دیروزسوار ماشین های خطی جنت اباد شدم
وسط نشستم
بغل دستم یه خانم سی و پنج شش ساله نشسته بود
از ابتدای نشستنم
باسن هامون با هم مماس شد
هر قدر جلو تر رفتیم
بیشتر تو هم فرو می رفتیم
معمولا دیر به دیر تحریک میشم
اما دیروز بد جوری تحریک شده بودم
اندازه آلتم دو برابر شده بود
کارم به اون خانم که چندان هم زیبا نبود به جایی رسید که
بهش به طور منظم با قسمت چپ بدنم فشار می آوردم
نهایتا به مجرد اینکه دست راستمو از زیر دست چپم روی رونش گذاشتم
با فشار همه آنچه که در چنته داشتم ازم بیرون ریخت
به طوری که برای راحت خارج شدن اون همه آب منی از دست چپم کمک گرفتم
با هر فشار لذتی وصف نشدنی مرا فرا می گرفت
به مجرد اینکه کل محتوای آب داخل آلتم خارج شد
جمع و جور نشستم.
نوشته: منی نویس
خاک بر اون سر بی جنت … چند سالته عمو ؟؟؟؟ =))