من حشری با داماد همسایه

1400/03/31

داشتم از خرید برمیگشتم که تا در حیاط رو باز کردم و خم شدم که خرید هامو بردارم و برم داخل یهو داماد همسایه
جلوم سبز شد و یجوری شوکه شدم که نا خواسته کسیه های خرید رو ول کردم و افتاد زمین و خداروشکر سس و ابلیمویی که گرفته بودم بطریش پلاستیکی بود و نشکست
گفتم بابا ترسوندیم چه وضع اومدنه
که اونم سرخ شده بود از خجالت و با یه حالت خیلی استرسی گفت عذر میخوام من متوجه نشدم یهو در رو باز کردی منم همون موقع رسیدم جلو در منم یکم شوکه شدم ولی شما بیشتر ترسیدی
بازم ببخشید
که سریع نشست و لوازم رو برداشت و گفت من میارم
گفتم نه نیازی نیست ممنونم خودم میبرم که گفت نه خواهش میکنم خودم میارم
و بدجوری هم دست و پاش رو گم کرده بود و هم انگار یاد اون سری افتاده بود و هیجان داشت
از اون روز به بعد هم ندیده بودمش
تو راه پله ها گفتم بابا الان خانمت میبینه داری کمک میکنی میگه این محمدم چه واسه ما پسر خوبی شده به همسایه ها کمک میکنه
که خندید گفت هیچ کس نیست
من اومده بودم نگاه کنم ببینم کولر خاموشه یا نه
گفتم نیستن؟
کجا رفتن ؟
گفت اره دیشب رفتن ملایر
گفتم چه بیخبر اخه همیشه به من میگفتن که مثلا ما 2روز نیستیم اگر صدایی شنیدید یه سرک بکشید
گفت اره دیشب یهویی رفتن حال مادر بزرگ خانمم خراب بود اینام طاقت نیاوردن رفتن سر بزنن
دیگه کلیدارو دادن به من و قرار شد سر بزنم
که خندیدم گفتم
عههههههههههههه
تنهایی؟؟؟؟ای شیطون نکنه کارای بدبد کنی هااااااااااااااا
و انگار حرفم باعث شد یخش اب بشه و گفت نه بابا کیو دارم که باهاش کار بد بکنم
چون شوهرم خونه بود و بچه هم با اون بود نمیشد یهویی یه دیوونه بازی خفن انجام بدم
البته خیلی هم حشری شدم تا گفت تنهام
اگه مثلا زودتر میدونستم میشد با شوهرم هماهنگ کنم و به بهانه فانتزی و دیوونه بازی پسرمو برداره و بره بیرون تا من
شیطونی کنم
ولی خوب یهویی نمیشد بچه رو اماده کرد و از طرفی چون بیرون بودم بهونه منو نگیره که تازه مامانو دیده
ولی خوب درجا فکری به ذهنم رسید و گفتم
یعنی الان کلید اینجا دست توعه؟
گفت اره
یعنی کسی نمیاد؟
نه بابا رفتن ملایر
مطمعنی؟؟
اره بابا الان از همونجا با تلفن ملایر بهم زنگ زدن
منم که دیگه ممه هام داشت نم نم سفت میشد وافکار پلید تو ذهنم داشت جولان میداد
گفتم دوست داری با هم بریم ؟
گفت یعنی میشه؟
گفتم چرا که نه
اما شوهرم خونه س
اگر نبودن که میرفتیم خونه خودم
الانم میدونم بیرون نمیره تو این گرما
از طرفی پسرمم که خونه س
بزار وسایل رو بزارم و به بهونه ی اینکه چیزی یادم رفت بخرم میام بیرون دوباره
و در رو باز بزار که یتیکه بیام تو
گفت تابلو نیست؟
گفتم نه
گفت صدا مدا میره ها
گفتم مگه چیکار میخواییم بکنیم که صدا بره
میخوام بیام یکم با هم صمیمی تر حرف بزنیم و یه سیگار بکشیم
خندید گفت باشه
ولی بازم ببین شرایط چجوریه و حواست جمع باشه داستان نخوریم
گفتم اووووووووووووووووووکی بعد گفتم بزار من برم بعد تو برو تو خونه
رفتم در زدم و شوهرم درو باز کرد و وسایل رو بردیم داخل و گفتم اقای داماد رو دیدم پایین
و خونه همسایه تنهاس و رفتن مسافرت و سری بهش توضیح دادم کل حرفایی که زدیم و به بهونه خرید میخوام برم بیرون و این حرفا که شوهرم خندید و گفت دیوووونه ی تو بخدا
و گفتم عششششقم چیکار کنم
برم یا نرم
گفت خودت میدونی من اوکیم هرجور خودت میخوایی
که خیلی لوس گفتم خودت بهم گفتی سکسی باش و سکسی بازی کن
خوب دارم سکسی بازی در میارم دیگه …
خندید و گفت جوووووووووووووووووون اره برو که من جنده بودنی حالت رو بیشتر دوس دارم بمب انرژی میشی
و بیا که بعدش سکس خفن بکنیم
گفتم حتماااااااااااااااااااا
اینجوری که من خیس شدم دارم دیوونه میشم
و به پسرم گفتم من برم برات خوراکی بخرم بیام یادم رفت برات بستنی بگیرم که اونم اروم شد و لبای شوهرم و بوس کردم و گفت برو به دوس پسرت بده و بیا که بیشتر حشریم کرد و رفتم و دیدم در بازه و سری رفتم داخل
که با یه استرس زیادی دیدم ایستاده و گفت اوکیه شرایط؟
گفتم اره به بهونه ی خرید بستنی اومدم و میتونم بگم دوستمو دیدم و و مشغول گپ زدن شدم که بشه یه نیم ساعت بیرون باشم
که گفت خیلی هم عالی
و برای اینکه خیلی دیوونه بشم و حشری تر و اونم دیوونه کنم
گفتم بزار مانتومو در بیارم که راحت باشم و چون زیرش تاب داشتم ممه هام کاملا نمایان شد
و اونم مات و مبهوت داشت نگاه میکرد
که گذاشتم رو مبل و البته بشششششدت خودم استرس داشتما
چون میگفتم الان یهو بیان خونه
منو تو اون حالت ببینن
ولی خودمو اروم میکردم و میگفتم فکر بد نکن بابا
اگر بیا بودن خود این جرات نمیکرد کاری کنه
که گفتم سیگار داری ؟
من ندارما
گفت اره اتفاقا این 2روزی که تنهام یه بسته خریدم که داشته باشم تو تنهایی حالشو ببرم
که گفت اینجام یه نخ کشیدم
و گفتم خوب بده بکشیم که سیگار رو داد و وقتی داشت فندک میزد خیلی سکسی و با عشوه روشن کردم و دود دادم بیرون
و گفتم خووووووووووووووب خوبیی
گفت خوبم و الن خوب ترم میشم
گفتم چجوووووری
گفت با سیگار در کنار تو حال خوبی بهم دست میده
گفتم میخوای حال بهتری بهت دست بده
گفت اره
بلند شدم و رفتم نشستم بغلش و گفتم بیا سیگار منو با هم بکشیم و دستشو حلقه کرد دور کمرم و یه کام زدم و دادم به اون و من دودش رو فوت کردم تو صورتش و خودمو محکم بغلش جا کردم
و گفتم چه گرمی داری اتیش میگیری که
گفت اره حقیقتش خیلی هیجحان دارم اینجایی
یه حس هیجان همراه با استرس شدید که بخاطر شرایطه ولی بدجوری داغم کردم که یه کام دیگه گرفتم و صورتشو چرخوندم و لبامو بردم رو لباش چفت کردم و دود رو دادم تو دهنش و با همون دود که رو لبامون بود شروع کردم لباشو خوردن و اونم بیشترش کرد و محکم فشارم داد و لبامو یه گاز ریز گرفت و شروع کرد به خوردن
خیلی سکسی گفتم واییییییییییییی کندیش
که دوباره لبامو گذاشتم و گفتم بکنشون
لبام الان مال توعه
اصلا من مال توام
هرکاری دوس داری بکن
هرچی دوس داشته باشی رو منم دوس دارم
که دیوونه شد و در حال لب خوردن ممه هامو فشار میداد
بلندم کرد و رفتیم رو مبل
که بهش گفتم
گفتم عزیزم اروم باش و خیلی کند ادامه بدیم


و خودمو کشیدم عقب و بهش گفتم
عزیزم من با عجله دوست ندارم پیش بریم و کمی خیز برداشتم و ممه هامو بردم جلوی صورتش و با دستاش


ممه هامو گرفت و صورتشو برد وسطشون و گرمای نفس نفسش داشت حشریترم میکرد و منم خیلی دوست داشتم
دیوونه بشه که باز خودمو کشیدم عقب و گفتم دوست داری خودت شلوارمو در بیاری؟
گفت جوووونم معلومه که میخوام
حقیقتش مدت هاس از وقتی اولین بار دیدمت چند سال پیش به خودم گفتم زیر این لباس ها چه اندام سکسی پنهان شده
و کاش میتونستم به دستش بیارم
این حرفش خودمو بدجوری دیوونه و حشری ترم کرد و بهش گفتم
همه ی بدنم الان در اختیار توعه
هرجوری که دوست داری ازش لذت ببر و استفاده کن و خم شدم و شلوارمو اروم کشید پایین و منم در قمبل ترین حالت کمرمو خم کردم و کونمو دادم بالا که کاملا سکسی بنظر بیاد و شلوارمو در اورد و گفت جووووووووووووووووووون

و زبونشو از لای چاک کونم سر داد و اومد روی کصم
و تو اون حالتی که بودم کصم تو باز ترین حالت ممکن بود و زبونشسو کشید رو کصم و آه بلند کشیدم


و خیس خیس بودم و اونم مثل دیوونه ها میخورد و میگفت این کص مال منه و دیگه نمیزارم شوهرت دست بزنه و منم چون میدیدم این حرفا الان داره دیوونه ش میکنه همراهیش کردم و گفتم کل بدنم مال توعه
دیگه به شوهرم نمیدم
همش مال توعه
خودمم مال توام
و به حدی دیوونه شد که شروع به مکیدن کصم کرد و آه منو بلند تر کرد و میگفتم
بخور کصمو


دارم با دوست پسرم به شوهرم خیانت میکنم بخورش عزیزم
بخور که لذت خیانتم بیشتر بشه
و شک نداشتام این حرفا دیوونه ترش میکنه و اونم با ولع تمام تماام ترشحاتمو میمکید و قربون صدقه م میرفت
و دیدم الانه که ارضا بشم گفتم لباتو بده و برگشتم و اروم رفتم روش و لباشو خوردم و اونم محکم میمکید و من خیلی سکسی میگفتم کبودش نکنییییییییی
اونم اروم تر میکرد و من میگفتم محککککککککککم
و باز دیوونه میشد و حسابی هردو دیوونه شده بودیم که گفتم دوست داری دوباره ممه هامو بچشی؟
گفت از اون روز چند بار با یاد اون لحظه جق زدم و خیلی بی طاقتم برای ممه هات
و بند تابمو اروم کشیدم کنار و یقه تابمو دادم پایین و گفتم
بیا مال تو


ولی تموم نکنی ها
میخوام همیشه بهت بدم
که دیوونه شده بود از نوع رفتارم و حرف زدنم و با ولع تمام شروع کرد به خوردن
و من در حال آه کشیدن ممه هامو گرفته بودم و به لباش میمالیدم و حرفای ریز و سکسی میزدم که دیوونه وار ادامه بده


و بعد کلی خوردن بهش گفتم
یکم تشنمه
ولی میخوام اول کیرتو حسابی بخورم که بعدش آبت رو تا ته بخورم که تشنگیم رفع بشه
و باید دیوونگی رو تو چشماش و ضربان قلبش میدید و حس میکردید و من راضی تر از همیشه که با حرفای سکسی
طرف مقابلم رو به اوج دیوونگی رسونده بودم
و خابوندمش روی مبل و نم نم رفتم پایین و زیپ شلوارشو کشیدم پایین و بوس های ریز از شکمش کردم و دستمو از کنار زیپش بردم داخا شرتش و کیرشو لمس کردم و گفتم
مممممممممممممم
این واسه من اینجوری سفت شده
مرسی که انقدر سفت شدی و خودتو برای من اماده کردی
منم برای خوردنت بی طاقتم و درش اوردم و گفتم جووووووووووووووووون
کجا بودی
کیرت چقدر کلفتو خوردنیه
دوسش دارم


باید خوشمزه م باشه و از زیر لیس زدم و تا کلاهکش میاوردم بالا
و تا میخواستم کلشو بکنم تو دهنم باز نگاهش میکردم و میومدم پایین که محمد حسابی دیوونه بشه و چند بار اینکارو کردم و داشت میترکید از شهوت دیدن لحظه ای که کیرشو میکنم تو دهنم و باز لیس زدم و اومدم بالا و به چشماش نگاه کردنم اروم کل کیرشو بردم تو دهنم


که یه اه بلند کشید و یکم لرزید و کل ابش با تمام فشار ریخت تو دهنم
و منم چون تو اوج شهوت بودم و هنوز ارضا نشده بودم
اصلا حساسیتی به اینکه ابشو بخورم یا نخورم نداشتم و حتی حشری تر هم شدم و محکم کردم لبامو و ممممممممممممممممممم بلند میکشیدم و گذاشتم کلشو ریخت و مکیدم و از اونجایی که هنوز ارضا نشده بودم تو اوج شهوت بودم دهنمو باز کردم و بهش نشون دادم و ابروهامو بالا انداختم و کلشو مثل یه نوشیدنی خوشمزه قورت دادم و بعدش گفتم اخییییش تشنم بود


چقدر نوشیدنی خوشمزه ای بود
و انگشتمو تو دهنم میکرزدم و میمکیدم و اونم با بهت و دیوونگی تمام بهم خیره شده بود
و انقدر حشری شده بود که صورتمو گرفت و لبامو مکید
و بهش گفتم میخوایی طعم ابتو بچشی و زبونمو میدادم بهش و اونم حسابی میمکید و دیگه واقعا نا نداشت و ولو شد رو زمین
و فقط گفت عزیزم ببخشید دست خودم نبود و ارضا شدم قبل از تو
اما الان رو ب راه میشم و تورو هم ارضا میکنم
و من چون میدونستم الان حس شهوتش فروکش کرده هم خودمو اذیت میکنم و هم اونو
و گفتم بیخیال من اوکیم من میرم به شوهرم میدم
اتفاقا انقدر حشریم که الان برم خونه ببینه من حشری هستم خودش با کله میاد سراغم
و بلند شدم و لباسمو پوشیدم یه رژ ریز زدم و گفتم نگران نباش من فکری راجبت نمیکنم
من لذتی که باید میبردمو بردم و گفتم من میرم پایین بعد میام بالا رفتم تو خونه تو برو
او بوسم کرد و بازم عذر خواهی کرد و من رفتم بیرون و الکی رفتم پایین و اومدم بالا که مثلا طبیعی بنظر بیاد
و در زدم و رفتم داخل و شوهرمو نگاه کردم و خندیدم و با چشمام گفتم چه حالی کردم
و خندید و گفت جنده ی خودمی دیوونه
و رفتم دوش گرفتم و اومدم بیرون و وقتی بچه خوابید مثل وحشی ها افتادیم به جون هم و با تصور کاری که کرده بودم چند بار ارضا شدم و شوهرم هم 2بار ارضا شد اما بازم جون داشت و شهوتمون خیلی زیاد بود که در نهایت با بیدار شدن گوچولومون به خودمون امدیم و رفتیم حموم و زود شستم و اومدم بیرون
امیدوارم از این دیوونه بازی هم لذت برده باشید

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-06-21 20:45:42 +0430 +0430

عالی و نامبروان👌معرکه بودی🌷

3 ❤️

2021-06-21 21:02:03 +0430 +0430

همراه گیف یک موج نو راه انداختی … عالی بود

1 ❤️

2021-06-21 21:10:46 +0430 +0430

قشنگ بود

1 ❤️

2021-06-22 02:08:33 +0430 +0430

naughty

1 ❤️

2021-06-22 03:03:05 +0430 +0430

پس بستنی چی شد؟؟ما رو کیر می کنی خدا کیرت کنه،من یه ساعت از وسط داستان که به بچه گفتی یادم رفت بستنی بگیرم میرم برات بستنی بگیرم منتظرم،خوب یادت رو گاییدم دوباره یادت رفت که،الان بچه بیدار بشه چی می خوای بهش بگی،اینجوری عاشق خانواده ای مامان مهربون،حالا خانواده رو ولش کن من خودم داماد همسایه روبرویی هستم این همه داستان رو خوندم به هوا بستنی،باشه بالاخره یه بارم ظرفه سست در خونه ما میوفته رو زمین دیگه…

3 ❤️

2021-06-22 06:42:50 +0430 +0430

❤️ 🌹

1 ❤️

2021-06-22 08:20:44 +0430 +0430

خوب فانتزیه داری خوب بود ولی نه خودتو و نه آقای فرزاد رو معرفی نکردی نگفتی چند سالته و سایز و اندازه هاتو نگفتی و این شادومادو معرفی نکردی چند سالشه و چیش جذبت کرده که خودت پیشقدم بشی بهش پیشنهاد بدی

1 ❤️

2021-06-22 09:30:14 +0430 +0430

مثل همیشه عالی بود

1 ❤️

2021-06-22 14:20:45 +0430 +0430

مرسی ساراجان. با کمال احترام به نظرم اصلا و به هیچ وجه در حد داستان قبلیت نبود. بخش زیادیش 1 فیلم سوپرو تعریف کردی انگار. قبلی اتم بود اتم. بازم مرسی.

1 ❤️

2021-06-22 14:52:53 +0430 +0430

هم خوانی نوشته هات با تصاویر و کیف ها حس واقعی بودن میده.
خووووب

1 ❤️

2021-06-22 15:06:20 +0430 +0430

ساختمانتون واحد برای اجاره یا فروش اگه داره خبر بده

1 ❤️

2021-06-22 17:04:24 +0430 +0430

↩ sarkirostvardovom
😂 😂 😂درسته خیلی بی ادبی
ولی باحال بود
بعدشم بستنی تو یخچال هست
راحت میرم از فریزر برمیدارم بهش میدم
تو نگران نباش

1 ❤️

2021-06-24 22:24:29 +0430 +0430

خصوصیتو چک کن سارا جون

0 ❤️

2021-06-30 07:46:06 +0430 +0430

you are amazing. 👌 😍 ❤️ 👍
منم تازه دامادم بخدا، 😳
یعنی میشه زن همسایه ما هم مثل شما برام اینقدر خوب و سکسی بشه. 😛

1 ❤️

2021-07-01 10:39:09 +0430 +0430


0 ❤️

2021-07-06 19:32:53 +0430 +0430

عااالی بود

1 ❤️

2021-08-14 20:32:43 +0430 +0430

↩ beegcock
خوب شما باور نکن عزیزم
کسی که اسلحه رو سرت نزاشته
در مورد لز هم
تو ولایت شما دخترایی که تمایل به لز دارن تا حالا با مرد سکس نداشتن؟
حالا خوبه گفتم که مامانم و متاهلم
با زن ازدواج نکردم قطعا با مرد ازدواج کردم
با گردافشانی که بچه دار نشدم
ولی خوب
میخوام یه واقعیت رو بگم
بله من همون داماده هستم
و تمام چیزایی که نوشتم تراوشات ذهن پوک و جقیم بوده
حالا که فهمیدی جاییزه رو میدیم به تو
افرییییین
افریییییییییییییییین
برات دست میزنیییییییییییییم
گل گفتی ای گل گفتی
مثل یه بلبل گفتی
جواب عاااالی دادی
غنچه بودی شکفتی 😂 👏 👏 👏 👏 👏

2 ❤️

2021-08-14 20:33:52 +0430 +0430

↩ Hosein65
خوب این چی هست حالا؟
من به 20نفر دیگه این پیام رو دادم و اونا هم محبت کردن و به ادمین منتقل کردن و امین هم لطف کرد و من رو آنبلاک کرد

1 ❤️

2021-08-16 14:44:45 +0430 +0430

↩ sara.mom70
اینمال خیلی وقت پیش تاریخ بخون

0 ❤️

2022-01-09 01:28:07 +0330 +0330

عالییییی

1 ❤️

2022-01-10 17:48:14 +0330 +0330

عالی بود کیرم سیخ سیخ شد

1 ❤️

2022-01-11 20:21:38 +0330 +0330

اینقدر جذاب بود که نتونستم تا آخر نخونم
مرسی از وقتی که گذاشتی

1 ❤️

2022-01-12 09:41:53 +0330 +0330

جنده خودمی دیوووووونه

1 ❤️

2022-01-12 12:42:48 +0330 +0330

بستنی رو ولی باید میگرفتی

1 ❤️

2022-01-18 19:33:06 +0330 +0330

↩ mgs4
ممنون از توجهت 🌹 🌹 🌹

0 ❤️

2022-01-18 19:36:04 +0330 +0330

↩ COMASEX
👌 👌 👌 👌 😍 😍

0 ❤️

2022-01-18 19:39:32 +0330 +0330

چه ابتکار عمل جذابی

1 ❤️

2022-01-18 19:41:06 +0330 +0330

ممنون که با دقت خوندی و دنبال میکنی
میخرم برات

0 ❤️

2022-01-18 19:43:51 +0330 +0330

↩ shambal
🌹 🌹 🌹 😍

0 ❤️

2022-01-18 19:44:55 +0330 +0330

↩ Persianhotwife
😍 😍 😍 😍

0 ❤️

2022-01-18 19:47:25 +0330 +0330

↩ chibedamtobedimarzi
شخصیت و ادم مطمعن بودنش و البته ساده و معمولی بودنش و اینکه بالاخره بارها همو دیده بودیم و حس خوبی بهش داشتم

0 ❤️






تاپیک‌های داغ





‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «