورتش قرمز میشه و فقط جیغ میکشه!!! بعد آتیش از دهنش شعله میزنه بیرون !!رویا یکی زد تو سر من و زد زیر خنده.مریم گفت داداش کسی پیشته ؟ رویا :سلام مریم جون خوبی عزیزم ؟ مامان خوبه ؟ من رویا هستم . مریم هنگ کرده بود. گفتم مریم: خانم سعادت هستند مدیر مون ! یکم حال و احوال کردن .رویا گفت مریم جون خیلی دوست دارم ببینمت . آقا سعید دروغ میگه مرخصی گرفته میاد پیشتون و خدا حافظی کردن.قطع کردم .به خاطر ذوق وشوق مریم چند قطره اشک از چشمم سرازیر شد . رو یا داشت نگام میکرد ،دستی کشید تو صورتم ودوسه تا مشت زد به بازو و پهلوم، با حرص گفت:همیشه پشت سر من اینجوری حرف میزنی ؟جواب پیامامم رو هم که نمیدی !!!با تعجب نگاش کردم و بدون حرف زدم بغل . پیامهاش رو باز کردم.آخرین پیام از طرف من بود که ازش تشکر کرده بودم !!نشونش دادم .چپ چپ نگام کرد و گوشی رو گرفت پیام رو بست.کلی پیامهای باز نشده داشتم یک پیام رو باز کرد و گوشی رو داد بهم .اولین پیام دقیقا 20 دقیقه بعد از پیام من: سلام سعید از این به بعد پیام های خصوصی رو به این شماره بفرست ! پیام دوم : وای سعید من باید ممنون باشم ،خیلی بهم خوش گذشت ،شب خوبی بود.مرسی .پیام سوم سه روزبعد :سعید چیزی شده ؟ چرا جواب نمیدی؟ پیام چهارم ،روز جمعه:سعید دیشب همش منتظر بودم تماس بگیری، اگر کاری نداری،ناهار رو با هم بخوریم؟. و پیام آخر، غروب جمعه :بیخیال، پشیمون شدم .راحت باش .پیام رو بستم . اووپسس !!عجب سوتی دادم .راستش این یک عادت بدی بود که شماره هایی رو که نمیشناختم باز نمیکردم ! برگشتم سمتش .تو چشاش نگاه کردم ودستاش رو گرفتم .کشیدمش توی بغلم. وای رویا شرمنده ، منو ببخش! داشتم کلافه میشدم ، که چرا رویا حتی جواب تشکرم رو نداد ! با چندتا بوس از لب وصورتش ، عذر خواهی کردم . و راه افتادیم .گفتم خانم سعادت حالا که به مریم قول دادی من فردا برم سری بزنم و برگردم ؟نیشگون آبداری از بازوم گرفت .نه خیر فعلا ازت عصبانیم!! تا از دلم در نیاری حق نداری!!خواستی بری جمعه بعد از ظهر برو، سه شنبه هم حتما برگرد .باید بری قشم! رفتیم کار خونه و برگشتیم .نکته جالب داستان اینکه رویا انگار یک سوییچ داشت ، توی شرکت که میرسید همون خانم سعادت تند و بد اخلاق میشد. خلاصه روز پنجشنبه رسید لباس و وسایلم رو گذاشتم توی ماشین که دیگه بر نگردم خونه .ظهر کارمون که تموم شد.(فقط منو رویا و نازنین وآبدارچی شرکت بودیم ،چون پنجشنبه ها هر کی کار داره میاد)به نازنین گفت خانم رضایی: مسیر شما کجاست؟نازنین گفت صادقیه ! از من پرسید مسیر شما کجاست ؟گفتم من میرم شهرستان !چطور ؟ گفت ماشین ندارم خواستم اگر مسیرتون هست تا جایی باهاتون بیام !با خنده گفتم اگر کرایه خوب میدید اول شما رو برسونم بعد برم!!یکم خندیدیم .گفت نمیخواد دیرت میشه شما برو .گفتم شما صد تومان بدید اصلا نمیرم . شنبه صبح هم میام دنبالتون !! یکم باهاش شوخی کردم . خندیدیم وگفتم اگر چند دقیقه صبر کنید تا یک جایی میرسونمتون .رفت اتاقش. نازنین با خنده گفت چه عجب ، حالش خوبه!!همش میگفتم الان یک چیزی به سعید میگه.خندیدم .
کارمون تموم شد گفتم خانم سعادت آژانس اومده !با خنده اومد و از نازنین خداحافظی کردیم و رفتیم .نیم ساعت راه بود تا خونه گفت بریم لباسمون رو عوض کنیم و استراحتی کنیم ،بعد بریم . رفتیم بالا .سریع رفت دوش گرفت و اومد .داشت خودشو خشک میکرد. بغلش کردم و یکم با پستوناش بازی کردم. خوردم و لب گرفتم .گفت سعید دارم غش میکنم ،خیلی گرسنمه! با یک بوس گفتم برو آماده شو . لباساش رو پوشید و رفتیم . یک رستوران نزدیک خونشون ناهار خوردیم . تا ساعت شب کلی گشتیم و خوش گذروندیم شام هم بیرون خوردیم و رفتیم خونه . چند دقیقه ای نشستیم . نوشین سریع رفت دوش گرفت و اومد. بعد من رفتم اومدم بیرون .تیشرت وشلورکم رو پوشیدم .رویا یک ست تاب نیم تنه و ساپورت اسپرت آبی روشن پوشیده بود . سعید چای بذارم یا نسکافه .گفتم من فقط یک فنجون چایی!دوباره اومد جلوی بوفه وبا تردید گفت: سعید نوشیدنی میخوری؟ گفتم نیکی و پرسش ؟ دیگه چایی هم نمیخورم! رفت توی اتاق آخری صدا زد ودکا هست ویسکی هم هست .گفتم :ودکا . با یک شیشه ودکا اومد بیرون. با لبخند نگاش کردم: شیطون نگفته بودی خلافت سنگینه ؟ خندید ،نه خیلی وقته نخوردم .بابا وقتی ایران میخوره! گذاشت روی بوفه دوتا نصف جام ریخت ،برداشت آورد … دستش رو گرفتم ونشوندمش روی پام. بوسش کرد. رویا خانم :چرا همچین تیپ سکسی میزنی که من نتونم خودم وکنترل کنم ؟ لبش رو گذاشت رو لبم .چشماش رو بست وشروع کرد خوردن .چند ثانیه ای خورد و جدا شد .بذار یکم تنقلات بیارم و رفت یکم زیتون و از روی بوفه هم پسته و مغز گردو و میوه خشک رو آورد و اومد کنارم نشست .یک جام رو دادم رویا یکی هم خودم برداشتم ،گفتم بخاطر برطرف شدن سوء تفاهمات، خندیدیم و زدیم بهم و یک لب گرفتیم .تاحدود یکساعت نرم نرم تمومش کردیم لابلای خوردن و تعریف کردن ،میبوسیدم ونوازشش میکردم ساعت 12 جمع کردیم و آماده شدیم از کوله ام بسته کاندوم رو برداشتم رفتیم روی تخت . خوابیدم روش ،همو بغل کردیم و چند دقیقه ای لب گرفتیم وسر وصورت هم رو بوسیدیدیم . بلند شدم لباساش رو درآوردم و دمرو خوابوندمش . خم شدم روش ،موهاش رو جمع کردم بالا و بوسه ها ریز میزدم پشت گردنش و نوک دماغم رو میکشیدم روی پوستش . با دستام هم از بازو تا نوک انگشتاش و بعد هم پهلو ها وپشتش رو نوازش میکردم. از اندام و زیباییش تعریف میکردم . سرم رو بردم سمت گوشش ،لاله گوش رو خوردم ومیک زدم ودوسه بار زبون کشیدم پشت گوشش ،در گوشش آروم گفتم رویا خدا منو خیلی دوست داره ،که تو رو بهم پاداش داده !! دستش رو گذاشت رو صورتم . دستش رو گرفتم چندتا بوسه زدم و رفتم پایین .از پشت گردن تا روی باسنش رو بوسه زدم وگاهی زبونم رو روی ستون فقراتش میکشیدم .صدای نفسای رویا بلند شده بود .باسنش رو یکم فشار دادم بهم و مالیدم . دور تا دورش رو بوسیدم .یکم پاهاش رو از هم باز کردم زبونم رو زدم روی کوسش و از داخل شیار کشیدم تا بالای باسنش، رویا با یک آخخخخخخ باسنش رو آورد بالا و ول کرد رو تخت . چندبار این کار رو رو تکرار کردم . تا بالای زانوش بوسیدم و لیس زدم .زانوهاش رو خم کردم وچندتا بوس زدم کف پاشو انگشتا ی شست پاش رو کردم دهنم .سرش روآورد بالا و بهم نگاه کرد: وای سعیییدددد. چندتا میک زدم . برگردوندمش بصورت طاق باز. خیمه زدم روش .تیشرتم رو کشیده رو به بالا و از سرم درآورد.سعید : شلوارکتم دربیار !درآوردم ، دوتا بوسه زدم نوک پستوناش ودراز کشیدم روش پاهاش رو باز کرد کیرم افتاد لای پاش و دوباره پاهش رو بست .لبامون گره خورد بهم .مستی وشهوت ، حال رویا رو بد خراب کرد بود با وجودی که هنوز به کوسش نرسیده بود کیرم خیس شده بود .لباش رو محکم میکشیدم توی دهنم ، با لبام فشارشون میدادم و با دستام موهاش رو میریختم بهم و توی صورتش میمالیدم . وآروم کیرم رو روی لبه های کوسش بالا و پایین میکردم .سرم رو برم پایین حلقش رو بوسیدم ولیس زدم تا رسیدم به پستوناش .گفتم وای اگر اینا رو از دست میدادم چی ؟ قربونت برم رویا جونم که باز منو به بهشت رسوندی ! چند دقیقه ای فقط پستوناش رو میخوردم وبازی میکردم . زبونم رو که میکشیدم زیر شون رویا نفس عمیقی میکشید و شکمش رو میاورد بالا.شکمش رو بوسیدم ورفتم پایین تا رسیدم به کوسش .با گفتن جوووون، رفتم بین پاهاش. سرم رو گذاشتم در کوسش .زبونم رو کردم توی کوسشو کشیدم بسمت چوچولش. رویا جیغ کوچیکی زد و سرم رومحکم گرفت. تند تند زبونم رومیکردم توش ومیکشیدم روی دیوارهاش . کف دستم رو گذاشتم روی گنبدی بالای کوسش وبا شستم چچولش رو لمس میکردم و ماساژم میدادم . رویا پاهاش رو کامل گرفته بود بالا و سرم روفشار میدادم به کوسش . دوسه دقیقه ای خوردم . بلند شدم 69 رفتم روش. رویا حسابی تحریک شده بود .دوتا تخمام رو کرده بود توی دهنش ، میک میزد و با دستاش کیرم رو میمالید چند لحظه ای که خورد تخمام رو داد بیرون و سر کیرم رو کرد توی دهنش .دوتا انگشتم رو کردم توی کوسش و با زبون دورش رو لیس میزدم .رویا دست انداخت دور کمرم ، کیرم رو فشار داد تا نزدیک حلقش آب دهنش رو داد روی کیرم کشیدش بیرون. بادست مالید همه جاشو گفت سعید بسه پاشو بکن تو . سریع چرخیدم روش.رویا کیرم رو گرفت و تنظیم کرد. با فشار کردمش تو چندبار تا کلاهکش میکشیدم بیرون و فشار میدام تو .مدتی خیلی آروم تلنبه زدم و کشیدم بیرون .دمروش کردم .دوتا متکاها رو گذاشتم زیر شکمش و کاندوم کشیدم روی کیرم .خوابیدم روش از پشت کردم تو .آروم میکردم تا دسته و خودم رو میکشیم بالاتر تا خایه هام میخوردن به کوسشچند بار توی این ریتم تلنبه زدم وبعد سرعتم رو بیشتر کردم .یک دستم رو بردم زیر شکمش و همزمان با تلبنه هام چوچولش رو میمالید م و دست دیگم رو گذاشته بودم زیر سرش .رویا روی مچ وپشت دستم رو میخورد و میک میزد. نفس نفس میزد .سعید یکم تندتر بزن . سرعتم رو بیشتر کردم .چندتایی که زدم گفت سعید نزدیکم ، بذار برگردم که راحتتر باشم . سریع متکا ها رو از زیرش کشیدم ، برگشت .آب دهنم رو ریختم روی کوسش، کردم تو ،دستام رو از وسط پستوناش تا زیر بغلش کشیدم وبا نوازش دستاش رو بردم بالا و انگشتام رو چفت کردم لای انگشتاش خوابیدم روش و با تموم قدرت بالا و پایین میشدم .سرو صدای برخوردها و آه و ناله رویا فضای اتاق رو پر و شهوانی کرده بود. دستاش روجدا کرد و حلقه کرد دور گردنم ولبام رو کرد توی دهنش ومحکم میخورد و می مکید . یکدفعه محکم بالا تنه ام رو نگه داشت، بالا و پایین شدن گردن تا زانوهاش چندثانیه ای با ضربات محکم من طول کشید تا شل شد. منم سرعتم روبیشتر کردم تا خالی کردم توی کاندوم و ولو شدم روش . قربونت برم رویا جونم. ممنون که دوباره اجازه دادی باز هم بهشت ولذت بی حد رو تجربه کنم .بلند شدیم خودمون رو تمیز کردیم ،رویا رو توی آغوشم گرفتم و خوابیدم . جمعه صبح با شیطنت و بوسه های رویا از خواب بیدار شدم .لباسامون رو پوشیدیم و رفتیم بیرون صبحانه وبعد هم ناهار رو خوردیم و با بوسه جداشدیم و من رفتم شهرستان تا دوشنبه .
ادامه دارد

نوشته: سعید


👍 58
👎 2
50701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

782410
2020-12-19 01:24:09 +0330 +0330

سیر داستانت و قلمت خوبه ولی واقعا دیالوگات روی مخه. اصلا خوب پاراگراف بندی نکردی و دیالوگهایی که بین دو طرف رد و بدل میشه بعضی جاها با متن راوی قاطی میشه. تنها ایراد داستانت همینه و بس.
البته اون وسطا رویا یه لحظه نوشین شد که با ارفاق میگذریم 😁

6 ❤️

782691
2020-12-21 13:17:17 +0330 +0330

قشنگ بود لطفاً زودتر ادامشو بنويس

3 ❤️

783615
2020-12-27 12:43:21 +0330 +0330

😍

1 ❤️

785114
2021-01-06 19:24:56 +0330 +0330

دستت طلا .

عالیه.
فقط نظر shayea_JR
رو به غربت ننداز که یکم دیالوگها کسل کننده میشه
در کل عالیه عالی .
خسته نباشی

1 ❤️

818346
2021-07-03 07:17:39 +0430 +0430

چند داستان ازت خونده بودم و خوشم میومد از سبک نوشتاری و کلا بیان کردن خیلی خوبی داری،تصادفی لینک این داستان رو اومدم و این دو قسمت رو خوندم ، عالی بود و خوشم اومد اما یک مورد رو حس کردم دقیقا از اون نقطه که یهو رویا شد نوشین حس کردم احتمالا داره کار واست پیش اومده یا نتونستی یا خسته بودی ی همچین موردی تایپ رو از رونوشت رو به کسی واگذار کردی واست انجام بده نمیدونم چرا اینجور حس کردم ولی بازم این از ارزش اون کارت کم نمیکنه قشنگ بود و ی چیز دیگه فکر میکنم داستان بعدی که میخوام الان بخونم خیلی بیشتر منو جذب کنه ((پسری از روستا)))،
دست مریزا
امضا:اینجانب

1 ❤️

914688
2023-02-11 15:16:19 +0330 +0330

👌 😎

0 ❤️