"عمله" و مينی ژوپ پوش

1396/11/14

“عمله” و ميني ژوپ پوش
از مجموعه آشنایی با پدیده های دنیای سکس

مینی ژوپ به تازگی در تهران مد شده بود. دامن معمولي که تا سر زانو را ميپوشاند به “ميدي” معروف بود و دامن بلند که زير زانو و گاه تا مچ پا مي رسيد اسمش ماکسي بود. کوتاهي ميني ژوپ از چند سانت بالاي زانو شروع مي شد و گاهي حتا باسن را درست در بر نمی گرفت.
يکي از روزهاي گرم سال ۱۳۴۶ است و ميني ژوپ در تهران رايج. مردي که بعدا" به «عمله» معروف شد در سایه ديوار یک میوه فروشی نزديک چهارراه سیدعلی (تقاطع سعدي و منوچهري) در حال استراحت لم داده. در همین حال خانمی با دامن کوتاه به طرف ميوه فروشي در حرکت است. قاعدتا" خانه دار است و دنبال خرید مایحتاج روزانه اما هنوز پا به سن نگذاشته وگرنه مینی ژوپ نمی پوشید. هرچه زن نزديک و نزديکتر مي شود رانهاي گوشتي و سفيدش با سخاوت بيشتري در معرض ديد «عمله» قرار مي گيرد، منظره ای که به تنهايي براي راه انداختن آب از دهان مرد روستايي و ایجاد جنب و جوش در پائین تنه اش کافي است. اما وقتي خانم خم مي شود تا میوه سوا کند مرد لميده متوجه مي شود که زير دامن او پوشش دیگري در کار نيست. نه شورت، نه شلیته و نه جوراب شلواری. خب، در گرمای نیمروزی نخواسته به اعضای مبارکش سخت بگیرد!
زن پشتش به مرد است و منظره باسن گوشتي، چاک رازآميز و هوس انگيزش ميان دو لمبر کمي از هم باز شده تا در عمق خود ورودي در عقب را هم نشان دهد. کمي پائين تر هلوي پوست کنده اي از جنس گوشت خودنمايي می کند. مرد که هرگز چنين بهشتي به رويش گشوده نبوده جادو می شود و هوش از سرش مي رود. عنان اختیار از کف می دهد و در مقابل چشمان حیرت‌زده ميوه فروش و عابران آلتش را که براي رسيدن به حداکثر ضخامت و درازا به زمان بيشتري نياز ندارد از ليفه تنبان بيرون ميآورد، برای اطمینان از موفقیت در عملیات پیش رو با تف خيسش مي کند و پس از هدف گيري دقيق از پشت به زن مي چسبد و چنان محکم بغلش مي
کند که به اين سادگي ها قابل جدا کردن نباشد. زن بناي فرياد ميگذارد و ميوه فروش با کفه برنجي ترازو به کمک ميايد و به سر و کله ي مرد ميزند تا او را از زن جدا کند. اما “عمله” که ميداند هرگز جايي بهتر از فرج نرم و تميز آن زن ميني ژوپ پوش براي براي فرو کردن آلت بي تاب و فرونشاندن تب شهوتش پيدا نخواهد کرد باانگيزه تر از آن است که ضربه هاي ميوه فروش و مشت و لگد عابرين بتواند منصرفش کند. و تا کام نمي گيرد و از شهوت جنون آميزي که بر وجودش مسلط شده بود خلاص نمي شود زن را رها نمي کند.
زني که در ملاء عام مورد تجاوز قرار گرفته در يک چشم بهم زدن غيب مي شود و هرگز کسي از هويتش مطلع نمي شود. امّا خبر این اتفاق مهيج به سرعت برق در تهران، سراسر ایران و کشورهاي ديگر مي پیچد. شاخ و برگ زيادي هم پيدا ميکند. در بسياري از شهرستانها شايع مي شود که اين اتفاق در همان شهر رخ داده. روزنامه ها درباره اش مي نويسند و از منظرهاي رواني، اجتماعي و جنسيتي به تجزيه و تحليل مي پردازند که چه شرايطي باعث شده مردي در انظار عمومي به زني تجاوز کند. در يکي از تحليل هاي روشنفکرانه، مواجهه سکسي “عمله” روستايي با زن ميني ژوپ پوش برخورد سنت و مدرنيته خوانده مي شود.
بعضي نيز به کلي منکر وقوع چنين حادثه اي مي شوند و آن را ساخته و پرداخته رسانه ها مي دانند که خواسته يا ناخواسته به یک شايعه لباس واقعيت پوشانده اند. حتا دادستان وقت تعدادي از نشريات را به جرم تشويش اذهان عمومي مورد تعقيب قرار ميدهد و از جمله مجله جنجالي فردوسي را به دلیل نوشتن مقاله ای در این باره جريمه مي کند.
بخش اول و اصلي ماجرا همان بود که نقل شد. “عمله” مرتکب سکس در ملاء عام بالاخره از زني که ترتيبش را داد جدا و تحويل پليس ميشود. بعدها شرحي مختصر و غیر رسمی نيز از جريان بازپرسي عجيب او منتشر مي شود که جلوتر خواهیم دید.
بايد توضيح داده شود که با رسیدن موج مینی ژوپ به ایران حضور زنان و دخترانِ دامن کوتاه به ويژه در خيابانهاي شمال تهران به سرعت عادي شد. آن موقع خيابان شاه (جمهوري کنوني) به بالا شمال شهر حساب ميشد. زنان زيادي ميني ژوپ مي پوشيدند. حتا دختران محصل و دانشجو نيز مشکل چندانی برای استفاده از دامن کوتاه نداشتند. زير سارافون که یونیفرم محصلان و شبيه مانتوي کنوني بود دامن کوتاه و جوراب ضخيم مي پوشيدند، هنگام بيرون آمدن از دبيرستان يا دانشگاه درشان مياوردند و اگر لازم بود قبل از رسيدن به خانه دوباره مي پوشيدند.
از اوسط دهه چهل حضور زنان و دختران با یقه باز، دامن کوتاه و یا در لباس بدن نما در سطح شهر عادي شده بود، به موازات آن، نمايش سينه زن، بدن برهنه يا صحنه هاي معاشقه کم کم به فيلم هاي فارسي نيز راه پيدا کرده بود. حضور زنان و دختران بيکيني پوش در ساحل دريا يا استخر هتلها نیز امري عادي تلقی می شد.
سکس “عمله” با خانم ميني ژوپ پوش يک واقعه استثنايي بود و به هيچ وجه نبايد تصور شود حضور نيمه عريان زنان باعث برانگيختن مردان به رفتار خشن سکسي مي شده است. برعکس، با عادي شدن عرياني براي مردان آستانه تحريک جنسي بالاتر رفت و مردان رفتار معقولتري پيدا کردند. فراموش نکنيم که در آن دوره محله شهر نو پذيراي مرداني بود که براي فرونشاندن شهوت خود گزینه ی خوابيدن با يک روسپي در اختیارشان بود و هر کس با هر بودجه ای می توانست به مقصود برسد. فقیرترین مردان نیز می توانستند در ازای پنج ریال که معادل پنج نخ سیگار خارجی بود تن فروشی در حد بودجه خود پیدا کنند. آنها که تمک
ن بيشتري داشتند با ماشين سراغ تن فروش هاي خياباني مي رفتند که کلاس بالاتري هم داشتند. هیزی و متلک پرانی کم نبود اما خشونت جنسی اتفاقی نادر بود.
برگرديم به داستان. “عمله و ميني ژوپ پوش” موضوع شعر، طنز، کاريکاتور و حتا ترانه شد. مجله فکاهي توفيق که بيشترين مطالب را در باره اين موضوع منتشر کرد با گذاشتن کايکاتوري تمام صفحه روي جلد شماره نوروز 1347 با تقلیدی طنزآلود از مجله تایم “عمله” را مرد سال اعلام کرد.
در فاصله‌ای کوتاه پس از این رویداد، تعداد زیادی شعر با مضامین اجتماعی یا طنز درباره “عمله و ميني ژوپ پوش” ساخته شد. از جمله آنها، شعر شاعر مشهور ابراهیم صهبا بود که مدتي سر زبانها افتاد. فرازی از این شعر چنين است:
شنیدم من جوانی روستایی/ سوی تهرانِ پرغوغا سفر کرد
به سوی دکه میوه فروشی/ قضا را در خیابانی گذر کرد
زن زیبای مینی ژوپ پوشی/ در آن دکه از او جلب نظر کرد
که عریان کرده اندام هوس خیز/ به پا از عضو خود، صد شور و شر کرد
جوان را رفت هوش وطاقت از دست/ به سویش حمله‌ای چون شیر نر کرد
بسی مشت ولگد بر وی پراندند/ کزین بیشک بباید دفع شر کرد
نه جای‌ های وهوی و بدگمانی ست/ که اینها ماجراهای جوانی ست

شاعری گمنام نيز بر مبنای رباعی مشهور کوزه‌گر خیام رباعي زير را درست کرد که توسط مردم تکرار می‌شد:
در چار ره سید علی رفتم دوش / دیدم دوهزار دختر مینی پوش
هریک به زبان حال با خود می‌گفت / کو آن عمله؟ کجاست آن میوه فروش؟

و اما خلاصه آنچه که بعدها از جريان بازپرسي منتشر شد.
تنها شاکي “عمله” مرد ميوه فروش بوده که به محض مواجهه با بازپرس پرونده برای شهادت خودش با اتهام ضرب و جرح روبرو مي شود و این سوال ها: اين آقا مگر با تو چه کار داشته که با کفه ترازو به سر و صورتش کوبيدي؟
مگر با تو يا زنت کاري کرده که زدي لت و پارش کردي؟
می دونی که مطابق قانون این مرد میتونه ازت شکایت کنه؟
میدونی منم میتونم به جرم ضرب و جرح بفرستمت زندان؟
ميوه فروش از ترس شکايتش را پس ميگيرد و پی کارش می رود.
بعد بازپرس از عمله مي خواهد که ماجرا را آنطور که رخ داده تعريف کند که مي گويد:
(نقل به مضمون) بغل ديوار سبزي فروشي دراز کشيده بودم که اون خانم اومد. خيال کردم خواب مي بينم يا تو بهشتم يه حوري اومده سر وقتم. همچه چيزي به عمرم نديده بودم. وقتي دولا شد، دیگه حالم خراب شد. بعدش ديگه هيچي نفهميدم تا از بهشت افتادم بیرون و مشت و لگد بود که خوردم.

  • خب، مگه چي ديدي؟
    مرد روستايي از شرم يا ناتواني در توصيف چيزي که ديده بود سکوت مي کند. اما پس از پافشاري بازپرس براي تشريح ديده هايش دستش را مشت مي کند طوري که نوک انگشت شصتش ازبين دو انگشت اشاره و سبابه معلوم باشد، تجسمی از فرج زن که چوچوله اش بيرون زده. مشتش را جلوی صورت بازپرس می گیرد و مي گويد: آهان!
    بازپرس هم مشتش را به شکل مشت “عمله” در مياورد، جلوي صورت او مي گيرد و مي پرسد: اگر دوباره با “آهان” روبرو شوي چه ميکني؟ به شرطي آزادت مي کنم که راستشو بگي.
    عمله بعد از کمي ترديد مي گويد: اگر تاوانش فقط همين کتک هايي باشد که خوردم گمانم همان کاری که کردم تکرار شود.
    بازپرس با خنده مي گويد: برو که شانس آوردي، مردم ممکن بود تو را بکشند و يا گير بازپرسي بيفتي که قانون را طور ديگري اجرا کند.
    در نهايت راي به برائت و آزادي “عمله” ميدهد و علت وقوع حادثه را جنون آني گزارش مي کند که مطابق قانون متهم را غیرقابل تعقیب می کند و به علت فقدان شاکي خصوصي پرونده بسته مي شود.

تحقيق و تنظيم: مدوزا


👍 35
👎 4
18899 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

672052
2018-02-03 21:55:59 +0330 +0330

این واقعیه؟؟
جدی میپرسمااا

0 ❤️

672062
2018-02-03 22:33:06 +0330 +0330

چه داستان جالبی بود
به نظر منم با زیاد شدن مناظر سکسی طبیعی در جامعه، حرص و هیزی مردا کمتر میشه همونطور که در متن اشاره شد.

1 ❤️

672063
2018-02-03 22:37:46 +0330 +0330

درود بر خامەی رنگینت، زیبا نوشتی و متفاوت. مانا باشی

0 ❤️

672073
2018-02-03 23:48:10 +0330 +0330

جالب بود؛ مرسی… خواهر خمینی جاکش رو گائیدم که این مملکت رو که داشت بسمت تمدن و ترقی میرفت اینجور به گا داد و هزارسال بردمون عقب… این داستان گرچه شرح یه بزه اجتماعی بود ولی یه خسارتی بود برای یک دستاورد بزرگتر( collateral damage ) که با انقلاب 57 فقط دمج و خسارتش برای ما موند و بس… کیرم تو روحت خمینی (اونایی هم که میخوان کیرشون رو همراه کیر من حواله روح خمینی کنن این کامنت منو لایک کنن ببینیم چند نفریم)


672085
2018-02-04 01:12:18 +0330 +0330

هوراااا اول

1 ❤️

672093
2018-02-04 04:08:56 +0330 +0330

دوره راهنمایی که بودم یکی از دبیرا این داستان برامون تعزیف کرد حتی میگفت خودش اونجا بوده و شاهد بوده راست و دروغش با خودش ولی این داستان واقعی بوده چون بعدا جای دیگه هم خوندم دربارش

0 ❤️

672114
2018-02-04 07:34:42 +0330 +0330

جالب بود …آدم هر چقد محدودیت داشته باشه حریص تر میشه دیگه…طبیعیه

2 ❤️

672175
2018-02-04 14:45:33 +0330 +0330

وقتی به قانون اساسی کشور نگاه میکنیم چیزای خوب زیادی توش میبینیم،اما در عمل میبینیم دقیقا عکس آنچه که در قانون اومده اجرا میشه،اکثرا برمیگرده به تفسیر و تعبیر ما از قانون.دقیقا مثل اسلام. هیچ جای قران در مورد حجاب و اجباری بودنش چیزی نیومده و هرچه هست حدیث است و نقل قول.اما سوء تعبیر آدمها باعث مشکلات امروزه شده.نمیخام ابدا از دین دفاع کنم،اما این وحشیگریها که امروزه میبینیم در هیچ دینی وجود نداره.جالبه به میزانی که وحشیتر هستند خود را بیشتر مسلمون میدونند.نمونه ش داعش و گروههای بسیار بنیادگرای دیگر.
جالب بود،مرسی
لایک

3 ❤️

672182
2018-02-04 15:57:45 +0330 +0330

این دوستمون راست میگه، صفحه ویکیپدیا برای این داستان وجود داره… ( ممنون از نویسنده داستان مدوزا که با ذوق یه حادثه تاریخی رو کرد داستان سکسی و مناسب اینجا… «قابل توجه اون الاغهایی که فکر میکنن داستان نویس هستن ولی دریغ از یه جو شعور… داستان مینویسه سه صفحه تمام، گرچه داستان خوب و همه قواعد نویسندگی هم رعایت شده، ولی حتی یه صحنه سکسی نداره و اصلا داستان اروتیک نیست بعد اونو میاره میزاره اینجا… یه عده الاغتر از خودشم لایک میکنن و به به و چه چه… اینجا اون بالا با فونت خرکی و گنده نوشته : بخش “داستان سکسی”… آخه کی این بیشعورها میخوان یاد بگیرن که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد و یه تابلو ساده رو ببینن و رعایت کنن… اینهمه سایت ادبی…!!! حتمن باید بیان تو کامنتها فحش خواهر مادر بهت بدن و کیر شون رون حواله کوس و کون مامان جونت کنن که یاد بگیری؟؟… مثالش هم این داستان مسخره مردک معتاد متوهم “عرفان شرقی” که هنوز تو لیسته و گنده گوزی های “گوژپشت”… خر پیش شون پرفسوره کسکشا… در مقابلش هم نویسنده این داستان که با ذوق و شعور، یه حادثه تاریخی تقریبا بیربط رو کرد داستان سکسی و مناسب اینجا و فرستاد برای ما… دمت گرم… اون لینک ویکیپدیا هم اینجاس:
https://fa.wikipedia.org/wiki/عمله_و_مینی‌ژوب

0 ❤️

672454
2018-02-06 07:38:18 +0330 +0330

من این داستان رو از خیلی قدیمیا شنیدم

0 ❤️

672468
2018-02-06 11:25:05 +0330 +0330

با تشکر از دوستانی که نظر دادند باید عرض کنم به جز توصیفات اروتیک که برای ساختن فضای داستان اضافه شده تمام موارد دیگر واقعی و مستند است. غیر از شرح بازپرسی که فقط در آرشیو نشریات آن زمان قابل جستجو است بقیه اطلاعات در اینترنت هست.

1 ❤️

672632
2018-02-07 12:01:55 +0330 +0330

شنیده بودم جالب بود

0 ❤️