بالاخره با سیما به آرزوم رسیدم

1401/07/21

سلام دوستان امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه میخوام من امیرم 18 ساله سایزمم 16 سانت ولی کلفت دختر عمه من که اسمشو میزاریم سیما هم 17ساله سایز سینه 65 کون ناز و متوسط داره بدنشم سفیده چون 2 سالی بود با هم حرف میزدیم یه چورایی عاشق هم بودیم چن باری هم در حد بوس و دستمالی کردن هم پیش رفتیم ولی به سکس نه میگفت زیادم مکان پیدا نمی‌کردیم یه روز تقریبا آخرایه تابستون بودم شوهر عمم زنگ زد که داریم میریم باغمون شما هم بیایین خوش بگذره بابام هم گفت باشه میایم من که خیلی خوش حال بودم چون دوباره میتونستم سیما رو ببینم بعد سوار ماشین شدیم که بریم به سمت باغ 1 ساعت بعد رسیدیم رفتیم خوش و بش کردیمو نشستیم دیدم سیما با چشماش میگه برو بیرون منم میام رفتم بیرون یه سیگار روشن کردم یکم کشیده بودم که سیما از پشت بغلم کرد گفت عشقم وقتی میگم برو بیرون یعنی برو جدیدن دگه بهم کم محل میذاری ها منم گفتم باید بزارم تو منو دوس نداری گفت چرا گفتم من که خودت میدونی چقدر دوست دارم ولی تو باز حاضر نیستی با من سکس کنی سیما برگشت گفت مشکلت همینه گفتم اره گفت پس برو زیر زمین بیام رفتم تو دیدم هزار تا خرت و پرت ریخته شده زمین فقط اون اخرایه زیر زمین یه مبل 3 نفره بود نشستم روش دیدم سیما اومد گفت ببین اگه اندازه یکم هم دردم بگیره پامیشم میرم اومد نشست کنارم شروع به لب گرفتن کردیم چنان لباشو تو دهنم جمع میکردم که فکر میکردم الانه که از لباش خون بریزه یواش یواش پیرهن شو در آوردم خوابوندمش رو مبل شروع به خوردن اون سینه های نقلیش کردم کم کم میشد شهوت رو تو چشمای سیما دید یواش شلوارشم در اوردم پاشدم پیرهن و شلوارمو در اوردم شرتمو نگه داشتم رفتم بین پاهاش شروع به لیس زدن و مکیدن سوراخ کصش کردم بدون گوشت اضافی و مو سفید و خوشگل انگار کرده بودنش تو عسل سیما رو اخ که چقدر خوشمزه بود این دختر پاشدم وایسادم گفتم نوبت توعه افتاد رو زمین چهار دست و پا اومد طرفم شورتمو کشید پایین یواش کفت امیر اینکه خیلی کلفته منم گفتم حالا بخورش یه کاریش میکنیم چنان میخورد انگار 10 ساله اینکارس رفتم خوابیدم رو مبل گفتم حالا بیا کصتو بزار رو دهنم 69 شدیم هر دو داشتیم حال میکردیم سیما یهو لرزید زود از زیرش بلند شدم دیدم گوشه زیر زمین یه وازلین هس زود زدم به کیرمو سوراخ کونه سیما اروم سرشو کردم تو کونش اصلا انگار نفهمید چون همین الان ارضا شده بود اروم اروم عقب جلو میکردم که کم کم میگفت یواش امیر گفتم وایسا سیما جونم الان جا باز میکنه اروم تا ته کردم توش که دیدم از درد داره به خودش میپیچه ولی اگه در میاوردم کیرمو پا میشد میرفت واسه همین نگه داشتم اروم اروم دیگه تا ته در میاوردم محکم میکردم تو سیما اونم حالش خوب بود خوابیدم رو زمین گفتم بشین روش نشست روش 4 تا بالا پایین رفت ابم اومد یکم بغلش کردم لب گرفتیم پاشدیم لباسامونو پوشیدیم رفتیم بالا خدا رو شکر کسی نفهمید بعد او ماجرا ما 1 سال رابطه داشتیم هفته ای 2 بار ولی بعد دعوامون شد فعلا با هم قهریم
وسلام.

نوشته: Amir king 1238


👍 8
👎 16
36101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

898745
2022-10-13 00:27:10 +0330 +0330

گوشه زیر زمین وازلین؟

3 ❤️

898758
2022-10-13 01:06:19 +0330 +0330

کسی شک‌نکرد کجایین ، شوهر عمت یه عمر لنگ اون وازلین بود برای … ، ته زیر زمین یه مبل سه نفره و یه قوطی وازلین و دختر عمت خوب ساک میزنه توش کردی زیاد آخ مگفت اینا یعنی چی ،
بابا دخترعمه زیر خواب باباشع
خیلی چرت نوشتی پسر جون دیگه ننویس

3 ❤️

898772
2022-10-13 02:05:18 +0330 +0330

فقط دو قسمتش راست بود اونجا که شوهر عمت زنگ زد بیا باغ…با اونجا که تو زیر زمینش وازلین داشت!! 😁


898788
2022-10-13 04:37:43 +0330 +0330

کم کم تونسته شهوت را در چشمهای سیما ببیند آههه از اینهمه رمانتیک گویی وای

0 ❤️

898798
2022-10-13 07:59:39 +0330 +0330

گفتی اسمت امیر بود؟اوکی حله😃

0 ❤️

898813
2022-10-13 12:15:05 +0330 +0330

امیر اول بخور و. بعد بمیر

0 ❤️

898817
2022-10-13 13:16:50 +0330 +0330

18 سالته ؟؟؟ توی باغ با خانواده سیگار می کشیدی ؟؟؟
ما رو چی فرض کردیی؟؟
قوطی وازلین تو زیر زمین؟؟ فکر نمیکنی بجا داستان خودت و شوهر عمت اشتباهی این داستان رو نوشتی؟؟

4 ❤️

898830
2022-10-13 16:47:18 +0330 +0330

واقعیت:شوهر عمش گفته بیا زیرزمین کمک کن بعد با وازلین کونشو گاییده الآنم یک ساله ازش فراریه

2 ❤️

898847
2022-10-13 20:00:17 +0330 +0330

کون میگایی با کیر کلفت بعد درد نداشت اولش کونی

0 ❤️

898852
2022-10-13 21:51:25 +0330 +0330

اولش مکان نداشتین کاری کنین بعد از اون داستان زیرزمین و وازلین یهو مکان اوکی شد هفته ایی دوبار بکنیش،کار خدارو میبینی.خیلی خفنی تو پسررررر

1 ❤️

898861
2022-10-13 23:45:13 +0330 +0330

برو بچش زیاد خجالتش ندین نادانی کرده به عشق دختر عمهه کف دستی رفته رویاشو تعریف کرده ولی در واقعیت هیچ گوهی میل نکردند

1 ❤️

898862
2022-10-13 23:47:11 +0330 +0330

برو بچش زیاد خجالتش ندین نادانی کرده به عشق دختر عمهه کف دستی رفته رویاشو تعریف کرده ولی در واقعیت هیچ گوهی میل نکردند

0 ❤️

898919
2022-10-14 11:14:50 +0330 +0330

بگیرش احمق

0 ❤️

898966
2022-10-14 23:15:36 +0330 +0330

واقعیت این بوده ک پسرعمت توی همون زیر زمین روی همون مبل با همون وازلین کونت گذاشته

0 ❤️

899087
2022-10-16 01:50:07 +0330 +0330

بدک نبود

0 ❤️

899443
2022-10-19 01:05:30 +0330 +0330

خوبه

0 ❤️