باهوس هم دل ما شاد نشد

1400/08/16

از هماغوشی باران هوس
با تنِ خشک کویر دل ما
خار صدساله ی غم، شاخه ای دیگر آورد
باهوس هم دل ما شاد نشد
غصه از دست دل آزاد نشد
باهوس هم سرِ ما مست نکرد
خنده را با لب پژمرده ی ما رفیق و همدست نکرد
باهوس هم، اشک ماتم که رفیق دل ماست
از رفاقت نبریدُ، از خطوط گنگ پیشانیِ ما ،از پریشانیِ ما
خسته و بیزار نشد
باهوس هم تن خشکیده ی ما
تَکیدو پروار نشد
بوته ی خشک امید، ابدا غنچه نکردُ
هرگز از شکوفه پُربار نشد
باهوس هم دل ما شاد نشد

720 👀
10 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-11-07 19:57:39 +0330 +0330

این شعر خاطره ی بدی رو همیشه یادم میاره،
چند سال پیش با یه دختری دوست بودم ، بعد از چند ماه که باهم بودیم قرار شد اولین تجربه ی سکس رو بامن داشته باشه، ( البته نه سکس کامل)
وقتی رفت خونه شون این شعر رو برام فرستاد.
امیدوارم هرجاهست خوشبخت و شاد باشه.

4 ❤️

2021-11-07 20:29:53 +0330 +0330

مولانا:
از سوز محبت چه خبر اهل هوس را
این آتش عشق است نسوزد همه کس را

2 ❤️

2021-11-07 22:16:09 +0330 +0330

زندگی سراسر خاطره ست، تلخ و شیرین

1 ❤️

2021-11-08 01:07:55 +0330 +0330

با تقدیم احترام ❤️

ماهى به آب گفتا، من عاشق تو هستم…
از لذت حضورت، مى را نخورده مستم!!
آیا تو میپذیرى، عشق خدائیم را ؟…
تا این که بر نتابى، دیگر جدائیم را؟!!
آب روان به ماهى، گفتا که باشد اما…
لطفا بده مجالى، تا صبح روز فردا!!
باید که خلوتى با، افکار خود نمایم…
اینجا بمان که فردا، با پاسخت بیایم!!
ماهی قبول کرد و، آب روان گذر کرد…
تنها براى یک شب، از پیش او سفر کرد!!
وقتى که آمدش باز، تا این که گوید آرى…
یک حجله دید و عکسى، بر آن به یادگارى!!
خود را ز پیش ماهى، دیشب که برده بودش…
آن شاه ماهى عشق، بى آب مرده بودش!!
نالید و یادش افتاد، از ماهى آن صدایی…
وقتى که گفت با عشق، میمیرم از جدایى!!
ای کاش آب می ماند، آن شب کنار ماهی…
ماهی دلش نمی مرد، از درد بی وفایی!!
آری من و شما هم، مانند آب و ماهی…
یک لحظه غفلت از هم، یعنی همین جدایی!!..
علي میرزایي

1 ❤️

2021-11-08 14:11:14 +0330 +0330

↩ rezahemmati8490031
سپاسگزارم دوست عزیز.

2 ❤️






‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «