بهار بهترین زن سکسی زندگیم

1393/10/16

سلام خدمت دوستان شهوانی… من امیرم و الان 21 سالمه این خااطره بر میگرده به سال 92 که من میخاستم برم سربازی…دم مغازه وایمستادم واسه آمار بازی با دخترا که حدود 1 ماه میشد یه خانومی از جلو مغازه رد میشد که هر سری این کارو میکرد امار میدود د خب بعضی موقع با پسر 4.5 سالش رد میشد …ب خودم میگفتم ک حتما شوهر داره بهتره سمتش نرم…ولی اون بدن خوب تحریکم میکرد… من قدم بلنده و قیافه خوبی ام دارم ولی اون بدن گوشتی داشت و خیلی سکسی بود…خلاصه داشتم دفترچمو پست میکردم ک عکسام گم شدن برگشتم خونه ک برم دوباره بردارم ایشونو دیدن تو خیابونمون ک تنها بود…دل و زدم به دریا و رفتم دنبالش تو یه جای خلوت کشوندمش تو کوچه و دلیل امار دادنشو پرسیدم که گفت فقط نگات میکردم همین…و خب اون روز شمارشو گرفتم ولی بهم گفت ک شوهر داره…من و بهار باهم خوب شدیمو سر 1.2 هفته اول حرفامون ب سکس ختم شد میگفت ک با شوهرش خوب نیستو زیاد باهم سکس ندارن …منم نمیتونستم تو خیابون باهاش قرار بذارم اولا شوهرش دوم …داداش 2-3تا داشت… خیلی openبود خیلی راحت جوری ک فکرشم نمیکردم قرار شد برم خونش… یه فرصت عالی بود…بهمم قول داده بود بهترین تیپشو برام بزه… اون روز رسید ک شنبه بود شوهرش ک تا 7 سرکار بود بچشم ک روزای زوح مهد بود قرار بود از 9.30 تاا 11.30 اونجا باشم صبح شنبه شد و ب خودن رسیدم اماده بودم ک برم زنگ زد و گفت کاری پیش اومده و نمیشه …دوشنبه صبم اماده بودم ک گفت شوهرش خونه مونده…داغون بودم گفتم داره میپیچونه…4شنبه امید نداشتم دیگه صبح زنگ زدو گفت زود خودتو برسون…عالی شد رفتم خونشونو به به چه لذتی بردم از دیدنش واقعا خوب بود…یه ساپورت و یه لباس مشکی ست کرده بود ک پشتش کلا باز بود خیییلی خوب بود…خلاصه اینو بگم ک ما قرار سکس نداشتیم ولی من دگ نمیتونستم جلو خودمو بگیرم…باهاش لب بازیو شروع کردمو سینه هاشم معلوم بود می مالیدم یه 10مین ااینکارو کردم که بهش گفتم بریم تو اتق و قبول کرد… اولین قرار بود خیلی سخت بود ارتباط برقرار کردت باهاش اون متولد 63 بود و من 72 9سال اختلاف سنی و من بش گفته بودم ک 68 ام هیج جوره بش نمیخوردم ولی ب قواز از بچه ها شاه دافم باشه 1بار میتونی باش بخابی… من رو تخت 20 دقیقا میشد ک همه جا شو خوردم لباساشم دراورد و اون بدن خوبش دیوونم میکرد چن روز قبلش بم گفته بود ک احتمال داره پریود بشه…همینجوری رو گردنش بودم ک در گوشش گفتم خدایی پریودی ک گفت ن و داستان شروع شد نذاشتم دگ کاری بکنع شلوارمو دراوردمو کیرمو گذاشتم دم کسش …کسش خیلی ناز بود انگار تا حالا کسی بش دست نزده بود…اولش خیلی تنگ بود 2.3مین باهاش ور رفتم تا بره تووو وای تلمبه زدنم شروع شد 15 مین کردمشو تو 2حالت خسته شده بود و جفتمون عرق کرده بودیم… هنوز کیرمو نخورده بود شستمش اومدم جلو صورتش و اون برام میخورد بعد 5 مین مدل سگی کردمشو ابم با فشار خیییییلی زیاد رو کمرس اومد واقعا خوب بوووود عاشقتم بهاررر و دگ من رفتم اموزشی و همون 1بارو تونستم باش باشم …

نوشته:‌ امیر


👍 0
👎 0
62968 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

449710
2015-01-06 23:02:46 +0330 +0330
NA

کسی مجبور نکرده داستان بنویسی

0 ❤️

449711
2015-01-07 02:05:14 +0330 +0330
NA

کس نوشتی مؤمن

0 ❤️

449712
2015-01-07 02:53:13 +0330 +0330

داستان کیری بود از نوع کم رنگش

0 ❤️

449713
2015-01-07 04:14:53 +0330 +0330
NA

ایدز میگیری بدبخت

2 ❤️

449714
2015-01-07 11:29:38 +0330 +0330
NA

جاكش لابد الانم از تو پادگان داري كس شعر تلاوت ميكني؟!!بد بخت جلقي

0 ❤️

449715
2015-01-07 12:18:58 +0330 +0330

احتمالا تو پادگان آمار دادی وکونت گذاشتن بدبخت جقی

0 ❤️

449717
2015-01-09 07:07:47 +0330 +0330
NA

خوب نتونستی جزئیات رو تعریف کنی. حیف این عنوان داستان که خرابش کردی

0 ❤️

449718
2015-01-10 19:00:46 +0330 +0330
NA

گوزیدم به خودت و نوشته ها وسلام

0 ❤️

449719
2015-03-14 16:35:25 +0330 +0330
NA

یعنی اینو باور کنم؟؟؟؟؟؟ smile

0 ❤️

449720
2015-05-12 02:54:12 +0430 +0430
NA

اقاعلی چطوری؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها