دوران داغ جوانی (۲)

1395/04/12

…قسمت قبل

سلامی دوباره به همه
دوستانی که گفتن من سنمو اشتباه گفتم خواستم بگم نگار از من بزرگتربود دوسال ومن جای سن اشتباه زدم
داستان از اونجا تموم شد که من نگار با یک نفر دیگه دیدم و رفتگ دنبالشون تا ببینم کجا میرن ولی متاسفانه چون ماشینم تابلو بود پشت چراغ قرمز منو شناخت وخیلی زود به اون پسر گفت که مسیر عوض کنه و هنوز چراغ سبز نشده بود حرکت کردن و درجا دور زدن منم دنبالشون راه افتادم شاید باورتون نشه ولی شده بود مثل فیلما هرسمتی میرفت منم دنبالش میرفتم حتی یکجا خلاف رفت منم دنبالش رفتم ماشین اونا پراید بود و ماشین منم که تازه خریده بودم زانتیا سفید تا سرکوچه خونشون دنبالش رفتم اونم سریع نگه نداشت دم در خونشون و نگار پیاده شد و رفت تو خونه پسرم همونجا نگه داشت منم دیدم جای خوتشون هست نگه نداشتم و رفتم بعد خودش زنگ زد گفت چرا اینکارو کردی اون پسر اشنا بود پسرخالم بود می خواستیم بریم جای منم گفتم اگه آشنا بود فرار نمی کردین بعد قطع کردم یک هفته زنگ نزدم که خودش زنگ زد و با توضیح دادن و قرار یک سکس خر شدم و دوباره باهم دوست شدیم قرار شد چندروز بعد باهم بریم باغ منم خیلی ازش عصبی و ناراحت بودم باخودم گفتم اینبار بیاد تلافی اون کارو درمیارم وحسابی می کنمش ساعت چهار رفتم دنبالش تا اومد نشست تو ماشین بوسید منو و معذرت خواهی کرد منم چیزی نگفتم و راه افتادم تو راه خیلی حرف میزد که مثلا منو از ناراحتی در بیاره بعد که رسیدیم باغ اول راهی کباب کردیم خوردیم بعد قلیون چاق کردیم رفتم تو خونه باغ درحال قلیون کشیدن باهم ور میرفتیم و لب میگرفتیم اروم اروم همو لخت کردیم وکلا قلیون گذاشتیم کنار و باهم عشق بازی می کردیم من اول دستمو کرده بودم تو کسش و داشتم میمالیدم اونم با کیرمن ور میرفت بعد لباسای زیر هم در اوردیم بعد بهش گفتم برام ساک بزنه منم رفتم سراغ کسش دوتای در اوج لذت بودیم من چوچولشو میخوردم اونم کیر منو بعد که دوتای شهوتی شده بودیم من گفتم کافیه و اونو خوابوندم رو زمین پاهاشو گذاشتم رو شونم و کیرمو گذاشتم رو سوراخ کسش اروم فرستادم داخل وقتی همه کیرم رفت داخل خوابیدم روش و لباشو میخوردم و هم زمان تو کسش تلمبه میزدم اون همیشه دوست داشت اروم بکنمش ولی ازش ناراحت بودم بخاطر اون کار اون روزش و حرفاشو باور نکرده بودم و دلم می خواست با گاییدنش همه چیزو تلافی کنم منم تاجای که تونستم تند گاییدمش و اونم فقط داد میزد میگفت تورو خدا اروم بکن کسم داره میسوزه بعد بهش گفتم با رو بخوابه تا از عقب بکنم تو کسش وقتی بارو خوابید زیرش یک بالشت گذاشتم کونش اومد بالا و منم کیرمو فرستادم توکس داغش تلمبه میزدم بعد با دستام لای کونشو باز کردم و انشگشتمو کردم تو سوراخ کونش تا امادش کنم برای کیرم اونم هم درد داشت هم لذت فقط میگفت تورو خدا اروم اینجوری اذیت میشم منم تودلم میگفتم جنده خانوم حقته تا دیگه تو باشی بخوای منو بپیچونی وقتی حسابی از جلو کردمش و سوراخ کونشم اماده گاییدن شده بود بهش گفتم کرم بده از کیفت همیشه تا همیگفتم کرم بده میفهمید می خوام از کون بکنم ولی اینار دلش نمی خواست میگفت امروز وحشی شدی از کون نمیدم بهت منم با یکم اسرار راضیش کردم و کرم برداشتم مالیدم به کیرم و سوراخ کونش سرکیرمو با سوراخش کونش برابر کردم و اروم فشار دادم داخل یکم که رفت داخل داشت فقط داد میزد منم گفتم شل بگیر تا دردت کمتر بشه یکم که از کیرم رفت تو نگه داشتم تا جا بازکنه بعد خوابیدم روش همه کیرمو فرستادم داخل زیر خودم نگهش داشتم تا فرار نکنه اونم فقط میگفت گوه خوردم ولم کن از کون نپیدم منم داشتم میگفتم عزیزم یکم طاقت بیاری تموم دو یا سه دقیقه روش بودم تا کونش به کیرم عادت کرد بعد که دیدم صدای ازش در نمیاد اروم اروم شروع کردم به تلمبه زدن وقتی عقب جلو می کردم از پشت گردنشو با لاله گوششو میخوردم اونم ناله های با شهوت می کرد دیگه کونش گشاد شده بود و داشت لذت میبرد منم دیدم دیگه کونش باز شده بهش گفتم اون بیاد روم تا بتونم کسشو بمالم منم خوابیدم اون با کونش نشست رو کیرم صورتش به من بود منم دستمو گذاشتم رو چوچولش وقتی داشت با کون رو کیرم بالا پایین میشد منم تندتند چوچولشو میمالید چند دقیقه ای تلمبه زدم که گفت داره ابش میاد منم کیرمو از کونش در اوردم و کردم تو کسش و سرعت تلمبه زیاد کردم تا هردو باهم ارضاع بشیم منم همیشه ابمو میرختم تو کسش و بعدش دوتا ازاین قرص های ضدباربری اورژانسی براش میدادم که مشکلی پیش نیادخلاصه هردو ارضاع شدیم و کارمون تموم شد بعد نیم ساعت لباس پوشیدیم و راه افتادیم سمت خونه اما من خیلی ازش عصبی بودم ویکجور کینه داشتم ازش باورم نمیشد که اون مرد اون روز فامیلش باشه بعد از سکسی که باهم داشتیم دیگه میدیدم رفتارش عوض شده یعنی کمتر تماس میگرفت یا مثل قبل بیرون نمیومد یا اینکه وقتی سینه هاشو می خوردم میگفت مواظب باش کبود نشه انگار کس دیگه ای میدید که نمی خواست کبود بشه منم دیگه ازش سیر شده بودم و دلم می خواست ازش انتقام بگیرم تا اینکه منو خانوادم تصمیم گرفتیم بریم خارج از کشور زندگی کنیم چون تو سالها۸۸وضعیت کار و درامد خیلی سخت شده بود ولی من به نگار چیزی نگفتم که می خوام از ایران برم با خودم گفتم تلافی این همه بدبختی که بخاطرش کشیدم در میارم یک روز باهم قرار گذاشتیم بریم باغ دوباره و چند روز بعدش منم بلیت پرواز داشتم برای ترکیه منم به یکی از دوستام گفتم امروز می خوام یک کس خوب بدم بکنی تا حالشو ببری و ادرس باغ بهش دادم و گفتم ساعت چند بیاد اونم قبول کرد رفتم داروخانه که نزدیک مغازه قبلیم بود و منو میشناخت یک بسته قرص لورازپام گرفتم که خواب اور هست وبعد رفتم دنبال نگار تو راه قبل اینکه به نگار برسم سه تا از قرصارو پورد کردم و لای یک کاغذ گذاشتم وقتی نگار اومد راه افتادم سمت باغ توراه رفتم ساندویچ گرفتم با رانی تو مغازه سر رانی باز کردم و تا رسیدم به ماشین قرصارو ریختم داغ یکی از رانی ها و همونو دادم دست نگار وخودمم سوارشدم راه افتادیم تا رسیدیم باغ ساندویچ و رانی تموم شده بود وقتی وارد باغ شدیم دیدم نگار سرش گیج میزنه ومیگه خیلی خوابش گرفته منم گفتم بریم داخل خونه و اونجا بخواب وقتی وارد شدیم بهش گفتم لباسامونو دربیاریم باهم بخوابیم منم خوابم میاد اونم قبول کرد و لخت شدیم خوابیدم اونم خیلی زود خوابش برد نیم ساعت بعد دوستم اومد زنگ زد به موبایلم و منم رفتم در باغ باز کردم اومد داخل بهش گفتم بره داخل و زود لخت بشه دروکه بستم منم رفتم داخل دیدم سریع لخت شده خوابیده کنار نگار وداره با سینه هاش ور میره نگار هم تو خوابو بیداری بود یعنی گیج میزد فقط منو صدا میزد میگفت نکن الان حال ندارم بزار بعدن سکس می کنیم حتی حال نداشت چشماشو بازکنه حقم داشته سه تا قرص داده بودم بهش بعد به دوستم گفتم بگیر بکنش جنده خانوم اونم از خدا خواسته شروع کرد به گاییدن و نگار هم فقط گاهی وقت ناله می کرد منم داشتم فیلم میگرفتم ازشون ولی صورت دوستم معلوم نبود فقط از بدن نگار و صورتش میگرفتم بعدکه دوستم کارش تموم شد رفت منم فیلمو براش ریختم و بهش گفتم دارم میرم خارج وازاین به بعد نگار مال تو هروقت خواستی بکنیش بافیلم تهدیدش کن اا بیاد بهت حال بده اونم خوشحال رفت منم بعد رفتن دوستم هرجور بود نگار بیدارکردم بردمش حموم باهم اونجا حال کردیم منم برای اخرین بار کردمش و برگشتیم خونه منم بعد دو روز پرواز ترکیه داشتم و بعدشم اومدم سمت المان و از عید سال ۹۰ تو المان هستم و زندگی خوبی دارم ولی دوستمم بعد اینکه من اومدم تا یک سال نگارو میکرده به بهانه همون فیلم و تهدیدش می کرده که اگه نده فیلمشو پخش می کنه ولی بعد اینکه نگار ازدواج می کنه دوستم فیلمو پاک می کنه و همه چیزو فراموش می کنه.
پایان
نوشته: علی


👍 1
👎 5
7771 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

547324
2016-07-03 07:34:35 +0430 +0430

dislike, khoshm nayoomad -_- :(

0 ❤️

547354
2016-07-03 10:17:13 +0430 +0430

پایانش خوب نبود 🤮 تو از کجا میدونسی دختره دروغ میگه؟دادی رفیقتم بکنش فدا سرت ولی فیلم لاشی بازی بود ✋ ✋

0 ❤️