یه جنده حشری زیر چادر زنم بود (2)

1402/03/24

...قسمت قبل

بعد اون شب چند روز درباره اتفاق اونشب چیزی صحبت نکردیم و و پنجشنبه بود من سرکار بودم که صدای پیام موبایلم اومد گوشی برداشتم دیدم الهه تو واتس اپ پیام داده باز کردم دیدم چندتا عکس سکسی میسترس و برده فرستاده که تو دوتاش یه برده با لباس زنونه جوراب شلواری داره کس یه میسترس رو میخوره و کنارشون یه سیاه پوست داره لخت میشه
عکسارو ریپلای کردم و برای اون دوتا عکسا گفتم اینا دیگه چیه این سیاهپوستا چیه داستانش؟ گفت هیچی عشقم همینجوری دیدم خوشم اومد برات فرستادم توام که زیاد بدت نمیاد ( با استیکر خنده) گفتم باشه حالا دیگه قرار نبود زیاده روی کنیم یادت که نرفته؟. گفت نه بابا زیاده روی چیه دیوونه حالا امشب اگه حال داشتی بریم یکم پاساژ گردی حوصلم سر رفته گفتم باشه میام. داشتم میومدم زنگ میزنم آماده شو بعد از ظهر رفتم سمت خونه داشتم و توراه زنگ زدم به الهه که آماده شو دارم میام رسیدم جلو در زنگ زدم که بیا پایین و چند دقیقه بعد دیدم الهه اومد. یه شلوار استرج جذب کرم رنگ و کفشهای پاشنه و یه پیراهن گیپور قرمز از زیر چادر پوشیده و یه آرایش خوشگل کرده بود منکه شوهرشم دیدمش یه جوون کشیدم وای به حال مردای دیگه نشست تو ماشین و گفتم چیه چه خبره چه شیک و پیک کردی یه پاساژ میخوایم بریم دیگه گفت واای رضا شیک و پیک چیه یه تیپ ساده زدم دیگه توام حساسی ها تو راه که بودیم الهه پرسید رضاااا میشه امشب یکم آزادی به خرج بدیم؟ مثلا پنجشنبه ست یکم حال کنیم؟ گفتم اگه از خودت در نمیای باشه قبول لپمو کشید و گفت جووون قربون شوهر کاکولد اا ببخشید روشن فکر خودم برم رفتیم تو پاساژ داشتیم مغازه هارو میدیم که تو یه مغازه چشمش افتاد به ست دامن و نیم تنه چرم گفت بریم ببینیم قیمتش چند پرو داره یا نه رفتیم داخل مغازه و فروشنده ها دوتا پسر جوون بودن سلام علیک کردیم و الهه از پسره پرسید آقا اون ست چرم تون پرو هم داره؟ قیمتش چنده؟ فروشنده گفت بله پرو داره قابل نداره خانوم اجازه بدین بیارم ببیند اگه پسند کردین قیمتش رو هم میگم ست رو آورد و الهه لباس رو برداشت و همونجا چادرش رو از سرش برداشت داد به من که بره سمت اتاق پرو. وقتی داشت میرفت سمت اتاق دیدم بخاطر شلوار استرج جذب رنگ روشنش قشنگ کون گندش زده بیرون و خط شورتش مشخصه برگشتم سمت فروشنده دیدم داره کون الهه رو دید میزنه تا منو دید روشو کرد اونور. الهه رفت تو اتاق و چند دقیقه بعد صدام کرد داشتم میرفتم سمت اتاق دیدم یهو درو باز کرد و با لباس وایستاده جلوم. واقعا سکسی و جذاب شده بود و خیلی خوشم اومد از لباسش که یهو تازه متوجه شدم اتاق پرو دقیقا روبروی میز فروشندست و پسره کاملا داره الهه رو برانداز میکنه و از اینکه یه زن چادری رو تو فاصله چند دقیقه با اون تیپ میدید حال کرده بود الهه ناف و خط سینه هاش بخاطر سینه های درشتش قشنگ زده بود بیرون و پاهای سفیدش با اون پاشنه بلند دلبری میکرد
من بهش گفتم خیلی خوشگله عشقم بهت میاد که فروشنده گفت میخواید بیاید بیرون اینه قدی رو در اتاق پرو هست خودتون هم ببینید. من تا اومدم حرف بزنم که نه نمیخواد الهه یهو در اتاق پرو رو بست و اومد بیرون با یه نیم تنه و دامن زیر زانو وایستاده بود جلو دوتا مرد غریبه داشت خودشو نگاه میکرد که فروشنده گفت واقعا بهت میاد و به استایل . اندامتون نشسته الهه که انگار نه انگار من اونجا وایستادم به فروشنده گفت خیلی خوبه فقط یکم سینه نیم تنه تنگه بهم فروشنده گفت این کار شرکتی استاندارده تو تنتون خیلی خوب وایستاده و همش چشمش به سینه و خط سینه الهه بود که الهه یه چی گفت که من یخ کردم. یهو برگشت گفت اینا استاندارد هست سینه منه که غیر استاندارده من سوتین ۸۰ میبندم این نیم تنه واسه سایز ۷۰ خوبه. که فروشنده گفت مشکلی نداره نیم تنه رو یه سایز بزرگتر میدم بهتون برگشت یه نیم تنه سایز بزرگتر برداشت و داد الهه گفت اینو امتحان کن ببین خوبه
الهه نیم تنه رو گرفت و رفت سمت اتاق پرو و بدون اینکه درو ببنده پشت به ما نیم تنه رو از تنش درآورد و اون یکی رو پوشید. من کیرم کاملا سیخ شده بود و از رو شلوار میشد فهمید چه برسه به فروشنده الهه برگشت گفت آهان این خوب شد همینو بدین بهم رضا خوبه دیگه این آره؟ گفتم آره عزیزم مبارکت باشه خوبه رفت تو اتاق و در و بست و اومد بیرون و ست رو حساب کردیم و زدیم بیرون از مغازه تو راهرو پاساژ بهش گفتم چرا اینکارو کردی یارو داشت کل هیکلتو برانداز میکرد الهه گفت بابا ول کن تورو خدا اینا انقدر هرروز از اینجور چیزا میبینن که براشون عادیه. گفتم برا اونا عادیه برا من و تو که عادی نیست. خندید و گفت واسه ما هم عادی میشه. یکم تو پاساژ چرخیدیم و گفتم بریم شام بخوریم گفت نه اینجا حال نمیده بریم خونه سفارش میدیم میارن خونه راحت می خوریم گفتم باشه و برگشتیم سمت خونه
رسیدیم خونه رفتیم اتاق لباسامونو عوض کنیم الهه شلوار و پیرهنشو درآورد و شورتش رفتم سمتش چسبیدم بهش یه لب ازش گرفتم دستمو بردم تو شورتش دیدم شورتش خیس اب کصش شده گفتم چی شده چرا انقدر کصت خیسه؟ گفت وا هیچی ترشح داشتم دیگه. گفتم ترشح داشتی یا کرمی که تو مغازه ریختی باعث شد خیس بشه خندید و گفت حالا هرچی چه فرقی میکنه اصلا شورتمو در بیار ببر بشور تا دیگه زیاد سوال نپرسی دولا شدم شورتشو از پاش درآوردم و سرمو بردم لای کصش یکم کصشو خوردم بوی اب کصش خیلی حشریم کرده بود رفتم حموم و شورتشو تاید زدم شستم برای اولین بار بود شرت زنمو تو دستم میشورم خیلی سکسی بود خیلییییی اومدیم نشستیم تو اتاق و زنگ زدم غذا سفارش دادم من با یه شلوارک و رکابی و الهه هم با یه تاپ بدون شورت نشسته بود کنارم و ماهواره رو بالا پایین میکردیم الهه گفت ست چرمی که خریدم خوشگل بود؟ دوستش داشتی؟ گفتم اره عشقم خیلی بهت میومد همیجوری داشتیم با هم ور میرفتیم و ماهواره رو میدیدم که یهو زنگ ایفون زده شد و پیک غذا رو آورده بود الهه سریع بلند شد و رفت درو باز کرد میخواستم پاشم برم جلو در واحد غذارو بگیرم که گفت بشین من میگیرم گفتم لباس تنت نیست گفت لباس نمیخواد چادر سر میکنم از گوشه در میگیرم رفت سمت اتاق خواب و یه چادر سفید گل گلی پوشید زنگ واحد زده شد و الهه رفت درو باز کرد. من از پشت داشتم نگاه میکردم پسره غذارو داد و الهه کارت رو داد که حساب کنه برگشت از من رمز رو بپرسه که یهو چادر از سرش افتاد و با یه تاپ جلو پیکی لخت وایستاد و زود دولا شد چادر رو سرش کرد و حساب کرد درو بست اومد داخل گفتم خیلی کرمکی شدی جدیدنا زیر اون چادر چقدر کرم داشتی و من خبر نداشتم. خندید و گفت جووون حالا کجاشو دیدی؟ دوست داشتی شیطونیامو؟ خوبه یا بیشترش کنم واست؟ گفتم خوبه عشقم نه بیشتر نمیخوام شام رو خوردیم رفتیم رو تخت و شروع به کار شدیم داشتم حالت ۶۹ کصشو میخوردم و اونم کیرم تو دهنش بود و آماده گاییدن میشدیم بلند شدم یه تف انداختم رو کصش و شروع کردم به تلمبه زدن که یهو یاد عکسایی که برام فرستاده بود افتادم بهش گفتم کیر سیاه دوست داری برام عکساشو میفرستی هان؟ با یه کیر سیاه بکنمت؟ الهه که غرق شهوت بود گفت جووون اره بکن منو برام یه کیر سیاه جور کن بکنه منو کیر دوست دارم هرچی کلفت تر بهتر کیر میخوام کیر سیاه بکن تو کصم پارم کن همینجوری داشت میگفت که من ابم اومد و الهه هم همزمان با من ارضا شد
کم کم الهه تیپ و استایلش داشت عوض میشد و یکی درمیون چادر سر میکرد و البته چادر سر نمیکرد بهتر بود چون همه جاش با اون لباسای تنگ و چسبون بیرون بود یه روز قبل تولدت خواهرش الهه رفته بود خونه خواهرش بهش کمک کنه میخواستن مهمونی بگیرن منم از سرکار میخواستم برم اونجا رفتم خونشون سلام و احوال پرسی که یهو الهه از اتاق اومد بیرون سلام کرد به من که دیدم یه لگ براق نقره ای پوشیده و یه تیشرت تا باسنش پوشیده و موهاشم دم اسبی بسته خیلی تعجب کردم الهه همیشه جلو دامادشون حجابش رو رعایت میکرد و الان داشتم میدیم جلو علی با لگ و تیشرت داره میچرخه نشسته بودیم گرم صحبت که الهه شربت آورد برامون و اومد به من و علی تعارف کنه دولا که شد خط سینه و سوتین نارنجیش که از رو تی شرت سفیدشم مشخص بود قشنگ از لای یقه تی شرتش مشخص بود و علی داشت نگاه میکرد اخه هیچوقت الهه رو اینجوری ندیده بود رفت نشست روبروی ما لش کرد رو مبل و یه پاشو انداخت رو پاش که کون گنده و خوشگلش قشنگ مشخص میشد
گوشی برداشتم بهش پیام دادم که خودتو جمع کن کل کون رو ریختی بیرون رنگ شورت نارنجیت مشخصه از رو لگی که پوشیدی نمیبینی علی داره هیز نگات میکنه زشته
موبایلشو برداشت پیامم رو خوند یه نیشخند زد یهو پاهاشو از هم باز کرد و لم داد رو مبل داشت تایپ میکرد و نیشخند میزد. پیامش اومد برام باز کردم نوشته بود: جون چیه مگه لباسم مشکلی نداره که بعدشم علی غریبه نیست که حالا چهار تا نگاه اشکالی نداره که ولی تازه شرط میبندم کیرت راست شده شوهر کاکولد من راست میگفت کیرم یکم راست شده بود. گوشی رو گذاشتم کنار مشغول صحبت با علی شدم یکم نشستیم شامو خوردیم الهه بهم گفت رضا من شب اینجا میمونم یکم کارا مونده کمک کنم توام از سرکار بیا اینجا خلاصه شب من رفتم خونه و الهه موند خونه خواهرش فرداش از سر کار رفتم خونه دوش بگیرم و اماده شم برم تولد. تو حموم یکی دوتا شورت الهه تو لگن بود انداخته بود بشوره برداشتم براش شستم اماده شدم و موقع رفتن یکی از شورتهای الهه رو پوشیدم و یه عکس براش فرستادم راه افتادم رفتم . رسیدم خونشون و جلو در صدای موزیک و مهمونارو میشنیدم چنتا از دوستای علی و خواهر زنم بودن رفتم تو سلام احوال پرسی و به زهرا تبریک گفتم با چشم دنبال الهه میگشتم دیدم از اتاق اومد بیرون. همون دامن و نیم تنه چرمی که واسش خریده بودیم و یه جوراب شلواری و پاشنه بلند پوشیده بود با یه آرایش خیلی سکسی اومد سمتم در گوشم گفت آفرین که یادت بود شورتمو بپوشی. خوشگل شدم؟ دوس داری؟ دیگه کم کم شروع کردن به مشروب خوردن و رقصیدن الهه که تا حالا همچین حرکاتی ازش ندیده بودم مثل یه رقاص میرقصید و کون و سینه گندش تو چرم خودنمایی میکرد تو مهمونی یکی دوتا از دوستای مجرد علی هم بودن که همش چشمشون به الهه بود و براندازش میکردن
علی اومد سمت من و گفت یه خواهشی دارم. لطف کنی بری به این آدرس و کیک رو بگیری بیای من پیش مهمونا باشم فاکتور کیک رو گرفتم و رفتم چندتا خیابون بالاتر کیک رو گرفتم و تو راه همش تو فکر الهه و تیپ سکسیش بودم رفتم بالا و درو زدم رفتم داخل دیدم الهه هنوز وسط داره میرقصه و یکی از اون دوستای مجرد علی چسبیده بهش و دارن دوتایی میرقصن و هی الهه رو دستمالی میکنه الهه منو دید انگار کرمش بیشتر شد. کونشو میمالید به پسره و هی براش سینه تکون میداد رفتم کیک رو گذاشتم برای اینکه کم نیارم رفتم سمت الهه که باهاش برقصم اما الهه هی منو پس میزد میخندید و میرقت سمت پسره من هی دستشو میگرفتم برگردونم با من برقصه اون هی برمیگشت سمت پسره که یهو اومد در گوشم گفت تو که شورت زنونه پاته برو یه پسر پیدا کن باهات برقصه من یه مرد کلفت پیدا کردم قشنگ معلوم بود خیلی عرق خورده دستشو گرفتم بردم تو اتاق گفتم چیکار داری میکنی زشته با چشای شهلاش بهم گفت یالا کصمو بخور کصمو بخور تخم سگ گفتم اینجا نمیشه الان یکی میاد تو زشته گفت بهت میگم کصمو بخور وگرنه میرم به اون پسره میگم بیاد بخوره ها من بی اختیار زانو زدم دامنشو زدم بالا دیدم از زیر دامن شورت نپوشیده و کصش خیس خالبه سرمو بردم لای پاش چند تا لیس زدم که یهو زهرا اومد تو اتاق و منو لای پای الهه دید خندید و سریع رفت بیرون بلند شدیم رفتیم پیش مهمونا یکم بعد میخواستن کیک ببرن الهه رفت چاقو رو برداشت که رقص چاقو بره رقص چاقو که چی بگم رقص جندگی کنه چنان بدن و کون رو قر میداد و میرقصوند که همه محو تماشای الهه بودن کیک رو بریدن و یکم بعد شام خوردیم و مهمونا رفتن حمام آماده شدیم که بریم. به الهه گفتم توام پاشو لباساتو عوض کن بریم خونه دیر وقته دیگه الهه بلند شد رفت اتاق وسایل و چادرشو برداشت گفت بریم گفتم با این لباسا بریم؟ گفت چیه مگه چادرمو سر میکنم بریم بابا تواما با زهرا و علی خداحافظی کردیم و رفتیم سمت خونه تو پارکینگ ماشینو پارک کردم رفتیم سمت آسانسور که دیدم همسایه طبقه بالامون با زنش داره میاد سمت آسانسور به الهه گفتم خودتو جمع کن اکبری و زنش دارن میان الهه که هنوز مست بود خندید و گفت باشه چادر رو کشید سرش و اونام اومدن سوار آسانسور شدیم . تو اسانسور بوی الکل ما پخش شده بود و الهه هی چادرشو باد می انداخت زیرش و با هر باد بدنش میزد بیرون دیدم زن اکبری داره چپ چپ نگاه میکنه و هی شوهرشو الهه رو میپاد رسید طبقه ما پیاده شدیم و رفتیم داخل خونه الهه بدو بدو رفت سمت دستشویی و منم رفتم لباسامو در بیارم که الهه صدام زد رضااا دستمال کاغذی نداریم دستمال بیار دستشویی از تو کمد دستمال توالت برداشتم و رفتم سمت دستشویی درو باز کردم دستمالو دادم الهه اما نمیگرفت گفت خودت باید کصمو تمیز کنی گفتم مستی حالیت نیست چی میگی پاشو خودتو بشور بیا گفت اگه تمیز نکنی زنگ میزنم سامان بیاد تمیز کنه هاااا اونی که اونجوری قربون صدقه کصم میرفت حتما کصمم پاک میکنه نه که مثل تو امل بازی در بیاره گفتم سامان کیه؟. خندید و گفت همون مرده که بهت گفتم پیداش کردم خیلی داشت ازم تعریف میکرد منکه داشت کیرم سفت میشد دستمال رو باز کردم چنتا برگ برداشتم رفتم سراغ کصش و کصشو پاک کردم گفتم رفتم کیک رو گرفتم آوردم دیدم باهاش میرقصیدی اومدم پیشت بهت یچی بگم دیدم مستی دیگه چیزی نگفتم شورتم که نپوشیده بودی اگه کسی متوجه میشد چی ؟ الهه که قشنگ مستی تو چشماش مشخص بود تو حالت مستی و راستی گفت اووه حالا چه غیرتی شدی خب حالا اگه کسی متوجه شده باشه چیکار میخوای بکنی چی داری بگی؟ گفتم یعنی چی منظورت چیه کسی متوجه شده باشه؟ گفت والا با این چرم تنگ تو کون من موقع رقص دستها ممکنه هرجا برن و هرچی رو لمس کنن نمیدونم کسی دستش بخوره به کون من من یهو دستم بخوره به خشتک کسی بعدشم من دیگه تو اون شلوغی حواسم به کصم نبودکه هی بعضی وقتا که مینشستم میدیدم سامان میاد میشینه روبروم نگو متوجه شده بود شورت پام نیست گفتم چت شده تو دست تو به کیر کی خورده؟ گفت داشتیم میرقصیدم چند بار دستم خورد به کیر سامان واای خیلی کیرش سفت بود هی از پشت میچسبوند بهم توام که رفته بودی دنبال کیک منو تنها گذاشتی تو مهمونی میون چند تا گرگ منکه کیرم داشت از شهوت میترکید رفتم سراغ لباش ازش لب گرفتم و گفتم کیر اون سفت بود یا کیر من؟ الهه با یه لحن سکسی گفت والا چی بگم اخه قشنگ لمس نکردم که ولی فکر کنم کیرش مثل کیر اون سیاه پوستا باشه کلفت و کاری
گفتم تو زن منی باید کیر من برات کاری باشه نه کس دیگه الهه گفت خب منم زنم دیگه حق دارم از چندتا کیر خوشم بیاد سایز مختلف طعم مختلف توام که بدت نمیاد فکر کنم دوس داشته باشه وقتی جوراب شلواری و شورت زنت رو پوشیده یکی بیاد به کس و کون زنت حال بده بگو بهم بگو‌ که رو من بیغیرتی بگو دوست داری کس دادن زنتو ببینی اگه دوست نداشتی نمیذاشتی سامان باهام اونجوری برقصه بگو کص کش بگو دوس داری کص کشی زنتو بکنی
منکه تا حالا فکر نکنم همچین شهوتی تو خودم دیده باشم بردمش رو مبل و حالت داگی کیرمو کردم تو کصش گفتم جووون جنده من تو زن جنده خودمی من تازه فهمیدم این همه سال چه جنده ای زیر اون چادر قایم کردی تو کی اینهمه جنده شدی من نفهمیدم الهه گفت همون موقع که تو کص کش شدی و من فهمیدم من داشتم میکردمش و بهش گفتم اره جنده خانوم دوس دارم لاس زدنت با مردای دیگه رو ببینم دوس دارم جندگیتو ببینم تو زن حشری خودمی تو زن گوشتی خودمی از امشب آزادی هرجوری خواستی جندگی کنی الهه که داشت ناله میکرد گفت قربون شوهر کس کشم برم من چشم کاکولد من چشم و همون لحظه آب الهه اومد و بعدش من ارضا شدم و از شدت مستی و خستگی رفتیم تو اتاق و بغل هم خوابیدم

نوشته رضا

ادامه دارد…


👍 49
👎 10
121501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

933098
2023-06-15 00:09:35 +0330 +0330

عالی بود و خیلی شبیهه واقعیت

0 ❤️

933104
2023-06-15 00:47:59 +0330 +0330

من که نفهمیدم چیشد سر تهش چی بود خخخ بابا جق بزنید بعد بنویسید این چه کاریه

1 ❤️

933133
2023-06-15 02:43:17 +0330 +0330

قسمت بعدیش کص دادنشه.یکم ریتم اینجور داستانارو کند کنین.شیطونیه یه زن فقط کص دادن ک نیس خیلی کارا انجام میشه اخرش سکسه

2 ❤️

933135
2023-06-15 02:49:36 +0330 +0330

عالیه ادامه بده

0 ❤️

933140
2023-06-15 03:36:29 +0330 +0330

ادامه بده ل۰طفا داستانو با چادر خراب نکن چادرو بزار کنار

0 ❤️

933144
2023-06-15 03:46:21 +0330 +0330

الان میترسم بهت بگم زن جنده
دوستان عنتلکت اجازه نمیدن

0 ❤️

933190
2023-06-15 12:16:06 +0330 +0330

واسه منم راست شد براش…
خوب زنی داری…

0 ❤️

933198
2023-06-15 12:40:19 +0330 +0330

عالیه

0 ❤️

933215
2023-06-15 15:49:00 +0330 +0330

جووووووون. عالی بود. یعنی مکالمتون روانی می‌کنه آدمو از شهوت کاش زن ناز منم زبونش باز بشه

0 ❤️

933216
2023-06-15 15:55:54 +0330 +0330

کاش زن ناز من بفهمه اگه گاهی شیطونی کنه یا لاس بزنه منو سگ حشر می‌کنه ولی دوس ندارم با کسی سکس کنه واقعا حشری کنندس

0 ❤️

933234
2023-06-15 18:20:46 +0330 +0330

مرسی عالی بود

0 ❤️

933320
2023-06-16 06:14:12 +0330 +0330

اگر ممکنه یجوری داستان رو تموم کن که خودت هم در کنار زنت کون بدی ، به نظر من جذابیتش چند برابر میشه برای مخاطب

1 ❤️

933380
2023-06-16 17:19:30 +0330 +0330

عالیه داستانت واقعا خوب مینویسی سعی کن تا آخر داستان جنده بازیاش با چادر و پیش بری

0 ❤️

933412
2023-06-16 23:54:35 +0330 +0330

مشکل این که وقتی بچه مدرسه‌ای میاد شهوانی ، امثال این چرندیات و کصشعرها میشه واقعی و بچه نویسنده هم خوشحال میشه .

0 ❤️

934433
2023-06-23 02:35:46 +0330 +0330

خیلی خیلی خوبه

1 ❤️

966036
2024-01-10 14:06:17 +0330 +0330

خوب بود…

0 ❤️

978195
2024-04-04 10:13:24 +0330 +0330

عالیه. ادامه بده

0 ❤️