زن خراب همسایه

1392/02/25

حدودا سال پيش بود كه يه همسايه جديد به محله ما اضافه شد اما از همون روز اول تو محله پيچيده بود كه زن همسايه جديدمون يه جورايي خرابه و شوهرش هم يه بيخيال عياشه و ميدونه كه زنش چي كارس اما اصلا بهش فكر نميكنه.
از روزي كه اين همسايه اومد تو كوچه بين من بچه محلا فقط و فقط حرف اون بود. دوست داشتيم هي از زنه و بدنش حرف بزنيم و مطابق معمول هر زني كه دنبال سكس بود و مشتري هم زياد داشت اين خانوم هم از اون تيكه هاي نادر طبيعت بود و تركيب بدنش بد جوري حشري كننده بود!
خلاصه يه روز با سينا كه از اون بچه حشري هاي خفن بود و اگه شبي يه فيلم سكسي نميديد خوابش نميبرد رفتيم تو نخ اين زنه و فهميديم كه بعضي روزها ميره كلي خريد ميكنه يعني اينكه خريد چند روز رو يه جا انجام ميداد.
ما هم سر يه فرصت خوب منتظر بوديم تا به يه بهانه اي اون رو به چنگ بياريم. يه روز سينا نفس نفس زنان اومد گفت كه فلاني رفته خريد و محله به اندازه كافي خلوته. من هم رفتم دنبال سينا و سر يه پيچ كوچه ديدم كه بله خانوم خانوما چند تا بسته و خرت و پرت رو گرفته و با زحمت مياد. همونجا سينا گفت حيفه اين تيكه نيست كه اينقدر خسته بشه … منم خنديدم و گفتم آره يه جاي ديگه و سر يه كار ديگه بايد خسته بشه و خنديديم و منتظر شديم تا خوب به ما نزديك بشه و وقتي رسيد. مثلا خودمون رو به بيخبري زديم و جلو راش سبز شديم و خوش غيرت شديم كه واي چرا اين همه زحمت ميكشين بگين تا بقيه راه رو خودمون مياريم و چرا اصلا نمي گيد بقيه خريداتون رو ما انجام بديم و …
خلاصه كلي تعارف كرديم و راضي كه چه عرض كنم با كمال ميل خرت و پرتاش رو داد به ما تا براش برسونيم خونه و ما هم داغ داغ رفتيم تا رسيديم در خونه و مثل اينكه آتيش كرده باشن تو دلامون قلبامون تاپ تاپ صدا ميكرد تا خود خانوم هم رسيد و گفت كه ممنونم و مرسي … يعني اينكه تا اينجا زحمت كشيدين و بقيه رو خودم ميبرم داخل اما ما گفتيم كه اصلا اين پلاستيك ها خيلي سنگينه و مياريمش تو. اونم يه ابرو كج كرد گفت باشه …
درو باز كرد ورفتيم تو بعد تا آشپزخونه هم رفتيم و خرت و پرت ها و خريد ها رو گذاشتيم و خواستيم مثلا بريم كه خانومه صدا كرد بمونين تا يه چيزي بهتون بدم بخورين حالا كه زحمت كشيدين و اين بخورين رو طوري گفت كه انگار مثلا ميگه كسم رو بخورين.
منتظر مونديم تا اومد جلو . من ديگه حاضر بودم كه بپرم بغلش كنم كه ديدم سينا يهو زودتر از من يه قدم رفت جلو دستاش رو سريع انداخت دور كمر اون و محكم بخودش فشار داد و زنه هم گيج و عصبي شده بود و با چشماي گرد مثل اينكه ميخواست با يه چيزي محكم بكوبه تو سر سينا كه سينا مهلتش نداد و با يه زور اضافي انداختش رو زمين و خودش رو رو كسش فشار داد و اونم يواش داد ميزد كه بيشعور توله سگ و خاك بر سر ولم كن … بي آبرو ولم كن من جاي مادرتم و سينا هم كه هيچي حاليش نبود و يهو سينا صدام كرد : معطل چي هستي بيا ديگه و منم پريدم دستم رو بردم لاي پاش و شلوارش رو تا ته جر دادم و يه چند تا جيغ كوچيك از زنه شنيدم يعني اون ديگه يا التماس ميكرد يا دم به دم فحش ميداد اما ما تو اين خيال ها نبوديم و من رسيدم به شرتشو اونو كشيدم پايين بايد ميديديد كه چه زوري ميزد تا فرار كنه و چه تقلايي ميكرد اما سينا تمام وزنش رو رو زنه انداخته بود و اون چيز زيادي نميتونست انجام بده.
به سينا گفتم اول تو بكنش! زنه هم تا اينو فهميد مثل ماهي خودش رو به زمين ميكوبيد تا بتونه فرار كنه كه يهو سينا عصباني شد و محكم كسش رو گرفت و گفت ببين جنده فكر نكني از كس دادن و كير بازيهات خبر نداريم و ميدونيم كه خيلي دلت ميخواد تو رو بگان. اونم تا اينو شنيد يهو ديگه بيحركت موند و گفت هر غلطي مي خواي بكني بكن فقط زودتر تمومش كن. سينا هم زد زير خنده و گفت: آهان اين شد.
ديگه وضعيت خوب شده بود و با مالشهايي كه منو سينا ميكرديم آه و اوه خانومه دراومده بود تا بعد گفت منو ببرين تو اتاق خواب و با هم رفتيم و خوابونديمش رو تخت. من خم شدم و يه ماچ غليظ از لبش گرفتم و ديدم يه نيمه لبخند شيريني زد . وقتي برگشتم ديديم جناب سينا شلوارشو داده پايين و با يه كير راست راست واستاده تا من برم كنارو يه كس اساسي بكنه. خيلي دلم ميخواست كس دادن خانومه رو ببينيم. سينا اول مثل وحشي ها يقه مانتو را تا ته پاره كرد و دكمه ها ريختن رو كف اتاق لبسهاشو كند با چه حرصي افتاد به جون سينه ها كه واي چه سينه هاي خوشگلي بودند.
من حسابي داغ شده بودم و از طرفي خيلي هم تشنه بودم براي همين رفتم يه ليوان آب بخورم كه ديدم صداي يه جيغ كوچيك اومد و وقتي برگشتم سينا حسابي ترتيب كس خانوم رو داده بود و داشت تلمبه ميزد و زنه هم دستاشو انداخته بود روي باسن سينا و با ناخنهاش از شدت حشري بودن روي پوست سينا چنگ ميزد و سينا هم نفس زنان معلوم بود كه خيلي از اين كار اون خوشش اومده و دم به دم ميگفت: هاااا … چيه داري جر ميخوري صبر كن تا پارت كنم … چي فكر كردي؟ يه كس كنيم من كه نگو…!
چند دقيقه كه گذشت حركات سينا تندتر شده بود و بعد از چندتا تلمبه محكم يه آه بلند كشيد و ول شد رو تن خانومه.بعدش نوبت من بود و رفتم بش گفتم كه به پشت بخوابه و مثل حال سگيش كردم و كيرمو گذاشتم دم كسش و به يه فشار كوچيك كردم تو … واي چه برقي از چشلم پريد كه نگووووو. گفتم اين كس اساسا كردن داره و اون هم حسابييييي. وقتي تلمبه هامو شروع كردم نفسهاي عميق و تندي كه زنه ميكشيد و اون جيغهاي كوچيكش حسابي منو ديوونه كرده بود. سينا هم اون ور واستاده بودو داشت موذيانه ما را نگاه ميكرد تا وقتي حركاتم شديتر شد من گفتم كه ميخوام كونتم بكنم و اون هم هيچي نگفت. با يه فشار كونشم افتتاح كردم و واي كه چه تنگ و ناز بود و حسابي كردمش . هر بار كلي كيرم رو خيس ميكردم و اين باعث شده بود كه كس و ملافه زير زنه حسابي خيس شده باشه . تا اينكه ديگه داشتم ميتركيدم و با زور بيشتر ميكردمش و زنه هم ملافه رو چنگ ميزد و يواش جيغ ميزد تا صداي بلندش بيرون نره… تا اينكه آبم اومدو با چنان فشاري زد تو كه زنه يه آه بلند كشيد و وقتي كيرمو دراوردم افتاد به جون كيرم و تا ته كرد تو دهنش و يه چشمكي هم بهم زد.
من كه ديگه راحت شده بودم اما اون روز سينا 2 بار ديگه زنه رو كرد چون حشري بودن سينا مثال زدني بود … . حالا هم كه نزديك يك سال از ماجرا ميگذره هر بار كه سينا از دانشگاه مياد _ تو دانشگاه آزاده_ با هم ميريم خونه زنه و كلي حال ميكنيم. البته غير از زمانهايي كه من خودم تنها ميرم. اينم داستان من. اميدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: eminem3


👍 2
👎 0
179274 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

381110
2013-05-15 07:39:42 +0430 +0430
NA

یکم باورش سخته

ولی مرسی بد نبود

0 ❤️

381111
2013-05-15 08:06:28 +0430 +0430
NA

کس مغز کس کش لاشی
خوت یه بار بخون ببنین باور می کنی

0 ❤️

381114
2013-05-15 09:25:21 +0430 +0430
NA

آدرس بده ماهم بیایم

0 ❤️

381115
2013-05-15 09:29:10 +0430 +0430
NA

آدرس بده من بهت پول میدم

0 ❤️

381116
2013-05-15 10:05:10 +0430 +0430
NA

ﺗﻮ ﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎﯼ ﺩﺭﻭﻏﯽﺷﻮﻥ ﺯﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺟﻨﺪﻩ ﻣﻴﮑﻨﻦ.

0 ❤️

381117
2013-05-15 10:08:08 +0430 +0430
NA

کسشر به تمام معنا

0 ❤️

381118
2013-05-15 10:43:19 +0430 +0430

جلقولانه بود دیگه ننویس . . . . . . . .
خیلی فیلم سوپر نگاه میکنی. داستانت خیلی کیری بود. کله کیری دیگه ننویس.

0 ❤️

381119
2013-05-15 11:45:46 +0430 +0430
NA

بعضی از کسانی که اینجا میان بلانسبت خیلی مزخرف هستن خوب توکه از داستان خوش نمیاد مثل آدمی زاد بگو جالب نبود خوشم نیومد خب چرا بد بیراه میگید.خوبه کسی به شما فوش بده فقط خواستم بگم حداقل فرهنگ داشته باش آقای محترم

1 ❤️

381120
2013-05-15 13:17:56 +0430 +0430
NA

واقعا ؟
حالا کی این خواب و دیدی ؟

0 ❤️

381122
2013-05-15 14:52:12 +0430 +0430
NA

کسشعر بود دیی جون

0 ❤️

381123
2013-05-15 14:53:23 +0430 +0430
NA

تو یکی کس نگو

0 ❤️

381124
2013-05-15 15:07:20 +0430 +0430
NA

اخه چقدر دروغ…
هیف نشستن و هدردادن وقت خوندن…

0 ❤️

381126
2013-05-15 16:01:37 +0430 +0430
NA

منم یه داستان میخوام بنویسم به نام : پسر جقوی همسایه !!! چطوره؟

0 ❤️

381129
2013-05-15 16:19:00 +0430 +0430

هه.هر چی تو بگی باشه.

0 ❤️

381130
2013-05-15 18:21:05 +0430 +0430
NA

کس نمیگم کس میشنوم بی جنبه من امروز عضوشدم که به یکی مثل تو بفهمنون هرجا میری جنبه داشته باش اینقدر بدهن نباش بد بیراه گفتن دور از شان یه ادمی زاده البته اگه باشی

0 ❤️

381131
2013-05-15 18:21:08 +0430 +0430
NA

باورش سخته ولی من باور میکنم چون همچین اتفاقی تو محل ما افتاد ولی آخرش به دعوا کشیده شد و چند تا از بچه های محلمون بخاطر یه جنده آسیب دیدن :)
موفق باشید

0 ❤️

381133
2013-05-15 23:22:59 +0430 +0430
NA

اين همه وقت ميزاريد به مغزتون فشار ميارد اگه درس ميخوندي استاد ميشدي

0 ❤️

381134
2013-05-16 01:30:40 +0430 +0430
NA

تو كه راست ميگي!كيرخر خشك خشك تو كون آدم دروغ گو!

0 ❤️

381135
2013-05-16 02:18:51 +0430 +0430

بدک نبودکون گلابی <):)

0 ❤️

381136
2013-05-16 04:30:04 +0430 +0430
NA

کیر ابوعلی سینا تو کون جفتون

0 ❤️

381138
2013-05-16 16:37:16 +0430 +0430
NA

اسم فیلمش چیه… کس جفنگ

0 ❤️

381139
2013-05-16 17:46:54 +0430 +0430
NA

سلام و عرض ادب .از تبریز یک کوس میخوام که حال بکنم.سن بالا میخوام. فداتون

0 ❤️

381140
2013-05-16 17:57:39 +0430 +0430
NA

دوستان دقت کردید همه جنده های کهکشان راه شیری به کس مغزایی که میان اینجا داستان مینویسن یه جور حال میدن ؟؟؟ يه همسايه جديد به محله ما اضافه شد !
اين خانوم هم از اون تيكه هاي نادر طبيعت بود و تركيب بدنش بد جوري حشري كننده بود!
خانومه صدا كرد بمونين تا يه چيزي بهتون بدم بخورين حالا كه زحمت كشيدين و اين بخورين !
اونم تا اينو شنيد يهو ديگه بيحركت موند و گفت هر غلطي مي خواي بكني بكن فقط زودتر تمومش كن !
با مالشهايي كه منو سينا ميكرديم آه و اوه خانومه دراومده بود تا بعد گفت منو ببرين تو اتاق خواب !
من گفتم كه ميخوام كونتم بكنم و اون هم هيچي نگفت !
وقتي كيرمو دراوردم افتاد به جون كيرم و تا ته كرد تو دهنش و يه چشمكي هم بهم زد !
##########
یه وقتایی پیش میاد که باید به نویسندگان مادر کونیه همچین داستانهایی گفت : آلت نرینگی آیت الله العظمی مکارم شیرازی به کس اون جنده که بهش میگی مامان …

0 ❤️

381141
2013-05-16 21:05:20 +0430 +0430
NA

تنهادلخوشیمون به این شهوانیه,اینجاهم اونقدرفش وکس شعربه هم میگن که دارم متنفرمیشم,ملت بدبخت به جای اتحادچراافتادین به جون هم

0 ❤️

381142
2013-05-17 10:25:49 +0430 +0430
NA

آخه چطور میشه این اراجیفو قبول کرد ??? ک… ر تو دهن ننت ,مادر جن…ده.!!!

0 ❤️

381143
2013-05-17 12:37:31 +0430 +0430
NA

دوستان عزیز نطر دادن بدون بدو بیراه و بی ادبی هم امکان پذیره کافی امتحان کنیدلازم نیست اینقدر فحش و ناسزا نثار یکدیگر کنید نظرتون رو خیلی محترمانه عنوان کنید از شان و شخصیت یک جوان ایرونی اصیل بدور است . داستان شما جالب بود اما در عین حال از باور بدور .
موفق باشید

0 ❤️

381144
2013-05-17 12:40:46 +0430 +0430
NA

مودب باشید لطفا

0 ❤️

381145
2013-05-17 21:21:56 +0430 +0430
NA

من و عشقم خراب کلمه زیبا و دوست داشتنی خراب هستیم.

0 ❤️




آخرین بازدیدها