بازی لختی (۱)

1401/08/15

سلام دوستان من ستایشم یه دختر با قد کوتاه و بیبی فیس آنچنان هم اندام خوبی ندارم سینه های ۶۰ و باسن کوچیک اما خوش فرم به کل وزنم کمه و قدم کوتاه منو دوست پسرم خیلی به چالش ها علاقه داریم از تیک تاک گرفته تا چالشای دیگه .
این داستان برای چند هفته پیشه که منو بهزاد (دوست پسرم) باهم تنها بودیم (خونواده اش رفته بودن شمال و بهزاد به بهانه درس و دانشگاه مونده بود ) بهزاد داشت تو تیک تاک ویدیو میدید و منم که شارژ گوشیم تموم شده بود مثل خرس تنبل افتادم روش و به گوشیش نگاه میکردم که رسید به یه ویدیو چالش که یا باید یه چیزی که رقیبت درست میکنه بخوری یا باید یه تیکه از لباستو دراری بهزاد یه نگاه بهم کرد و چهرشو با یه لبخند شیطانی خنده دار کرد من که منظورشو فهمیدم با خنده گفتم نه بهزاد نمیشه اونم گفت ترو خدا خواهش میکنم برات خوراکی میگیرم و از این حرفا منم همچنان اصرار که نه نمیشه و … یه خورده خودشو لوس کرد بعد کلی اصرار بالاخره من قبول کردم
رفت یه بطری آورد و شروع کرد چرخوندن اولی به اون افتاد من گفتم لخت میشی یا میخوری اونم گفت اول بگو میخای چی درست کنی منم رفتم یکم یخچالشونو گشتم و یه شیشه سس تند آوردم بهزاد تا دید گفت نامرد سخت شروع نکن منم گفتم همینه که هست 😁 یه قاشق براش ریختم و اونم سریع قورتش داد بعد سه چهار ثانیه دیدم داره قرمز میشه و بدو بدو رفت سمت آشپزخونه تا آب بخوره و اونجا من بودم که داشتم از خنده قش میکردم 😅 برگشت و گفت دارم برات و بطری رو چرخوند باز افتاد به اون منم یه خنده شیطانی کردم و باز براش سس ریختم که گفت دیگه نه و تیشرتشو درآورد بدنسازی میرفت و تازه سیکس پکش زده بود بیرون و نوک سینش ی جوری شده بود خندم گرفتو دست زدم به نوک سینشو گفتم گوگولی موگولی😆 که بهش بر خورد و دستشو گرفت جلوشون و گفت اع نکن دیگه .
بطری رو چرخوندیم اینبار سرش افتاد به من با خوشحالی گفت آها گهی زین به پشت گهی پشت به زین میدونست من از تندی خوشم میاد و رفت روغن زیتون آورد که حتی از بوشم بدم میاد نصف استکان ریخت و گفت بخورش منم گفتم حساب نیست من از این بدم میاد اونم گفت مگه من سس تند خوشم میاد گفتم در میارم لباسمو یه کراپ با یه شلوارک نخی تنم بود شورت داشتم اما سوتین نبسته بودم گفت یا شلوار یا تاپ منم شلوارمو درآوردم شورتم بندی بود و خود بهزاد برام خریده بود یه نگاه انداخت و گفت چه بهتم میاد که گفتم حرف نزنو بچرخون. بطری رو چرخوند افتاد به اون منم با پر رویی دوباره سس تند رو بهش نشون دادم اما اون گفت نه شلوارمو در میارم
شلوارشو درآورد شورت مشکی پوشیده بود به طعنه گفتم چه بهت میاد 😝اونم گفت وزه فکر کردی دوباره بطری رو چرخوند افتاد به من گفت صبر کن و سس تند رو ریخت تو باقیمونده ی روغن زیتون . من گفتم باید از یه چی استفاده کنی قبول نیست اونم گفت بازی رو بهم نریز دیگه . بعد چند دقیقه فکر گفتم درمیارم و تاپمو درآوردم سینه هام معلوم شد گفت وای از اینهمه زیبایی منم دستامو گذاشتم جلوی سینم و گفتم بچرخون .

ادامه دارد…

نوشته: Setani


👍 4
👎 6
19601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

901848
2022-11-07 01:44:23 +0330 +0330

عزیز دلم همیشه اول سرش بهت نیفته بعد کم کم میرسه به وسط و تهش!!! نمی‌دونستی ؟؟😉😉😉

0 ❤️

905459
2022-12-05 04:50:57 +0330 +0330

کیرم توکون گشاد ت اینجا باید داستان سکسی بنویسی ن قصه بگی کسخول

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها