سلام. از اینکه وقت گذاشتین که داستان منو بخونید ممنونم.
من یه پسر ۱۹ ساله هستم ساکن تهران. از دوره راهنمایی فکرم به سمت بدنم و باسنم و اینکه چقدر رابطه با پسر برام لذت بخشه درگیر بوده.اینم بگم که بدن کم مو و سفیدی دارم و بچه های مدرسه همیشه دنبال اذیت کردن من بودن.ولی چیزی که میخام تعریف کنم مربوط به اولین شیطونی من هستش.
این اتفاق برای سال گذشته اوایل تابستونه.زمانیکه دیگه مدرسه ها تعطیل شدن و من چون دوست درست و حسابی ندارم تابستونم با بازی و کلوپ و فیلم دیدن میگذره.چند روزی از تابستون گذشته بود نزدیک خونه ما یه کلوپ فیلم باز شده که چند باری ازش سریال گرفته بودم.صاحبش یه پسر جون و خوشتیپ به اسم رضا .یه روز که حسابی حوصلم سر رفته بود و تنها بودم رفتم سراغ گوشیم و شروع کردم تو اینستا چرخیدن .چنتا پست ترنسا و فم بوی ها رو لایک کردم و همینجوری تمام پستاشون رو باز میکردم .بعد از چند دقیقه حالم خیلی بد شد.حسابی حشری شدم و دستمو بردم لای کونم و شروع به مالیدن کردن .ولی فایده نداشت یه چیز جدید میخواستم.راه افتادم سمت کلوپ گفتم میرم چنتا فیلم صحنه دار انتخاب میکنم و با خودم ور میرم تا حالم بهتر بشه.تو اون موقع اصلا تو فکر رابطه با کسی نبودم .تمام شیطونی من خلاصه میشد به انگشت شدن تو کلاس و …
رسیدم به کلوپ دیدم بستس و حسابی حالم گرفته شد از پشت در نگاه کردم دیدم صاحب کلوپ نشسته و داره ناهار میخوره اصلا حواسم به ساعت نبود.همینجوری که با نا امیدی میخواستم برگردم صداش شنیدم که گفت بفرمایید.گفتم فیلم میخام اگه بشه لطفا.بنده خدا ناهارش رو نصفه کاره گذاشت کنار و در رو برام باز کرد.رفتم تو ازش حسابی عذرخواهی کردم.نمیدونم چرا ولی درو از داخل دوباره قفل کردم و گفتم شما راحت باشین ناهارتون سرد میشه منم دفترچه فیلمارو نگاه میکنم.اونم قبول کرد.
کاتالوگ فیلمای زبان اصلی رو برداشتم و خوشحال دنبال فیلمای که زیرش زده باشم +18 گشتم.چنتا رو نوشتم و منتظر موندم تا ناهارش رو بخوره.همینکه میخواستم در مغازه رو باز کنم از پشت کانترش گفت ولش کن بعد شما میخام یکم استراحت کنم وقتی رفتم سمتش که فیلمها رو بدم بهش حس کردم که نگاهش رو به منه و دستش زیر کانتر روی کیرش بود.سریع دستشو برداشت و گفت خب فلشت رو بده تازه یادم اومد که فلشم رو نیاوردم یه نگاه از روی خنگی بهم کرد و گفت خب میخای تو گوشیت بریزم برات منم از خدا خواسته پیش خودم گفتم بهتر اینجوری راحت ترم تازه.گوشی دادم بهش قبل اینکه وصلش کنه گفت بیزحمت بازش کن منم اثر انگشتم رو گذاشتم و دادم بهش بدون اینکه یادم باشه از صفحه اینستا بیام بیرون اینو وقتی یادم اومد که دیر شده بود.دیدم دارم همزمان که گوشیو وصل می‌کنه صفحه گوشیمو نگاه می‌کنه.عکس یه ترنس که با شرت دخترونه قمبل کرده.وای داشتم از خجالت آب میشدم.چندباری میخواستم گوشیمو بردارم و الکی دوباره بدم بهش ولی خب دیگه دیر شده بود.همونجا پای کانتر خشکم زده بود اصلا نفهمیدم کی فیلما رو ریخته.قبل از اینکه گوشیمو جدا کنه گفت گوشیت هنوز جا داره ها میخای چنتا دیگه انتخاب کن من یکم خودمو جمع و جور کردم و گفتم اره الان انتخاب میکنم.همینحوری که الکی داشتم کاتالوگ رو بیخودی ورق میزدم حس خجالتم به شهوت تبدیل میشد و پرو تر میشدم .رسیدم آخر کاتالوگ ولی اصلا حواسم به انتخاب فیلم نبود.رضا که دید من چیزی انتخاب نکردم گفت یه کاتالوگ دیگه هم هست میخای ببینی .گفتم آره اگه زحمت نیست ممنون میشم.اونم گفت نه چه زحمتی فقط چون فیلماش یکم خاصه عکساش رو تو سیستم ریختم میتونی بیای از پشت سیستم نگاه کنی.دیگه کاملا متوجه شدم که برام نقشه داره.منم واقعا دلم یه چیزی جدید میخواست پس دلمو زدم به دریا رو از بغل کانتر رفتم پشت و رفتم کنارش گفتم شرمنده ها مزاحم شدم امروز کلا.اونم کلی تعارف که اصلا اینجوری نیست و وظیفمونه …
یه صندلی اونورتر بود گفت اگه میبینی اذیت میشی بیارش بشین که راحت فیلما رو ببینی ولی خب من هنوز هم یکم خجالت می‌کشیدم هم نمی‌خواستم که انقدر زود باهاش خودمونی بشم .تازه اومده بود تو محلمون و خوب نمیشناختمش.همونجوری سرپا وایسادم کنارش اونم پوشه فیلمارو باز کرد عکسا رو بزرگ کرد و گذاشت رو حالت اسلاید که دونه دونه بره بعدی.چه فیلمهایی همه سوپر کامل.من دیگه اصلا به اسمشون دقت نمی‌کردم و فقط حواسم به عکسا بود آب دهنم خشک شده بود کنار یه پسر غریبه اونم پشت میزش داشتم عکس سوپر می‌دیدم.گاهی سرمو می‌بردم بالا تا ببینم کسی نیاد .میترسیدم یکم.دیدم رضا کلا حواسش به منه یه لحظه گفت خب چیزی نمیخای اینا همه خوبن خودم گلچین کردم از بین کلی فیلم.با نیمچه خنده گفتم اینا که همشون سوپرن و سرمو انداختم پایین.گفت خب باشن مگه چیه بده مگه؟
منم با تایید کوچیک گفتم نه بد نیست.دیگه اصلا حواسم به عکسا هم نبود انگار منتظر بودم یه اشاره بهم بکنه که از اونجا در برم.با گوشه چشمم دیدم دستشو از روی صندلی آورد پایین میدونستم میخاد یه کاری بکنه الکی گفتم این فیلمه خوبه اینم بریز که مثلا حواسم نیست.همزمان با اون دستش فیلمارو برام می‌ریخت و این دستشو خیلی آروم گذاشت پشت ساق پام.اولش یکم خودمو کشیدم جلو ولی بعدش که دوباره تکرارش کرد حس شهوتم شروع کرد به داغ کردن من.خودمو به بهونه فیلم دیدن خم کردم روی میز و کونمو دادم عقب که بتونه راحت بزرگیشو ببینه دلم نمی‌خواست این موقیعتو از دست بدم هر لحظه ممکن بود یکی بیاد و همه چیز خراب بشه.خوشبختانه سر ظهر بود و روز تعطیل و کل خیابون پرنده پر نمی‌زد. اونم سرعت کارشو بیشتر کرد اول دستش کامل گذاشت روی پام و یکم با پام ور رفت بعد کم کم دستشو شروع کرد به بالا آوردن وای چه لذتی.درسته که تو مدرسه انگشت می شدم ولی حس این صد برابر بهتر بود.دوباره آب دهنم خشک شده بود.دستش رسید به کونم کاملا متوجه شده بود که منم راضیم چند ثانیه دستشو همونجا روی کونم نگه داشت یه لحظه به حالت خودم نگاه کردم دیدم مثل جنده ها کونمو دادم عقب و منتظر کیرم .رضا یه لحظه از جاش یکم بلند شد و بیرون رو نگاه کرد وقتی دید خبری نیست نشست روی صندلیش و چند لحظه به من خیره شد دلم میخواست نگاش کنم و رک بهش بگم که منو بکنه ولی بازم نمی‌تونستم .وقتی دید من از روی خجالت چیزی نمیگم خودش شلوارمو گرفت و خیلی آروم کشید پایین .کون سفید من تو شرت مشکی خودنمایی میکرد سرمو بردم نزدیک مانیتور نمی‌خواستم تو صورتش نگاه کنم .اونم با صندلی خودشو کشید عقب و حالا من روبروی سیستمش زل زده بودم به مانیتور که داشت عکس فیلمای سوپر رو نشون میداد شلوارم کاملا پایین بود و رضا پشتم .از جاش بلند شد قدش از من بلندتر هست و چهارشونه تر.دستشو گذاشت روی کونم و شروع کرد به حالت وحشیانه چنگ زدن.هم دردم میومد و هم یکم ترسیده بودم.دلم نمی‌خواست که رابطه با درد داشته باشم ولی دیگه دیر شده بود.دوتا دستشو انداخته بود لای پاهام و داشت منو از وسط جر میداد هنوز راضی نشده بود شرتمو در بیاره.
دلمو زدم به دریا و به لحظه برگشتم نگاش کردم دیدم چهرش کلا عوض شده مثل حیون های شکارچی که مدت ها منتظر این لحظه باشن.اونم به کونم نگاه میکرد و چنگش میزد.نمیتونستم چیزی بگم اصلا چیزی نداشتم که بگم.سرشو آورد بالا و نگاهمون به هم رسید.یکم خجالت زده شد .
نشست روی زانوش اول یکم کونمو بو کشید و بعد شرتمو آورد پایین .
اولین کلمه بعد از چند دقیقه که هیچی نگفته بود یه جووون بلند بود.همون چنتا موی تو بدنم سیخ شدن.اولین بار بود که کسی بدنمو لخت میدید و اینجوری ازم تعریف میکرد.دهنشو گذاشت لای کونم و یجوری شروع به خوردن کرد که نفهمیدم کی ارضا شدم.تا به خودم بیام آبم به صورت قطره قطره ریخته بود روی شلوارم که رو زمین بود.اینو فقط خودم فهمیدم رضا اصلا محو کونم شده بود . با اینکه آبم اومده بود ولی حس میکردم دلم بیشتر میخاد.زبونش روی سوراخم می‌چرخید و مدام از کونم تعریف میکرد ولی من چون از حرف زدن زیاد خوشم نمیاد چیزی نمیگفتم تا فقط به کارش ادامه بده.آب دهنش کل کونمو خیس کرده بود چنتا تف بزرگ انداخت روی سوراخم که اونم از روی رونم سر خوردن رو به پایین.دوباره بلند شد یه نگاه دوباره به بیرون کرد و بعدش به من .اینبار دیگه سکوتمو شکستم و همون جور که نگام میکرد بهش گفتم که کیر میخام.همین جمله من کافی بود تا ده برابر وحشی تر بشه حرفاش تبدیل به فحش و تحقیر شد.منم از اینکه مثل یه جنده طلب کیر کردم از خودم راضی بودم .اون همه خجالت تو اون همه سال از من یه پسر عقده ای ساخته بود .سرمو گذاشتم روی میز کنار کیبوردش.دوتا دستمو بردم پشت و تا اونجا که میشد کونمو با دستام باز کردم .اول با انگشت شروع کرد به گشاد کردنم انگشتای ظریفش بهم حال میداد ولی یه چیز کلفت تر میخواستم کونم حسابی آب انداخته بود.پس دوباره با پرروی تمام و بلندتر از دفعه قبل گفتم من کیر میخااام .
انگار میخواست منو به التماس بندازه ولی دیگه اونم طاقتش تموم شد.شلوارشو باز کرد و با شرتش کلا کشید پایین.
وای خدا چی میخواستم چی شد.خلاف جسه لاغرش یه کیر بزرگ و گوشتی پرید از شرتش بیرون.سیخ و سرش با پیش آبش کاملا خیس شده بود نتونستم جلوی خودمو بگیرم تا بخاد کیرشو بزار لای کونم برگشتم و تا اونجا که میتونستم کردمش تو دهنم.انگار جایزه جندگیمو بهم داده باشن.اصلا نمیدونم چجوری بلد بودم اونجوری براش ساک بزنم .یجوری میخوردم براش که انگار ده سال جنده حرفه ایم.اونم دیگه داشت ارضا میشد ولی من ول کن نبودم.قبل اینکه آبش بیاد یه سیلی گذاشت تو صورتم.عمدی نبود ولی ناخواسته محکم زد .یکم دلخور شدم بلندم کرد و برای اولین بار یکی لبامو بوسید.فهمیدم که من به عنوان پسر واقعا از دنیا چی میخام.حسش فوق العاده بود.شروع کرد به خوردن لبام و زبون بازی .دوباره دلمو به دست آورد بغلم کرد منم در گوشش گفتم بکن دیگه لامصب.برم گردوند و یه تف جانانه انداخت لای کونم.سر کیرشو گذاشت روی سوراخم و با تمام قدرتش هلش داد تو کونم.انگار اونم ترسیده بود که کسی پیداش بشه و زودتر کارمو بسازه.نمیدونم چند لحظه شد ولی نفسم در نمیومد .پاهام از درد شل شده بودن اونم بدون توجه داشت تلمبه میزد دستشو انداخته بود دور شکمم و منو سرپا نگه داشته بود وگرنه از درد میوفتادم کف مغازه.میخواستم جیغ بزنم ولی نفسم در نمیومد.تو دلم انگار چرخ گوشت روشن کرده باشن.اشکم دیگه در اومد صدای تق تق که از پشتم میمود می‌گفت که تا تخماش کرده تو و داره جرم میده.حق حق میزدم پاهامو به هم چسبونده بودم تا کمتر تو کونم فرو کنه ولی هرز گاهی یه سیلی به کونم میزد تا از درد بازشون کنم. میدونستم که جر خوردم و کونم خونی شده و اونم این صحنه رو دیده ولی باز با بی رحمی داره منو پاره می‌کنه.اشکام رو صورتم کم کم خشک شدن و کونم سر شده بود فقط یه حس خارش داشت وقتی تلمبه میزد.
اه و نالش دراومد برگشتم نگاش کردم دیدم خیس عرقه تو چشام نگاه کردم و شروع کرد فحش دادن به مادرم و آبجیم.تند تند به باسنم چک میزد و تحقیرم میکرد یه لحظه به خودم گفتم خب همینو مگه نمیخواستی.
دوباره حسم برگشت دستامو بردم و کونمو تا جای که میشد باز کردم اونم تا جای که میشد کیرشو جا میکرد توم و رکیک ترین فحشای که شنیده بودم رو بهم میگفت دیگه جفتمون تو آسمونا بودیم.کونمو ول کردم و کیرم‌ گرفتم باورم نمیشد که انقدر سیخ شده باشه.با چندبار مالش کیرم آبم با تمام وجود پاشید رو زمین چندبار نبض زد و همزمان سوراخم تنگ شد و کیر رضا هم تو کونم شروع کرد به نبض زدن آب اون دو برابر من بود.۶ یا ۷ بار تو کونم نبض زد و داغیشو حس کردم.مثل اینکه آب جوش رو تو کونم ریخته باشن .همون چند ثانیه بهترین لذت تمام زندگیمو حس کردم.دیگه نمی تونستیم رو پاهامون وایسیم.
من خودم انداختم رو میز اونم همزمان که کیر خوابیدشو از کونم میکشید بیرون نشست رو صندلیش.فرررت بهترین صدای که میشد شنید .آبش ریخت بیرون همراه چنتا گوز من.دستمال برداشت و منو تمیز کرد.دیدم که دستمال کاملا خونیه.به هر زحمتی بود شرت و شلوارمو کشیدم بالا گوشیمو برداشتم و قبل اینکه حرفی بینمون زده بشه با درد زیاد از مغازه زدم بیرون.تو راه همش حواسم به خیابون بود ولی انگار زمان وایساده بود تا من بهترین لذت عمرم رو تجربه کنم.تو راه برگشت لباسم رو مرتب کردم متوجه شدم که چندتا دکمه یقه تیشرتم کنده شده و لباسم کلا خاکیه. انگار که بهم تجاوز شده باشه.رسیدم خونه هنوز کسی نیومده بود رفتم حموم و لباس هارو انداختم تو ماشین .آینه رو گذاشتم روی شیر برگشتم و یکم کونم رو باز کردم تا ببینم چه بلای سرم اومده.سوراخم اندازه یه سکه باز شده بود و قرمزی توش کاملا دیده میشد.دور سوراخم قطره های ریز خون معلوم بود .آینه رو برداشتم و به صورتم نگاه کردم صورت یه پسر که عقدهاش سر باز کرده بود و پشیمونی براش فایده ای نداشت.

نوشته: میمی