بکن کیر کلفت مونا شهوانی

1402/02/08

سلام بچه ها. من مونا هستم. ۲۸ سالمه و چشم و ابرو مشکی و موهای پر پشت پر کلاغی و قد ۱۶۴ و وزن ۷۱. پوستم هم سفید و سایز سینه هام ۷۵ هست. شکم تخت و باسن خیلی برجسته و اکثر مردها با چشماشون میخوان منو بخورن. خیلی هم شهوانی و شیطونم.
داستان از اونجایی شروع شد که من بعد از طلاقم نقل مکان کردم تهران پیش خالم که ازم ۵ سال بزرگتره و اسمشم نرگسه. تا یه مدتی اعصاب و روانم استراحت کنه چون تو شهرمون تماما خاطرات بد بود. (بابامو تو بچگی از دست دادم و مامانم دوباره شوهر کرده و با شوهرش کیش زندگی میکنن. اول میخواستم برم کیش بعد دیدم مامانم اینقدر قراره به جونم نق بزنه که زندگیت ال و بل که بیخیال شدم ) خدا رو شکر در تهران زندگی داشت کم کم و کم کم رو روال می افتاد و به محیط تهران و زندگی تازه عادت میکردم. بخصوص که خاله خیلی اهل دل بود و با هم خیلی مچ بودیم و بعد از ظهرها خیلی با هم بیرون میرفتیم. دوست پسر فاب هم داشت به اسم مهرداد که دیده بودمش و پسر بدی نبود.
سه ماه از اومدنم گذشته بود و طبقهٔ دوم و سوم ساختمانی که خاله توش زندگی میکرد هنوزم خالی بودن.
یه شب وقتی داشتیم تو لپ تاپ فیلم نسبتا صحنه داری میدیدیم در خونه رو زدن. گاهی پیش می اومد که صاحبخونه ی خاله می اومد خودش می اومد برای گرفتن اجاره خونه. آقا مجید صداش میکردیم. سنش حدودا شاید چهل و خرده ای بود اما خیلی شکسته تر به نظر میرسید. موهای طاس و کم پشت و قد لاغر و استخونی و صورت آبله رو و خلاصه اصلا بر و روش تعریفی نداشت و لباس مباس هم به خودش نمیرسید. شنیده بودم که زنش فوت کرده و پسرش هم ترکیه زندگی میکنه. اون شب من یه تاپ آبی تیوپی که فقط روی سینه هامو میگرفت و یه شلوارک صورتی خیلی کوتاه تنم بود. خاله هم همچین وضعش از من بهتر نبود. سریع یه مانتو از این جلو بازا تنمون کردیم. آقا مجید طبق معمول اومده بود برای اجاره و همونجور سرپا یه مقدار از اوضاع احوالمون هم پرسید و وقتی خاله گفت مشکلی ندارم گفت که قراره خودش هفتهٔ دیگه بیاد و طبقهٔ سوم بشینه چون اون یکی خونشون حمومش تعمیرات لازمه. برای همونم قراره صبح ها بیاد اینجا حموم کنه تا اون یکی خونه مشکلش برطرف بشه. و در کل اگه از طبقهٔ بالا سر و صدا شنیدیم نترسیم چون اونه. خاله اوکی داد و تشکر کرد که بهمون خبر داده. البته امروز به خاطر مانتو جلو باز من ماشالله نگاههای هیز آقا مجید از پایین تا بالا داشت لیسم میزد. منم بی خیالش. کی آخه به این پیرسگ چولمنگ نگاه میکنه که من دومیش باشم؟ اون که رفت به شوخی گفتم خاله این چرا به خودش نمیرسه؟ خاله با یه لبخند شیطانی گفت از بیرونش نترس. از توش بترس. گفتم یعنی چی؟ یعنی آدم بدیه؟ که خاله بلند خندید و گفت والله من که جز خوبی ازش چیزی ندیدم.
نمیدونم چرا به نظرم خاله منظوری پشت حرفهاش بود. از هفتهٔ بعد کم کم سر و صداهای وقت و بی وقت از بالا بهم میگفت که آقا مجید اینجاس. منم که از صبح که خاله نرگس میرفت سر کار( معلم فیزیک دبیرستان بود) باشگاه و بیرون بودم تا بعدازظهر خیلی برام مهم نبود. تا اینکه یه روز صبح فقط یه سر رفتم بیرون تا باشگاه اما بعدش حس کردم حالم خوب نیس برای همین برگشتم خونه. وقتی رفتم داخل متوجه شدم در آپارتمانمون بازه. راستش خیلی ترسیدم. فکر کردم حتما دزد اومده. سر و صدای خفه ای هم از اتاق خواب من می اومد. بی سر و صدا با کفش رفتم داخل و دیدم در اتاقم نیمه بازه. دیدم آقا مجید نیم رخ به من روی زمین نشسته و شورت صورتی من رو صورت و دماغشه و شورت سفیدم هم دور کیرش گرفته و حسابی تو حسه جوری که نفهمید من اومدم. داشت جق میزد که اوووووووف! یهو چشمم افتاد به کیرش. لامصب خدا هر چی به مجید آقا قیافه و مو و هیکل نداده بود در عوض کیر داده بود. یه کیر تیره و کلفت و دراز و صاف. جوری که دیدن کیرش واقعا حالی به حولیم کرد. از صداهایی که تولید میکرد متوجه شدم آبش داره میاد و منم از همون استفاده کردم و یواش برگشتم رفتم بیرون. حتما با خودش میگفته ما تا بعد از ظهر بیرونیم که اونجوری با خیال راحت داشت تو شورت من جق میزد. اولش که برگشتم خیابون اونقدر ترسیده و هیجانزده بودم که نمیدونستم چی فکر کنم و میخواستم حتی همون لحظه به خاله نرگس زنگ بزنم و جریانو بگم اما کم کم که هیجانم خوابید مدام به این فکر میکردم که چه کیر ابرقدرتی داره لامصب. یهو دوزاریم افتاد منظور خالم چی بود اون روز. یعنی خاله نرگس با مجید سکس کرده بوده؟
وای فکرشو بکن این کیر بره تو کس و کون چه حالی میده. اون کیری هم که من دیدم حتی برای دهنمم هم بزرگ بود چه برسه بخواد بره تو کس و کونم. یکی دو ساعتی که چون به شدت شهوتی شده بودم و آب کسم مثل سیل جاری شده بود برام مثل یک عمر گذشت بیرون طولش دادم که مردک برگرده بره. حدسم درست بود وقتی برگشتم از مجید خبری نبود و در خونمون بسته بود ولی بازم با احتیاط و سر و صدای زیاد و اخ و توف و سرفه که انگار مریضم اعلام ورود کردم. سریع رفتم سروقت کشوی شورتم و شورتهای مورد نظرمو پیدا کردم. یکیش کاملا خیس خیس بود انگار شستنش و بوی شدید منی میداد. لامذهب مگه چقدر آب کیر داره تو کمرش؟ خیلی سریع لخت شدم و دراز کشیدم رو تختم و اون قسمت خیس شورتمو چسبوندم به کسم. بدجوری شهوتی و شهوانی شده بودم دلم کیر میخواست. دلم اون کیر لعنتی رو میخواست که این شورتو خیس کرده بود. به شدت آب کیرو به چوچولم و سوراخام میمالیدم و باهاش حال میکردم. حیف الان سینه هام باید تو دهن صاحب این آب داشت مک میخورد که ناگهان ارگاسم عمیقی رو تجربه کردم. تا حالا خیلی تجربهٔ خودارضایی داشتم اما این یه چیز دیگه بود. شاید چون آب کیر واقعی در کار بود و اون کیر هم واقعی دیده بودم.
از اون روز هر وقت یاد کیره می افتادم خیلی سریع شهوتی میشدم. کوچه و خیابون هم نداشت. صبح ها سریع میرفتم بیرون و چند ساعتی وقت کشی میکردم که ببینم بازم میره سروقت لباس زیرام یا نه. وقتی برمیگشتم تمام شورتهامو بو میکردم ببینم بازم توشون جق زده یا نه. که یک بار دیگه هم شورت خیس پیدا کردم و همینم حشری ترم میکرد. کم کم به این فکر افتادم که دیگه خودارضایی بهم حال نمیده و باید خود کیره رو حس کنم. اما نمیتونستم همینجوری بهش بگم بیاد منو بکنه. باید تو عمل انجام شده میذاشتمش که نتونه مقاومت بکنه. پس چند روزی صبح ها خونه موندم که نتونه بیاد و جق بزنه و کمرش حسابی پر بشه.
یه روز که دیگه شهوت مغزم خودمم از کار انداخته بود تصمیم گرفتم اصلا بیرون نرم و ببینم میتونم کاری بکنم یا نه. شنیدم که مجید از جلوی خونهٔ ما رد شد و از پله ها رفت بالا. پس اومده اینجاست. از فکر بودن اون کیر دراز و کلفت در نزدیکیم شهوتی شده بودم. خیلی نگذشته بود که منم در خونه رو محکم بستم که فکر کنه رفتم بیرون. میخواستم ببینم امروز میاد یا نه. تصمیم داشتم اگه شانسم زد و اومد منو حین خودارضایی ببینه که دیگه نتونه مقاومت کنه. تازه برای اولین بار بعد از طلاق فهمیده بودم چقدر کیر لازمم. لباسامو کامل در آوردم و لخت مادرزاد شدم. رفتم یه خیار سالادی نسبتا کلفت از یخچال برداشتم و تا نصفه پوستش کندم که قسمت پوست دارش تو دستم لیز نمیخورد. چون آب خود خیاره بود دیگه کرم لازم نداشتم. و چون خیلی هم سرد بود یه جورایی کس و کونمو خنک میکرد. نوک سینه هام هم سیخ شده بود به خاطر سردی خیار. روی تخت به پشت دراز کشیدم و خیلی ملایم با نوک سرد و خیس خیار میکشیدم روی چوچولم و بعدم سوراخ کونم و گاهی هم یه کم نوکشو فرو میکردم تو کونم اما سریع در می آوردم. هم درد داشت هم سرد بود. یه نیم ساعتی همینجوری اونقدر با خیار با کونم ور رفتم که خیاره بالاخره تا جایی که پوست کرده بودم رفت تو کونم. وای چه حالی میداد. گذاشتم بمونه یه کم جا باز کنه. تصمیم گرفتم همینجوری خیار به کون بمونم. سعی کردم خودم سینه هامو مک بزنم اما دهنم به سینه هام نمیرسید. بدجوری هم شهوتی بودم. دلم میخواست کیر کلفت مجید وحشیانه بره توی کس و کونم و جرم بده. یه مقدار سینه هامو مالیدم اما خودمو ارضا نکردم. میخواستم همینجوری شهوانی بمونم. کسم اندازهٔ رودخونه آب انداخته بود. در اتاقمو چهارطاق باز گذاشته بودم. یهو صدا چرخیدن کلید تو جاکلیدی حواسمو جمع کرد. میدونستم خاله نرگس نیست چون اون کلیدشو داده بود به من و خودش زنگ میزد. پس مجید خان تصمیم گرفته بود بیاد و به شورتهای من سر بزنه. بیچاره نمیدونست که کونمو براش آماده کردم. البته کونم فقط به اندازهٔ قطر این خیار باز شده بود. نه برای کیر خر مجید. با اینحال برای شروع خوب بود. مجید نسبتا بلند گفت همساده هستین؟ صدا شنیدم از خونتون. بیشرف! اینم برای خالی نبودن عریضه میگفت که اگه دید یکیمون هست بگه دلیل داشته. منم هیچی نگفتم که ندونه خونه ام. شنیدم مجید اومد تو خونه و در را بست. بعد هم داره میاد سمت اتاق چشمامو بستم و پاهامو تا جایی که جا داشت باز کردم و مشغول گاییدن خودم با خیار شدم. یهو دیدم صدای پاش متوقف شده و با اینکه نمیدیدمش احتمال دادم داره نگاهم میکنه. سعی کردم از روی صدای لباسهاش بفهمم چیکار میکنه. شروع کردم آخ و اوف کردن که حشریش کنم. البته بدجوری هم حشری بودم. همزمان هیجان شدیدی داشتم چون میدونستم چه کیری برام سیخ کرده. همزمان که خیارو عقب جلو میکردم سینمم میمالیدم. بلند گفتم آخ چه خوبه کونم داره گاییده میشه. واااای جوووووون. اوووووف. ای کاش یه کیر اینجا بود منو میگایید. آخ دلم کیر میخواد که پارم کنه. آخ ای کاش یه کیر بود جرم میداد. و الکی ادای لرزیدن زانو و ارضا شدنو در آوردم و یهو چشمامو باز کردم و با مجید چشم تو چشم شدم. کیرش مثل گرز تو دستش مونده بود و شلوار ورزشیش تا رو زانو پایین بود. وقتی که دید دیدمش خشکش زد و به تته پته افتاد. منم همونجوری که خیار تو کونم بود به پهلوم نیمخیز شدم که خیار اذیتم نکنه. هر جفتمون مثلا هاج و واج داشتیم به هم نگاه میکردیم. یه چند لحظه ای که گذشت مجید گفت انگار مزاحم شدم. منم با صدای شهوتی گفتم ای وای شما بودین؟ من فکر میکردم تو ساختمون تنهام. مجید گفت مزاحم کارتون نباشم مونا خانوم. منم با عشوه گفتم شما که تا اینجا تشریف آوردین دیگه بفرمایین یه چیزی میل کنین.
و دستمو کشیدم رو نوک سینه هام که بفهمه منظورم چیه. زوم کرده بودم رو کیرش. لامصب مثل چماق بود. سیخ و رو به بالا و خیلی کلفت. قسمت بالای کیرش تو مشتش بود با اینحال پایین کیره اندازهٔ کیر شوهر سابقم هنوز از مشتش بیرون بود. مجید خیلی محتاط آمد لبهٔ تخت نشست و خم شد روی سینه هام و حالا نمک کی بمک. وااااای عالی بود. سینه هامو یه جوری مک میزد انگار میخواست شیر ازم بیرون بیاد. حس میکردم جونمو داره با مکهاش میکشه بیرون. دستامو به دو طرف باز کرد و دو تا سینه هامو با دو تا دستهای گندش گرفته بود و مثل قحطی زده ها می مکید. معلوم بود این چند روز بهش فشار اومده. منم داشتم از خوشی غش میکردم. دستمو گرفته بودم دور کیرش و از کلفتیش کیف میکردم. جیغ میزدم که تو رو خدا سینه هامو بخور. بخورشون. شیرشونو در بیار بی شرف. میخوام بهت شیر بدم. یه دوست دیگه نداری بیاین با هم سینه هامو مک بزنین؟ داری میکشی منو. مجید هم محکمتر می مکید. فکر کنم راحت یک ربع سینه هامو مک زد. شهوت خالص شده بودم. وقتی بالاخره دست از سر سینه هام برداشت تمام دور سینه هام کبود بود و نوکش هم سرخ و ملتهب. چشماش سرخ شده بود و منم چشمام خمار از شهوت منتظر گاییده شدن بودم تا عیشم تکمیل بشه. بی اختیار حمله کردم به کیرش و سعی کردم تا جایی که میتونم بلیسمش و بمکمش. کیرش واقعا حرف نداشت. میکردم تو حلقم و توفیش میکردم و نوکشو مثل آب نبات میخوردم. اونقدر شهوتی بودم که حتی اگه آبش هم می اومد تو دهنم حتما تا ته آبشو میخوردم. این دفعه نوبت اون بود که رو تخت بخوابه. وقتی داشتم ساک میزدم میگفت بخورش جنده. کیرمو بخور جنده خانوم. کیرمو آماده کن میخوام بکنم تو کوست. میخوام با این کستو بگام. میخوام آب کیرمو بریزم تو رحمت حاملت کنم. چه خوب میخوری تو. اووووف چه ساکی میزنی.
منم براش با دست می مالیدم و جواب میدادم آب کیر میخوام. میخوام آبتو بخورمش. تا اینکه مجید منو داگی کرد رو تخت. همزمان که خیار تو کونم بود مشغول مالیدن سر کیرش روی کوسم شد. گفت سوراخ کونتو برای کیر من باز کردی؟ جون ببین سوراخاش چه له لهی میزنه برای کیرم. سر کیرشو کرد تو کوسم که چون چند ماه بود سکس نداشتم حس کردم جر خوردم اما یه جر خوردن ناب و سکسی که بیشتر حشریم میکرد چون کسم حسابی خیس و آماده بود و تصمیم گرفته بودم این کیرو تو تمام سوراخام حس کنم. اگه کسم اینجوری پاره شد پس واقعا اگه سوراخ کونمو بازش نکرده بودم امکان نداشت بره تو. حتی کسم هم اولش درد و سوزش داشت. مجید گفت حالا یه مقدار نگه میدارم جا باز کنه. اوخ چه کوسی داری دختر. مگه تو زن نیستی؟ شوهرت نگاییده بود این کوس تنگو؟ شهوتی گفتم نه مجید. تنگ نگهش داشته بود برای کیر خودت. وای تا ته بکنش تو کسم میخوام رحممو پاره کنی. میخوام آب کیرتو مستقیم تو رحمم پر کنی. میخوام میخوام. مجید هم نامردی نکرد و همون لحظه کیرشو یه بار تا خایه فشار داد تو کسم و باعث شد به یه چیزی زیر نافم فشار بیاد و درد بگیره اما اصلا برام مهم نبود. مجید تو کوسم محکم و پرقدرت تلمبه میزد. گاهی هم خیارو تو ک‌ونم عقب جلو میکرد. حرکت دو تا جسم دراز همزمان تو هر دو تا سوراخ داشت روانیم میکرد.
سعی کردم دستامو بذارم زیر چونه ام که هم کونم بالاتر بیاد هم راحت تر باشم. تماس رگ های کلفت کیرش با دیواره های کسم روانیم کرده بود. دیگه اصلا کنترل نداشتم و فقط داشتم ناله میکردم و قربون صدقهٔ کیرش میرفتم. بعد چند لحظه مجید کیرشو بیشتر فرو کرد تو. بی اختیار گفتم وای مجید کیرتو تو کونم میخوام. گفت نگران نباش کونتم پاره میکنم. گفتم آره میخوام با این کیر جرم بدی. اما مجید هنوزم مشغول شخم زدن کسم بود دیگه جیغ میزدم. اونم محکم سیلی میزد رو لوپهای کونم و جون جون میگفت. یه پنج دقیقه ای که محکم تو کوسم تلمبه زد کیرشو در آورد و گفت برگرد بخواب به پشت. خیلی سریع جایی دراز کشیدم رو تخت که رو به روی آینه قدی بود. وای سوراخ کوسم کاملا باز مونده بود و دهنش باز و بسته میشد انگار واقعا داشت له له میزد. با دیدن این صحنه از خود بیخود شدم و ولو شدم رو تخت فقط برای دادن. مجید اومد رو تخت و خیارو از کونم در آورد و گفت میخوای ببینی کیرم تا کجا داره میره تو کوست؟ بعد کیرشو که همونجوری سیخ و صاف بود گذاشت بالای کسم روی شکمم. بی اغراق تا نافم درازیش میرسید. پس تا ته کرده بوده تو که اونجوری دردم اومده بود. بهش گفت اووووف جرم بده باهاش. مجید سر کیرشو اینبار کمی ملایمتر تو کونم هول داد. بدجوری درد میکرد. جوری که حس کردم الان روده هامو از تو پاره میکنه. گفت مگه تا خایه نمیخواستی این فقط سرشه.
من دیگه جون نداشتم ناله کنم و فقط داشتم سعی میکردم کونمو شل کنم و روی شهوتم تمرکز کنم. مجید یه کم خم شد و توف کرد رو نوک سینه هام و گفت باهاشون بازی کن ببینم. منم دو تا سینه هامو تو دستام گرفتم و مشغول ماساژشون شدم و همزمان تو چشمای هم خیره شده بودیم. دیگه لذت از این بالاتر نبود تو دنیا. همونطوری که محکم داشت کونمو میکرد با عشوه گفتم مجید خواستی بیای بریز تو کونم. کونم آبتو میخواد. جرم دادی لامصب. مجید از سر و صورتش عرق میریخت اما هنوز انگار جا داشت. کیرشو در آورد و با دهن افتاد به جون کسم. چوچولمو که میکشید تو دهنش واقعا حرف نداشت. سوراخ کسمو هم میمکید و لیس های پر توف میزد و گاهی توف میکرد تو کوسم. جوری که حس میکردم آب دهنش میره تو کسم. گفت چه کس توپولی داری مونا. اونقدر چوچولمو مک زد تا بالاخره چوچوله تو دهنش ارضا شدم و تمام تنم به لرزه افتاد. همزمان با ارضای من و فرو رفتن سریع کیرش تو کونم دوباره منو ارضا کرد. دو تا ارضا به فاصلهٔ چند لحظه ای از هم تقریبا. دیگه نا نداشتم. مجید نشسته داشت تلمبه های آروم و با حوصله میزد و با انگشت شصتش هم چوچولمو می مالید و ماساژ میداد. یهو تلمبه هاش تند شدن و ریختن آبشو تو کونم حس کردم. فقط افتاده بودم رو تخت و مجید هم داشت تند تند آبش می اومد و آه میکشید. وقتی آبش تماما اومد رو زمین دراز کشید کنار تختم. به کیرش نگاه کردم که داشت کوچیک میشد. با اینحال قد یه کیر معمولی سیخ اندازه ی خوابیدش بود. حالا که ارضا شده بودم و عقلم اومده بود سر جاش نمیدونستم چی بگم. فقط نفس نفس میزدم. تمام تنم خیس عرق بود. مجید که یه کم پر رو تر بود گفت مونا آب کیر تا حالا خوردی؟ گفتم اون روز که تو شورتم جق زده بودی یه کم مزه مزه کردم. گفت مگه فهمیدی؟ گفتم اونروز کیرتو دیدم که اینجوری دیوونه شده بودم دیگه. پس فکر میکنی واسه چی امروز موندم خونه؟
یهو گفت مونا اونموقعی که گفتی ای کاش دو نفر بودین سینه هامو میخوردین واقعا میخوای؟ با یادآوری حرفم قرمز شدم و گفتم اون لحظه ‌واقعا آره میخواستم. مجید گفت اگه دلت بخواد من یه پسر عمو دارم که با هم خیلی نداریم. میخوای بیارمش؟ با تعجب گفتم نه بابا. بیخیال. حالا در تب و تاب لحظه یه چیزی گفتم. البته بیشتر میترسیدم شر بشه. مجید گفت یعنی حتی اگه کیرش اندازهٔ من باشه هم نمیخوای؟ با تعجب گفتم اونم کیرش به همین بزرگیه؟ مجید گفت تقریبا آره. میخوای بگم بیاد؟
هم میخواستم هم میترسیدم. کمی من و من کردم و گفتم ولی آخه دوتایی کجا میخواین بکنین؟ مجید گفت خب تو کس و کونت دیگه. گفتم نه امروز هم اولین باره کون میدم اونم چون بدجوری حشری شده بودم. مجید گفت اگه بار اولته خیلی خوب زیر کیرم طاقت آوردی. اما اصل سکس به دو تا کیر با هم تو یه سوراخه. اینکه دو تا کیر کلفت با هم برن تو کست. اون یه حال دیگه داره. مجید بلند شد و گفت من میرم دستشویی کیرمو بشورم. میخوام دهنتو بکنم ایندفعه. وقتی اون رفت داشتم به پیشنهادش فکر میکردم. آخه دو تا کیر به این کلفتی؟ مجید برگشت. اومد و دوباره چنبره زد رو سینه هام اما ایندفعه ملایمتر میخورد. با اینکه سینه هام درد میکرد اما دوباره داشتم شهوتی میشدم انگار. گفتم محکمتر بخورشون مجید. شیرشونو در نیاوردی. گفت پس بذار زنگ بزنم عباس هم بیاد اونوقت دوتایی شیر پستوناتو برات در میاریم. موبایلشو در آورد و زنگ زد و با رمز و رازی که انگار خودشون میفهمیدن بهش فهموند که اینجا چه خبره. قرار شد عباس یه ساعت دیگه بیاد. مجید گفت عباس عاشق سینه س. بذاریم یه کم استراحت کنیم که وقتی عباس اومد حاضر باشیم. گفتم پس آخه میخواستی دهنمو بگایی. گفت الان دیگه نمیتونم اما عباس که اومد چرا. گفتم آقا مجید پشیمون شدم فکر نکنم بتونم دو تا کیر تو کسم تحمل کنم. مجید هم گفت به جان خودت دروغ نمیگم. عکس کیر عباسو تو موبایلم دارم. بیا ببینش.
موبایلشو آورد و عکس یه کیرو نشونم داد که تقریبا هم قد کیر خودش بود فقط کمی سفیدتر و کمی هم قوس داشت. مجید گفت فعلا کونتو ببینی اندازهٔ دو تا خیار باز مونده. رفت و با دو تا خیار برگشت و ازم خواست داگی بشم و دو تا خیارها رو فرو کرد تو کونم که تا یک ساعت بسته نشه و برای دو تا کیر آماده تر بشم. همونجوری که خیارها تو کونم بودن مواظب به شکم دراز کشیدم و مشغول دیدن عکس کیر عباس شدم که تا یک ساعت دیگه قرار بود بره تو سوراخام. حالا که خیارا رو توی کونم حس میکردم شهوتم دوباره داشت گل میکرد. حتی با اینکه به خاطر خیارها کونم درد میکرد. مجید نشست لبهٔ تخت و مشغول ماساژ لوپ های کونم شد. از فکر اینکه دو تا کیر کلفت همزمان قرار بود آبشون‌و توی کسم خالی کنن گر گرفتم. بالاخره بعد از یک ساعت عباس اومد. تا اون بیاد من یه مقدار گرمی جات به خورد مجید دادم. عباس هم مثل مجید قیافه نداشت. اما دیگه آبله رو و طاس هم نبود. سریع لخت شد. این دو تا پسر عمو گویا اول کیر بودن بعد دست و پا در آوردن. اون که داشت لخت میشد من هر رو تا خیارا رو از کونم در آوردم و نشستم لبه تخت. عباس با دیدن سینه هام گفت خدا لعنتت کنه مجید چیکار کردی با این پستونها؟ چرا حرومشون کردی اینجوری؟. و هجوم آورد سمتشون و نه سلامی نه علیکی مشغول مکیدن شد. انگار میدونست برای گاییدن میاد و منم آماده ام. مجید هم اومد کنارش. وای دو تا مرد حشری همزمان داشتن سینه هامو محکم مک میزدن. سرهاشونو گرفته بودم تو بغلم و گاهی فرق سرشونو میبوسیدم. جیغ میزدم وای سینه هام. آخ مک بزنین. دیگه واقعا داشتم از شدت خوشی از هوش میرفتم. چشمام خمار شده بود و میدونستم دیگه کسم قراره بین این دو تا کیر جر بخوره. اونهم دو تا کیر کلفت که قراره کسمو پر آب کیر کنن. مجید سینمو ول کرد و منو به پشت خوابوند رو تختم. عباس هم بدون اینکه سینم از دهنش در بیاد با من می اومد. مجید باز هم مشغول مکیدن چوچولم و کسم شد. به عباس گفتم کیرتو بذار دهنم… وای کیر کلفتشو گذاشت دهنم و منم لبامو دور کیرش حلقه کردم و اونم شروع کرد به گاییدن دهنم. گاهی که در میاورد من مثل بستنی کیم زبونمو دورش میچرخوندم و لیسش میزدم و از زیر هم حس میکردم مجید داره چوچولمو با تمام قدرت میکشه تو دهنش. مجید دو تا انگشت کرده بود تو کونم و داشت عقب جلو میکرد. همزمان هم کونم داشت گاییده میشد هم دهنم. از شدت لذت فقط میتونستم جیغ بزنم. عباس چشماشو بسته بود و فقط داشت لذت میبرد. خودمو آماده کردم که دیگه فقط لذت ببرم. عباس داشت با حوصله دهنمو میگایید. یهو گفت اوف دارم میام. و چند لحظه بعد آب کیرش با شدت هر چه تمامتر تو دهنم ریخت و منم با حوصله و لذت کامل تا قطره آخرشو خوردم. وقتی کیرشو در آورد نوک کلاهکشو یه مک نهایی زدم که دیگه هیچی آب توش نمونه. عباس با تعجب گفت مجید این عجب جنده ایه تمام آبمو خورد. حتی خودم هم از خودم متعجب بودم. مجید هم گفت حالا بیا کسشو بخور ببین چیه لاکردار. مرده رو زنده میکنه. ایندفعه عباس رفت سراغ چوچولم و مجید کیرشو رسوند به لبام اما دیگه خسته بودم. خیلی هم شهوتی شده بودم. گفتم آقا مجید تو رو خدا بکن تو کسم. میخوام جر بدی. با عباس جرم بدین. عباس گفت من تازه آبم اومده بذار قرص بخورم در خدمتم. مجید یه چشمک زد و گفت نگران نباش. پنج دیقه دیگه اگه شق نکرده برنگشت من اسممو عوض میکنم. بیا فعلا با انگشت بگامت.
منم دراز کشیدم و پاهامو تا جایی که میشد باز کردم و گفتم راستی بهش گفتی باید بریزه تو کسم؟ مجید گفت اصلا اصل عشق و حالش به تو ریختنه.
حالا که دیگه کیری به اون کلفتی تو کسم رفته بود دیگه دو تا انگشت مجید کمم بود. با شهوت گفتم مجید انگشت‌های بیشتری بکن تو. کسمو گشاد کردی دیگه. من کیر میخوام.
بلند شدم رفتم دنبال عباس و تو هال پیداش کردم که رو مبل نشسته بود و داشت کیرشو می مالید. رفتم جلوی پاش زانو زدم و کیرشو با لذت و دو دستی گرفتم دستم و مشغول ساک زدن شدم. رفته رفته تو دهنم داشت بزرگ میشد. با دو تا دستام براش جق میزدم و با دهنم هم نوک آب نبات گوشتی خوشمزه شو مک میزدم. وقتی کیر عباس کامل بلند شد منو بلند کرد و با هم رفتیم تو اتاق. اول عباس دراز کشید رو تخت و منم دراز کشیدم روش. یه کم بالاتر رفتم و سینه هامو رسوندم به دهنش. از زیر هم حس میکردم که مجید داره کیر عباسو فرو میکنه توی کسم. آه من و عباس با رفتن کیرش تو کسم همزمان در اومد. بعد متوجه شدم مجید هم اومده روی تخت و داره کیرشو با ضرب و زور فرو میکنه بغل کیر عباس. فکر نمیکردم بره اما بعد از یه کم زور زدن جرم داد. همون لحظه شدید ارضا شدم و جیغ کشیدم. مجید و عباس همزمان شروع کردن به تلمبه زدن تو کسم. هم درد داشت هم لذت. یه لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. کسم تا حالا اینجوری به ضرب و زور باز و پر نشده بود. واقعا خارق العاده بود. جیغ میزدم و میگفتم بیشرفا بکنین منو. جرم بدین. آخ آره همینجوری جرم بدین. آی جوووووون.
مجید و عباس محکم و پر قدرت داشتن کسمو میگاییدن و منم بینشون داشتم از لذت میمردم. دیگه از دستم در رفته بود چند بار ارضا شدم. بعضی وقتها که یه کم حالم می اومد سر جاش سینه هامو میرسوندم دهن عباس و اونم مک میزد و حسابی میخورد. عباس گفت جنده خانوم چه ممه هایی داری. گفتم مال خودته دیگه همه ش. تا دلت میخواد بخور عزیزم.
چیزی حدود ده دیقه کسمو حسابی دو کیره گاییدن و آب مجید اول تمام کسمو پر کرد و کشیدش بیرون و چون عباس هنوز داشت میکرد آب کیر مجید به همه جای من و عباس پخش شده بود. چشمام از شدت دادن دیگه باز نمیشد. گفتم مجید کیرتو بیار برات تمیزش کنم. یه کم تو جام بلند شدم و کیر مجیدو که تماما دورش پر از آب لزج بود با زبونم لیس زدم و آخرشم نوکشو یه مک اساسی زدم و بقیهٔ آب کیرشو هم از نوک کیرش کشیدم بیرون. مجید دیگه خسته شده بود و همونجور لخت دراز کشید رو زمین. عباس هم یه دو دیقه دیگه منو گایید و یهو آب کیرشو با آه بلندی خالی کرد تو کسم. وای اگه این سکس بود پس اونهای دیگه چی بود. اگه اونها سکس بود پس این چی بود. کیر عباس هم مثل مجید تا قطره های توش خوردم و تمیزش کردم. و روی عباس دراز کشیدم. حس میکردم که آب کیراشون از تو کسم در میاد. انگشتمو رسوندم به کسم و هر چی بیرون می اومد می آوردم دهنم و لیس میزدم. مجید که داشت نگاهم میکرد گفت مثل اینکه آب کیر خیلی دوست داری. گفتم اووووم. مگه میشه آب این دو تا کیرو که تازه جرم دادن دوست نداشت؟ مجید گفت اگه دوست داشتی از این به بعد هر وقت که خالت رفت سر کار یه تک بهم بده منم به عباس میگم با هم میایم اینجا. گفتم ای کاش میشد از صبح تا شب و شب تا صبح تو کسم بودین جفتتونم. که عباس خندید و گفت بابا ما هم کار و زندگی داریم. گفتم ای کاش ثروتمند بودم اونوقت جفتتونو استخدام میکردم از صبح تا شب و شب تا صبح منو بکنین و آب کیر بدین. که مجید گفت به این میگن کار مورد علاقهٔ من. بگایی با حقوق و مزایا. و هر سه تایی خندیدیم. البته تا قبل از اومدن خاله نرگس یه بار دیگه هم نوبتی از کون کردنم. دیگه تمام خونه رو بوی منی برداشته بود. بعد از ظهر وقتی خاله نرگس اومد فهمید چی شده.چون با لحن معنی داری گفت مونا خانوم امروز آقا مجید اومد اینجا؟ میخواستم بگم آره اومد. چند بار هم اومد. اما دیگه چیزی نگفتم.
بعد اون هم یه بار که خاله نرگس با دوست پسرش چند روز رفت مسافرت بود من به مجید و عباس گفته بودم تنهام. قرار گذاشتیم تمام مدت تو ساختمون سکسی و لخت بگردیم. بخصوص که کل ساختمون با یه راهروی طولانی از حیاط جدا میشد و از بیرون دید نداشت. همون بعد از ظهر که خاله و دوست پسرش رفتن ما شروع کردیم. من در خونه رو باز میگذاشتم و لخت مادرزاد میخوابیدم و یهو با حس مکیده شدن سینه هام یا چوچولم از خواب بیدار میشدم. میدیدم که یا مجید تنها یا با عباس با هم اومدن برای سکس. هیچ چی به انذازهٔ نصفه شب بیدار شدن به خاطر مکیده شدن سینه حال نمیده. یکی از همون شبها هم من به مجید گفتم که میترسم و اگه میشه بیاد امشب پیش من بخوابه. اون هم اومد و لخت خوابید و اینبار نصفه شب من رفتم سراغ کیرش و با مکیدن کیرش بیدارش کردم.
فعلا که از بکن های کیر کلفتم راضی هستم تا ببینیم آینده چی پیش میاد.

نوشته: مونا شهوانی


👍 25
👎 6
49401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

925415
2023-04-28 02:33:27 +0330 +0330

کاش از این جنده ها گیر منم میومد که با کیر کلفتم پارش کنم

1 ❤️

925439
2023-04-28 05:25:51 +0330 +0330

به مجید میگفتی هیچوقت یه ایرانیو با خیار تهدید نکن

1 ❤️