ما دو تا ...!

1400/07/12


باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…

جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…

وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت

تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا…

روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای

سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا…

افتاد روی میز ورق‌های سرنوشت

فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا…

کم‌کم زمانه داشت به هم می‌رساندمان

در کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا…

تا آفتاب زد همه جا تار شد برام

دنیا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا…

از خواب می‌پریم که این ماجرا فقط

یک آرزوی مانده به دِل بود و ما دو تا…!

زنده یاد نجمه زارع 🖤🖤🖤

امروز خیلی به یاد شاعر توانمند ایرانی ، زنده یاد بانو نجمه زارع هستم، میشه خواهش کنم اگر شعری حتی در حد تک بیت یا یک مصرع از اشعار ایشان رو در خاطر دارید اینجا به اشتراک بگذارید !
سپاس از همراهی شما نازنینان 🙏🙏🙏🙏🌺🌺

روانش شاد و یادش گرامی باد 🖤🌹🌹🌹

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-10-04 15:25:20 +0330 +0330

👏 👏 👏 👏

1 ❤️

2021-10-04 15:33:50 +0330 +0330

من هیچ وقت چتر دستم نمیگیرم حتی زمانی هم که شمال زندگی میکردم بارانی کلاه دار میگرفتم ولی نشده یه بار چتر دستم بگیرم . اصلا زیر بارون یه لذت دیگه داره ، تازه اون تیزیای سر چتر هم نمیره تو سر و صورت مردم 😄

2 ❤️

2021-10-04 15:36:18 +0330 +0330

↩ mehran_4940

Dont give up ,hope at your worst times,because the darkest clouds grant the most beautiful rain

در بدترین روزها امیدوار باش،که همیشه زیباترین باران از سیاه ترین ابر میبارد.

4 ❤️

2021-10-04 15:39:02 +0330 +0330

↩ MMZ1983

نگاهی شیشه ای دارم به سنگ مردمک هاشان
الفبای دلت معنای"نشکن!" را نمی فهمد

هزاران بار دیگر هم بگویی “دوستت دارم”
کسی معنای این حرف مبرهن را نمی فهمد …

نجمه_زارع

5 ❤️

2021-10-04 15:40:42 +0330 +0330

↩ dark_man00

میخواستم رها شوم از عاشقانه ها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمیشود

تا نیستی تمام غزلها معلق اند
این شعر مدتی ست که کامل نمیشود

نجمه_زارع

3 ❤️

2021-10-04 16:09:01 +0330 +0330

↩ هاینریش
شما شاعر بخوانید . 🙏🌺🥰


3 ❤️

2021-10-04 16:26:19 +0330 +0330

↩ .Unknown.user.
اسپارتاکوس منم 😅🙏🌺🥰
من را نگاه کن که دلم شعله‌ور شود
بگذار در من این هیجان بیشتر شود

قلبم هنوز زیر غزل لرزه‌های توست
بگذار تا بلرزد و زیر و زبر شود

من سعدی‌ام اگر تو گلستان من شوی
من مولوی سماع تو برپا اگر شود

من حافظم اگر تو نگاهم کنی اگر
شیراز چشم‌های تو پر شور و شر شود

«ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود»

آنقدر واضح است غم بی تو بودنم
اصلا بعید نیست که دنیا خبر شود

دیگر سپرده‌ام به تو خود را که زندگی
هر گونه که تو خواستی آنگونه سر شود

زنده یاد نجمه زارع 🖤🌹

3 ❤️

2021-10-04 16:28:59 +0330 +0330

↩ هاینریش
زخمـم بزن كه زخم مـــرا مرد‌ می‌كند‌
اصلاً براي عشـــق سـرم د‌رد‌ می‌كند‌

زخمــــم بزن كه لااقل اين كار ساد‌ه را
هــر يار بی‌وفای جوانمــــرد‌ می‌كند‌

زنده یاد نجمه_زارع🖤🌹

3 ❤️

2021-10-04 16:50:13 +0330 +0330

خدا رحمتش کنه شعراشو دوس داشتم

2 ❤️

2021-10-04 17:07:37 +0330 +0330

↩ X.Leo.X
روانش شاد و یادش گرامی 🙏🌹🖤

می سرایم شعر نابت را دلت معنا که شد
شعرپرداز پریشان حال، بی پروا که شد

می شناسم وعده های هر شبت را کهنه اند
می بری از یاد، حرف خویش را فردا که شد

آه! نه دیگر نپرس از ماجرایم، من فقط
دیدم از خود بی خودم، یک لحظه چشمم وا که شد

بدترین درد است تنهایی- کسی باور نکرد-
باورت خواهد شد این حرفم، دلت تنها که شد

فعلاً از گم کرده ی هر روزه ام صحبت کنیم
می دهم حتماً دلم را می دهم پیدا که شد

حرف های مردم بیگانه را جدی نگیر
هرکسی این گونه خواهد بود مثل ما که شد

مقصدم هر جا که باشد بهتر از شهر شماست
می روم با گردباد عشق تا هر جا که شد…

زنده یاد نجمه زارع 🖤🌹

2 ❤️

2021-10-04 18:31:05 +0330 +0330

خود را اگرچــــــه سخت نگه داري از گناه

گاهی شرایطی است که ناچاري از گناه

هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه

بر دوش تــــــــو نهـــاده شود باري از گناه

گفتم: گنــــــاه کردم اگر عاشقت شدم…

گفتی تو هم چه ذهنیتی داري از گناه !

سخت است این که دل بکنم از تو، از خودم

از این نفس کشیدن اجبــاری، از گنـــــــــاه

بالا گرفته ام سرِ خود را اگرچه عشق

یک عمر ریخت بــر سرم آواری از گناه

دارند پیله های دلم درد می کشند

باید دوباره زاده شوم عاری از گنـاه

2 ❤️

2021-10-04 22:25:07 +0330 +0330

سایه ام را بتکانید ، تکانم ندهیــــــد
لا اقل کوچه ی بن بست نشانم ندهید

مدتی هست به هر بیت خودم می لرزم
از گسل های تنم هی هیجانم ندهید…

بگذارید دلــــــم یک شبه فرسوده شود
مژده ی تلخترین فصل خزانــــــم ندهید

به خودم زل زده ام مثل کبوتــــــر انگار
زاده ی استرسم ، هی فــورانم ندهید

بال در من نزند عشق، چه کاری بکند ؟
بهتر آنست که هی نیش به جانم نزنید

نجمه زارع

2 ❤️

2021-10-04 22:36:45 +0330 +0330

من خسته ام، تو خسته ای آیا شبیه من؟

یک شاعر شکسته ی تنها شبیه من

حتی خودم شنیده ام از این کلاغ ها

در شهر یک نفر شده پیدا شبیه من

امروز دل نبند به مردم که می شود

اینگونه روزگار تو - فردا - شبیه من

ای هم قفس بخوان که ز سوز تو روشن است

خواهی گذشت روزی از اینجا شبیه من

از لحن شعرهای تو معلوم می شود

مانند مردم است دلت یا شبیه من

من زنده ام به شایعه ها اعتنا نکن

در شهر کشته اند کسی را شبیه من

زنده یاد نجمه زارع .
یادش پاینده باد.

1 ❤️

2021-10-05 07:41:40 +0330 +0330

شاعره‌ی بسیار خوبی بود و حیف شد که در عنفوان جوانی، رفت.
https://shahvani.com/forum/topic/دورترین-نقطه-ی-جهان

2 ❤️

2021-10-05 23:03:52 +0330 +0330


1 ❤️

2021-10-06 13:57:04 +0330 +0330

از خاطرات گمشده می‌آیم تابوتی از نگاه تو بر دوشم
بعد از تو من به رسمِ عزاداران غیر از لباسِ تیره نمی‌پوشم
در سردسیری از منِ بیهوده وقتی که پوچ و خسته و دلسردم
شب‌ها شبیه خواب و خیال انگار تب می‌کند تن تو در آغوشم
تکثیر می‌شوند و نمی‌میرند سلول‌های خاطره‌ات در من
انگار مانده چشم تو در چشمم لحن صدای گرمِ تو در گوشم
هرچند زیر این‌همه خاکستر، آتش بگیر و شعله بکش در من
حتی پس از گذشت هزاران سال روشن شو ای ستاره خاموشم
بعد از تو شاید عاقبتِ من نیز مانند خواجه حافظِ شیراز است
من زنده‌ام به شعر و پس از مرگم مردُم نمی‌کنند فراموشم

1 ❤️

2021-10-06 20:58:31 +0330 +0330

دوباره تَش زده بر قلبِ نازکِ سیگار
هوای سرد و تو و فندک و پُک سیگار
تو طبقِ عادتِ هر روز می‌نویسی باز
به روی صندلیت «عشق» با نوکِ سیگار
و سرفه می‌کنی و یادِ حرف‌های منی
که گفته بوده‌ام انگار با تو که سیگار،
برای حنجره‌ات خوب نیست دست بکش
و دست می‌کشی از آخرین پکِ سیگار
نه! جای پای کسی نیست جز خودت این‌جا
فقط زمین و تن بی‌تحرکِ سیگار
کسی نمی‌رسد از راه، سخت می‌رنجی
و می‌روی که ببینی تدارکِ سیگار


1 ❤️

2021-10-07 07:14:59 +0330 +0330

↩ Jangjahanihadi
آوخ! هنوز زخمیم و رنج می برم
دنیا هر آنچه داشت بلا ریخت بر سرم

مردم چه می کنند که لبخند می زنند
غم را نمی شود که به رویم نیاورم

قانون روزگار چگونه ست کین چنین
درگیر جنگ تن به تنی نابرابرم

تو آنقدر شبیه به سنگی که مدتی ست
از فکر دیدن تو ترک می خورد سرم

وامانده ام که تا به کجا می توان گریخت
از این همیشه ها که ندارند باورم

حال مرا نپرس که هنجارها مرا
مجبور می کنند بگویم که “بهترم”

زنده یاد نجمه زارع 🖤🌹

1 ❤️

2021-10-07 07:17:21 +0330 +0330

↩ لاکغلطگیر
وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود
باید بگویم اسم دلم، دل نمی‌شود

دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود

تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای-
از آسمان فاصله نازل نمی‌شود

خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسی زِ پنجره داخل نمی‌شود؟

می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود

تا نیستی تمام غزل‌ها معلّق اند
این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود

زنده یاد نجمه زارع 🖤🌹

2 ❤️

2021-10-07 07:20:16 +0330 +0330

↩ MMZ1983


ساعت دوِ شب است که با چشم بی ‌رمق
چیزی نشسته‌ام بنویسم بر این ورق

چیزی که سال‌هاست تو آن را نگفته‌ای
جز با زبان شاخه گل و جلد زرورق

هر وقت حرف می‌زدی و سرخ می‌شدی…
هر وقت می‌نشست به پیشانی‌ات عرق…

من با زبان شاعری‌ام حرف می‌زنم
با این ردیف و قافیه‌های اجق وجق

این بار از زبان غزل کاش بشنوی
دیگر دلم به این همه غم نیست مستحق

من رفتنی شدم؛ تو زبان باز کرده‌ای!‌
آن هم فقط همین که: برو، در پناه حق!

زنده یاد نجمه زارع 🖤🌹

1 ❤️

2021-10-07 07:25:09 +0330 +0330

↩ Feri kompers
دو ساعتی که به اندازه‌ی دو سال گذشت
تمام عمرِ من انگار در خیال گذشت

ـ ببند پنجره‌ها را که کوچه ناامن است…
نسیم آمد و نشنید و بی‌خیال گذشت

درست روی همین صندلی تو را دیدم
نگاه خیره‌ی تو… لحظه‌ای که لال گذشت

ـ چه ساعتی‌ست ببخشید؟… ساده بود اما
چه‌ها که از دل تو با همین سؤال گذشت…

گذشت و رفت و به تو فکر می‌کنم ـ تنها ـ
دو ساعتی که به اندازه‌ی دو سال گذشت

زنده یاد نجمه زارع 🖤🌹

1 ❤️

2021-10-07 07:27:46 +0330 +0330

↩ yashar1949
صدای پچ‌پچِ غم… خواب من به هم خورده است
دو ساعت است که اعصاب من به هم خورده است

صدای پچ‌پچِ غم… هیس! هیس! ساکت باش
سکوت، در دلِ بی‌تاب من به هم خورده است

تو قابِ عکس مرا دیده‌ای، نمی‌دانی
نشاطِ چهره‌ی در قابِ من به هم خورده است

غم تو را نسرودم وگرنه می‌دیدی
که وزن، در غزلِ ناب من به هم خورده است

هجای چشم تو را وزن‌ها نمی‌فهمند
دو ساعت است که اعصاب من به هم خورده است

زنده یاد نجمه زارع 🖤🌹

2 ❤️

2021-10-07 07:29:38 +0330 +0330

↩ rrahmog
دیدمت چشم تو جا در چشمهای من گرفت
آتشی یک لحظه آمد در دلم دامن گرفت

آن قدر بی اختیار این اتفاق افتاده که
این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت

در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست؟
اینکه در اندام من امروز باریدن گرفت

من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد
رفت زیر سایه ی یک “مرد” و نام “زن” گرفت

روزهای تیره و تاری که با خود داشتم
با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت

زنده ام تا در تنم هُرم نفسهای تو هست
مرگ می داند: فقط باید تو را از من گرفت

زنده یاد نجمه زارع 🖤🌹

1 ❤️

2021-10-07 08:17:41 +0330 +0330

↩ MMZ1983
من پوزش میخوام اگه شعرهای انتخابیم با سلیقه دوستان فرق داره ، بذارید به پای بی سلیقگی و ضعیف بودن نت .
سپاسگزارم از همراهی شما نازنینان 🙏🌺🥰

0 ❤️

2021-10-07 11:15:56 +0330 +0330

↩ salome27
این سوگ بادهاست که هی زوزه می‌کشند
در شهر، گرگ‌ها به زمین پوزه می کشند

حالا دوباره کوفه سراسر کبود شد
پهلوی نخل های تناور کبود شد

تو می رسی و فاجعه آغاز می شود
درهای دوزخ از همه سو باز می شود

بیهوده است موعظه در گوش مرده ها
این شهر، خواب رفته در آغوش مرده ها

در گوش، با صدای تو انگشت می کنند
فریاد می زنی و به تو پشت می کنند

افکار مرده در سرشان خاک می خورد
در خانه اند و خنجرشان خاک می خورد

در دستشان چه هست به جز چند مشتِ سنگ
رد می‌شوی و پاسخ تو سنگ پشت سنگ

رد می شوی و پنجره ها بسته می شوند
سمت سکوت حنجره ها بسته می شوند

ماندی کسی ندید تو را کوفه کور شد
شب، خانه کرد و شهر پُر از بوف کور شد

روی تن تو این‌همه کرکس چه می کنند
با تو سرانِ خشک مقدس چه می کنند

حالا که از مبارزه پرهیز کرده اند
خنجر برای کشتن تو تیز کرده اند

شب می‌شود تو می رسی و ماه می رود
در آسمان کوفه سَرَت راه می رود

تصویر ماه را کسی از چاه می کشد
شب رو به کوفه می کند و آه می کشد

1 ❤️

2021-10-07 14:25:32 +0330 +0330

↩ Power M
قلبت که می‌زند، سرِ من درد می‌کند
این روزها سراسرِ من درد می‌کند

قلبت که… نیمه‌ی چپ من تیر می‌کشد
تب کرده، نیم دیگر من درد می‌کند

تحریک می‌کند عصبِ چشم‌هام را
چشمی که در برابر من درد می‌کند

شاید تو وصله‌ی تن من نیستی، چقدر
جای تو روی پیکر من درد می‌کند

هی سعی می‌کنم که تو را کیمیا کنم
هی دست‌های مسگر من درد می‌کند

دیر است پس چرا متولّد نمی‌شوی؟
شعر تو روی دفتر من درد می‌کند

زنده یاد نجمه زارع 🖤🌹

1 ❤️

2021-10-07 15:18:11 +0330 +0330

↩ salome27
چه عاشقانه لطیفی،،،،، ،به‌به ،، 🙏🙏🙏

1 ❤️

2021-10-07 23:00:36 +0330 +0330

↩ rvb
سلام
از طرف خانوم سالومه
بنا به دلایلی خودشان نتوانستند پاسخ شما را بدهند

تصویر ماه را کسی از چاه می کشد
شب رو به کوفه می کند و آه می کشد

سمت وقوع فاجعه‌ای تازه پا گذاشت
مرد غریبه ای که به دروازه پا گذاشت

افتاد ماه روی زمین و جنازه شد
تاریخ زخم کهنه اش انگار تازه شد

این سوگ بادهاست که هی زوزه می‌کشند
در شهر، گرگ‌ها به زمین پوزه می کشند

حالا دوباره کوفه سراسر کبود شد
پهلوی نخل های تناور کبود شد

تو می رسی و فاجعه آغاز می شود
درهای دوزخ از همه سو باز می شود

بیهوده است موعظه در گوش مرده ها
این شهر، خواب رفته در آغوش مرده ها

در گوش، با صدای تو انگشت می کنند
فریاد می زنی و به تو پشت می کنند

افکار مرده در سرشان خاک می خورد
در خانه اند و خنجرشان خاک می خورد

در دستشان چه هست به جز چند مشتِ سنگ
رد می‌شوی و پاسخ تو سنگ پشت سنگ

رد می شوی و پنجره ها بسته می شوند
سمت سکوت حنجره ها بسته می شوند

ماندی کسی ندید تو را کوفه کور شد
شب، خانه کرد و شهر پُر از بوف کور شد

روی تن تو این‌همه کرکس چه می کنند
با تو سرانِ خشک مقدس چه می کنند

حالا که از مبارزه پرهیز کرده اند
خنجر برای کشتن تو تیز کرده اند

شب می‌شود تو می رسی و ماه می رود
در آسمان کوفه سَرَت راه می رود

تصویر ماه را کسی از چاه می کشد
شب رو به کوفه می کند و آه می کشد

2 ❤️

2021-10-10 22:58:17 +0330 +0330

↩ saeid2048
از شما و سالومه خانم تشکر میکنم بابت این شعر زیبا و حس و حال زیبایی که برای من درست کردین

2 ❤️

2021-10-17 09:07:25 +0330 +0330

↩ saeid2048
خود را اگرچه سخت نگه داری از گناه
گاهی شرایطی است که ناچاری از گناه

هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه
بر دوش تو نهاده شود باری از گناه

گفتم: گناه کردم اگر عاشقت شدم…
گفتی تو هم چه ذهنیتی داری از گناه!!

سخت است این‌که دل بکنم از تو، از خودم
از این نفس کشیدن اجباری، از گناه

بالا گرفته‌ام سرِ خود را اگرچه عشق
یک عمر ریخت بر سرم آواری از گناه

دارند پیله‌های دلم درد می‌کشند
باید دوباره زاده شوم، عاری از گناه

زنده یاد نجمه زارع 🖤🌹

0 ❤️

2021-10-17 09:10:39 +0330 +0330

↩ saeid2048
درود بر شما و سپاسگزارم🌺🥰🙏

این سومین اکانت منه. نمیدونم چرا و به چه دلیلی دو اکانت قبلی من از طرف سایت غیر فعال شد ؟!

1 ❤️









‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «