سلام به همگی
لطفا بیایید لذت فانتزی های جذاب با مامانامون رو به اشتراک بگذاریم.
پسر داییم بد جوری عاشق مامانم شده بود . مامانم اداریه و چادری . همیشه به مامانم میگه خیلی خوش هیکلی . یه بار پسر داییم تو آشپذخونه نشسته بود و مامانم ظرف می شست . از این جوراب های تور سیاه تا زانو پوشیده بود با دامن . پسر داییم چشم از ساق پاش بر نمیداشت .
هیچی بهتر از خراب بازی و جندگی های مامانم جلوی چشمای من نیست
نامسا شیرین تر از اینکه ببینی یکی داره کس مامانت میزاره نیست
↩ GSX
خب چون خواهره دیگه
سکس خواهر برادری مگه یه چیز عادیه که راحت باشه؟
بزرگترین ارزوی زندگیم اینه که مامانم رو بکنم اخخخخخخخ