اولش میگفت زود چندتا عکس بگیر و بریم …
منم همیشه میگم چشم ، ولی کار خودمو رو میکنم.
چون اینقدر از این کارا کردیم ، یه جاهایی به کارهایی میکنیم که کسی باورش نمیشه
از هر فرصت کوتاه ، بهترین استفاده رو میکنیم
چندتا عکس دیشب رو که گرفته بودم ، میگفت کافیه ، بریم
اما من ازش خواستم دامنشو بزنه بالا و عکس بگیرم …
هم خیس شده بود ، هم استرس داشت ، با اینکه بار چندم هست که خونه عمه اش اینکارو میکنیم
ادامه داستان فردا …
↩ Setare bi hamta
عالیه❤️🌹🤤منم خیلی خوشم میاد سحر اینجوره بپوشه تو مهمونی
↩ Setare bi hamta
من خودم فانتزی کاکولد دارم
خیلی دلم میخواد هم حس پیدا کنم
ولی چون مجردم کسی پلیم نیست
↩ Setare bi hamta
عجب جیگریه نوش جون تو و هرکی فیض شو میبره
↩ Setare bi hamta
بااین لباس خانممو ببرم مهمونی ملت زوم کنن رو کونش و چاک هفتیش
↩ Setare bi hamta
جون باید ی مهمونی بگیرم و شما رو دعوت کنم