اولین تجربه سکس من با جنده

1401/12/10

با سلام به اعضای محترم سایت.داستانی رو که میخام تعریف کنم ، مربوط به سال 98 هست همه ی این بدبختی های بعدی سر یک کل کل با رفیقم شروع شد ( که اگه فرصت بشه واستون خواهم گفت ) به رفیقم گفتم تا الان دستم به دست دختری نخورده و باکره ام !! گفت مخای از باکرگی دربیارمت ؟ گفتم بهش نمی تونی ! گفت علی با من کل کل نکن که می بینی با هم پایه ثابت خانه های تیمی میشیم ! خلاصه اینکه همون طوری که گفت عمل کرد.
اولش چون کسیو نداشتیم بکنیم ، تو خیابونا با ماشین دور دور می کردیم ولی توفیقی نداشت و دست خالی بودیم یه مدت تا اینکه رفیقم یکی از دوستانش به نام سید جمال به طور اتفاقی دیده بود ، انگار که ما به ۱۱۸ خانه های تیمی مشهد ، وصل شدیم.
یک روز سید جمال و من و رفیقم رفتیم به یکی از این خونه ها توی طبرسی شمالی ، خاله ی این خونه خیلی آدم محتاط و سختگیری بود و مشتری ثابت خودشو داشت و مشتری جدید نمی پذیرفت مگر با سفارش و اطمینان خاطر از مشتریای ثابتش. وقتی داخل خونه شدیم ، اوضاع عادی بود انگار خانه تیمی vip ما شده بود ، سه تا جیگر خوشگل رو مبل نشسته بودن خاله حدیث گفت خب بچه ها دست بکار شین و بگید کی قراره با کدوم یکی از دخترا بره داخل اتاق ، من چون دفعه اولم بود با یک شوق خاصی دست یکی از دخترا که خیلی شبیه سوگند خواننده بود رو گرفتم بردم تو اتاق و خلاصه انتظار داشتم خودم کم کم لختش کنم ، دهن سرویس با یه سرعت باورنکردنی برهنه شد ، اونجا یه صحنه هنگ کردم و بهش گفتم لباستو بپوش مخام خودم لختت کنم ! دختره یه نگاه عصبانی بهم کرد و گفت بلند شو ببینم ، مثل اینکه فیلم سوپر زیاد دیدی ! اونجا همه چی تخیلیه اینجا وقت اون قرتی بازیا نیست.دیگه هیچ چی ، دیدم نمتونم وادارش کنم باب میلم رفتار کنه بهش گفتم عیب نداره بیا شروع کنیم ، طرف لباس کار رو روی آلت معظم کشید و روش به صورت دختر گاو چران نشست و بلند شد هنوز سی ثانیه از شروعش نگذشته بود که دیدم داره آلت داغ میشه ، با خودم گفتم الانه که بیاد ، بهش گفتم بلند شو و پوزیشن رو عوض کن ، منم با پوزیشن رو در رو آلت معظم رو وارد آشیانه اش کردم و موقعی که حس کردم داره آبم میاد ، ضرباتمو سریعتر کردم و به قول ابی ، آخرین ضربه رو محکم‌تر زدم و کاندوم پر آب شد. دختره سریع خودشو جمع و جور کرد و لباس پوشید و رفت تو هال . لباسامو پوشیدم و آمدم تو حال ، رفیقم زد به شونم و گفت خسته نباشی دلاور چه زود تمومش کردی.منم گفتم بعد از سیزده سال اشتغال به صنایع دستی ، این تایم هم خودش رکورده.در این بین سید جمال هم از طبقه بالا با اون یکی دختر اومد . نوبت رفیقم شد که بره داخل اتاق ، گفت الان حسش نیست ( بعداً بهم گفت دخترای خونه حدیث مالی نبودن) خلاصه من و سید جمال دونگمون رو دادیم به خاله حدیث و مثل سه قهرمان که یک سرزمین رو فتح کرده بودن ، از خونه خارج شدیم. ولی اون همه تصورات غلطی که بخاطر دیدن فیلم سوپر داشتم واسم رو شد و دیگه مثل دفعه اول مشتاق به سکس نبودم.

نوشته: علی


👍 4
👎 7
22701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

917087
2023-03-01 01:55:43 +0330 +0330

خوبه اول میام ته داستانو میبینم که اگه ۴ خطه نخونم کلا

0 ❤️

917320
2023-03-02 14:53:14 +0330 +0330

منم بعد از اولین تجربه م
تصورم نسبت ب سکس واقعی و پورن کلی عوض شد

0 ❤️