بچه ای که شوهرم شد (۵ و پایانی)

1401/06/03

....قسمت قبل

سلام عذرخواهی میکنم بابت تاخیر در ارسال این قسمت این مدت یکم درگیر بودم😊
خب بریم سراغ ادامه داستان اونایی هم که داستان دوست نداشتن میتونن نخونن😊
تلفنم با عجله جواب دادم منشی پراهام یکسری مسائل را بهم گفت و قطع کرد واقعاً خوشحال بودم همه کارام داشت رو به راه میشد حامد چشماش باز کرد و پرسید کی بود؟
_تلفن کاری بود عزیزم پاشو صبحانه بخوریم
_نگفتم چی بود نگار گفتم کی بود؟
_منشی پراهام بود و زن هم بود حالا پاشو
حامد چشاش تنگ کرد و یک اوکی گفت از روی تخت پاشدم رفتم سمت آشپزخانه داشتم بساط صبحانه را ردیف میکردم که دیدم در واحد دارن از جا میکنن رفتم در باز کردم که محبوبه(مادر احسان) با عصبانیت اومد تو و شروع کرد جیغ و داد کردن که جنده به پسر من چیکار داری و … بله احسان و مژگان تابلو شده بودن محبوبه در حال جیغ داد بود که یهو خشکش زد و گفت تو اینجا چیکار میکنی؟
پشت سرم نگاه کردم که دیدم حامد وایساده و خیلی خونسرد به محبوبه گفت با اجازه کدوم کس کشی رات کشیدی اومدی اینجا؟
_خفه شو حامد میگم اینجا چیکار میکنی؟
حامد اومد سمت من و کونم فشار داد و گفت نگار میکنم!!!
تیز برگشتم سمتش گفتم چه خبره اینجا؟ محبوبه چی میگه؟
_هیچی نگار فعلا تو دخالت نکن
_دخالت نکنم؟ دیوث با چند نفری؟
_ اونش به خودم مربوطه
_حامد گمشو از خونم برو بیرون
محبوبه: هیچکس جایی نمیره تا من تکلیف خودم و پسرم مشخص نکنم
حامد با خونسردی رفت سمت محبوبه دستش گرفت کشید تو و خیلی جدی گفت برو بشین رو مبل نگار توام برو بشین صحبت کنیم
اومدم داد و بیداد و کنم که دیدم محبوبه خیلی سریع رفت سمت مبل که داد زدم اوهوی کجا؟
جفتتون گمشید بیرون از خونم که حامد اومد طرفم و گفت ببین نگار بیا حلش …
نداشتم ادامه بده و یک سیلی خوابوندم زیر گوشش و گفتم که تقصیر من خر بود که با یک بچه شدم گمشو از خونم بیرون
وسط گیر و دار دعوا بودیم که زنگ خونم شروع کردن به زدن هرکس بود ول کن هم نبود جواب آیفون برداشتم
_ کیه؟
_نگار باز کن
_شما؟
_امیررضام باز کن
واقعاً هنگ کرده بودم در زدم و رفتم نشستم رو مبل حامد خیلی پرو پرو پرسید کی بود؟
_به تو ربطی نداره
_باز تو روت خندیدم نگار میگم کی بود
_ببین حامد هرچی بینمون بود تموم شد بعدم اگر خیلی مشتاقی ببینی کی بود الان میاد میفهمی
درگیر کل کل با حامد بودم که امیررضا اومد تو با عصبانیت گفت نگار تو خبر داشتی؟
حامد یهو برگشت سمت من و گفت نگار این مرتیکه کیه؟
واقعاً گیج شده بودم که با داد و بیدادی که حامد و امیررضا راه انداخته بودن به خودم اومدم و داد زدم جفتتون خفه شید
ببین امیررضا من هیچ تقصیری تو این جریان ندارم
حامد اومد سمتم و گفت کدوم جریان نگار این آقا کیه چی دارید میگید؟
_ایشون امیررضا نامزد مژگانه
تا اسم مژگان آوردم محبوبه انگار دوباره بهش برق وصل کرده باشن گفت پس زن جنده این مرتیکه پسر من از راه بدر کرده؟
امیررضا گفت مژگان اینجا چه خبره این آقا و این خانم کین یکی به من بگه شما ها دارید چه غلطی میکنید؟
حامد هم اومد سمتم که مگه این دوست جندت نامزد داشته؟ چرا به من نگفتی؟
_حامد تو خفه شو که همه این آتیش ها از گور تو بلند میشه
_ببین همینجا نمیزنم لهت کنم دور برندار به من میگفتی تا ببینی کار به اینجا می‌کشه یا نه!!!
این وسط محبوبه هم ول کن نبود آنقدر جیغ و داد کرد که میخواستم جرش بدم به حامد گفتم فعلا برو جندت جمع کن برای توام دارم
بعدم رفتم سمت امیررضا بهش گفتم ببین من خیلی به مژگان گفتم اینکار نکن گوش نداد بعدم اتفاقی نیافتاده یک اشتباهی کرده که میشه درستش کرد
_اشتباه کرده میشه درستش کرد مژگان همه بدبختی من از تو هست
_ببین امیررضا الان عصبانی هستی پس زود قضاوت نکن و …
که امیررضا انگشتش گذاشت روی لبم و گفت هیچی نگو فقط اومدم اینجا بهت بگم خیلی پستی و رفت
بعد رفتن امیررضا رفتم سمت حامد و محبوبه و گفتم از خونه من گمشید بیرون که حامد سریع اومد سمتم و دستم گرفت و پیچوند و داد زد چرا به من نگفتی؟
_حامد دستم ول کن همه چی بین تموم شد
_خفه شو‌ نگار تو الان زن منی و بدجوری هم تنبیهت میکنم
که محبوبه یکدفعه اومد سمت حامد و گفت خیلی پستی این از خودم اونم از پسرم
واقعاً هنگ کرده بودم که حامد دست محبوبه را هم گرفت کشید سمت خودش و شروع کرد لباش و خوردن و گفت تو هنوز مال منی عوضی
داشتم شاخ در میاوردم به زور دستم از دست حامد درآوردم و خواستم اعتراض کنم که دستش انداخت پشت کمرم و من کشید سمت خودش و شروع کرد لبام خوردن در کمال تعجب خودم شروع کردم باهاش همکاری کردن انگار نمی‌خواستم از محبوبه کم بیارم حامد یکم لبام خورد و کونم مالید و بعد دست جفتمون گرفت و رفت به سمت اتاق خواب من و محبوبه هم مثل دوتا بره رام پشت سرش راه افتادیم
تو اتاق حامد روی تخت دراز کشید و خیلی ریلکس گفت خب معطل چی هستید؟
داشتم هاج و واج نگاهش میکردم محبوبه هم دست کمی از من نداشت که گفت لخت کنید همدیگر بیاید رو تخت دیگه
_حامد خیلی پرویی
_آره پرو نبودم که الان جفت زنام جلوم نبودن زود باشید
داشتیم با بهت به حامد نگاه میکردیم که از روی تخت بلند شد یک دستش انداخت پشت من یک دستش هم پشت محبوبه و مارو کشوند سمت خودش اول شروع کرد لبای من خوردن و بعدم یکم لبای محبوبه را خورد و ما رو هل داد سمت هم ناخودآگاه با محبوبه شروع کردیم لب گرفتن و مالیدن هم دیگه به خودم اومدم دیدم فقط یک شرت پامه و محبوبه هم لخت لخت بود حامد وایساد جلومون و جفتمون با دست ها داد پایین نشستیم رو زمین محبوبه شلوار حامد درآورد و شروع کرد کیرش خوردن داشتم نگاه میکردم که حامد بهم گفت براش بخور گفتم بدم میاد که گفت توله کاری که میگم بکن تا بعداً به حسابت برسم رفتم پشت محبوبه و خیلی آروم شروع کردم کسش خوردن و لیس زدن که حامد دو دقیقه بعد جامون عوض کرد الان کیر حامد تا ته توی حلق من بود و کس منم توی دهن محبوبه توی اوج لذت بودم که حامد جفتمون بصورت داگی استایل روی تخت نشوند و کیرش یهو فرستاد توی کون محبوبه، محبوبه ناله ای کرد و اعتراض کرد که حامد گفت این واسه تنبیه تو بود یکم که کون محبوبه را گایید یک اسپنک به کون من زد و کیرش تا دسته توی کون من جا کرد به قول خودش داشتم تنبیه میشدم یکم هم کون من گایید بعد جفتمون نشود جلوی تخت و آبش روی صورتمون خالی کرد.
بعد سکس سه تایی رفتیم حموم یک دوش گرفتیم و اومدیم بیرون که حامد به محبوبه گفت برو خونه تا بیام تکلیفت مشخص کنم
محبوبه بدون اعتراض رفت و من موندم و حامدی که میدونستم قصد داره دهنم بگاد.
پایان

نوشته: Negar


👍 23
👎 56
115601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

891988
2022-08-25 01:31:38 +0430 +0430

لعنت خدا بر من باد اگر یکبار دیگه این داستان های کصشعر رو تا آخرش بخونم …تمام کصشعرات که از جق زدن الهام گرفته شده پیش کش…پسر بودنتم اصن پیش کش…لاشی… از مغزت خجالت نکشیدی که مجبورش کردی همچین کصشعراتی رو هندل کنه ؟؟؟؟


891989
2022-08-25 01:33:54 +0430 +0430

تا قسمت قبل تقریباً قابل قبول بود ولی این قسمت دیگه زیادی رفتی تو فاز پورن هاب و داستان رو زیادی مصنوعی پیش بردی.فکر کنم اگه قسمت ششمی هم بود دیگه اون لوله کشه هست که توی فیلم های پورن که هیچ کاری نمیکنه و همه بی دلیل بهش میدن اونم میاوردی تو داستان.


892003
2022-08-25 02:03:45 +0430 +0430

کسی مجبورت نکرده بود این کسشراتو ادامه بدی
واقعا فکر کردی این داستانت قابل باوره؟😐
عمو جانی هم از این غلطا نکرده که حامد قصه شما کرده

4 ❤️

892023
2022-08-25 02:48:25 +0430 +0430

چه کسشعرایی

2 ❤️

892039
2022-08-25 04:32:48 +0430 +0430

کاری که جق با جوونای این مملکت کرد شیشه ۹۷ درصد جناب هایزنبرگ تو امریکا نکرد لاشی مگه تگزاسه حتما بعدش گربه های محله تونم کرد

4 ❤️

892042
2022-08-25 04:47:51 +0430 +0430

اینجور که معلومه علاقه وافری به جندگی داری و فانتزیه همیشگیته. خب جای این کصتان ها که تلاوت میکنی به خودم میگفتی تا به فانتزیت برسونمت😜

1 ❤️

892064
2022-08-25 07:42:48 +0430 +0430

کلا از اول ک کسشعر بود

با این قسمت دیگه تکمیلش کردی

2 ❤️

892071
2022-08-25 08:17:55 +0430 +0430

یعنی بری سفارت آمریکا تو هر کشوری بگی تو ایران یکی هست همچین داستانی نوشته که یه زن ۴۴ ساله جلو یه بچه خوشگل کونی مزه‌ی عرق ۱۷ ساله کم میاره، دیگه کاری به حکومت و سیاست ندارن، بلافاصله بهت پناهنگی میدن.

4 ❤️

892073
2022-08-25 09:07:06 +0430 +0430

مثل گیم اف ترونز تخمی تموم شد

1 ❤️

892085
2022-08-25 09:56:31 +0430 +0430

اخرشم کس شعر بود

1 ❤️

892089
2022-08-25 10:28:51 +0430 +0430

ریدی بابا ریدیییییییییی

1 ❤️

892099
2022-08-25 12:30:53 +0430 +0430

چرا ادامه نمیدی

0 ❤️

892100
2022-08-25 12:48:31 +0430 +0430

نگار واقعا یه جنده کص پاره هستی تو!!! کیر سه تا حامدو با هم غیب میکنی تو کص و کونت!

0 ❤️

892102
2022-08-25 13:21:02 +0430 +0430

زدم توی پورن هاب گفت تا یک صد سال میلادی آینده قفل میباشد
دیوص زدی ریدی توی داستان

1 ❤️

892116
2022-08-25 14:21:51 +0430 +0430

کوص شعر محضضضضضضضضضضضض

1 ❤️

892122
2022-08-25 15:01:58 +0430 +0430

انتظار خیلی بیشتری باتوجه به قسمت های قبل که شخصا خوشم اومده بود داشتم.دراین قسمت متاسفانه اونطورکه بایدخوب نبود بخاطر هیجان وسکسی تر کردن شخص دیگه ایی اضافه شد بنظرم واون سکس سه نفره درواقع خرابش کرد.کاش همون جریان وادامه موضوعات قسمت های قبل رو ادامه میدادی و به نتیجه میرسوندی.پایان داستان هم یه جور معما شد وموند که بلاخره تکلیف حامدچی شد راهش و کشید رفت یا موند بعدرفتن محبوبه حامدچکارکرد.اصلا محبوبه کی بود؟جاداشت حداقل کمی این قسمت طولانی تر بنویسی وکامل تر توضیح بدی.موفق باشید

0 ❤️

892124
2022-08-25 15:23:40 +0430 +0430

واقعا کصشر بود همون بهتر تموم شد😂

0 ❤️

892125
2022-08-25 15:23:56 +0430 +0430

به فرض محال داستانت درست باشه تازه ثابت میکنه تو چه اسکل و احمقی هستی که بازیچه یه بچه کونی شدی و هین سگ موس‌موس میکنی براش.خاک تو سرت جنده

0 ❤️

892127
2022-08-25 15:31:13 +0430 +0430

هیچ قسمتیشو کامل نخوندم
و

واقعا در عجبم از اونایی ک لایک میکنن این چرندیاتو

0 ❤️

892148
2022-08-25 18:39:36 +0430 +0430

واقعا چرت نوشتی اما تخیلت خوب بود

0 ❤️

892173
2022-08-26 00:51:10 +0430 +0430

عزیزم من توهینی نمی کنم. خودم خانمم و میدونم چرت نوشتی. افعال اشتباه نوشتی و در هم بر هم بود گفتمان داستانت. ولی از قسمت “رفتن مث دو تا بره” خیلی خوشم اومد خیلی لذت بخشه یه مرد اینجوری بهت فرمان بده اوففف آیییی

0 ❤️

892211
2022-08-26 03:40:34 +0430 +0430

انگار تو شلوغی مترو دارم به حرف زدن ملت گوش میکنم
خری تو خری شده بیا و ببین

0 ❤️

892221
2022-08-26 04:26:42 +0430 +0430

تو کوسخول نیستی من کوسخولم که همچین داستان کیری رو دارم میخونم کیررررر تو داستانت

0 ❤️

892222
2022-08-26 04:30:47 +0430 +0430

بعد یکسال اومدی ادامه داستانت میزاری خسته نباشی جااب نبود با احترام

0 ❤️

892245
2022-08-26 06:56:49 +0430 +0430

چرا پایان؟! ادامه بده. پی رنگ خوبی داره

0 ❤️

892333
2022-08-27 02:00:16 +0430 +0430

اگر این قسمت رو نمی نوشتی ، خیلی بهتر از این بود که سرو ته داستان رو اینطور جمع کردی.
گند زدی تو قسمت های قبل

0 ❤️

892355
2022-08-27 07:11:13 +0430 +0430

تا قسمت ۴ خیلی خوب رفتی جلو اما متاسفانه مشخص بود قسمت آخرش رو فقط نوشته بودی که تمام بشه خیلی غیر قابل باور و تخیلی بود

0 ❤️

892680
2022-08-29 11:24:55 +0430 +0430

کرد تو کون اون بعد درآورد کرد تو کون من…
زیاد فیلم پورن دیدن این عوارض رو هم داره

0 ❤️

893938
2022-09-06 11:34:40 +0430 +0430

یعنی تو اعصابم ریده شده اگه این حامد پیش من بود میگرفتم جوری کونش میذاشتم ک دیگه اینقدر گوه خوری و پرو بازی در نیاره کیرم تو اول تا اخرت با داستان و او بچه کونی اخه گوزو یه بچه کونی اینقدر ادعا بهش میدین این پیامو نشونش بده بهش بگو کیرم تو ننت بگیرمت از وسط د شقه ات میکنم

0 ❤️

905550
2022-12-05 20:37:05 +0330 +0330

خو کصکش کونی رو دوتا همسایه راست کرده بودی جفت شون کیرت کردن یه دل سیرم احسان کونت گذاشت بعد میای اینجا کصشر میگی

0 ❤️

937110
2023-07-11 07:17:11 +0330 +0330

خوب اومد اخرش خیلی مزخرف بود … حیف وقتم

0 ❤️

951719
2023-10-08 01:57:50 +0330 +0330

محبوبه بدون اعتراض رفت و من موندم و حامدی که میدونستم قصد داره دهنم بگاد.
پایان

دهنت لایق قاییدن هست تو یک بیمار روانی و پریود مغزی هستی برو روانپزشک خیلی ابله تشریف داری این جامعه کی از افراد مسمومی چون تو پاک خواهد شد

0 ❤️

957706
2023-11-12 19:40:42 +0330 +0330

اخه من تعجب میکنم یه زن بالغ تا چه حد میتونه در برابر چنین پسر بچه ای ناتوان باشه در مدت این چند قسمت داستان که نوشتی چند بار گفتی که قراره حقشو بزاری کف دستش و باهاش مقابله کنی ولی هر باری که موقعیت درگیری پیش اومده راحت تسلیم شدی این دو دلیل بیشتر نداره اول اینکه یا واقعا بدنت ضعیفه و زور و قدرت نداری یا اینکه خودت دلت میخواسته که باهاش باشی وگرنه هیچ زنی تا این حد تسلیم نمیشه و کش نمیده

0 ❤️