انجام و پشیمانی

1402/12/15

سلام و عرض وقت بخیر خدمت دوستان عزیز سایت شهوانی.
بالاخره بعد از یکی دو سال تصمیم گرفتم در سایت حساب بسازم و اولین داستان خودم رو ارسال کنم.
در صورت ضعف در هر قسمت داستان خواهشمندم حدالامکان از بی احترامی پرهیز کنید و با نکات و راهنمایی های سازنده از بنده حمایت بکنید و اگر قلمم مورد پسند واقع نشد حتما پذیرای انتقاد های گرم و دوستانتون هستم.

… … … … … …
شخصیت اصلی پسره.
… … … … … …

واقعا از خودم بعد انجام اون کار ناامید شده بودم، فکر میکردم دیگه اون میل رو درونم کشتم و فقط یک کنجکاوی ساده… اه، بگذریم؛ ولی شایدم بتونم برات تعریف کنم…
آممم، چون بهت اعتماد دارم همه چیزو بهت میگم ولی با توجه به شناختی که از اخلاق و شخصیت من داری خواهش میکنم این مسئله رو با هیچکس در هیچ زمانی به اشتراک نذار، خواهش میکنم…
قضیه در مورد دیشبه که مثل همیشه داشتم از پیش “سایه” برمیگشتم خونه.
تیپم کاملا مشکی بود، ماسک مشکی و پافر قرمز رنگ هم پوشیده بودم.
تقریبا مثل همیشه تا نزدیک اتوبان پیاده اومدم ولی این بار فرق داشت، گوشیم خاموش شده بود و نه شارژری دم دست بود و نه کسی اجازه میداد با گوشیش اسنپ بگیرم.
همینطوری که قدم میزدم یه آقایی رو دیدم که داشت به سمت ماشینش حرکت میکرد، مودبانه بهش گفتم :
+سلام خسته نباشید.
-سلام.
+ببخشید آقا امکانش هست با گوشیتون برام اسنپ بگیرید من گوشیم خاموش شده و نمیتونم برگردم خونه.
-کجا میخوای بری ؟
+سمت … .
-اسنپ نمیخواد که داداش بیا خودم میبرمت تو مسیرمه.
+دست شما درد نکنه خیلی متشکرم.

نشستم رو صندلی شاگرد و یکم لش کردم و حرکت کردیم، ماشین ۲۰۶ بود و صندلیاش نسبتا راحت بودن، یه حالت قراضگی ظاهریم داشت، چند لکه رنگ داشت و در ماشین خیلی خشک و پر سروصدا بود.

همینطوری به سمت مقصد حرکت می کردیم و در مورد مسائل مختلف صحبت می کردیم ولی بیشتر بحث حول محور کص و مخ زدن و اینا بود.
داشت تعریف میکرد که امروز سه تا مسافر خانوم زده و به طرق مختلف سعی کرده که بتونه حداقل با یکیشون سکس داشته باشه ولی با اینکه یکیشون راضی بوده موقعیتش پیش نیومده بود و حسابی کلافه بود، از طرفی یه اشاره کوچیک هم به تازه آزاد شدنش از زندان کرد که بخاطر محیطی که توش بزرگ شدم زیاد مورد حادی نبود برام.

همینطوری میرفتیم که از دور برگردون مسیر اصلی رد شد که بهش گفتم :
+این دور برگردون رو باید دور میزدیما !
-ببخشید اصلا فکرم جای دیگه بود.
+اشکال نداره داداش فدای سرت دو کیلومتر جلوتر یه پل هست و میتونیم از اونجا دور بزنیم…
-بنزینم هم ته کشیده یکم قاطیم.
+خب پس حکمتش این بوده، نگران نباش جلوتر یه پمپ بنزین هست اونجا میتونی بنزین بزنی.
-جدی ؟ ایول بابا، میشه داشبورد و باز کنی ببینی چقدر پول توشه ؟

داشبورد رو باز کردم و چند تا اسکناس ۵۰۰ تومنی و ۱۰۰۰ تومنی و ۲۰۰۰ تومنی پیدا کردم که جمعا شد ۱۷.۵۰۰ که بهم گفت اگه میشه کرایتو الان بده که بزارم روش و بنزین بزنم من گفتم چشم و پولو دادم بهش و تو پمپ بنزین به اندازه پولش بنزین زد و راه افتادیم و یکم بعد برگشتیم به مسیر عادی.
هوا تاریک بود و بر خلاف همیشه اصلا ترافیک نبود.
تو این مسیر یجاییش هست که یک طرف خیابون کاملا بیابونه و طرف دیگش دیوار پادگانه. یعنی در بخشی از جاده با هیچ جا ارتباط نداری.

نرسیده به اون قسمت و بعد حرفای سکسیمون برگشت و بهم گفت که گرمشه و اگر اجازه بدم شلوارشو در بیاره و زیرش شلوارک داره.
منم گفتم راحت باش.
زد کنار و شلوارشو دراورد و با شلوارک نشست، یکم با کیرش ور رفت و بعد گفت :
+امروز یه کس نصیب ما نشد این بی صابو آروم کنه، تو زندانم که خبری نبود واقعا الان معطلشم.
و راه افتاد.
من یکم خجالت کشیدم چون معمولا در مورد کیر خودم و روند سکس ها به کسی توضیح نمیدم و برام تازگی داشت و البته خجالت آور بود.

بعد دید حرفی نزدم کش شلوارکشو کشید جلو و کیرشو آورد بیرون، گفت ببینش راسته راست شده.
باز حرفی نزدم.
گفت یه دست بزن بهش.
گفتم نمیخواد.
گفت اینجوری نکن دیگه یه دیقه بگیرش دستت ببین چطوره سایزش خوبه ؟ بعد دستمو گرفت و کشید سمت کیرش.
کیرشو گرفتم دستم، تقریبا ۱۷ سانت میشد و کلفتیشم بد نبود.
بعد سال ها واسم جالب بود انگار تا حالا تجربش نکرده بودم؛ ضربان قلبم بالا رفت و آب دهنم خشک شد یکمم ترسیدم.
یکم دسته‌شو فشار دادم، بعد سرش رو گرفتم مالیدم و دستمو کشیدم.
ماشینو زد کنار، گفت کیر تو رو ببینم ستون.
گفتم نه، میشه ادامه بدیم منو زود تر برسونید مقصد خیلی دیر شده ساعت تقریبا ۱۰ شده.
گفت چشم میرسونمت حالا بزار کیر قشنگتو ببینم.
شلوار لی جذب پام بود، آروم کمربندو باز کردم و کیرمو از زیر شورت درآوردم. دستشو دراز کرد به سمتش و گرفتش تو دستش و گفت :
-چه کیری داری میشه دستمو هرجا خواستم بزارم ؟
+باشه.

یکم کیرمو مالید و بعد دستشو برد سمت تخمام، اول فکر کردم میخواد تخمامو بماله ولی دستشو از زیر تخمام رسوند به نزدیکی سوراخم.
ترسیدم، گفت نه من تا حالا به هیچکس ندادم !
گفت خب اولیش باشم.
نگاهش کردم و گفتم :
+گفتم نه، اصلا حرکت کن بریم.
-باشه پس بیا بمالش برام یکم.
+باشه.

شلوارمو بستم.
داشتم دستمو میبردم سمت کیرش که اومد جلو و ازم لب گرفت، حس چندشی داشتم و حالم داشت بد میشد. سرمو کشیدم عقب و کیرشو میمالیدم که یهو گفت :
-حداقل میشه یکم بخوریش ؟
+یهو یکی میاد، وسط جاده ایم. این کار لواطه جرمش اعدامه بیا بریم ولش کن.
-نه بخدا کسی نمیاد یکم بخور زود میریم آبم زود میاد.

با استرس سرمو بردم پایین سمت کیرش، بعد از تجاوز های بچگیم ( در حد ساک ) هر چند ماه یک بار هوس میکردم که برم سراغ اون شخص و باز کیرشو بخورم ولی همیشه بعد سکس یا بعد جق از ذهنم می پرید، ولی اونجا تو اون لحظه سرم نزدیک کیرش بود داشتم نگاهش میکردم و با دست نگهش داشته بودم که بخورمش، حس عجیبی بود هم میخواستم هم نمیخواستم، نمیخواستم مردونگیم لکه دار شه ولی از طرفی شهوتم اجازه نمی داد و واقعا میل شدیدی به لیس زدن کیرش داشتم.
با کل احساسات متناقض سر کیرشو گذاشتم تو دهنم و سعی کردم حداقل چیزایی که تو فیلما دیده بودم و تجربه های قبلی که برام ساک زده بودن رو تست کنم.
سر کیرشو زبون میزدم و محکم میمکیدم و آروم آروم عقب جلو میکردم.
گفت تا ته بخور که زود تر بیاد.
آروم آروم پیش رفتم و نصفش تو دهنم بود که یهو یه مزه تند و افتضاحی حس کردم.
رسیده بودم به زیر کیرش که معمولا عرق میکنه و این واقعا حالمو یه لحظه بد کرد، ولی سرمو نکشیدم عقب و ادامه دادم تا لبام چسبید به بدنش و سر کیرشو تو گلوم احساس میکردم.
تو همون حالت یکم عقب جلو کردم اونم داشت آه میکشید و قربون صدقم میرفت.
بعد چند دقیقه ساک زدن میل شهوتم ارضا شده بود و باز برام قابل کنترل بود.
به فکر فرار کردن بودم که نیاد سمت محلمون و جام رو یاد بگیره، کیرشو تا ته خوردم بعد یهو کشیدمش بیرون و ادای حالت تهوع داشتن رو دراوردم و همزمان با دست کیرشو میمالیدم.

-چیشد عشق داداش ؟
+نمیدونم یهو حالم بد شد حالت تهوع دارم.
-خوبی ؟
+نه حالم بد شد یهو.

باز این تظاهر رو ادامه دادم و در ادامش درو به این نیت که مثلا قراره استفراغ کنم باز کردم و ادای عق زدن در میاوردم.
چند ثانیه بعدش از ماشین اومدم بیرون و رو به جوب نشستم، دیدم هنوز با شلوارک تو ماشین نشسته و فقط میپرسه چی شد ؟ حالت خوبه ؟ اصلا نمیخواد بخوری بیا برسونمت خونه.
در حال گفتن این حرفا بود که دو تا پا داشتم، دوتا پا قرض کردم و خلاف جهت خیابون شروع کردم دویدن، نمیدونم چقدر طول کشید ولی بالاخره رسیدم دم در یک شرکت و با کوبیدن به در توجه حراست رو جلب کردم و گفتم خفت شدم و درخواست کمک کردم.
با هر بدبختی بود اعتمادش رو جلب کردم و وارد شدم و نشستم، حالمو که دید برام آب آورد و ماجرا رو پرسید. من هم گفتم خفتم کردن و میخواستن وسایلم رو بگیرن ولی تونستم فرار کنم.

کمی گذشت و خودش برام اسنپ گرفت و راهیم کرد.
بعد از کلی ماجراجویی و بگایی و حماقت محض رسیدم دم در و تازه دیدم که بله، چهار تا خانواده خونمون مهمونن و بعد ساک زدن هم بوی کیر رو روی صورتم احساس میکردم.
زنگو زدم و همین که در باز شد و وارد شدم رفتم سمت سرویس بهداشتی.
حسابی دست و صورتمو شستم و آب قرقره کردم و بعد چند دقیقه رفتم داخل.

خلاصه نگم براتون که صورت کل فامیلامونو کیری کردم و به بچه های تخص فامیل بیشتر علاقه نشون دادم و بوسشون کردم، ولی باز تو شوک بودم و ناراحت بودم؛ نباید این اتفاق می افتد…

Developer

نوشته: Developer


👍 5
👎 7
11201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

973883
2024-03-06 00:20:40 +0330 +0330

جالبه هم خوشت اومده هم بدت اومده
چرا با یه آدم درست سکس نمیکنی ؟

1 ❤️

973917
2024-03-06 04:07:21 +0330 +0330

کص نگو
میگه نمیخواستم مردونگیم لکه دار شه پلشت
هرکی گی هس این حسش ذاتیه سکسم مردونگی هیشکی کم نمیکنه پس چرت و پرت نباف خودت تکلیفت با خودتم مشخص نیس پلشت

2 ❤️

973949
2024-03-06 08:16:02 +0330 +0330

خب جالب نوشتی و قشنگ توصیف کردی . تونستم صحنه هایی که گفتی تو ذهنم شبیه سازی کنم ولی داستانت یه ایراد خیلی بزرگ داشت که هنوز با حست کنار نیومدی. وقتی خودت این حرفارو میزنی چجوری توقع داری جامعه مارو به عنوان گی بپذیره. با کیست مناسبت امتحانش کن تا این شک و تردیدات از بین بره

1 ❤️

974040
2024-03-07 01:00:25 +0330 +0330

اح اح
کیر زندانی که تند بود
تو که خوردیش میذاشتی ابش هم بیاد 😂

0 ❤️

974110
2024-03-07 11:36:25 +0330 +0330

هممم
درکت کردم ، واقعن بعضی وقتا آدم ناخواسته از تابپ های شخصیش عبور میکنه حالا تو هر زمینه ای چه سکسی چه مالی چه…
و شما قشنگ به این مورد اشاره کردی 💐💐

0 ❤️