امشب از قصّه پرم ؛ حوصله داری یا نه ؟
می توانی به دلم دل بسپاری یا نه ؟
اگر از غصّه بگویم ، گِله را می فهمی ؟
می توانی به لبم خنده بباری یا نه ؟
روز و شب پشت همین پنجره ها خوابم برد
آمدی ؟ کردی از این کوچه گذاری یا نه ؟
هر شب از درد غمت ، بد به خودم می پیچم
در خیالات منی گاه و گداری یا نه ؟
بین پاییز و زمستان، دل من یخ بسته
گو در اندیشه ی آغاز بهاری یا نه ؟
خسته از زندگی ام ؛ میل قیامت دارم !
عاقبت مال منی ؟ با توام ! آری یا نه ؟
مریم_صفری
↩ saeid2048
🙏🥰🌺
حواست نبود
ڪه چه سخت عاشقانه می خواستمت
حواست نبود
ڪه تيغ سرد بی مهرے
چطور شاهرگ احساسم را بريد
حواست نيست
ڪه چه ساده از دنياے تو رفتم
و از جاے خالی ام
در جان لحظه هايت خون می چڪد
حواست نيست …!!
سارا قبادی
↩ مرد سخت۰۲۱
آغوشت
حد ترخص من است
دور ڪه بشوی
روزه ام باطل مے شود
راحله_جمالیان
↩ salome27
گر آبی خوردم از کوزه خیال تو در او دیدم
و گر یک دم زدم بی تو پشیمانم به جان تو
حافظ
هر که در عشق،
سر از قله برآرد هنر است
هــمه تــا دامـــنه کــوه
تحــمل دارنـد
مژگان_عباسلو
↩ salome27
اینم زیبا بود…
ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است
“فاضل نظری”