بهایِ سکس

1396/07/26

شق درد!!دردی که امیدوارم فقط نصیب دشمنتون بشه…
دردی که با اختلاف بالاتر از بیماریِ مهلک ایدز و البته بعد از خارش سوراخ کون توی مهمونیه خانوادگی در قرن هفده میلادی در بین ساکسون های جنوب ایرلند شناخته میشد…
اخه من بدبخت ساعت دوازده نصفه شب چه خاکی به سرم بریزم؟؟؟دیگه چقدر کف دستی و زیر آبی هم برم؟؟؟خایه سوزوندم از بس یه آبِ کس درست و درمون ندیدم…
شماره های توی گوشی رو بالا و پایین میکردم.سارا!!!آره درسته!این خودشه!بزار شانسمو امتحان کنم…
-علو سلام.سارا خودتی…
-فرمایش؟؟؟
-سلام مسعودم.شناختی؟؟؟
مسعود؟کدوم مسعود؟
-مسعود تهرونی دیگه.کجایی دختر؟؟؟
کجا باید باشم؟خب توی خوابگاه گرفتم کپیدم دیگه.نکنه فکر کردی من یه جنده ام که نصفه شبی دارم به یه چندتا پیر مرد خرفت و خیکی میدم؟؟؟
-نه بابا جنده چیه!؟یه چند بار تجربه ی سکس گروهی و خوابیدن با چند تا مرد متاهل رو که بهش نمیگن جنده.فوقش بگن شهوتی!!حالا بیخیال پایه ای یه کم با هم بریم دور دور؟؟؟
-باشه!اسمت رو یادداشت کردم.فردا زنگ میزنم.بای…
-نه صبر کن.الهی من قربونت برم.فدات بشم من.دورت بگردم الان حوصله ام سر رفته…
-چه خبرته؟ننه جون من هم اینقد قربون صدقه ام نرفته بود.خایه هامو زخم کردی ندید بدید.تا یه ربع دیگه بیدارم.اگه نرسیدی باشه واسه همون فردا…
در یک حرکت سریع و البته شجاعانه سوییچ ماشین بابا رو از توی جیبش کش رفتم و خودم و رسوندم به پارکینک.چقدر من تیز و بزم پسر.ای ول به من.نشستم توی ماشین برای چند لحظه احساس سوزش عجیبی توی ماتحتم احساس کردم.اخه قفل فرمممممموووون؟توی۰ پارکینگ و وقتی درم بسته ست؟
خب یه ۴۰۵ مدل ۹۰ و کاپوت و در راننده هم که رنگ داره دیگه این حرفا رو نداره اخه.خوبه بابای ما شاسی بلند سوار نمیشه وگرنه خدا رو بنده نبود…
عجب آدم بزی هستم من دیگه.اصلا اخرشم…
یه ۳۰ تومن پیاده شدم همون اول واس دربست که خودمو برسونم به جناب کس خان…
چه میکنه این یه کف دست گوشت واقعا با ما؟!
به زحمت رسیدم دم در خوابگاه و بهش زنگ زدم تا بیاد پایین.تازه بارون نم نم شروع شده بود و هوا هم گرم تر میشد…
-ببینم الان دقیقا با چی باید بریم دور دور؟باید رو پشت تو سوار شم؟
-سخت نگیر دیگه.ببین هوا هم دو نفره ست.خوش میگذره…
-خب لا اقل بگو کجا باید بریم؟
حالا تو راه بیفت یه جایی میریم دیگه…
بدبخت و اینقدر راه بردم و خسته کردم که فکر کنم پیش خودش میگفت بیا همین وسط خیابون بهت بدم ولم کن تا برم.رسیدیم به یه پارک.لامصبا این ملت چه دل خجسته ای دارن ساعت یک نصفه شب آدم لول میزد.پس ای تحریما چه گهی خوردن.؟واقعا هم آمریکا هیچ غلطی نمیتونه بکنه…
چند دقیقه ای گشتیم تا بالاخره یه جای دنج پیدا کردیم اگه همینجا هم گشت نیاد جمعمون کنه…
-خب حالا چیکار کنیم؟
-چیکار کنیم؟خب بکش پایین دیگه؟
-کسخل چی رو بکشم پایین؟تو خودت فکر نکردی من وقتی امشب خوابگاهم وجایی نیستم یه مشکلی دارم؟
-مشکل داری؟چه مشکلی
-خره مشکل دیگه.وضعیت قرمزه.عجب ای کیویی داریا…
باشه حالا بابا!!خب خدا آپشن زیاد روت نصب کرده این سواراخ نشد اون یکی…
-دیوونه شدی؟من به علی پلنگ از پشت ندادم حالا به تو بدم؟؟بعدم اونو گذاشتم واسه شوهر بدبختم یه چیزی هم به اون برسه.گناه که نکرده…
-ای بابا فقط شانسو ببین وجدانا.دنیا هم وارونه شده.میخوای بکشم پایین یه انگشت بکنی منو بی حساب بشیم؟ها؟
-مزه نریز بشین زیپتو بکش پایین.این بیشترین کاریه که امشب میتونم برات بکنم.
دکمه شلوارمو باز کردم و زیپشو پایین کشیدم.نگاش کردو دیدم داره آروم میخنده.احساس حقارت بدی بهم داد.یعنی چه کیرهایی دیده جنده خانوم که کیره منو به چشم دودول هم نمیدید…
-میخندی؟؟؟باید بخوریش…
اول یه کمی باهاش بازی کردو بعد لبشو غنچه کردو آروم سر کیرمو برد داخل دهنش و از زیرش قشنگ زبونش رو میکشید…
با یه دستش تخمام رو نوازش میکردو با اون یکی روی کیرم بالا و پایین میکرد…
هوا سرد بود و دهنش گرم.بیچاره کیرم دچاره دو گانگی شده بود…
صدای اه و ناله ام که بالا میرفت و نزدیک به اومدن میشدم گازای کوچولو از کیرم میگرفت که احساس درد کنم و دیر تر آبم بیاد.حسابی لذت میبردم و به این فکر میکردم که آبمو کجا بریزم که شنیدم یه صدای نکره از دور داد میزنه:
هوووووووووی اونجا چه خبره؟؟؟
زهلم در یک لحظه ترکید و از سوراخم زد بیرون…
با فشار زیاد خالی شدم و نصفه نیمه ریخت توی صورتشو و بقیه اش هم ریخت رو شلوارم.در همین حال اومدم زیپمو بکشم بالا که چشمتون روز بد نبینه.قشنگ پوست کیرمو رفت لاشو از بس عجله داشتم داد هم نتونستم بزنم…
در چند صدم ثانیه صحنه رو ترک کردیمو دستاش توی دستام بود و فقط میدوییدیم…
داستان ما هم شده داستان یارو که اومد ابروشو درست کنه زد چشمشم کور کرد.اومدیم از شق درد خلاص بشیم زدیم زخم و زیلیش کردیم رفت…
صبح با صدای جر و بحث بابا و مامانم بیدار شدم.
نه انگار تمومی نداره…
چتونه اول صبحی چه خبره؟چی شده؟
-ببینم تو سوییچ باباتو ندیدی؟اعصابمو خورد کرد از بس غر میزنه…
-من؟؟؟غلط بکنم.من سوییچ میخواستم چیکار که ببینم؟؟؟
-احساس کردم نگاه بابام نسبت بهم تغییر کرد.
-من به تو مشکوکم پسر.غیر از تو هیشکی به سوییچ دست نمیزنه راستشو بگو.
-جون شما من نمیدونم کجاست!اخه ماشینی که قفل فرمون داره به چه درد من میخوره؟؟؟
-جون خودت نکبت چرا من؟قفل فرمون؟تو از کجا میدونی اونوقت؟؟
تازه فهمیدم چه کونی قراره ازم پاره بشه.
-دیدم دیگه گیر نده بابا من رفتم بخوابم خدافظ…
ببین پسر من میرم سر کار عصر که اومدم اگه پیدا شد که شد اگه نشد جولو پلاستو جمع میکنی توی کوچه فهمیدی؟؟؟
آره درست فکر کردید عشق و محبت توی خانواده ما موج میزنه.مدیونید فکر کنید من سر راهی ام…
با ترس و لرز رفتم توی پارکی که دیشب اونجا بودیم و مشغول گشتن شدم…
نه نیست.باید خودمو آماده کنم واسه کارتون خوابی.تو فکر بودم که یه پیر مرد از پشت زد در کونمو همچین یه نمه آروم یه دستی هم کشید…
-ببینم دنبال چیزی میگردی جوون؟؟؟
یعنی قشنگ بچه بازی از اون ته چهره اش داشت میزد بیرون.
-آره پدر جان یه دسته کلید گم کردم شما ندیدی؟؟؟
از بالا تا پایین یه براندازم کردو گفت:پس اون دیشبی خودت بودی ها؟بهت نمیاد جوون…
-پدر جان نوکرتم آبروم و بخر.حالا من یه خریتی کردم.از خجالتت در میام…
این جمله رو گفتم چشماش رو دیدم که چه جوری برق میزنه…
-چیزه پدر جان یعنی منظورم اینه که نقدی حساب میکنم…
صد تومن هم بابت سوییچ ماشین پیاده شدم.سر جمع که حساب کردم با پول خودشو دوا و دکتر بالای دویست و پنجاه بابت یه ساک خشک و خالی دادم و کیرمم به گا دادم تا آستانه ی گشوده شدن سوراخمم رفتم…
اومدم خونه و مستقیم رفتم توی حموم و گلنار رو بوسش کردم و بغلش گرفتم و گذاشتمش سر جاش.منو ببخش گلنار که بهت خیانت کردم باور کن تقاصشو پس دادم…

نوشته: j2c


👍 44
👎 3
23127 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

658582
2017-10-18 22:13:20 +0330 +0330

دمت گرم اخر شبی شادمون کردی

0 ❤️

658607
2017-10-19 04:04:43 +0330 +0330

خوب بود!^-^

0 ❤️

658621
2017-10-19 07:18:52 +0330 +0330

دمت گرم
لایک داره
ولی اگه پیر مرده ترتیب تو داده بود داستانت واقعی تر تموم میشد???

1 ❤️

658622
2017-10-19 07:19:56 +0330 +0330

روحمو شاد کردی ، خدا شادت کنه ? (clap)

0 ❤️

658624
2017-10-19 07:38:36 +0330 +0330

روانمان شاد شد پسر. دمت گرم تا حالا کجا بودی؟!

0 ❤️

658632
2017-10-19 09:28:42 +0330 +0330

دهنت سرویس
خدا از رو زمین ورت نداره ? 🙄

0 ❤️

658640
2017-10-19 11:03:53 +0330 +0330

ممنون از تمامیه دوستان که لایک میکنن و کامنت میزارن.لبخند شما سر لوحه ی کارِ ماست.
الکی مثلا من خیلی شاخم ?

1 ❤️

658641
2017-10-19 11:07:02 +0330 +0330

دوستان داستان “دوباره و بکش” از خودم که شب قبل آپلود شده رو هم بخونید نباید بد باشه ممنون

1 ❤️

658647
2017-10-19 11:48:44 +0330 +0330
NA

ﻭﺭﺩﻩ ﺯﺑﻮﻧﻤﻪ ﮔﻠﻨﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﻣﻴﮕﻦ ﺟﻘﻲ ﺧﻮ ﻛﺼﻜﻴﺸﺎ ﺟﻖ ﻳﻪ ﻫﻨﺮﻩ ﺩﺭﻙ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﺑﺰﻧﻴﻢ ﺷﻮﻣﺒﻮﻟﻤﻮﻧﻮ ﺍﻳﻦ ﻃﻮﺭ ﺯﺧﻢ ﺯﻳﻠﻲ ﻛﻨﻴﻢ ﺧﻮﺑﻪ
ﻓﻠﺬﺍ ﻻﻳﻚ ﺑﮕﻴﺮ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﻗﺒﻠﻦ ﻛﺼﺘﺎﻥ ﭼﻴﺰﻩ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﻴﻨﻮﺷﺘﻲ ﻧﻪ ؟!؟

0 ❤️

658653
2017-10-19 12:30:18 +0330 +0330

کلید اسرار
این قسمت عاقبت خیانت به گلنار

0 ❤️

658655
2017-10-19 12:42:04 +0330 +0330

آره shadow جان

0 ❤️

658659
2017-10-19 12:56:54 +0330 +0330

بسي خنديدم ، ممنون ?

0 ❤️

658681
2017-10-19 18:37:57 +0330 +0330

باور کن بهترین داستانی بود که تو شهوانی خوندم دمت گرم عالی بود ? ?

0 ❤️

658689
2017-10-19 20:15:47 +0330 +0330

بهترین داستانی بود که اینجا خوندم بی نقص و عالی. آفرین بازم بنویس.

0 ❤️

658696
2017-10-19 20:35:09 +0330 +0330

بازم خداراشکرکن نصفه پرلیوان راببین .
اگه گیرمی افتادی فکرکن جداازپاسگاه وکلانتری ودادگاه وجریمه نقدی وحدزنا وابروریزی پیش خانواده ودروهمسایه ودوستان و…
ومجبورشدن به ازدواج
باچنین لعبتی!!!مگه نه

0 ❤️

658731
2017-10-19 21:48:20 +0330 +0330

ای کیر ابراهیم تهامی تو کون اون مرتیکه تو پارک.

0 ❤️

658754
2017-10-19 22:50:41 +0330 +0330

عالی بود مث خودمی…

.
کیر شانس ب روایت تصویر

0 ❤️

658764
2017-10-20 00:17:19 +0330 +0330

دههههنت سرووویس بچه پاچیدم از خنده عااالی بود تیکه هات

0 ❤️

658829
2017-10-20 19:42:45 +0330 +0330

خوب بود جان سینا۰لایک

0 ❤️

658864
2017-10-20 23:26:15 +0330 +0330
NA

دهنت سرویس میخوای نصفه شبی خانواده م از صدای خنده هام بیدار شن؟!
ولی ایول بهت کلی ریسه رفتم، مخصوصا اونجا که ارضا میشی!

0 ❤️

658913
2017-10-21 11:24:46 +0330 +0330

شاعر میگه :
خود بشین جق بزن
منت کس را نکش

0 ❤️

673813
2018-02-15 21:30:21 +0330 +0330

اوف اوف

خیلی خوب بود مرسی عالی

0 ❤️