تاوان نامردی

1401/01/02

مزد نامردی
این جریان خیلی سکسی نیست… پس اگه دنبال کیر و کس و کون می گردید… بیخیال بشید…12 ساله ازدواج کردم با سمانه … با عشق و علاقه شدید که در همه خاندان زبان زد همه بودیم…هر دو تو سکس داغ بودیم و چیزی کم نمیذاشتیم… هفته ای سه بار شاید… تا اینکه اولین بچه مون به دنیا اومد و باز هم علاقه مون بیشتر شد… مث همه زندگی های مشترک گاهی اختلافاتی بود… مخصوصا اینکه اون مادر بی شرف ش و اخلاق گهی که نسبت به پدر زنم داشت و اون رو همیشه جلو ما تحقیر میکرد و بی حسابی بهش میکرد و من می ترسیدم که یه روزی زن منم از مادرش الگو بگیره…کم کم کار خودش رو کرد… تو مهمونی ها برای خوش آمد دوستاش و خواهراش به من تیکه می انداخت و منو مایه خنده بقیه میکرد…البته بعدش بهش میگفتم و مثلا از من عذر خواهی میکرد .ولی دیگه عادتش شده بود…من براش از رفاه زندگی هیچی کم نذاشتم با اینکه شغل بازرگانی لوازم آرایش دارم…ولی از خونه باباش یه جهیزیه ساده آورد و من همه ش رو عوض کردم… همیشه کادوم برای مناسبت های مختلف براش اماده بوده… چهار سال قبل نزدیک به یک میلیارد رفتم زیر قرض که خونه دلخواهش رو بسازم با همه جزئیاتی که دلش میخواست و دستور داد… با اینکه خیلی خوش پوش و متین هستم و بیشتر مشتری هام خانم هستند و براحتی میتونستم این بی ادبی هاش رو با خیانت تلافی کنم ولی اصلا به خودم اجازه اینکار رو ندادم… حتی چند بار خانم ها میا مدن تو مغازه م به بهانه اینکه پول لوازمی که ندارند بدن به جاش سینه شون رو میاوردن بیرون میگفتن…میشه اینجوری حساب کنید…که من اصلا توجهی به اینا نمیکردم و عشقم همسرم برام مهمترین بود… ولی سه سال قبل یه اتفاقی افتاد که زندگی منو زیر رو کرد…یه روز عصری سمانه خیلی به خودش رسیده بود…گفتم به به خوشگل کردی…کجا بسلامتی…گفت با حدیث دوستش میرن بازار. گفتم بسلامت… پول خواستی تو کارت م هست… منم رفتم سر کار… از غروب گذشته بود. و من حس کار کردن نداشتم.گفتم زنگ بزنم به سمانه که با هم بریم باغ امشب…گوشی ش خاموش بود… چند بار دیگه هم زنگ زدم بازم خاموش بود… گفتم حتمن گوشی ش بی شارژ شده… زنگ زدم به حدیث گفتم خوبی… گوشی رو بده سمانه…گفت سمانه که با من نیست وسه روزه ندیدمش…دنیا رو سرم خراب شد… گفتم بهت نگفته کجا میره…گفت نه… ماشین رو براشتم و هر جایی که فکرش رو بکنید رفتم یادمه نصف باک ماشین م تمام شد…از بس رفتم… تا ساعت نه شب بعد از 50 باززنگ زدن یه دفعه گوشی رو جواب داد…خیلی عادی گفتم سلام عشقم کجایی؟ …گفت بازارم…گفتم کجای بازار دقیقا …گفت بازار بودم الان میرم خونه…گفتم خب الان دقیقا کجایی میخوام بیام دنبالت… ادرس یه بلوار نزدیک خانه رو داد و من بسرعت خودم رو بهش رساندم و سوار شد… گفتم خوبی؟
-اره… بازار خوش گذشت…
-آره…
با حدیث بودی؟
-اره…گفتم که …
–راستش رو بگو با کی کجا بودی؟
-وا… حامد…؟میگم که بازار بودم با حدیث
-دروغ نگو…من عصری به حدیث زنگ زدم گفت …سه روزه تو رو ندیده…
-یه دفعه رنگش سفید شد… به تته پته افتاد…
-من حوصله ش نداشتم.رفتم گالری…
-گالری خودش رو داشت… که براش خریده بودم…
-.
گفتم معلوم میشه بزودی…فرداش رفتم دوربین مدابسته فروشگاه سامسونگ که با من دوسته و روبروش هست رو چک کردم… اصلا اونجا نرفته بود… من دیگه هیچ راهی به ذهنم نمیرسید که بفهمم کجا بوده و با کی بوده…و این خوره رفت تو سرم به مدت سه سال …سکس ما هر بار کمتر شد و علاقه ما به سردی کشید… هر بار که سکس میکردم… توهم اینکه اون روز شاید کیر کسی دیگه تو کس زنم بوده… اعصابم رو خورد میکرد و حتی بدون اینکه آبم بیاد میکشیدم بیرون… تا اینکه الان یکساله با هم سکس نداریم… من پارسال تلافی هر چی خیانت نکردن رو براش تحمل کرده بودم رو در آوردم… و تقریبا هر ماه با یکی م… از لحاظ جنسی و سکس خیلی تامین شدم… و تیکه هایی به تورم میخورن که حتی تو بهترین فیلم های سوپر هم نمیتونید پیدا کنید… از دختر 20 ساله گرفته تا زن متاهل 35 ساله… همه جور کوسی رو گاییدم… و هیچ عذاب وجدانی هم ندارم… این تاوان خیانت و دروغی هست که میتونست نگه…
کاش میگفت :آره رفتم دادم… آره…همزمان به 3 نفر دادم… …فقط کاش میگفت.اون موقع میدونستم میشه ببخشم ش یا نه…این نگفتن و سوالات بی جواب منو داغون کرد… این خیانت من… تاوان نامردی بود

نوشته: الکس


👍 6
👎 17
27601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

864881
2022-03-22 01:19:13 +0430 +0430

اگر مچشو نگرفتی داری عقدشو سر زنهای مثلا جورواجور درمیاری؟؟

تو دستگاه تلمبه زنی فقط!!

0 ❤️

864883
2022-03-22 01:21:07 +0430 +0430

دقیقا درست میگی و‌اینجا بود که زندگی ما از هم پاشید و جدا شدیم چون به چشمم دیدم و شما اگ زندگیتو میخای و چیزی ندیدی فکر کن میخاسته تنها باشه میخاسته آدم خودش باشه تا بتونی درک کنی بد نبینش مگر جندست که بره زیر پای همه بخابه یکم کم محلی کن ببین چی میشه

0 ❤️

864884
2022-03-22 01:24:07 +0430 +0430

حالا چه اصراری داری بگی ؟؟؟

0 ❤️

864893
2022-03-22 02:52:08 +0430 +0430

متاسفم

0 ❤️

864894
2022-03-22 02:55:59 +0430 +0430

چرا دیسلایک دادین؟

0 ❤️

864909
2022-03-22 03:50:48 +0430 +0430
+A

مثل این مردا که خیانت میکنن میگن اخلاق زنم سگیه مادر زنم فلانه و…من خوب بودما همه چی تامین کردم اونا خوب نبودن زنم جنده بود نمیدونستم منم تلافی کردم !

0 ❤️

864941
2022-03-22 11:08:09 +0430 +0430

تو رفتی با زنان دیگر و اونم با دیگران تقریبا چیزی هست که نمی‌شود گفت تو کار خوبی میکنی. ببین من هم شرایط مشابهی رو تجربه کردم و حقیقت این هست که نباید دیگه با این خانم زندگی کنی و هر چقدر ادامه بدید خودت هم آسیب روحی میخوری ‌ شکی نیست که تجربه خیلی سختی هست و این که از هر نظر آسیب به خودت میزنی . قبلا دیدردقادذّ

0 ❤️

864942
2022-03-22 11:41:43 +0430 +0430

ما تورکا ضرب المثل داریم میگن آناسینا باخ قیزین آل.

0 ❤️

864964
2022-03-22 17:31:20 +0430 +0430

یه بهانه مسخره برای خیانت
چقدر بالغی تو

0 ❤️

864976
2022-03-22 20:27:42 +0430 +0430

بدترین دردی که یه مرد میتونه تجربه کنه خیانت زنشه. تجربه مشابهی دارم. زن من نداده بود. فقط خیانت عاطفی بود و با یکی دیدار کرده بود و با هم حرف میزدن. اما به نظرم خیانت عاطفی بدتره. کاش میرفت میداد. بخاطره غریزه. آن را که وفا نیست ز عالم کم باد.
متاسف شدم برات. درک می کنم چی می کشی.

2 ❤️