سکس با خواهرم ایلار
سلام اسم من سیامکه خوشکل و دختر پسند . خانواده ما 4 نفره . منو بابام و مامانمو خواهر نازم . خواهرم 25 سالشه لیسانس مامایی رو میخواد بگیره خودمم دارم واسه کنکور میخونم . بزار برم سر اصل مطلب از 15 سالگی که یاد گرفتم سکس چیه و با توجه به چیزایی که تو فیلمهای سکسی میدیم خیلی نظرم به دخترا و حتی بعضی از پسرای خوشگل عوض شد
توی سوم راهنمایی چند تا از این پسرای مامانی و ناز و خوشگل!!! که هر کی میدیدشون کپ میکردو کردم یعنی کلا ادم کننده ای شدم اما یه روز تو اتاقم نشسته بودم داشتم درسمو میخوندم که خواهرم اومد تو اتاقمو خیلی عصبانی منو گرفت پول بهم داد گفت سریع برو تا سر کوچه یه بسته نوار بهداشتی بخر . منم بلند زدم زیر خنده گفتم نکنه فشار وارده از پریودت خیلی زیاده که اینطوری گفتی و خندیدم اونم خندش گرفت گفت به تو چه گوزو بلند شو بینم کار دارم دیرمه باید برم کلاس دارم …. گشاد!
سیامک: ایلار ؟
ایلار: ها چته ؟
سیامک: ببین طبق قانون دوم نیوتون که f=ma جرم تو 65 کیلو گرم ضرب دررررررر 10 که میشه 650 نیوتون در شتاب اومدنت تو اتاق که که فکر کنم حدودا ااااا؟ 2 متر بر ثانیه بوده میشه ؟؟؟؟؟
ایلار: عه عه ااااااای خداااااااا !
سیامک: شبنم 2 ضرب در 650 میشه چند ؟؟؟ هان ؟
ایلار: …
سیامک : اها 1300 نیوتون … فهمیدم . هاهاها نمیدونم چه جور دووم اوردی 1300 نیوتون فشار بهت اومده ؟؟؟؟ هی ها هااهاهاها!
ایلار:پدر سگ……
منم فرار کردم بیرون اونم تافت مو رو برداشت و برام پرت کرد قشنگ خورد تو کونم دنبالم دوید منم با سرعت از خونه زدم بیرون رفتم مغازه نوار بهداشتی بالدار کوچیک واسش خریدم اومدم خونه خیلی آروم رفتم دم اتاقش درو بسته بود منم گفتم بهترین موقع هست کمی بترسونمش سریع درو باز کردم پریدم تو و با صدای بلند گفتم یااااااااااااااووو ! متاسفانه تو اتاق نبود و خیت شدم ! رفتم از مامانم پرسیدم پس ایلار کو ؟
گفت: رفته کلاس
کمی به تفکر تخمی خودم فکر کردم تو دلم گفتم اینقدر جلق نزدی مغزت ریده !
رفتم درسمو خوندم تا شب
از اتاق اومدم بیرون از بس عربی خوندم با بابام عربی حرف میزدم
راستی یادم اومد نوار بهداشتی و بدم خواهرم !
کمی فکر کردم گفتم اهاااا فهمیدم . سریع رفتم یه پلاستیک زباله آوردم و نوار بهداشتی و گذاشتم توشو گرفتم پشتم رفتم دم اتاق خواهرم خیلی با احترام در زدم گفتم اجازه هست ؟
ایلار:بیا تو
سیام:بابت ظهر معذرت میخوام یه هدیه هم واست خریدم تا از دلت در بیارم
رفتم جلو و یه بوس از گونه هاش کردم گفتم ببخشی دخترم . اینم هدیه شما پلاستیک زباله رو دادم بهش و فرار کردم . رفتم تو اتاقم درو قفل کردم اونم اومد در اتاق و فحش میداد .
چند روز از ماجرا گذشت که بابام با مامان رفتن ترکیه پیش داداش بابام عمو حسام . کاری نداریم
منو خواهرم تنها شدیم .
رفتارمو عمدا دیگه از اون روز تغییر دادم . رفتم بیرون واسش یه گردنبند خوشگل که به شکل یه مار بود واسش خریدم ولی 78 هزار رفتم تو خرج
رفتم خونه شب ساعتای 9:48:39 ثانیه بود!
رفتم تو سلام کردم جوابمو نداد
رفتم کنارش رو کاناپه نشستم گفتم
سیامک:آییییییلار جونم؟
….
سیامک: ایلار ؟ میدونستی اگه یه روز تو رو نبینم دق میکنم !
سیامک: خیلی … خیلی دوستت دارم
هدیه رو بهش دادم اونم بازش کرد به گردنش انداختم . کمی عجیب نیگام میکرد
ایلار: هم چه نقشه ای داری ؟ ها؟
سیامک: میای بریم تو حیاط میخوام ماه رو با هم نگاه کنیم
آیلار : جان ؟ درست شنیدم ؟ تووووو!
سیامک:بیا .
تو حیات بغل دستش وایسادم گفتم
سیامک:ایلار؟
ایلار: جونم
سیامک: میخوام بغلت کنم
ایلار:چرا
سیامک: نمیدونم خیلی دلم میخواد
آیلار: داداش بیا تو بغلم …… عزیزم درست مثل بچگی هات همیشه بغلم بودی
توی بغلش یه حس خیلی خوب بهم دست داد دستامو محکم دور کمرش حلقه کردم اونو به خودم فشار دادم و گفتم ایلار من دوستت دارم
اون هیچی نگفت
سرمو عقب آوردم تو چشاش نگاه کردم
کمی ترس داشتم اما جرات به خودم دادم
گفتم میشه یه چیزی ازت بخوام … کمی چشماش گرد شد ! هیچی نگفت
گفتم خیلی وقته تو وجودم دوس دارم یه بار… یه بار … بریم پارک با هم
گفت حرفتو عوض نکن همونو که میخواستی بگو . نمیتونستم تو چشماش نگاه کنم
کمی سکوت کردم گفتم . میشه یه بار … لباتو ببوسم
نگاش کردم دیدم کمی لبخند زد گفت …ااااا چرا دوس این کارو بکنی؟
گفتم نمیدونم . دست خودم نیست
اونم گفت سیامک
سیامک:جونم
ایلار:باشه منم دوس دارم یه بار امتحان کنم … بیا
منم کمی نگاه لباش کردم فکر کردم گفتم یعنی من دارم لباشو بعد این همه میبوسم چشامو بستم و لبامو جلوتر می بردم قلبم خیلی سریع میزد
یه لحظه نفسم قطع شد و یه چیز خیلی نرم رو لبام حس کردم سعی کردم کامل حسش کنم نمیتونم توصیف کنم شما خودتون باید امتحان کنید
فقط لبامون رو هم بود داشتیم کم کم شروع می کردیم لب همو خوردن
1 دقیقه یا 2 دقیقه بود لبمون رو هم بود لبامو از هم جدا کردیم و به چشمای هم نگاه کردیم . ایلار گفت . سیامک ……. تو زندگیمی!
کاش میشد مال خودم بودی . چقدر زندگی مسخره اس . پس بیا ما هم اونو مسخره کنیم . با هم رفتیم تو رو تخت اتاق خودم نشستیم و من رفتم تو بغلش نشستم و دوباره از هم لب گرفتیم . اون گردن منو میخورد بعدش من اصلا حسی که به ادم دست میده قابل مقایسه با حس فیلمهای سکسی نیست که ادم خودشو ارضا میکنه ادامه دادیم تا اون تی شرتمو اروم کمی بالا زد کمرمو لمس میکرد منو به خودش فشار میداد گفت میخوام ببینمت میزاری . منم چیزی نگفتم و چشامو بستم و اونم تیشرتمو در آورد به پشت خوابید منو کشوند رو خودش بدنمو لمس میکرد و میمالید .
با دستاش شلوار و شرتمو با هم کشید پایین چون روش بودم نمیتونست ببینه به کمرمو باسنم دست میزد … انگشتشو وسط کونم میکشید رو سوراخمو انگشت میکرد منم گفتم ایلار تا حالا دختری رو لخت ندیدم . خواهش میکنم تو هم لخت شو
گفت . درشون بیار منم اروم تیشرت خوشگل شو دادم بالا وای شکمش آدمو دیوونه میکرد یهو تو دلم ریخت ادامه دادم کامل دادمش بالا من از سینه چیزی زیادی نمی دونستم اما تحریک کننده بودن تا سینه هاشو دیدم تو دلم دوباره خالی شد نفسم به شمارش افتاده بود درش اوردم نوک سینه راستشو یه بوس کردم
به دندونام کمی گازشون میگرفتم
اومدم شکمشو که خیلی سکسی بود میبوسیدم و میلیسیدم
دست بردم شلوارشو در بیارم دستمو گرفت گفت اشکان….
سیامک:جونم
ایلار:میترسم
منم گفتم سعی کن اولین رابطه ای که داری بیشترین لذتو ببری دستمو ول کرد شلوار و شرط بندیشو با هم اوردم پایین اما چشامو بستم داشتم فکر میکردم تجسم میکرد که اونجاش چه شکلیه
اصلا به ایرونی نمیخورد بدنش برنزه بود سکسی قوس بدنش تو دل ادمو میبرد
با صداش به خودم اومدم گفت چیکار میکنی ؟
چشامو اروم باز کردم یهو شق درد گرفتم تو دلم بد جور خالی شد انگار که سوار کشتی صبا تو شهربازی شدی یه کس ناااااز و خوشگل که مثل یه خط بود صاف صاف بدون مو مثل خودم . منم اصلا نمیدونستم چه کنم خود به خود دهنمو روش گذاشتم و میبوسیدمش . لیس میزدم اصلا ادم دلش نمیومد ولش کنه با انگشتم بازش کردم توشو ببینم وااااای مثل یه اثر هنری میموند . دیگه از زندگیم سیر شده بودم منو کشوند رو خودش و محکم بغلم کرد .
پیش گوشم گفت ما کار اشتباهی داریم میکنیم؟
منم کمی فکر کردم تنها چیزی که گفتم این بود از نظر طرز فکر . اندیشه ای که به جامعه ما حاکمه اره اما جامعه در حال حاضر به ما ربطی نداره این خودمونیم که تفکر مونو میسازیم پس بیا بهترین تفکر رو داشته باشیم
هیچی نگفت
منو خوابوند و اومد رو من کسشو جلو دهنم گذاشت و به سراغ دودولم رفت گفت داداش چقدر کوچیکه . اخه اونجام فقط 11 سانته . اما دورشو کامل لیسید من اصلا هنوز موهای زائد در نیاوردم
بعدش گفتم واسم ساک بزن گفت بلد نیستم اما میخورم سر داد تو دهنش راستم میگفت روشش رو نمیدونست گفتم ایلار ؟
گفت جونم
گفتم ایلار من کون میخوام!
گفت میخوای پارم کنی؟
گفتم با اون دودول مگه میشه پاره بشی
گفت باشه
خوابید منم رفتم رو پشتش
خیلی سکسی بود
درست مثل کون لیدی گاگا ! گرد نااااز و آی حشری کننده
از سوراخ کونش لب میگرفتم
خیلی حال میده
لیسش زدم و بوسیدمش
دودولمو گذاشتم رو سوراخشو کمی تف زدم خیلی سر شده بود اروم فشار دادم
کیرم باریک بود با کمی زور سری سرش سور خورد تو
آیلار گفت آیییییییییییی
منم ادامه دادم کم کم سرش میدادم تو تا همش رفت اروم بیرون کشیدم و دوباره تو دادم
خودمو خوابوندم روش سینه خودم دقیقا به پشتش چسبیده بود و داشتم توش تلمبه میزدم میخواست ابم بیاد کمی نگه می داشتم بعد دوباره تلمبه
ایلار گفت :سیامک یه لحظه بکشش بیرون منم کشیدم بیرون گفت حالا بزار در سوراخ کونم و یه لحظه بکن تو تف زدم و گذاشتم در سوراخ و کمرشو گرفتم با دستاش کونشو باز کرد با سرعت کردم تو . کیرم سر خورد تو . جیغ خیلی سکسی زد
گفتم: خیلی حال میده دوباره میخوام .
ایلار: من دارم به داداشم کون میدم . سیامک دوباره اونجوری کن
من در اورد و تف زیادی زدم در سوراخش گذاشتم و یهو کردم توش داغ بود.
حال میداد خیلی تنگ بود کونش
داشتم تلمبه میزدم نزدیکای اومدن آبم بود هیچی نگفتم خوابیدم روش تلمبه میزدم
تو کونش سر میدادم و می اوردم بیرون همینطور عقب جلو که ابم اومد همشو تا ته سوراخش خالی کردم همونتور روش خوابیدم داشت تموم زندگیم از جلو چشمام می گذشت . فکر میکردم این سوراخی که الان کیرم توشه مال ایلاره .
خواهر سکسی خودم باور نمیکردم یه روز بتونم باهاش سکس کنم
گفتم : ایلار جونم دلم میخواد کیرمو در بیارم اونم گفت عزیزم بزار همون تو باشه خیلی حس خوبیه . دوس دارم . کیرتو تو کونمو قلقلک میده خوشم میاد.
نوشته:سیامک