در میان شاخه های برهنه،
در آهنگ غم انگیز باد،
در سکوت یک برگ چروکیده،
در غوغای تابستان گذشته،
بدنبالم نگرد…
جایی که پرواز روح زندگی می کند،
لحظه ای که آهنگ ضربان را می شنوی،
شکوفایی گل های داوودی،
فنجان شکلات داغ،
بوی ملایم دارچین،
در لابه لای برگ های پاییزی،
آنجا خواهم بود…
در دانه های برف سبکبال،
در احساساتت لانه کرده،
همانند شن هایی از جنس احساسات ناب در قلبت فرو رفته،
جایی که عشق تمام نمی شود،
در گرمای آغوشت…
(م.ح)