بهترین وزیباترین شعری که خوندین باحداقل نوشتن یک بیت؟؟

1397/04/24

دوستان عزیز ممنون میشم از همه تون شرکت کنین تا تک بیتی های بیکران از سلاطین شعرفارسی رو بتونیم باهم به اشتراک بزاریم.
خودم که عاشق حضرت مولانا و سعدی و رهی معیری وخاقانی شروانی و…خیلیای دیگه.

من چه غم دارم که ویرانی بود **
زیرِ ویرانی گنج سلطانی بود

7129 👀
5 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2018-09-04 13:43:40 +0430 +0430

گفتي كه : مي بوسم تو را گفتم تمنا مي كنم

گفتي كه : گر بيند كسي ؟ گفتم كه : حاشا مي كنم

گفتي: ز بخت بد اگر ، ناگه رقيب آيد ز در ؟

گفتم كه : با افسونگري ، او را ز سر وا مي كنم

گفتي كه : تلخي هاي من گر ناگوار افتد مرا

گفتم كه: با نوش لبم ،آنرا گوارا مي كنم

گفتي : چه مي بيني بگو در چشم چون آيينه ام ؟

گفتم كه : من خود را در او عريان تماشا مي كنم

گفتي كه : از بي طاقتي ،دل قصد يغما مي كند

گفتم كه : با يغماگران ، باري مدارا مي كنم

گفتي كه : پيوند تو را با نقد هستي مي خرم

گفتم كه : ارزان تر از اين من با تو سودا مي كنم

گفتي : اگر از كوي خود ، روزي تو را گويم برو؟

گفتم كه: صد سال دگر امروز و فردا ميكنم

گفتي : گر از پاي خود، زنجير عشقت وا كنم

گفتم : ز تو ديوانه تر ، داني كه پيدا مي كنم

سيمين بهبهاني

1 ❤️

2018-09-04 23:30:55 +0430 +0430
نقل از: soft_gay

در ایران پدرها و مادرها مقابل فرزندشون همدیگر را نوازش نمی کنند و در آغوش نمی کشند و اینکار رو مقابل کودک زشت می دانند. اما هنگام مشاجره رعایت فرزند را نمی کنند و مقابل او با هم مشاجره می کنند و فرزند چه بسا از داد و بیداد آنها به گریه می افتد

در ایران کودکان از کجا مهرورزی بیاموزند؟ نوازش و مهرورزی در رسانه ها ممنوع است در مدرسه ممنوع است. در خانواده ممنوع است... پس ذهن کودک در ایران بیشتر از مهرورزی ، خشونت را می آموزد ...

جان لنون چه زیبا گفته : در جهانی زندگی می‌کنیم که باید پنهانی عشق بازی کرد ، در حالی‌ که در روز روشن خشونت را تمرین می‌کنند...



بیتلز حرف نداشت با عمو جان تصور کن تصور کن هيچ بهشتی در کار نيست آسان است اگر تلاش کنی و هيچ جهنمی در زير پايمان نيست بر بالای سرمان تنها آسمان است تصور کن همه انسان‌ها برای امروز زندگی مي‌کنند ...

تصور کن هيچ کشوری نيست تصورش سخت نيست هيچ بهانه‌ای برای کشتن يا مردن در راهش نيست چنان که مذهبی وجود ندارد تصور کن همه انسان‌ها در صلح زندگی مي‌کنند

شايد بگويی من رؤيا مي‌بينم اما من تنها نيستم من اميددار روزی هستم که تو به ما بپيوندی و جهان يکی شود

تصور کن مالکيتی وجود ندارد تعجب مي‌کنم اگر بتوانی نيازی به حرص يا گرسنگی نيست؛ برادری بشر. تصور کن همه مردم زمين را با يکديگر قسمت مي‌کنند...

شايد بگويی من رؤيا مي‌بينم اما من تنها نيستم من اميدوار روزی هستم که تو به ما بپيوندی و جهان يکی شود

1 ❤️

2018-09-05 01:18:22 +0430 +0430

در ایــــن خاک زرخیز ایران زمیــــــن
نبودنــد جز مردمــــی پـــاک دیـــــن

همه دینشـــــان مردی و داد بــــــود
وز آن کـشـــــــور آزاد و آبـــــاد بــــود

چو مهر و وفا بود خـــود کیششـــان
گـــــنه بود آزار کــــس پیششـــــان

هــمه بنـــــــده ناب یـــــــزدان پـــاک
هـمــــه دل پر از مهر این آب و خاک

پــــدر در پـــــدر آریــایـــــی نــــــــــژاد
ز پشـــــت فریــــدون نیکـــــو نهــــاد

گدایـــــی در این بـــوم و بر ننگ بود
بـــزرگی به مـــــردی و فرهنــــگ بود

که شد مهر میهن فــــراموش مـــــا
کــجا رفت آن دانش و هـــــــــوش ما

کــــز آن سوخت جان و دل دوستان
که انداخت آتـــــش در ایـــن بوستان

خـــــرد را فکندیم این ســــــان زکار
چه کردیم کـــــین گونه گشتیم خار؟

کـــــجا رفـــــت آییـــــن دیریــــن ما؟
نبود این چــــنین کشور و دیـــــن ما

همـــــه جـــــای مـــــردان آزاد بـــود
به یزدان که این کشـــــور آباد بـــــود

کشـــــاورز خــود خانه و مرز داشت
در این کشور آزادگــــی ارز داشــــت

گرامـــــی بد آنکــــس که بودی دلیر
گرانمــایـــه بود آنکــــــه بودی دبـیـــر

نه بیگانه جایی در این خانه داشت
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت

از آنروز دشمن بـــــما چیره گـــــشت
که مـــــا را روان و خرد تیره گشـــت

از آنـــــروز ایــن خـــــانه ویرانه شـــــد
که نـــــان آورش مرد بیگانـــــه شـد

چـــــو ناکس به ده کدخــــــدایی کند
کشـــــاورز بایـــــد گدایـــــی کنـــــد

به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم
کجـــــا این سر انجــــام بد داشتیم

بســـــوزد در آتش گرت جـــــان و تـن
بـــــه از زندگی کـــــردن و زیستـــن

اگـــــر مایه زندگی بنــــــــدگی است
دو صد بار مردن به از زنــدگی است

بیـــــا تا بکوشیـــــم و جنگ آوریـــــم
بـــــرون سر از این بار ننـــــگ آوریـم

فردوسی

1 ❤️

2018-09-07 22:54:16 +0430 +0430

حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانه‌ای

گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانه‌ای

گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟

گفت: یا کوریست یا کریست یا دیوانه‌ای

گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟

گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانه‌ای

بر مثال قطرهٔ برفست در فصل تموز

هیچ عاقل در چنین جاگاه سازد خانه‌ای

یا مثال سیل خانست آب در فصل بهار

هیچ زیرک در چنین منزل فشاند دانه‌ای

فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان

حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانه‌ای

گفتم: آن حکمت چه حکمت بود؟ گفت: این حکمتست

آدمی را سنگ و شیشه چرخ چون دیوانه‌ای

نعمت دنیا و دنیا نزد حق بیگانه است

هیچ عاقل مهر ورزد با چنین بیگانه‌ای

1 ❤️

2018-09-07 23:01:31 +0430 +0430

نمیدونم از کیه ولی همیشه دوسش داشتم حتی شاید جز اشعارم نباشه

باید سرخ باشد مثل انار
گونه ای که …

بعد از یک دوستت دارم جانانه
بوسیده میشود

1 ❤️

2018-09-07 23:26:59 +0430 +0430

خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم

گفتنی‌‌ها کم نیست،
من و تو کم گفتیم،
مثل هذیان دم مرگ از آغاز چنین درهم و برهم گفتیم.

دیدنی‌‌ها کم نیست،
من و تو کم دیدیم،
بی‌سبب از پاییز جای‌ میلاد اقاقی‌ها را پرسیدیم.

چیدنی‌ها کم نیست،
من و تو کم چیدیم،
وقت گل دادن عشق روی دار قالی‌،
بی‌سبب حتی پرتاب گل سرخی‌ را ترسیدیم.

خواندنی‌‌ها کم نیست،
من و تو کم خواندیم،
من و تو ساده‌ترین شکل سرودن را در معبر باد
با دهانی‌ بسته وا ماندیم

من و تو کم بودیم،
من و تو اما در میدان‌ها اینک اندازه‌ ما می‌خوانیم

ما به اندازه‌ ما می‌بینیم
ما به اندازه ما می‌چینیم
ما به اندازه‌ ما می‌گوییم
ما به اندازه‌ ما می‌روییم

1 ❤️

2018-09-07 23:53:52 +0430 +0430

كاش در دهكده عشق فراواني بود
توي بازار صداقت كمي ارزاني يود
كاش اگر گاه كمي لطف به هم ميكرديم
مختصر بود ولي ساده و پنهاني بود
كاش به حرمت دلهاي مسافر هر شب
روي شفاف تزين خاطره مهماني بود
كاش دريا كمي از درد خودش كم مي كرد
قرض مي داد به ما هرچه پريشاني بود
كاش به تشنگي پونه كه پاسخ داديم
رنگ رفتار من و لحن تو انساني بود
مثل حافظ كه پر از معجزه و الهامست
كاش رنگ شب ما هم كمي عرفاني بود
چه قدر شعر نوشتيم براي باران
غافل از آن دل ديوانه كه باراني بود
كاش سهراب نمي رفت به اين زودي ها
دل پر از صحبت اين شاعر كاشاني بود
كاش دل ها پر افسانه ي نيما مي شد
و به يادش همه شب ماه چراغاني بود
كاش اسم همه دختركان اينجا
نام گلهاي پر از شبنم ايراني بود
كاش چشمان پر از پرسش مردم كمتر
غرق اين زندگي سنگي و سيماني بود
كاش دنياي دل ما شبي از اين شبها
غرق هر چيز كه مي خواهي و مي داني بود
دل اگر رفت شبي كاش دعايي بكنيم
راز اين شعر همين مصرع پاياني بود

1 ❤️

2018-09-08 10:54:28 +0430 +0430

خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی

چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی

تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی

چه از این به ارمغانی که تو خویشتن بیایی

بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی

شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی

دل خویش را بگفتم چو تو دوست می‌گرفتم

نه عجب که خوبرویان بکنند بی‌وفایی

تو جفای خود بکردی و نه من نمی‌توانم

که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی

چه کنند اگر تحمل نکنند زیردستان

تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشایی

سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم

دگری نمی‌شناسم تو ببر که آشنایی

من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت

برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی

تو که گفته‌ای تأمل نکنم جمال خوبان

بکنی اگر چو سعدی نظری بیازمایی

در چشم بامدادان به بهشت برگشودن

نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی

سعدی

0 ❤️

2018-09-09 00:11:02 +0430 +0430

شهر دروغ . . .
سوگواران تو امروز خموشند همه
که دهان های وقاحت به خروشند همه

گر خموشانه به سوگ تو نشستند رواست

زان که وحشت زده ی حشر وحوشند همه

آه از این قوم ریایی که درین شهر دو روی

روزها شحنه و شب ، باده فروشند همه

باغ را این تب روحی به کجا برد که باز

قمریان از همه سو خانه به دوشند همه

ای هران قطره ز آفاق هران ابر ببار

بیشه و باغ به آواز تو گوشند همه

گر چه شد میکده ها بسته و یاران امروز

مهر بر لب زده وز نعره خموشند همه

به وفای تو که رندان بلاکش فردا

جز به یاد تو و نام تو ننوشند همه

شفيعي كدكني

0 ❤️

2018-09-10 16:25:01 +0430 +0430

روزهای معمولی ولی... روزهای معمولی ولی... ۵ سال پیش حالم اینروزا حال خوبی نیست

حالم این روزا حالِ خوبی نیست، شکل حالِ عقاب، بی‌پرواز شکلِ حالِ «ژوکوند»، بی‌لبخند، مثل احوالِ تار بی‌«شهناز»

دود می‌شه کلمبیا هر روز، بینِ نخ‌های پاکتِ کِنتم سقط می‌شد ترانه‌ای هر شب توی گیلاسِ سبزِ ابسنتم

اون شبی که صدای «نسرین» داشت تو یه سلول سرد می‌پژمرد، بی‌بی‌سی تیترِ اولش این بود: «ممه‌ی آنجلینا رو لولو بُرد!»

من سفر کردم از ترانه شدن، کوچ کردم به سرزمینِ سکوت با گذرنامه‌ای که رو جلدش جای «ایران» نوشته بود «لی‌لی‌پوت»

کشوری که تو اون ستاره میشن با دوتا فیلم بند تنبونی آدماش برگزیده می‌شن با قاشقِ داغِ روی پیشونی

همه‌ی عمرشونو پُز می‌‌دن به یه لوحِ گِلیِ گندیده «رُستمن»، قاتلای «سهرابی» که به ساز اونا نرقصیده

حالم این روزا حالِ خوبی نیست، قلوه سنگی تو کفشِ این دنیاس من به روزای شاد مشکوکم، شک دارم ختمِ ماجرا این‌جاس... //

"یغما گلرویی"

0 ❤️

2018-09-12 01:06:16 +0430 +0430

تو را گم می كنم هر روزُ و پیـدا می كنم هر شب

بدین سان خواب ها را با تو زیبا می كنم هر شب

مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی ای دوست

چگونه با جنون خود مدارا می كنم هر شب

كجا دنبال مفهومی برای عشق می گـردی؟

كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب …

0 ❤️

2018-09-12 03:05:10 +0430 +0430

این کوزه چو من عاشق زاری بودست/ دربند سر زلف نگاری بودست/ آن دسته که بر گردن او میبینی/ دستیست که بر گردن یاری بودست

1 ❤️

2018-09-12 07:15:44 +0430 +0430

به دور لاله قدح گیر و بی‌ریا می‌باش

به بوی گل نفسی همدم صبا می‌باش

نگویمت که همه ساله می پرستی کن

سه ماه می خور و نه ماه پارسا می‌باش

چو پیر سالک عشقت به می حواله کند

بنوش و منتظر رحمت خدا می‌باش

گرت هواست که چون جم به سر غیب رسی

بیا و همدم جام جهان نما می‌باش

چو غنچه گر چه فروبستگیست کار جهان

تو همچو باد بهاری گره گشا می‌باش

وفا مجوی ز کس ور سخن نمی‌شنوی

به هرزه طالب سیمرغ و کیمیا می‌باش

مرید طاعت بیگانگان مشو حافظ

ولی معاشر رندان پارسا می‌باش

1 ❤️

2018-09-13 06:47:55 +0430 +0430

بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد
ای دیده خون ببار که فتنه کارتوست

1 ❤️

2018-09-14 16:06:18 +0430 +0430

همه ی خواسته هات واست خیالی شد
چون سجلت به اسمت ایرانی خورد

1 ❤️

2018-09-14 17:08:27 +0430 +0430

اي دوست قبولم كن و جانم بستان…

مستم كن و وز هر دو جهانم بستان

با هر چه دلم قرار گيرد بي تو

آتش به من اندر زن و آنم بستان

1 ❤️

2018-09-14 18:11:12 +0430 +0430

جام می و دل خون هر یک به کسی دادند

در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

1 ❤️

2018-09-17 04:26:47 +0430 +0430

ناکرده گنه در این جهان کیست بگو آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو من بد کنم و تو بد مکافات دهی پس فرق میان من و تو چیست بگو

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «