بی غیرتی از خیال تا واقعیت (۱)

1401/07/07

سلام.این اتفاق برای من یک هفته پیش افتاد و من تصمیم گرفتم که اونو تو همین سایت که شروع حس من بود بنویسم.
اسم من میثم و ۲۲ سالمه چند مدته که از طریق شهوانی با خوندن داستان مخصوص داستان ها بیغیرتی و گی شبا لذت میبرم. ولی تمام اینا فقط در حد تصورات بود و همیشه فکر میکردم که صرفا برای ارضا شدن و لذت که از این داستانا خوشم میاد و تو واقعیت غیر ممکنه که من بخوام یه بی‌غیرت کونی باشم.
ماجرا یک هفته پیش زمانی اتفاق افتاد که من از سرکار به سمت خونه راه افتادم هوا تاریک بود و مشغول گوش کردن به آهنگ بودم یکم از شبای قبل دیرتر از سرکار زدم بیرون و عجله کردم که به شام برسم.
بین راه خواهرم زنگ زد.خواهرم اسمش شادی و ۲۳ سالشه.به دلیل مشکل کیست مجبور شد یه عمل داخلی انجام بده و برای پانسمان و تمیز کردن نیاز به گاز استریل داشت .همه جا تعطیل بود و مجبور بودم دنبال یه داروخانه شبانه روزی بگردم.یکم طول کشید تا تونستم گاز استریل رو بگیرم و برای اینکه دیرتر از این نرسم یه اسنپ گرفتم.
زنگ زدم و با راننده هماهنگ کردم .یه ال نود با یه راننده جون اومد جلوی داروخانه و سوار شدم.احوال پرسی کردم و طبق عادت همیشه که آدما رو تو اولین نگاه برانداز میکنم نگاش کردم نسبتا جوون با یه خالکوبی روی دستش خوش صحبت و با لباس تو خونه هیکل لاغر و پوست سبزه.
اسنپ رو بست و گفت که هر جا لازم بود خودم راهنمایش کنم.ظرف غذام دست بود و دست دیگه گاز استریل ها رو گرفته بودم و داشتم میشمردم که تعدادش درست باشه.تو همین موقع راننده سر صحبت رو باز کرد
راننده : خدا بد نده گاز استریل گرفتی اونم به تعداد
من : برای خواهرم گرفتم یه عمل کرده
با گفتن این جمله خودم جا خوردم که چرا اینو گفتم چه لزومی داشت که اصلا بگم با یکم خجالت حس کردم سوتی دادم و ساکت شدم.ولی راننده ادامه داد
راننده : ای بابا چی شده تصادف کرده یا چی
حس میکردم نباید چیزی بگم چون هر چی میگفتم بدتر میشد ولی بازم ادامه داد :
راننده : نمیدونی چی شده؟!!!
اینو با یه لحنی گفت که انگار من از خودم درآوردم و دروغ گفتم باید جوابش رو میدادم
من : تصادف نکرده یه عمل داخلی زنان کرده
راننده : آها میدونم خیلی سخته .زن منم چند وقت پیش اینجوری شده بود.اونم عمل کرد
بهش نمی‌خورد زن داشته باشه. هر جوری بود نمی‌خواستم جوابش رو بدم و بزارم صحبتمون تموم بشه.
راننده : کیست داشته دیگه
با بی تفاوتی گفتم آره
راننده : زنا تو یه مدت مشکلات رحم و کیست و … میاد سراغشون آبجیت مگه چند سالشه؟
استرس گرفته بودم حس میکردم که گیر افتادم تو بحثی که خودم شروع کردم و مقصرم.بازم با بی تفاوتی گفتم ۲۳.
راننده : عه چه زود سنش کمه که .بعضی دخترا هم چون زود میرن سراغ شیطونی و این چیزا …
نذاشتم حرفش تموم بشه با ناراحتی راهنمایش کردم که از کجا بره.فهمید که اعصبانی شدم
راننده : شرمنده منظوری نداشتم جامعه خیلی خراب شده آدم باید مواظب ناموسش باشه البته شما که خیلی آقای معلومه پسر خوبی هستی
میخواست دوباره منو به حرف بیاره.تو این چند دقیقه یکی دوبار داستانای که خونده بودم تو ذهنم اومد و بدنم شروع کرده بود به داغ شدن ضربان قلبم بیشتر شده بود ولی نمی‌خواستم که ادامه پیدا کنه پس ساکت شدم.
راننده : منم دوتا آبجی دارم یکیش مجرده تو خونه .همیشه حواسم بهش هست ولی خیلی هم سخت نمی‌گیرم بهش .شما فقط یدونه آبجی داری؟
من : آره
راننده : خوااهر من دانشجو اسمش سانازه .اسم آبجی شما چیه؟
حسم می‌گفت که شاید از این راننده های پر حرفه که فقط واسه گذشتن زمان داره مغز منو میخوره پس زیاد حساس نشدم
من : اسمش شادیه
راننده : چه اسم قشنگی .دوسش داری؟
من : خیلی
راننده : معلومه دیگه تک دختره و ملوس
حس داغی تو بدنم داشت جریان پیدا میکرد و پیش خودم میگفتم بزار ادامه بده اینکه واسه حرف زدن می‌پرسه ولی من لذت میبرم ولی از طرفی هم میترسیدم که صحبتمون به جای بدی برسه
راننده : دخترا باید ورزش کنن که کمتر مریضی بیاد سراغشون.شادی خانم ورزش میکنه؟
من : نه ورزش نمیکنه
راننده : عجب پس حتما تپل موپله
اینو با خنده گفت .ولی من دهنم خشک شده بود.به سختی خودمو نگه داشته بودم و رو پیشونیم عرق کرده بود نیاز نبود چیزی بگم .فقط باید ساکت میشدم و خفه خون می‌گرفتم
من : اره یکم چاق شده
نمیدونم چرا ادامه میدادم جملات از دهنم بی اختیار بیرون میومد.یه لحظه با گوشه چشمم دیدم که کیرشو با دستش جا به جا کرد و زیر چشمی به من نگاه می‌کنه.ضربان قلبم چند برابر حالت عادی شده بود و پشت سرهم آب دهنم رو قورت میدادم.یعنی داشت اتفاق می‌افتاد ؟من دارم بیغیرتی میکنم؟همون چیزی که فقط تو ذهنم بود.این فکرا مدام تو مغزم رد میشدن.دلم می‌گفت ادامه بده ولی مغزم نه.
راننده : میشه ببینمش.عکسشو؟
خیلی آروم اینو گفت .من انگار کر شده باشم .نمی‌دونستم چی باید بگم.چکار کنم.تو همین موقع گوشیم زنگ خورد .من انگار برق گرفته باشه حول کردم و گذاشتم رو اسپیکر .شادی بود
شادی : داداش سلام کجای دیر کردی
من : تو راهم دارم میام
صداش خیلی نازک و سکسی شده بود انگار .زیر چشمی به راننده نگاه کردم .دیدم خیلی واضح کیرشو از رو شلوار راحتیش گرفته و داره می ماله. انگار که من اونجا نیستم .مطمن شدم که این حرفا همه از روی عمد زده شده .با صدای شادی به خودم اومدم
شادی : چی شد گاز استریل گرفتی
میخواستم بگم اره .ولی یه حس قوی نذاشت. نزدیک خونه بودیم و انگار منم نمی‌خواستم این حس تموم بشه
من : نه ولی چنتا داروخونه هست میرم برات میگیرم
شادی : دستت درد نکنه داداشی بوووووس.
اینو گفت و قطع کرد .یخ کرده بودم .میدونستم که جلوی راننده از عمد دروغ گفتم و اونم شنیده و حتما می‌دونه برای چی دروغ گفتم.
صفحه گوشی باز بود .سرمو به سمت راننده چرخوندم و اونم به من نگاه کرد و با اشاره به گوشیم گفت : میشه ببینمش
لحنش یکم محکم‌تر شده بود .مثل بچه ها که نمیتونن حرف بزرگترشون رو رد کنن منم رفتم تو گالریم .تولد شادی چند وقت پیش بود و کلی عکس نیمه لختی و فیلم رقص ازش تو گوشیم بود .گوشی رو کج کردم و دونه دونه عکسا رو باز کردم.حس آزادی میکردم.بدنم آتیش گرفته بود و دهنم از خشکی خس خس میکرد.پیش آبم هم یکم اومده بود.راننده خیلی آروم دستش رو آورد و گوشی رو ازم گرفت منم شل شده بودم و منتظر اتفاقات بعدی.گوشی رو جای گوشی خودش روی هولدر جلوی ماشین گذاشت و یکی از فیلما رو پلی کرد.شادی داشت با خنده و سرو صدای آهنگ می رقصید و قر میداد.منم داشتم نگاه میکردم و هم زمان زیر چشمی راننده رو .دیدم دستش رو برد زیر شلوارش و کم کم کیرش رو آورد بیرون.نبضم هزار برابر شد.اره داشت اتفاق می‌افتاد .من داشتم بیغیرتی میکردم و خیلی هم لذت داشت.تاریک بود ولی بزرگی کیرش تابلو بود چند باری مالیدش و شروع کرد حرف زدن.
راننده : جون ماشالا چه بدنی داره اخخخخخ
من داشتم دیونه میشدم. نمی‌خواستم تموم بشه
راننده : آبجیت چه کوسی لامصب نظرت چیه
من : چی
راننده : نظرت؟؟؟
اینو در حالی گفت کی کیر باد کردشو تکون میداد و با سر بهش اشاره میکرد
من : خوبه
راننده : جون آره که خوبه کوسکشششش
وای فحششش چه لذتی داشت رو صندلی شل شدم و وا رفتم.دیگه از مسیر دور شده بودیم.تو یکی از کوچه های خلوت پیچید و جلوی چنتا خونه نمیه ساخته نگه داشت.دستش رو به سمت سرم برد موهامو گرفت یکم سرم درد گرفت.صورتمو برد سمت کیرش صورتم جلوی کیرش بود و نمی‌دونستم باید چکار کنم .یکم مقاومت تو وجودم مونده بود انگار .که شروع کرد از بدن شادی گفتن و فحش دادن.دهنم خود به خود باز شد و کیرش رو بردم تو دهنم.بلد نبودم بخورم ولی لیسش میزدم مزه خاصی نمی‌داد ولی خیلی بزرگه بود برام.چند بار میخواستم که اوق بزنم اونم با چنتا فحش آبدار جوابمو میداد.وقتی دید بدون مقاومت دارم براش ساک میزنم دستشو از روی کمرم رسوند به کونم و برد زیر شلوارم شروع کرد انگشت کردن .مثل یه رویا بود برام.چیزی که بارها تصورش کرده بودم داشت برام اتفاق می‌افتاد .ولعم بیشتر شده بود و میخواستم تا تهش برم حتی شده برای یکبار به خودم دلداری میدادم که اینکه منو نمی‌شناسه قرار هم نیست بشناسه پس لذت ببر.
انگشتش تا ته تو کونم جا خوش کرده بود و داشت تکونش میداد.بلندم کرد و گفت پیاده شو کونی.هر فحشش بیشتر منو جذب میکرد.صندلی ها رو برد جلو و رفت صندلی عقب در رو باز کرد گفت بیا که میخام شل غیرتت کنم.با عجله رفتم تو و درو بستم.مثل مار زخمی پیچید بهم.همه جامو لیس میزد.تو چند دقیقه کامل لخت بودم.درازم کرد رو صندلی و خوابید روم.وای چه حسی بود.نهایت لذت زمانیکه کیرش رو بدنم حس کردم و موهای بدنم سیخ شد اونم فهمید و گفت جووون اولین بارته پس.
کیرش رو با هر زحمتی بود تو کونم جاش کرد .خیلی درد داشتم جوری که داشتم پشیمون میشدم که باز گوشیم زنگ خورد .یکم خودشو کش داد و گوشی رو از جلو ماشین برداشت نگاه کرد و گفت بیا آبجی جندته جواب بده.ترسیدم اگه جواب ندم فکر کنن اتفاقی افتاد .
من : بعله
شادی : داداش سلام کجای؟دیر کردی
در حالیکه نفس نفس میزدم و درد کیر رو داشتم تحمل میکردم
من : گاز استریل رو گرفتم دارم میام نگران نباش
راننده همینکه صدای شادی رو شنید شروع کرد تلمبه زدن و کیرش سفت تر از قبل شده بود.
شادی : مرسی داداش جونم دستت درد نکنه بیا که برای شام منتظریم.بوووووس
اینکه گفت راننده وحشی تر شد و شروع کرد فحش دادن منم سریع از ترس گوشیو قطع کردم.فحشای رکیک و آبدار که تا اون زمان شنیدنش باعث خجالتم میشد الان هر کدومش یه لذت زیادی داشت برام .نفسم دراومده بود و سوراخم گشاد شده بود داشت با تمام قدرت میکرد منو.هم زمان که داشت منو فحش بارون میکرد پشت کتفم گاز گرفت درد بدی داشت نفسم حبس شد و با تمام وجودم صدام دراومد جیغ زدم و ارضا شدم.نمیدونم چندبار شد ولی تا اون لحظه اینجوری ارضا نشده بودم همزمان سورخام تنگ شد و اونم با تمام وجودش خودشو تو من خالی کرد. شکمم با آب کیرم کلا خیس شده بود دستشو برد زیرم وقتی فهمید که ارضا شدم یه جوون گفت و کیرم رو گرفت و فشار داد آخرین قطره های آبم اومد روی انگشتاش دستش برد سمت دهنم گفت بخور برای بی‌ناموس شدنت خوبه کوسکش با تمام لذت لیسش زدم.
چند لحظه تو همون حالت موندیم.از روم بلند شد و با یه صدای گوز مانند آبش از تو کونم خالی شد .داشت کونمو نگاه میکرد که چه بلای سرش آورده.گفت پاشو دیر میشه.زود بگازیم بریم.دمت گرم از زنا بهتر حال میدی.خودمو جمع جور کردم ولی حال نداشتم.تا به خودم بیام ماشیونو روشن کرد و افتاد تو مسیر به زور لباسم رو پوشیدم و سعی کردم کثیفشون نکنم و در این مدت حسم کم شده بود و پشیمونی زیاد اومده بود سراغم .حس میکردم کل دنیا میدونن چکار کردم .پیش خودم گفتم باید دست به سرش کنم وگرنه آبرمو می‌بره.اسنپش خاموش بود پس آدرس ته کوچه رو دادم که یه فروشگاه در دومش به کوچه راه پیدا میکرد.پیدا شدم و ازم پول نگرفت.خونه الکی رو نشونش دادم و گفت که حتما شب بهم زنگ میزنه.راه افتادم و مستقیم رفتم تو فروشگاه که سریع از در دومش در برم.تو همون فروشگاه میدونستم که بهم زنگ میزنه گوشیمو درآوردم و میخواستم تلفنش رو بلاک کنم که باز اون حس قوی مانع من شد.زنگ زد و رد تماس کردم.
پیام دادم : بعدا با شما تماس میگیرم.فعلا…

ادامه...

نوشته: میمی


👍 36
👎 7
53201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

897283
2022-09-29 00:29:24 +0330 +0330

اون بیچاره ها که بخاطر ناموس گوشه زندونن اگه این چیزا رو ببینن و بخونن حتمن خودکشی میکنن.

5 ❤️

897320
2022-09-29 02:36:19 +0330 +0330

گیر چ سریشی افتادی
صندلی ها رو کند باز رو صندلی داخل ماشین اوفتاد روت؟
کم کص بگو

1 ❤️

897367
2022-09-29 10:38:55 +0330 +0330

خوب بود، خوب نوشتی و با حوصله وصف کردی حالتو لحظه به لحظه. عالی

4 ❤️

897459
2022-09-30 02:20:41 +0330 +0330

ممنون تصویر سازیت عـالی بود… منتظر ادامه ش هستیم…

1 ❤️

897460
2022-09-30 02:23:03 +0330 +0330

۹۱۷۸۶۱یه خانم اهل دوستی ۰۴۵۱وسکس حضوری از بندرعباس میخوام

0 ❤️

897469
2022-09-30 02:45:41 +0330 +0330

حس خوبیه منم دوستام راحب زنم ازم مبپرسن و سکس و… خیلی لذت میبرم. حتی کامل سکسمونو میگم براشون

1 ❤️

897492
2022-09-30 05:26:59 +0330 +0330

وااای چه حس خوبیه دوس دارم تجربش کنم 😍

0 ❤️

897496
2022-09-30 06:06:44 +0330 +0330

خیلی خیلی ضایع بود که تخیله ولی بدک نبود خوب هم نبود خیلی ضایه دروغ هات مشخص بودن

0 ❤️

897537
2022-09-30 17:33:04 +0330 +0330

یکی بخاطر ناموس و حتکش داره تو خیابون جون بر کف می‌جنگد یکی مثه این اشغال

0 ❤️

897965
2022-10-04 19:51:31 +0330 +0330

افرادی که بیغیرت نیستند ولی به نویسنده داستان هم حس دشنام ندارد نخونن:

بیغیرتی روی ناموس یک گرايش جنسی طبیعیه ک فقط جسم ناموس رو هدف قرار میده و هیچ ربطی به معانی همچون؛ وطن فروشی، بیشعوری، اجازه تجاوز ب روح ناموس و یا همان ناموس فروشی (ک بسیار بدتر و زجرآور تر از تجاوز جسمیست) ندارد و میتواند در هر فرد وجود داشته باشد یا ایجاد شود ک خودش از ان بیخبر است. و یکی از علت های اصلی آن تمایل شدید و هیستریکی ب لمس احساس هیجان و مازوخیسمی ست ک یکی از حالات روح است ک قابل کنترل ولی دشوار است. در این زمینه حضرت علی اشاره کردند ک:

مواظب افکارت باش که گفتارت میشود
مواظب گفتارت باش که رفتارت میشود
مواظب رفتارت باش که عادتت میشود
مواظب عادتت باش که شخصیتت میشود
مواظب شخصیتت باش که سرنوشتت
میشود
.
.
.
.
مواظب همین متنم باش باعث بی غیرتیت میشود جناب توهین کننده😉

1 ❤️

897966
2022-10-04 19:56:08 +0330 +0330

دوس دارم بدونم الان چ اتفاقی داره میفته امیدوارم زجر اور نباشه. میثم اگ میشه خصوصی بده خیلی حال کردم با داستانت

1 ❤️

898067
2022-10-05 14:25:06 +0330 +0330

منتظر ادامه داستان خوبت هستیم…

1 ❤️

898237
2022-10-07 13:01:07 +0330 +0330

میمی اوبنه ای کیر راننده اسنپ که با کصکشی آبجیت گیرش آوردی نوش جونت باشه!

1 ❤️

898238
2022-10-07 13:03:16 +0330 +0330

میمی اوبنه ای کیر راننده اسنپ که با کصکشی آبجیت گیرش آوردی نوش جونت باشه!

1 ❤️

898547
2022-10-10 20:56:30 +0330 +0330

وای خیلی خوب بود منم یه بار یه پسره همچین بلایی سرم اورد خیلی حال داد

0 ❤️

898880
2022-10-14 01:20:58 +0330 +0330

کاری با ماهیت داستان ندارم ولی نوشتنت خوب بود و لذت بخش

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها