یه انتقام

1388/08/18


میخوام داستان يه انتقام رو براتون تعريف كنم. بله روزى روزگاری ما با يه دخترخانومی دوست بوديم و خيلی دوستش داشتيم. آرزوم بود كه يه روزی لبای قشنكش رو ببوسم. در واقع اونا رو بخورم. در ظاهر اونم خيلی منو دوست داشت و كلی قربون صدقم ميرفت. اما داستان از اونجا شروع ميشه كه يه روز دوستم شا بهم يه خبرايی داد. گفت : حامد كجايی كه زيدت رو رو هوا زدن اول به اين حرفا توجه نمی كردم ولی يه روز فهميدم كه خانوم با اشخاص ديگه‌ای هم رابطه دارن. تا چند روز حالم بد بود. باورم نميشد كه اون جواب اين همه عشق رو اين جوری داده باشه. باهاش قهر كردم و به خودم قول دادم كه ديگه آشتی نكنم. اما يه جوری بايد حالشو می گرفتم. بايد كاری می‌كردم كه تا آخر عمرش از اين كار پشيمون بشه. يه روز برای اتمام حجت باهاش قرار گذاشتم.

 
اون روز رسيد, ديگه چهرش اون قشنگيه هميشگی رو نداشت اما هنوز هم دلم می خواست باهاش سكس كنم. اما ديگه دلم براش نمی سوخت. ميخواست آشتی كنه اما من ديگه نميخواستم. بهش گفتم: ميخوام به بابات بگم كه با اون پسره دوستی, يه كم سكوت كرد اما نتونست جلوی خودش رو بگيره و زد زيره گريه. بهش گفتم: يه راه داری, گريش قطع شد و گفت: چی؟ گفتم: يه روز بايد يه دو سه ساعت مهمون من و شاهین باشی. يه كم فكر كرد و گفت: كی؟ گفتم: اونشو ديگه بهت زنگ ميزنم. باورم نميشد قبول كرده باشه, حالا ديگه ميتونستيم يه دلی از عزا در بياريم. يه روز كه مامانم رفته بود خونه خالم, خواهرم هم مدرسه بود, داداشم هم خونه نبود و ميدونستم حالا حالا ها نمياد, بهش زنگ زدم و گفتم بياد. رفيقم شاهین رو هم يادم نرفت. اول شاهین اومد, گفت: كی اول شروع كنه؟ گفتم :نميدونم. تو همين فكرا بوديم كه خانوم رسيدن.

 

مانتوشو كه در آورد كيرم وخساد( شق كرد) يه تاب پوشيده بود كه سينه هاش رو كاملا مشخص می كرد ديگه نتونستم تحمل كنم. نزديكش رفتم چنان لبامو رو لباش فشار دادم كه تعادلش رو از دست داد وافتاد روی مبل منم افتادم روشو به كارم ادامه دادم, تا حالا شيرينی به اين خوشمزگی نخورده بودم شاهین هم داشت شلوارشو در مياورد بعد هم افتاد به جون كس بدبخت و تا ميتونست اونو ليس زد صدای اه و اوهش بلند شد من هم مشغول مكيدن سينه های نازش بودم بعد از چند دقيقه يه دفعه نالش به هوا بلند شد با صدای بلند ميگفت ميخاره شاهین هم معطل نكرد و كيرشو به زحمت تو كسش كرد. ناله ای كرد و لبخندی رو لباش نقش بست يه دفعه ديدم كيرم تو دستاشه گفت بيا نزديكتر نزديك رفتم و اون كيرمو كرد تو دهنش. اول كيره بدبختو يه گاز كوچولو گرفت كه داد من به هوا بلند شد اما بعد يه چشمك زد با ولع مشغول مكيدن اون شد اه من به هوا بلند شد وای كه چه حالی ميداد همينطور كه داشت ساك ميزد چشمم به كون سفيد و قشنگش افتاد. كيره لامسبو از دهنش در آوردم و شاهین رو كه هنوز داشت كس ميكرد رو هل دادم عقب و گفتم حالا نوبت منه.

 

بدن سفيدشو يه وری كردم و كيرمو كردم تو كونش آهش بلند شد و گفت حامد نكن درد داره. اما من كه داشتم حال ميكردم به كارم ادامه دادم اون هم هی داد ميكشيد اما ديگه شكايت نميكرد شاهین هم دوباره به جون كس افتاده بود حالا اون ازجلو من هم ازعقب وای كه چه حالی ميداد بعد از حدود نيم ساعت دلم هوای كس كرد به شاهین گفتم جاها عوض اونم كه ديگه واسش نا نمونده بود ول شد روی زمين و من كيره خيسو كردم تو كس خيس وای كه چقدر با هم جور در ميومدن من كه تا حالا اينقدر حال نكرده بودم گرمای كسش تمام وجودمو فرا گرفته بود بالاخره بعد از دقايقی اين داستان به سر رسيد و ما جای شما رو هم خيلی خالی كرديم يه توصيه به همه دخترا دارم اونم اينكه هيچوقت به دوست پسرشون خيانت نكنن وگرنه اين بلا به سرشون مياد يه توصيه هم به همه پسرا دارم كه به هيچ دختری اعتماد نكن.

 

 


👍 0
👎 1
31388 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

262552
2011-08-06 19:51:34 +0430 +0430
NA

nashiane. kootah. be sEx va angizaha pardakhta nashode bood. az20 11.

0 ❤️

262553
2011-08-06 19:58:53 +0430 +0430
NA

نگا تورو به هرکی میپرستی :$ … زیدت که انگاری اوراق بهادار بوده، بی نام و قابل انتقال به غیر… یکم رو اینایی که نوشتی فکر کن… اصلا من هالو… من آلو… :’’( به شعورت برنخورد اینو نوشتی —> چند دقیقه ساک زد… نیم ساعت از کون کردی… چندین دقیقه هم کس رو کردی… دیگه هیچی دیگه، :O اگه هنوز سالمی بیا منم بکن، جون حاجی تعارف نکنیا…
حالا این از تو… دختره:
دوست دخترت بوده و با توصیفات جنابعالی تازه از قنداق کشیده بودنش بیرون :’’( … اپن بوده … کونی بوده … جنده بوده… به قولی ماده سگ بوده … پورن استار بوده… بعد مثلا یه جنده رو واسه انتقام میکنیش؟! :)) اون که خرکیف شد حیوون خدا! بد یه دستی خوردیا… برو بشین تو تشت خوب میشه…
به کیر همون پیری که میپرستی به شعور خودت توهین نکن… از ما گفتن…

0 ❤️

262554
2011-08-06 20:20:17 +0430 +0430
NA

yany enghad tarsnak bud babash befahme ke umad be to o dustet dad??? kheili kiri bud dastanet ridi baba

0 ❤️

262555
2011-08-06 22:24:23 +0430 +0430
NA

حامد جان، بیدار شو ننه . . . کلاس نقاشی‌ات دیر می‌شه. قبلش سر راهت دو تا نون هم بگیر؛ ولی ننه جون، اول دستهات رو خوب با صابون بشور!
. . . این روزها نوجوان‌ها چه تخیلات مزخرفی به هم می‌بافند. تازه، آخرش مثل یک پیرمرد جاافتاده نصیحت هم می‌کنند. عجب دوره و زمونه‌ای شده!!

0 ❤️

262556
2011-08-06 22:54:37 +0430 +0430
NA

ایولا اجب حالی کرد دختره بجا انتقام میزاشتی حالو حول. دختره حالشو کرد النم داره به ریشه تو میخنده امل کیرتو از کونه یارو دراوردی خیس بود؟؟؟؟!!! یا انی بود؟ یا اصلا علف زدی توهم گرفتت که دوست دخترتو بکنی کیره اسبه عرب تو کونت. نه کمته کیره واله دریایی تو کونت فکر کنم برات کافیه اگر بیشتر خواستی بیا خودم بکنمت

0 ❤️

262557
2011-08-07 01:01:27 +0430 +0430
NA

هیچیم به هیچجات فقط همین

0 ❤️

262558
2011-08-07 01:39:04 +0430 +0430
NA

اه اه اه اه خیلییییییییییییییییییییییی مزخرف بود اعصابم ترکید با این داستانت و با این انتقامت ، اینجا میخواستی خودمون اسم دوستتو کامل کنیم که نصفشو ننوشتی؟؟؟؟یه روز دوستم شا بهم يه خبرايی داد
احمق جون انتقام این مدلی آخر صفا بوده براش

0 ❤️

262559
2011-08-07 02:13:31 +0430 +0430
NA

یه توصیه هم به تو برو بمیر نامرد . حتما به درد نمی خوردی که وفادار نبوده هویج .خاک بر سر میمونت با این تخیلت . با نظر ساینا جونم موافقم شا چیه ما باید کامل میکردیم؟ شاسکول خوبه یا چی؟

0 ❤️

262560
2011-08-07 03:45:59 +0430 +0430
NA

اولاٌ من با نظرات دوستان بالا کاملاٌ موفقن دوماٌ تو واقعاٌ کس خل تشریف داری داداش هم کس خل هم ببو هم احمق که عاشق همچین دختری شدی سوماٌ شاید داشتی فیلم سوپر میدیدی اون برای ما انشاء کردی که واقاٌ انشاء ضعیفی بود کیرم تو کونت کس کش (بچه جنوب )

0 ❤️

262561
2011-08-07 03:55:18 +0430 +0430
NA

کیرم تو این داستانت. همش ضر مفت بود. دیگه از این کس شرا ننویس لطفا

0 ❤️

262562
2011-08-07 05:44:10 +0430 +0430
NA

سلام…اسمم حامد و دوستم شاهین…جفتمون انتقام گیرای خفن…یه زید داشتم به نام زید ابن حارث…این دختره برای من میمرد…اگه هزار بار میگفتم دوست دارم یه بارشو میگفت منم همین طور…اقا شا اومد بهم گفت حا بیا که زیدو تو خیابون دیدم داشته از جولو میداده…منم گفتم انتقام…به دختره زنگ زدم…بهم گفت بیام دو نفری بکنین منو؟منم راضیش کردم که بیاد…خلاصه یه روز که کیرم وخساده بودو بابام ماموریت بود…مامانم بیرون بود…داداش اولی و چهارمی سر کار بودن…دو تا داداشمم بازم سر کار…یه خواهرمو انداختم تو کمد درم قفل کردم…اون یکی خواهرمم کردم تو کونم خونه شد خالیه خالی…زید اومد تو به محض این که رسیدو لخت کرد با کله رفتم تو دهنش…هی در حاله کله زدن لب میگرفتم کیرم وخساده بود…خونیو مالی شدیم…شا اومد با پسرش شاهزاده ها دورو برش واسه پسر کوچیکترش ایا بدم؟اونم گفت بده.دیگه وسطای سکس داشتم کسشو براش میخوردمو انتقاممو میگرفتم شا از خود بیخود شد کرد تو کون من…انقد تلمبه زد که جر خوردم…ولی همین که 5 بار زیدو ارضا کردمو اه اه میکشیدو هر بار که ارضا میشد از درد به خودش میلرزید برام بس بود

0 ❤️

262563
2011-08-07 09:06:08 +0430 +0430
NA

che dos dookhtare kosi dashti va to che ghadr gagol bodi ke zeydet superi midade va to nemifahmidi, bazam azin enteghama azash begir gagol joon

0 ❤️

262564
2011-08-07 10:49:23 +0430 +0430
NA

تا حالا فکر میکردم ریدی (با خوندن نظرات) ولی حالا داستانتو خوندم فهمیدم نه تنها ریدی بلکه شاشیدییییییییی
جوون برو خود کشی کن با این داستان نوشتنت

رفتی جنده کردی میگی دوست دخترم بوود؟؟؟؟؟
ما هم کس مشنگ باور کردیم

پیروز باشی و سر بلند

0 ❤️

262565
2011-08-07 11:14:11 +0430 +0430
NA

bache koni majbori dastan kiri benevisi foooooosh bokhori

0 ❤️