با تمام وجود غمگینم مثل وقی که دوست میمیره مثل اوقات تلخ تنهایی…
دوستان چند لحظه پیش خود شاهین نجفی پست فیسبوک گذاشت مادر رفت…
به نوبه خودم بهش تسلیت میگم واقا ناراحت شدم
به مادرت بگو نفست چقدر غمگین است * که حبسیده در خود و رمز جان کندنش این است که روبروی آب نشسته سراب می بیند * فقط شکنجه شکنجه عذاب می بیند که لای سینه های تو بی هوا گریه شود * که مست توی کوچه های غمت بدود برای شاهین نجفی عزیز آرزوی صبر و شکیبایی و سلامتی دارم.
[quote=amoro316]حالا این شاهین کی هست؟!!!؟[/quote]
چی میگی پسر تو شاهین رو نمیشناسی؟؟
سلام باران خانوم خوش اومدی. چطوری خوبی؟؟
آره درد بدیه…
آره چند بار اومدم دیدم کسی نیست سوت و کوره ناجور
من نتم گوزیده فعلا
دل نوشته ی شاهین نجفی برای مادرش :
زنگ زدم …گوش هایت انگار خوب نمی شنود.صدایت می کردم.به شوخی…ملیح…ملیح من …مریم من…پرت می شومدر آغوشت و چهارده سالگی های تنهایم با تو.دیگر کسی نمانده بود.دست هایم می لرزد. باورم نمی شود. مرگ یعنی چه مامان؟یعنی تو نیستی؟یعنی دیگر برایم نگران نیستی.یعنی دیگر گریه نمیکنی برایم.یعنی بی بهانه دوست داشتن های بغض گرفته ات تمام شده است. من به اندازه ی گریه های تو تنهایم مریم من. به اندازه چروک های صورتت میگریم مامان. شنیدی که برای تولدت شعر گفتم؟ بی معرفتی کردی که مامان.من شبیه تو نبودم. شبیه تو که همیشه سکوت کردی.همیشه همه چیز را در خودت ریختی و پیر شدی. آنقدر پیر شدی که دیگر نیستی.گفتم مامان جان نگاه کن مادر فرزاد و سهراب و نداوامیر و… چه حالی دارند.گفتم مامان شبیه تو هزاران مادر پشت درهای اوین برای فرزندانشان زار می زنند.دارم بالا می آورم مامان. سنگ شده ام مریم من. دیگر هیچ چیز مهم نیست.گفتم بیایم ترکیه ببینمت.سرزمینم را که از من دریغ کردند.بقیه که آمدند سوختی و وقتی من آمدم بیرون خیالت انگارراحت شد. می ترسیدی از دیوانگی هایم. آخ مامان دارم می سوزم.هیچ غلطی برایت نکردم. جز اشک و ترس و بحران هیچ ازمن نصیب مادرانگی ات نشد.حلالم کن.حالا واقعا یتیم شدم.دیگر هیچ چیز مهم نیست
بلک لايون جان! اشتباه کردي اين تاپيکو زدي. اين بسيجياي حرومزاده حتي به مادر شاهين هم توهين ميکنن. موندن اين تاپيک فقط باعث بي احترامي به اون بزرگوار ميشه…
وقتی فهمیدم که مریم مادری که تو از وجودش آمدیو شیری حلال تر از شیر همه شیرها به توداده و امروز در بین ما نیست به عکسه تو روی گوشیم خیره شدم واسش به اهورامزدا دعا کردم،میدونم حالاهمیشه باتوست
«ما مرد نیستیم!» نمی فهمی؟!
وقتی دلیل مرد به «چیز»ش بود!
گریه شدم به لهجه ی بی مادر
که بغض در صدای مریضش بود
چیزی که مثل درد ِ خداحافظ
حرفی که در نگاه عزیزش بود…
سید مهدی موسوی
گیتار می زنی وسط ِ هق هق
انگار در مراسم تدفینت
از شمع های گریه کنان در باد
از جشن ِ بی تولد ِ غمگینت
این شعر را برای تو می میرد
مردی که روزهای بدی دارد
از ابتدای قصّه ی ما بد بود
این قصّه انتهای بدی دارد
غم هایمان خلاصه ی تاریخ است
لبخندها و شادی ِ مان زوری
ای کاش شانه های غمت بودم
لعنت به مرز و فاصله و دوری
سید مهدی موسوی
شاهین عزیز تسلیت. چه شبهای تنهایی رو که با آهنگای فوق العادت صبح نکردم، حالا هم بغضت میشم…
شاهيظ عزيز تسليت
به نوبه خودم اين ضايعه تلخ روبه شاهين عزيز تسليت ميكم
فكر نميكنم دردي جانكاه تر از دست دادن مادر باشه
اميدوارم به اين زودي ها غم ازدست دادن عزيزي رو تجربه نكني
دوست داشتن مادر نسبت به فرزندش خالص ترين دوست داشتنهاست
دوستاني هم كه توهين ميكنن واقعا متاسفم وبهتون حق ميدم چون حقيقت هميشه تلخ خواهد بود
شاهين هم مردي ست ازجنس حقيقت
به طرفدارهاي شاهين عزيز تسليت ميكم
عقایدتونو واسه خودتون نگه دارید لطفا ناراحتی نظر نده
منم از شاهین بدم میاد ولي مرگ هیچکس خوشحالم نمیکنه. تسلیت میگم بهش و هواداراش. در ضمن فکر نمیکنم این تاپیک واسه کل کل ایجاد شده باشه. بهتره هواداری شاهین رو بیخیال بشیم چون هیچی واسه دفاع از افتضاحاتی که به بار آورده و به خصوص ضرباتی که به رپ فارسی وارد کرده ندارن.
ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻏﻤﮕﯿﻨﻢ… ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺗﺴﻠﯿﺖ… ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ:ﺗﯽ ﻣﺎﺭﯼ ﮔﻮﺗﯽ ﻧﮑﻮﻥ ﻧﻮﮔﻮ ﻧﻮﺷﻮ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﺎﻥ)ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺑﻬﺖ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻧﮑﻦ ﻧﮕﻮ ﻧﺮﻭ ﻭﺳﻂ ﺑﺎﺯﯼ(…ﺍﻣﺎ ﺭﻓﺘﯽ…ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩﯼ ﻭ ﺑﯽ ﻫﻮﺍ ﺭﻓﺘﯽ… ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺑﮕﻮ ﻧﻔﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ…ﮐﻪ ﺣﺒﺴﯿﺪﻩ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺭﻣﺰ ﺟﺎﻥ ﮐﻨﺪﻧﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ… ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﺩﺭ
ozr mikhama ama manam age jaye nanash boodam sekte mikardam mimordam ba in gandi ke shahin bala ovord