با عشق رفتم با نفرت برگشتم

1400/11/25

_بسه دیگه دست از سرم بردارید خسته شدم
از روزی که مامانم مرده ی روز خوش ندیدم چرا باید از ۱۵ سالگی انقدر سختی بکشم ، داشتم به تمام بدبختی هایی که تو این دو سال کشیدم فکر میکردم به اینکه چرا هیچکی دوستم نداره ، گریه امانمو بریده بود که با صدای زنگ گوشی به خودم اومدم .
با دیدن اسم ساناز رو صفحه گوشیم انگار دنیا رو به من داده بودن سریع جواب دادم :
_به به سلام قشنگم غروب با بهروز میریم بیرون تو ام میایی
منم سریع قبول کردم بعد از کمی صحبت کردن قرار شد بریم حاضر شیم تا نیم ساعت بعد همو ببینیم
چقدر خوب بود که تو ساختمون جدید که اساس کشی کردیم دوست به این خوبی پیدا کرده بودم هم ساناز و هم شوهرش تو این مدت جزو بهترین دوستای من شده بودن و اینکه بابای سخت گیرم خیلی بهشون اعتماد داشت و راحت میتونستم باهاشون وقت بگذرونم .
اون روز علاوه بر بهروز و ساناز برادر سانازم باهاشون اومده بود اسمش نیما بود خیلی پسر مودب و خوش صحبتی بود تو نگاه اول هیچ جذابیتی برام نداشت ولی بعد از صحبت کردن باهاش فهمیدم چقدر پسر خوبیه . کم کم رفت و امد نیما بیشتر شد و ساناز و بهروز متوجه علاقش به من شدن و به من گفتن منم نشنیده گرفتم ، دلم میخاست خودش بیاد و اعتراف کنه دلم ی اعتراف رومانتیک میخاست ، فکر میکردم بعد از این همه سختی این دنیا ی عشق بزرگ برام اماده کرده، تااینکه نیما بهم ابراز علاقه کرد ، من رو ابرا بودم وقتی که دستمو میگرفت احساس میکردم قلبم تندتر میزنه ، با دیدنش دلم میخاستم بپرم بقلش ، تمام احساسات دخترونه ی من با وجود نیما بیدار شد و اون دختر زیبا و افسرده تبدیل به شاد ترین دختر شده بود .
رابطمون عالی بود نیما بهم گفته بود تا خودت نخایی بهت دستمم نمیخوره و من باور کرده بودم ولی چه نیرویی میتونست کشش سکسی ما رو از بین ببره مردی که باشنیدن صداش و گفتن جملات جذابش خیس میشدم ، مردی که تو تمام رویاهای شبانم تصورش میکردم و کلی خیال پردازی با کیری که فقط عکسشو دیده بودم کرده بودم حالا مال من بود و من اونو مثل سهم خودم از این زندگی میدونستم .
نیما چند روزی بود خونه تنها بود و مریض شده بود منم به خاطر سخت گیری های بابام دائم تو خونه بودم و نمیتونستم برم پیش عشقم به لطف ساناز خونه رو پیچوندم و میخاستم عشقمو سورپرایز کنم ساناز کلید خونه مامانشو بهم داد منم که میدونستم جز نیما کسی خونه نیست رفتم دم در خونشون کلید و انداختم و در باز کردم .
با باز کردن در حس بدی سمتم اومد همش میگفتم اگه نیما خوشش نیاد چی، اگه خوش حال نشه ؟؟؟ ولی دیگه تا اینجا اومده بودم میدونستم اتاق نیما ی من کدومه تو ویدیو کال بهم نشون داده بود ، در و باز کردم و با صحنه ای که دیدم جا خوردم نیمایی که ۵ دقیقه پیش که باهاش حرف میزدم گفت تب داره و میخاد بخوابه هدفون تو گوشش بود و زل زده بود به مانیتور و با دستش داشت کیرشو میمالید منو که دید اول ترسید ولی وقتی فهمید من تنها اومدم و ساناز باهام نیست انگار دنیا رو بهش دادن .
من پشیمون بودم از اومدنم با اینکه خیلی سکس چت و سکس کال داشتیم ولی خیلی خجالت کشیدم . نیما فهمید و سکوت من شکست .
_عزیرم این موضوع عادیه منم ی نیازهایی دارم که تو تاحالا نخواستی رفعش کنی منم برای اینکه با کس دیگه ای نباشم مجبور شدم خودم رفعش کنم

نمیدونستم چی باید بگم یعنی الان من مقصرم ؟؟ !!!
من تو دنیای خودم داشتم به حرفاش فکر میکردم و تا حدودی بهش حق دادم ولی دلم نمیخاست این رابطه اینطوری پیش بره ، من دوسش داشتم پس نباید کاری میکردم که از دستش بدم .
با صدای مردونش از فکرام فاصله گرفتم .
_عزیزم خیلی خوشحالم کردی که اومدی پیشم وقتی دیدمت حسابی سورپرایز شدم . قدم به قدم بهم نزدیک شد بهم زل زدیم هردومون داغ داغ بودیم ما امروز قرار بود شکل این رابطه رو عوض میکنیم .
لبمو چسبوندم به لبش و دیگه هیچ نیرویی نمیتونست منو از عشقم جدا کنه ، حالا که داشتم لبشو میخوردم به جزئیات صورتش بیشتر دقت کردم ، مردی که با ولع داره لبای قرمز و گوشتیه منو میخوره و تمام بدن سکسیه منو لمس میکنه و هیچ نقطه ای رو جا نمیندازه، کسیه که اصلا شبیه معیار های من نبود حتی فکرشم نمیکردم عاشقش شم ولی حالا دارم لحظه شماری میکنم برای اولین سکسمون ، نیما هر لحظه صداش محو تر میشد و تو نفس نفس زدناش گم میشد عشقم میدونست که عاشق خودن گوشمم کلی از سکسی بودنم گفت دستشو که به هر قسمت بدنم میکشید تو گوشم از ازش تعریف میکرد اخ که چه حسی بود.
صدای اه و ناله سکسی مردی که عاشقشی ارزو هر دختریه .
نیما رفتاراش خشن تر شده بود درد با حرکات دستاش بهم القا کرد ولی غیر قابل تحمل نبود من فکر میکردم قرار امروز سکس کامل داشته باشیم و خودمو براش اماده کرده بودم اما نیما خیالای دیگه ای داشت . ی دفعه از روم بلند شد و لپ تاپشو اورد کنارم نشست و ی فیلم پورن گذاشت خوب منم تا اون لحظه پورن ندیده ی کم بدم اومد ولی نیما گفت
_عزیزم چون تو تجربه ای نداری ببین برات خوبه یاد میگیری زندگیم
نیما با زبونش منو رام خودش کرده بود ، هر اتفاقیم که بینمون میوفتاد فقط کافی بود باهام صحبت کنه تا من همه چیو فراموش کنم .
من مغرور و غد حالا مثل ی عروسک رام تو دستای نیما بودم .
منم برای اینکه به عشقم لذت بدم تمام حرکاتای پورن استار زنو حفظ کردم ، کیر نیما تو دستم بود داشتم براش میمالوندم ، همزمان از هم لب میگرفتیم ، انگار نیما اون فیلمو از حفظ بود جاهاییو که دوست داشتم براش مثل پورن استار انجام بدم بهم میگفت فیلمو نگاه کن ، حالا دختره کیر کلفت پارتنرشو بوسیدو تو دهنش گذاشت ، انگار ی رقابتی بین پورن استار و من بود و سریع همین کارو کردم کیر نیما به اندازه ی مردی که تو فیلم بود ، نبود ولی از تصور اینکه قرار همین کیر حدودا ۱۵ سانتی بره تو بدن من لرزه به وجودم انداخت ، ولی نخاستم کم بیارم کیرشو بوسیدم شاید نوک کیر کلفتش ۲۰ ثانیه تو دهنم بود که ابش اومد و حال من بهم خورد ، سریع رفتم تو دستشویی و دهنمو شستم ولی حالم بد شد ، تا ابنکه از دستشویی اومدم بیرون به نیما گفتم
_من حالم خوب نیست عشقم میخام برم توام که حالت بهتره
_من این چند روز حالم خوب بود به خاطر پایان نامم موندم خونه و سرکار نرفتم، ی کم سر درد داشتم خواستم خودمو برات لوس کنم بعدشم خندید .
دستمو گرفت و گفت ی چیزی بخور بعد خودم میرسونمت منم طبق معمول قبول کردم .
هنوز هر دو لخت بودیم بهش گفتم ی چیزی بیار بخورم برم داره دیرم میشه رفت یک لیوان ابمیوه و کیک اورد تا بخورم . ابمیوه رو خوردم احساس کردم بهتر شدم اون طعم مضخرف از دهنم بیرون رفت و حس بدم از بین رفت نیما بهم گفت خانومم الان با دو قطره آب حالت بد شد بعدا میخایی زیرم چیکار کنی ، من عاشق اینم که کیرم بره تو دهن خوشگلت و با چشمای قهوه ای درشتت بهم نگاه کنی ، من نمیدونستم باید چیکار کنم ، فشارم افتاده بود و حالم هر لحظه بدتر میشد ولی قدرت پس زدن نیما رو نداشتم ، من در برابر نیما هیچ قدرتی نداشتم به خودم که اومدم تو بقلش رو تخت بودم ، با دیدن بدن قفلمون تو هم و دست نیما که وحشیانه سینه هامو چنگ میزد و وحشیانه لبمو میخورد حالم بد شد نیما دیگه کنترلی رو خودش نداشت و جز ارضای خودش به چیزی فکر نمیکرد. تو اون لحظه فقط دلم خواست لباسمو بپوشمو برم ولی نیما خودشو انداخته بود روم و جازه نمیداد ،پسر لاغر اندام و قد بلندی که داشت کیرشو لای پام میمالوند انگار از بدن سفید من مست شده بود و جز شهوت چشماش چیزی نمیدید. منم به گریه افتادم ازش خواهش کردم که اجازه بده برم و امروز کاری بهم نداشته باشه ولی مگه میشنید . سینه هام تو دهنش بود و با ولع میخورد عاشق سینه هام بود جوری سینه هامو میمالید که داشتم از درد گریه میکردم .و هر لحظه حالم بدتر میشد یکی از سینه هامو که از دهنش در میورد اون یکی سینمو تو دهنش میکرد .

_حالا که خودت اومدی باید تا تهش بمونی ، مگه من گفتم بیایی
_نیما خواهش میکنم حالم خوب نیست
_خانومم خودم میدونم میخام حالتو خوب کنم
_نیما ترو خدا تمومش کن من خودم بخاطر اینکه دوست داشتم اومدم ، امروز دیگه نمیتونم ادامه بدم .
_باشه حالا که من ی چیز ازت خواستم و تو اهمیت نمیدی این رابطه ی گهیو تموم کن .
منم از خداخواسته گفتم باشه هر جور تو میخایی و رابطه رو تموم کنیم . نیما انتظار این جمله رو نداشت حتی خودمم انتظارشو نداشتم با اینکه نیما رو فرشته ی نجات زندگیم میدونستم ولی فشار این رابطه رو نتونستم تحمل کنم .شایدم مطمئن بودم نیما این رابطه رو به این سادگی تموم نمیکنه
نیما اومد نزدیکم و در حالی که بازوهامو فشار میداد گفت من بازیچه ی تو ی جنده نیستم و ی سیلی خوابوند تو گوشم .

شروع کردم به گریه کردن .من چطوری عاشق این مرد شدم ؟؟؟! وحشیانه اومد سمتم، بعد از سیلی رو زمین افتاده بودم ، کیرشو بزور کرد تو دهنم اولش مقاومت کردم و دهنمو باز نکردم ولی بهم گفت
_مثل ادم سکس میکنیم بعدشم میری خونت،من باید تو رو ادبت کنم .سرم داد زد و گفت این دهنه گشادتو باز کن جنده
از صداش ترسیدم ولی هیچ عکس العملی نشون ندادم هنوز تو شوک بودم . رفت گوشیشو اورد داشت از من عکس میگرفت حمله کردم بهش که جلوشو بگیرم ولی چیکار میتونستم بکنم تهدیدم کرد که اگه هر کاری میخاد نکنم عکسمو برای بابام میفرسته ، گریه امانمو برید و به هق هق افتادم ، نیما که تا چند ساعت پیش تموم زندگیم بود داشت با عکسام ازم سو استفاده میکرد .
اومد رو به روم ایستاد ، کیرش جلوم بود با نیشخند گفت گلم نیما کوچولو منتظرته اروم اومد جلو و دستشو کرد تو موهام گفت عشق لوسم به خاطر دو قطره اب حالت بد شد باید ابمو بیاری و تا قطه اخر قورت بدی.
بعد وحشیانه کیرشو کرد تو دهنم حالم بد شد ولی چیکار میتونستم بکنم، میخاستم گازش بگیرم جوری که تا اخر عمرش یادش نره ولی اگه لج میکرد چی؟؟؟
اخه من از چیه این ادم خوشم اومد بود؟؟؟ مگه میشه تو چند ساعت از عشق به نفرت رسید ؟
اه و ناله نیما بیشتر شد و مایع هایی که تو دهنم میومد بیشتر میشد تو دهنم نگه داشته بودم و سعی میکردم قورت ندم تا اینکه اب نیما تو دهنم ریخت تمام ابش تو دهنم بود و میگفت باید قورت بدی ، با نفرت بهش نگاه کردم ولی براش مهم نبود زد تو دهنمو داد زد قورت ندی جرت میدم . منم قورت دادم .
بیشتر از همیشه از خودم متنفر بودم چرا باید به خاطر مشکلات خانوادگی به این اشغال علاقه من میشدم .
بعد از تخلیه ابش تو دهنم فکر کردم ارضا شد و تموم شد دیگه منو ول میکنه ، ولی اینطور نبود ، هیچ چیز با هم جور نبود !!!
از دستشویی که اومد بیرون هنوز کیرش راست بود و این یعنی عذاب ادامه داره .
منو برد رو تخت بهش گفتم هر کاری بخایی میکنم عکسارو پاک کن ، به حرمت عشقی که به هم داشتیم بیا خوب از هم جدا شیم .
ولی نیما پوزخند زد و گفت : تو کی هستی میخای از من جدا شی هااااان ؟؟ تو رو خانوادت ادم حساب نکردن من تو رو ادم کردم حالا هم باید برام جبران کنی هر وقت من خواستم میای کارتو میکنی میری .

من به معنی واقعی کلمه حس جنده بودن بهم دست داد و گریه کردم ، گفتم با من اینکار و نکن ولی ضعف من به اون قدرت داد.
_پشتتو کن
_چیکار میخای کنی
_نمیدونستم احمقم هستی سریع هر کاری میگم بکن وگرنه زیر مشت و لگد لهت میکنم
_نیما غلط کردم تموم کن من واسه خوشحالی تو اومدم ولی تو داری با من چیکار میکنی؟ هنوز دیر نشده بیا ی بار دیگه همه چیو شروع کنیم ، من خیلی دوست دارم .
خودمم میدونستم دارم چرت و پرت میگم ولی خواستم از اخرین اسلحه ی زنونم استفاده کنم ولی جواب نداد.
نیمامنو برگردوند و محکم ضربه زد به کونم صداش تو خونه پیچید دردی نداشت ولی دلم شکست از اعتمادی که بهش کردم دلم میخاست هر کاری میخاد باهام کنه ولی زودتر تموم شه . نمیدونم چرا ارضا نمیشد؟؟؟؟ دو بار تو دهنم ابشو خالی کرده بود ، چطور تو این مدت چند ساعت هنوز انرژی داشت؟؟؟!!
دستش رو پاهام حرکت میکرد و من بی حس ترین دختر دنیا بودم تو اون لحظه ، یکی از انگشتاشو کرد تو سوراخ کونم ، حتی انگشتشم تو نمیرفت کلی ماساژ داد تا جا باز کرد و بعد دو تا انگشت توش کرد دردم گرفت ، ولی نباید التماسش میکردم ، نمیخاستم دیگه گریه کنم ، با کیرش چند ضربه اروم به باسنم زد اروم شروع کرد فشار دادن کیرش به کونم ، من جلوی دهنمو گرفتم که اگه دردش زیاد شد داد نزنم .

سر کیرشو اروم فشار داد تو کونم خیلی درد داشتم ، دلم میخاست داد بزنم ولی حتی حال اینکارو نداشتم .
اشک از گوشه چشمام سرازیر شد ، خوب شد که پشتم بهشه که ضعف منو نمیبینه، با تمام قدرت بعد از یک دقیقه تمام کیرشو کرد تو کونم دیگه فقط داد میزدم و فوشش میدادم ، تمام کیرش تو من بود و بی حرکت رو من افتاده بود ، ی کم که گذشت شروع کرد به تلمبه زدن اه میکشید صداش داشت عذابم میداد دوباره تو گوشم از عشقش گفت اینکه چقدر منو دوست داره!!!
_خانم قشنگم زندگیم از من ناراحت نباش ی وقتایی خشونت لازمه من مثل قبل عاشقتم زندگیم، تا اخر عمرم فقط میخام بکنمت ، از همون روزی که دیدمت برای کونت نقشه کشیدم حالا عملی شد .
کیرشو در اورد ابش کمتر از سری قبل بود رو باسنم ریخت .بغلم کرد لبامو بوسید .
لباشو با عاشقانه ترین حالت بوسیدم حالا نیما فهمیده بود احمق ترین دختر برای همیشه زیرخوابشه ، کیرشو با دستمال پاک کردم .
تو گوشش گفتم با اینکه دلخور شدم ازت ولی خیلی خوب بود نیما ناباورانه نگام کرد و به حماقتم پوزخند زد.
تو گوشم گفت سری بعد نوبت کوسته و من مستانه خندیدم .دوباره ازم لب گرفت و زبانشو تو دهنم میچرخوند من مشتاقانه لباشو میخوردم .لباسامو پوشیدم تو بی حال ترین حالت ممکن بودم ولی حتی حاضر نشد منو برسونه برای منم مهم نبود .من فقط میخاستم حواسشو پرت کنم گوشیشو کش برم رو تخت بدون لباس داشت با گوشیش بازی میکرد رفتم کنارش بهش گفتم چند روز دیگه مامانت بر میگرده؟؟؟
_دو روز دیگه
من باید گوشیشو همین الان ازش میگرفتم
رفتم خم شدم و سرمو بردم تو گردنش و گفتم
_با این بلا هایی که سرم اوردی نمیخاییی تا اسنپ همراهیم کنی میترسم تو راه پله حالم بد شه بعد گوشیشو برداشتم به گوشه ی دیگه ی تخت پرت کردم .
نیما رفت لباساشو برداره که بپوشه بهش نزدیک شدم و کمکش کردم و قایمکی موبایلشو تو جیب مانتوم گذاشتم .بهش گفتم تا تو لباستو عوض میکنی من کفشامو بپوشم .همین که اومدم بیرون با تمام بی جونیم میدویدم حتی منتظر اسنپم نشدم رفتم سر کوچه و دربست گرفتم .ولی حالا ی گوشی دستم بود که پسوردشو میدونستم وقتی بازش کردم عکسای خودمو پاک کردم ولی داستان برعکس شد و کلی آتو ازش داشتم و با همون گوشی که داشتم کلی اذیتش کردم اخرسرم گوشیشو از بین بردم .
اولین بارمه که نوشتم لطفا نظراتتونو برام بنویسید .

نوشته: حنا


👍 13
👎 1
26201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

859070
2022-02-14 03:00:38 +0330 +0330

چرا ما پسرا انقد لاشی هستیم😥

1 ❤️

859090
2022-02-14 06:52:47 +0330 +0330

به خاطر حرکت آخرت لایک میدم
داستانت که واقعی نیست ولی بقیه میخونن و یاد میگیرن که یجوری کون متجاوزا بزارن

4 ❤️

859093
2022-02-14 08:39:53 +0330 +0330

نمیدونم کافهادچنیت کاری کردی یل نه باهشراما آین شخص نیما یا هر اسمی که داره لایق این هست که روزی چند بار بزور بدهم بچه ای دفتر جرس بدهند چون خودم همجنس بازی خوشم نمیاد ولی پرسنل دفتر احتمالا این کارو می‌کنند با توجه به برخی از شوخی هایی که پس از انجام پروژه هایی که انجام می‌شود و برمی‌گردند صحبت هاشون نشون میده با هردو جنس حال می‌کنند هم دخترها با این شوخی ها دیدم می‌خندن هم پسرها خلاصه باور کن گیر من بیافته دیگه نمیگدارم تا مدتی برود منزل و همان داخل دفتر می‌دهم هر روز اجبارا جرس بدهند زیر خواب بشه که با هیچ زنی یا دختری که بهش اعتماد میکنه و علاقه پیدا میکنه چنین گوهی نخورد بیشرف عوضی. حالم خراب شد از خواندن داستان آخه دختر وقتی کسی آنقدر پلشت هست دیگه تحمل کردن نداشت بابات بیجا میکنه بخواد در برابر کاری که خودش تقصیر کار بوده و انجام شده تو رو بخواد مجازات کنه باید نیافتی با فریاد زدن همسایه ها رو با خبر میکردی نجات بدهند تو رو سپس بلایی سرش میکردی که خر بار مجبور باشه باسختی تحمل کنه گه بفهمه زور گویی به یو آنسان دیگه کثیف ترین کار ممکن هست آخه چطور آدم دلش میادین موجود لطیف که عاشقانه آمده برای محبت کردن به آیت لجن عوضی تا این و شاد کنه آنوقت بخاطر شهوت خورش دست روی اون بلند کنه یا اینکه بدون اینکه یک دختر یا زن اظهار کنه که دوست داره ساک بزنه یا آب کیرش و بخوره خود پسره تصمیم گیرنده باشه هم درخواست گرایش از دهن و هم خوردن آب کیر شاسکولش و بکنه مگه بدن یک رن رن دختر مال آیت شده یا یروه داری دوباره رواج یافته چرا شما زنها یا بعصی دخترها اجلره می‌دهید طرف هر جور رفتاری بکنه اگر عاشق هم شدید باید در این مواردپیش از انجامش هرچیزی مشخص شده باشه و در مورد اینکه من سکس اینطوری دوست دارم تو چطور آیا برای تو این رفتار لذت بخشزهستش اگر نیست بجایش آن روش دیگه باید جایگزین بشه . تا الدت از سگس دوطرفه مشخص شده باشه نه هر چی من بخوام و برای من لذت بخش هشت پس شریک سکسم باید انجام بده ‌ انقدز عصبی شدم تمیفهمم چطور تایپ میکنم . . برای رابطه هاتون از قبال خط و مرزها مشخص باشه و احترام به بدت طرف مقابل بگذارید اگر دختره بگه لذت میبرم شاش کنم دهنت آیا پسر یا مرد قبول میکنه ؟ پس نباید انتظار داشته باشه شخص مقابل هم ناخواسته مجبور به انجام کاری بشه که حس لذت تبدیل یه نفرت بشه

0 ❤️

859399
2022-02-16 01:57:06 +0330 +0330

اگه واقعی باشه خوبش کردی آدم متجاوز روباید به هفت روش سامورایی بهش تجاوز کرد

1 ❤️

901743
2022-11-06 09:43:26 +0330 +0330

راضیم ازت آفرین

0 ❤️