تعریف کن
یه روز خوب…
یه رفیق 6ی که بعد از چند سال ببینمش بعد یه شب تا صبح از مسخره بازیامون تعریف کنیم و بخندیم…
تو جیب یه شلوار که یه سال نپوشیدمش پول پیدا کنم…
یه کیسه ۱۰ کیلویی سکه طلا .
ترجیحا سال بالا و وکیوم شده 😁
↩ ali_porn_show
تو رو خدا با من کاری نداشته باش من فقط اتفاقی داشتم از اینجا رد میشدم
↩ سالارخفته
یه مدت دنبالش بودم .
تنها چیزی که پیدا کردیم کیر دایناسور بود 😐
۲تا از دخترخاله های زنم که بیشتر از اینکه من تو کفشون باشم اونا تو کف منن
خواهر کوچیکه وقتی تو جمع نشستیم مث سگ آمار میده
شوهرشم بی عرضه و کسخله
ینی اگه ترس نداشتم از زنم تا الان جفتشونو بالای ۲۰۰بار گاییده بودم
راهنمایی کنین چطوری به ترسم غلبه کنم
اول دختر داییم 35 سالشه بعد دختر عموم که 37 سالشه و بعد دختر دایی خانمم که 27 سالشه و بعدشم زنداداش خانمم
من یه دختر دایی دارم دو سال از من بزرگتره و 35 سالشه با شوهرش اختلاف داشت همین زمینه پیام دادن من و درد دل های دختر داییم رو ایجاد کرد.هر کاری میکردم وارد مسائل جنسی بشم تا یه حدی حرفای جنسی میزدیم انگار خوشش میاد ولی موضوع سکس با هم رو پیش میکشیدم مقاومت میکرد.یه بار گفتم منو دعوت نمیکنی خونتون وقتی شوهرت نیست.با کلی اصرار و رودرواسی که داشت قبول کرد رفتم خونشون.خیلییییی استرس داشت منم همینطور بعدها بهمگفت خیلی نگاهم شهوتی بوده بهش و اینو از چشمام فهمیده بود.رفتمخونشون اما انگار نمیتونستم یا خجالت میکشیدم هدفمو که سکس بود رو بگم و انجام بدم.یه چای و شیرینی خوردم اونم روبروم نشست گفتم بیا پیشم.اومد نشست دست زدم به سینش واکنش نشون داد و بلند شد رفت رو مبل روبرویی نشست.وگفت شوهرم الان میاد دیگه منم بلند شدم که برم کفشامم پوشیدم دم در و دست دادم بهش و سینه هاشو لمس کردم خودشو کشید عقب و با توجه به استرس شدید خودم من هم بیخیال شدم و رفتم بچه ها به نظرتون اهلش بوده یا نه.بعد ها تو پیام بهم گفت اگه سکس میکردی باهام خودکشی میکردم
بنظرتون واقعا اینکارو میکرد و از سکس با من بدش میومد یا نه و نظرتون کلا چیه.ممنون میشم نظراتتون رو بگید چون دو ساله شدیدا تو ذهنمه این موضوع
↩ ali_porn_show
تو که میخوای همه رو بکنی این خامنه ای جاکشم بکن
↩ ali_porn_show
حالم بده کفتار حروم لقمه دومین نفرم اعدام کرد