اولین تجربه کون دادن مهدی

1402/01/31

وقتی بچه بودم شاید ۱۳ یا ۱۴ سال  شهرمون کوچیک بود یکی از شهرای اطراف اصفهان و دختر بازی توش خیلی سخت ،مام تازه سروگوش و حس شهوت و… یاد گرفته بودیم .به سنمون هم نمیخورد  بریم دختر بازی با اینکه قیافمون بد نبود ولی دخترا بخاطر محیط کوچیک شهر به بچه پا نمیدادن‌. برا همین مجبور بودیم بریم سمت پسرا و تو دوستام هم که چند نفر همسایه و همکلاسی بودن کسی رو نمیشناختم که کون بده.اونای رو هم که من میشناختم کل شهر کرده بودنشون و با منم دوس نبودن.
تو دوستام هر کدوم که صمیمی بودن فقط از کردناشون میگفتن و منو حشری میکردن.
یکیشون که خیلی باهم بودیم از قضا بکن بود و خیلیا رو هم بگفته خودش کرده بود.و داستاناشون برا من میگفت.
میگفتم بیار من بکنم قبول نمیکرد .
منم خیلی دوس داشتم بهش بدم.چون هم دوستم بودیم هم حس درونیم میگفت بهش بده.هم تجربه نکرده بودم.همیشه جلو من وقتی کسی پیشمون نبود کیرش در میاورد و نشونم میداد.کیر سفید و خوشکلی داشت.نه کلفت بود نه خیلی دراز و منم دوس داشتم بکنه تو کون من.
خلاصه نه اون بمن میگفت بیا تا بکنمت نه من میتونستم‌ غرورم بشکنم.
دنبال بهونه بودم تا اینکه یروز وقتی داشت داستان کردن داداش دوستم رو میگفت منم دیگه طاقت نیاوردم شروع کردم حرف زدن.
گفتم تو اگر راست میگی و کردیش نباید برای کسی تعریف کنی و ابروش ببری.(حالا من خنگ میبینم داره همه کردناشو تعریف میکنه بعد  دوس دارم بهش بدم)گفت نه چون تو دوستمی برات میگم و من راز دارم و…
گفتم خوب شد من بهت ندادم وگر نه ابروم میبردی.
گفت نه بخدا به کی … من رازدارم.
گفتمش یعنی اگر منو بکنی به کسی نمیگی؟
گفت نه اصلا و خیالت راحت.
منم دیگه حرفی نزدم تا خودش یکم اسرار کنه‌.دیدم ساکت شد و کل هیجانم داشت میخابید.
باز خودم شروع کردم.
کجا دوستات رو میبری میکنی که کسی نبینه.
چند جا گفت و منم یکی یکی ردشون میکردم.
تا اینکه گفت پشت خونتون ظهره کسی نیست بریم اونجا.
منم گفتم باشه ولی فقط ۵ ثانیه.
اونم گفت باشه.رفتیم پشت خونه(چقد هیجان و استرس داشتم)
کیرش دراورد و گفت بکش پایین .
کشیدم پایین و کیرش برای اولین بار به کونم خورد‌.تا ۵ شمردم و کشیدم بالا.هر می گفت صبر کن قبول نکردم و سریع از پیشش رفتم.تو اون سن انگار مهمترین کار زندگیم رو کرده بودم.
حالا من به یه نفر برای اولین بار کون داده بودم.و بقولی کونی شده بودم.
یه ساعت بعد اومد در خونمون و گفت بیا.
بریم دوباره بکنمت.دیدی بکسی نگفتم و…
گفتم نه.میترسیدم.
رفتش.عصر که اومدم تو کوچه بازی کنم همه یجوری نگام میکردن و انگار فهمیده بودن.وقتی یکی از بچه ها که باهاش لج بودم وسط فوتبال گفت پشت دیوار خونه با صدای بلند.دیگه دوزاریم افتاد که همه رو گفته.منم فقط کتمان کردم.خودم رو به اون راه زدم.دوست صمیمیم اسمش رضا بود.گفت رضا امروز علی(همونی که کونم گزاشت)ابروت برد گفت پشت خونتون تو رو کرده.
منم زدم زیرش و گفتم دروغ میگه.
باز این با وجود من احمق بعد از ۲ روز دوباره دوس داشتم بهش بدم.(اما حالا قهر بودیم چون بهمه گفته بود)حدود یک ماه گذشت و من هر روز حسرت کیرش رو میخوردم.قضیه هم فراموش شده بود و چون زیاد چاخان میگفت کسی باور نکرده بود.چون همون روز بود و بعدش کسی چیزی نگفت.
تا اینکه یروز تو مسابقه فوتبال که تیم حریف بود چند بار از عمد دستشو مالوند بهم.منم که دنبال بهونه میگشتم بعد بازی رفتم پیشش و دوباره فاز دعوا.ولی دوس داشتم کونم بزاره.گفتم بی شعور چرا رفتی به همه گفتی چرا تو فوتبال همش بهم دس میزدی؟
بازم شروع کرد که قسم و قران که من نگفتم.با اینکه میدونستم دروغ میگه ولی الکی باور کردم‌.گفتم باشه پس دیگه به کسی نگو‌
گفت باشه ولی باید بهم بدی تا کسو نگم.
منم که دوس داشتم بکنم باشه بعد یکم سخت گیری گفتم باشه ولی فقط ۵ ثانیه اونم برای اخرین بار.
حالا اونم که فهمید من اوکیم گفت نه دیگه مثل قبل نه.باید بریم تو باغ کنار خونمون کامل بکنمت.باغ که نبود یه فضای ۲۰۰ متری علف و یونجه و یه اتاق انباری.
قبول نکردم.اونم چون میدونست اتو داره و منم دوس دارم گفت پس نمیکنم‌.
با کلی اینور اونور قبول کردم که بکنه تو و زمان نگیرم‌.
نه میدونستم درد چیه ن کسی بهم گفته بود.
خلاصه که رفتیم و گفت بخواب و منم خابیدم زیرش‌.کیرش رو با یه تف تا ته کرد تو کونم با اینکه داشتم اتیش میگرفتم و هیج حسی نداشتم تحمل کردم.هیچ لذتی نبردم و بشدت درد داشتم.ابش رو کلا خالی کرد تو کونم و منم بلند شدم رفتم.از اون روز به همه گفته بود که کونم گزاشته و ابش ریخته تو کونم.منم بعد اینکه دردش ساکت فقط دوس داشتم دوباره منو بکنه.
چون فکر میکردم کسی حرفش باور نمیکنه و به کسی دیگه هم نمیدادم برام مهم نبود به همه میگه من رو میکنه‌.از اون روز بمدت ۳ یا ۴ سال زیر خوابش بودم.یکی دوبارم لو رفتم که یکیش پیرمرد بود و چیزی نگفت و یکیشون کم سن بود و میترسید چیزی بگه.
پیرمرده بعدا مرد.اون کم سنه که محمدعلی اسمش بود بعدا بهم فهموند که دیده و خودش ماجرای جدا داشت.
بعدها که بزرگتر شدم و حدود ۱۷ یا ۱۶ سال داشتم فهمیدم همه میدونستن که علی کونم میزاره ولی کسی از ترس علی نمیومد پیشنهاد بده یا مطمئن نبود.با گندی که خودش زد و به افراد سن بالاتری گفته بود مجبور شدم ناخاسته و بزور به کسای دیگه بدم و دیگه اون رو تحریم کردم هر چقد التماس میکرد بهش ندادم.
از اون موقع تا الان بالای ۱۰ سال میگذره و تقریبا همه نوع سکس و فانتزی رو تجربه کردم‌.دیگه هیچ وقت علی رو ندیدم.دوربین و گوشی هم نبود که کسی مدرک جم کنه و سو استفاده کنه.منم دیگه حالا متاهل بودم و بکن های دیگه رو تجربه کرده بودم. و تو دوران متاهلی فقط با یکیشون بودم.
نوشته مهدی

نوشته: مهدی


👍 3
👎 3
8301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

924224
2023-04-20 01:40:11 +0330 +0330

چه اصراری داری کون بدی حالا

0 ❤️

924248
2023-04-20 06:52:45 +0330 +0330

یا مهدی ادرکنی.

0 ❤️

924292
2023-04-20 22:27:38 +0330 +0330

قبول باشه

0 ❤️