نقیضه یا نقیصهگویی، در اصطلاح ادبی، نوعی تقلید طنزآمیز از یک اثر ادبی معروفاست. شاعر یا نویسندهی نقیضهسرا از سبْک، قالب و طرز نگارش نویسنده و شاعر مشهوری تقلید میکند و قصدش از این کار، انتقاد یا شوخطبعیاست. نقیضهسرایی تقلیدی ظریف و هنرمندانه از آثار ادبی مشهور است. نقیضهپرداز موفّق، کسیاست که از ذوق و قریحهی خداداد و از خلّاقیّت و استعداد بالایی برخوردار باشد تا بتواند بین اثر اصلی و نقیضهی آن ارتباطی منطقی و تعادلی لطیف برقرار سازد. نقیضهپردازی را در ادبیّات غرب، پارودی (parody) گویند.
هر نوع تقلید طنزآمیز ادبی، نظیرهسازی یا نقیضهپردازی محسوب میشود. این نوع تقلیدِ ظریف و هنرمندانه از دیرباز در بین شاعران و نویسندگان خلّاق و مستعدّ ایرانی معمول بودهاست. کهنترین نمونهی نقیضهپردازی متعلّق به سوزنیسمرقندی (قرن ششم) است که بر اشعار معزّی، سنایی و شاعران معاصر یا پیش از خود سروده است. ولی موفّقترین چهرهی طنزپرداز و نقیضهسرا، که خلّاقیّت ادبی، ابتکار عمل، فصاحت کلام و ایجاز سخنش او را پرچمدار این ژانر ادبی و صدرنشین نقد اجتماعی قرار داده، عبید زاکانی (قرن هشتم) است. این شاعرـ نویسندهی بذلهگوی قرن هشتم با تازیانهی دردناک کلامش، بر پیکر اجتماع فاسد زمان خود نواخته و نامردی و ناکارآمدی حاکمان و مسئولان را برجستهتر کردهاست.
همچنین دیوان بُسحقاطعمه، رسالهالتّفاصیل فریدون تولّلی، چرند و پرند دهخدا و خارستان ادیب کرمانی به تقلید از گلستان سعدی، در شمار آثار موفّق نقیضهپردازی در عرصهی ادبیّات فارسی هستند. نقیضه یکی از ابزارهای ایجاد طنز و نقد است که با به خدمت گرفتن عناصری چون تحریف، بزرگنمایی، کوچککردن و مبالغه از متون معروف، تقلید طنزآمیزی ارائه میدهد. نقیضهسرایی در نظم و نثر هر دو بهکار رفتهاست، امّا در شعر بیشتر است. اینگونه آثار، تحسین خواننده و شنونده را برمیانگیزد و موجب انبساط خاطر میشود.
نقیضهسرا عیب کار را در مییابد و با زبانی ادبی، هنری و تأثیرگذار، نظر مخاطب را به عیوب و کاستیها متوجّه میسازد؛ امّا لازمهی بهرهمندی از ظرافتهای نقیضه، آشنایی گوینده و مخاطب با آثار اصلی مورد تقلید است. لذا اگر مخاطب، شعر و متن اصلی را نداند، از پارودی و نقیضهی آن لذّت کافی نمیبرد. امروزه در تداول عامّه اینگونه هنرنمایی در شعر را «پا تو کفش شعرا» گویند.
نقیضه از فنون عمدهی طنز است و کارکردهای مختلفی دارد. نقیضهپرداز با اغراض گوناگون به تقلید طنزآمیز آثار مشهور ادبی روی میآورد، گاه مراد از آن سرگرمی و شوخطبعی است و توهینی در آن مدّنظر نیست و کسی مطالب آن را به خود نمیگیرد؛ اغلب نقیضهها در میان اهل ذوق به صورت تکبیت و گاهی دوبیتی یا بندی از شعر نو خلق میشود. چند مثال:
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
نقیضهی آن:
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
هر دم از پنجره ما مگسی میآید
امشب ای ماه! به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه! تو همدرد من مسکینی
نقیضهی آن:
امشب ای ماه! به درد دل من تسکینی
نیست از شام خبر، ظرف چرا میچینی؟
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک پیکرند
نقیضهی آن:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
صدی ده پسر، مابقی دخترند!
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
ور نه سزاوار خداوندیاش
کس نتواند که به جای آورد
نقیضهی آن:
مرد همان بِه که به گاه نزاع
عذر، به درگاهِ نسا آورد
ورنه زنش در اثر لنگه کفش
حالِ ورا خوب به جا آورد
به سراغ من اگر میآیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
نقیضهی آن:
به سراغ من اگر میآیی
دیگر آسوده بیا
چند وقتیاست که فولاد شده
چینی نازک تنهایی من!
نقیضه و پارودی بخشی از مقدّمهی گلستان سعدی:
وحشت پزشک را وقت عمل که ویزیتش موجب خالی شدن جیباست و درمان و نسخهاش عجیب و غریب! هر مریضی که به مطبّ وارد شود در قید حیات است و چون از در بیرون رود آمادهی ممات؛ پس در هر رفتن و برگشتن دو خطر موجود است و بر هر خطر، نذریّ و نیازی واجب.
از عهدهی جیب که برآید
کز حقّ ویزیتش به درآید
چنانکه دانید، باران نسخهی بیحسابش همه را رسیده و پای بیمار را در طلب دارو به خیابان کشیده، شکم بیمار، بیهیچ علّتی بدرد و پی به سرماخوردگی جزئی وی نبرد.
آدم بیمار همان به که هیچ
روی نیارد به پزشک و دوا
ورنه پس از رفتنِ پیش پزشک
جای مداوا بشود کلّه پا
منشی و دربان را فرموده گوش به ناله و افغان بیمار ندهد و مسئول بیمارستان را گفته هر که حقّالعمل از پیش نیارد، به اتاق راهش ندهد.
ای پزشکی که از طریق ویزیت
مِلک و املاک و سیم و زر داری
من که دارم ز درد میمیرم
تو چه از درد من خبر داری
فاطمه جعفریکلیبر
اولین باره «نقضیه» رو می شنوم. اتفاقا همین امروز «پارودی» رو توی پستی به کاربردم و گفتم امیدوارم نپرسی یعنی چی. حالا اگه پرسید لینک میدم به تاپیک خوب شما :)
اما خودمونیم «نقضیه» به نظرم معادل قضیب گونه ایست برای «پارودی». من ترجیح میدم همون پارودی رو استفاده کنم. چون مقصود «پارودی» لزوما «نقض» کردن معنای اصلی نیست. پارودی فقط با فرم عبارت اصلی بازی می کنه بدون اینکه بخواد معناش رو نقض کنه.
↩ Zahraa0078
خب قدیمی ها مشروب خوب میخوردند مست میکردند شعرها خوب میگفتند
مثل امروزی های نبودند با اب قرص مست کنند😬
الا یا ایها الساقی، ادر کاساً و ناولها/که دنیا بر مراد نانجیبان است و جاهلها
به هر فرقه نظر کردم، عجب نبود که میبینم/ فروغ ماه رخسارت میان جمع باطلها
چه میخواهم از این دنیا؟ جهان تا بوده این دیده/نشان فتح و پیروزی به بازوبند قاتلها…
زنده یاد مرحوم ایرج بقائی کرمانی.
بنی آدم اعضای یک دیگرند / سر یک قرونی به هم میپرند!!
چو عضوی به در آورد روزگار/ کند صاحبش ناله ها بی شمار!!
تو کز محنت دیگران بی غمی/ بدان کمتر از آب یک شلغمی!!
مجله فکاهیون!!
مژده جلاق کلیپای کوسی می آید/ که ز هر ثانیه اش بوی منی میآید
از غم حجم مکن ناله و فریاد که چاقال/زده زری که بسی حجمِ نتی میآید
کس ندانست که منزلگه آن اوبنه کجاست؟/او به جاییست که آب بکنش میآید!
جرعهای ده به دهانش ز منی و پیشاب/هر دمی کز دهنش شعرو کوسی میآید
خبر از پورنو کلیپش نَوَپُرسید که من/زر زری میشنوم باز چسی میآید
یار دارد سر شب میل به جق ای سهراب…/شاه ایکس را کسشعر باز همی میآید
سهراب جقی در پی خبر اینترنت رایگان شب یلدا!!
اولین باره «نقضیه» رو می شنوم. اتفاقا همین امروز «پارودی» رو توی پستی به کاربردم و گفتم امیدوارم نپرسی یعنی چی. حالا اگه پرسید لینک میدم به تاپیک خوب شما :)اما خودمونیم «نقضیه» به نظرم معادل قضیب گونه ایست برای «پارودی». من ترجیح میدم همون پارودی رو استفاده کنم. چون مقصود «پارودی» لزوما «نقض» کردن معنای اصلی نیست. پارودی فقط با فرم عبارت اصلی بازی می کنه بدون اینکه بخواد معناش رو نقض کنه.
توی کتابای دبیرستانم ی قسمتی نقیضه گویی از داستان های شاهنماه اونجایی ک افراسیان میخواد بره دکتر و دکتر چشم پزش وقت نداره وجود داره
زمان بچگیام زیاد میخوندمش کلی ذوق میکردم براشمیدونین ک من الان خیلییییییی بزرگ شدم
هرشب شیر خوردم اینجورکی شدم
بسیار بسیار زیبا و آموزنده
با تچکر از شوما ❤️ 🌹
نقیضههای زیادی از شاعران طنز نویس معاصر به یاد دارم.
اما اونچه که سالها قبل برام جلب توجه کرده بود، نقضیه جامی به معروف ترین غزل حافظه.
حافظ گفته:
الا یا ایها الساقی، ادرکاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلهاو و جناب جامی در اقدامی زیرکانه فرمود:
شرابِ لعل باشد قوتِ جانها قوَّتِ دلها
الا یا ایها الساقی، ادرکاسا و ناولها
چو ز اول عشق مشکل بود، آخر هم، چرا گویم
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها؟!
از معاصرها، شاعرانی مثل عباس احمدی و ناصر فیض، نقضیههای نمکین زیادی دارن، اما باید اعتراف کرد ملاحت اشعارشون که شاعرهای کهن نمیرسه و نمونه های ضعیف شده هستن!
مثلا ناصر فیض بر روی بیتِ:
دستی به جامِ باده و دستی به زلفِ یار
رقصی چنین میانهی میدانم آرزوستنقیضه ای در قالب غزل نوشتن که دو بیتش رو ذکر میکنم :
دستی به جام باده و دستی به زلف یار
پس من چگونه پیرهنم را عوض کنم؟!
با من برادرانِ زنم خوب نیستند
باید برادرانِ زنم را عوض کنم!
خب قدیمی ها مشروب خوب میخوردند مست میکردند شعرها خوب میگفتند
مثل امروزی های نبودند با اب قرص مست کنند😬
الا یا ایها الساقی، ادر کاساً و ناولها/که دنیا بر مراد نانجیبان است و جاهلهابه هر فرقه نظر کردم، عجب نبود که میبینم/ فروغ ماه رخسارت میان جمع باطلها
چه میخواهم از این دنیا؟ جهان تا بوده این دیده/نشان فتح و پیروزی به بازوبند قاتلها…
زنده یاد مرحوم ایرج بقائی کرمانی.
بنی آدم اعضای یک دیگرند / سر یک قرونی به هم میپرند!!
چو عضوی به در آورد روزگار/ کند صاحبش ناله ها بی شمار!!
تو کز محنت دیگران بی غمی/ بدان کمتر از آب یک شلغمی!!مجله فکاهیون!!
مژده جلاق کلیپای کوسی می آید/ که ز هر ثانیه اش بوی منی میآید
از غم حجم مکن ناله و فریاد که چاقال/زده زری که بسی حجمِ نتی میآید
کس ندانست که منزلگه آن اوبنه کجاست؟/او به جاییست که آب بکنش میآید!
جرعهای ده به دهانش ز منی و پیشاب/هر دمی کز دهنش شعرو کوسی میآید
خبر از پورنو کلیپش نَوَپُرسید که من/زر زری میشنوم باز چسی میآید
یار دارد سر شب میل به جق ای سهراب…/شاه ایکس را کسشعر باز همی میآیدسهراب جقی در پی خبر اینترنت رایگان شب یلدا!!
ممنون رفیق باسواد…
هر روز ازت یاد میگیرم…
زنده باشی و سلامت…🌹🌹🌹
خیلی هم عالی ، جالب بود!
یادمه زمانه مدرسه ما هم از این کارا میکردیم…کصکش پیری با کون درشت
پشته ای خار همی برد به پشت,
چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت رو کیر و گهی کیر تو پشت
پست جالب و کاملی بود به نوبه خودم تبریک و خسته نباشید میگم بابت تاپیک های مفید و آموزشیتون 👍
↩ لاکغلطگیر
بخورش هست ولی پولش نیست
الان این دوره یک عرق ساده خب 300تومن پا ادم در میاد
تا برسه ادم مشروب خوب و درجه یک پلمپی بخواد
↩ لاکغلطگیر
این بشر از اولم استعداد هیچ کاریو نداشت!! چشم بهش میگم دیگه شعر نگه!!! 🌹 🌹 🌹
پست جالب و کاملی بود به نوبه خودم تبریک و خسته نباشید میگم بابت تاپیک های مفید و آموزشیتون 👍
بسیار خوب. بله، سید بیابانکی و مهدی استاداحمد و نادر ختایی و…زیادن طنز نویس های معاصر که گاهی نقیضه هم نوشتن.آیا من اسمی از مولوی بردم و به شاعرِ بیتی که بر روش نقیضه نوشته شده اشاره کردم؟!؟!؟
بخورش هست ولی پولش نیست
الان این دوره یک عرق ساده خب 300تومن پا ادم در میاد
تا برسه ادم مشروب خوب و درجه یک پلمپی بخواد
این بشر از اولم استعداد هیچ کاریو نداشت!! چشم بهش میگم دیگه شعر نگه!!! 🌹 🌹 🌹
اول یدونه کصدامینوفون بخورم بعد بیام سایت ک دیگه انقدر شرمزده نشمببشید 😓
چه جالب،تا حالا چیزی از نقیضه نشنیده بودم.الحق که لاکغلطگیر خودمونی😂👌
چه جالب،تا حالا چیزی از نقیضه نشنیده بودم.الحق که لاکغلطگیر خودمونی😂👌