سلام من حسینم و ۲۲ سالمه و میخوام اولین باری که مزه ی سکس رو چشیدم رو براتون بگم…
از نظر من هر کی که میخاره رو باید کرد.من یه دختر دایی دارم که اسمش ثریاست،۳۵ سالشه و بیوه ست و یه خونه مجردی داره توو …،یه شب که دیدم آنلاینه بهش پیام دادم و بعد از حال و احوالپرسی بهش گفتم کم پیدایی دیگه خونه ی ما نمیای،گفت سرم شلوغه و دم عیدی مشتری زیاد دارم توو آرایشگاه،گفتم یه عکس یهویی بفرست از خودت ببینم دلم برات تنگ شده،بعد از چند دیقه یه عکس فرستاد که با تاب و شلوار دراز کشیده رو تخت،واقعا بدنش عالیه،صورت زیبا و دماغ عملی و سینه های هشتاد و پنج و اندام فوق سکسی بدنشم بلوری و سفید،تا عکسو باز کردم و دیدم بهش پیام دادم جووون چه دختر دایی خوشگلی دارم،چند دیقه ای پیام نداد،فکر کردم ناراحت شد
گفتم شوخی کردم بابا بی جنبه،گفتش نه بابا این چه حرفیه
یه کم باهم حرف زدیم و گفت میخوام ماشین بخرم و پول کم دارم،بهش گفتم چقدر پول کم داری،بگو من میدم
گفت سه تومن،گفتم تا سر برج صبر کن من بهت میدم
حرف پول که اومد وسط دست و پاش شل شد و بعد اون باهم خیلی گرم تر و صمیمی تر حرف میزد ،منم که پولی نداشتم که بهش بدم و یه تعارف ساده کردم،ولی اون جدی بود و همش میگفت تا سر ماه دوهفته مونده و واقعا این پول رو بهم بدی لطف بزرگی کردی و جبران میکنم و هر کاری از دستم بربیاد برات میکنم،منم گفتم نه بابا وظیفه ست و از این کسشرا،یه شب که داشتیم باهم چت میکردیم بهش گفتم یه عکس بفرست،گفت نمیشه،گفتم چرا،
گفت آخه لختم!!!
با شنیدن این حرفش شوکه شدم،این که تا دیروز باهام سنگین برخورد میکرد حالا که حرف پول اومد وسط چی شده که اینجوری حرف میزنه، گفتم چه بهتر بفرست،گفت پررو نشو دیگه،با کلی اصرار یه عکسی فرستاد که قشنگ نصف سینه هاش بیرون بود و یه شلوارک جذب پوشیده بود و واقعا سکسی شده بود…
چند روز بعد بهش گفتم شرکت یه مدت تعطیله و میخوام بیام شهرستان،گفت بیا قدمت روی چشم،بیا دایی رو هم ببین
گفتم نه میخوام بیام خونه ی تو باهم خوش بگذرونیم
گفت باشه بیا غریبه که نیستی پسر عمه می،گفتم هم میام ببینمت
هم پولی که خواستی رو میارم بهت بدم،گفت باشه بیا منتظرتم…
گفتم اومدم هوای منو داشته باشیا،گفت منظورت چیه
گفتم یعنی باهم بیرون بریم و خوش بگذرونیم و حال کنیم
گفت یعنی چی حال کنیم،گفتم ثریا خودت میدونی که من مجردم و یه پسر مجرد چی دلش میخواد؟سکس،کی از تو بهتر،هم خوشگلی هم اندامت حرف نداره هم اینجوری کاری که برات میکنم رو جبران میکنی،یه کم مکث کرد و گفت حالا تو بیا یه کاریش میکنیم
واای توو کونم عروسی بود،یه تیری توو تاریکی انداختم و گرفت
قرار شد پنج شنبه صبح برم تا جمعه باهم باشیم…
پنج شنبه شد و صبح واسه اینکه زود برسم دیگه نرفتم ترمینال تا با اتوبوس برم،یه آژانس گرفتم که زود برسم،مسیر چهارساعته رو با آژانس دوساعته رفتم،رسیدم جلوی در و در رو باز کرد و دست دادم و روبوسی کردیم و رفتم نشستیم،خیلی به خودش رسیده بود و با به تاب شلوار تنگ اومد نشست پیشم و صبحونه آورد خوردم و یه کم حرف زدیم و گفت خسته ای یه کم برو استراحت کن توو اتاق…گفتم باشه توئم بیا،گفت برو منم میام،
رفتم رو تخت دراز کشیدم و بعد از چند دیقه اونم اومد و دراز کشید پیشم واقعا محو زیبایش شده بودم،قیافه ی زیبا و از همه مهم تر اندام فوق سکسیش،یه کم حرف زدیم و خواستم از یه جایی شروع کنم،سرم رو بردم نزدیک صورتش و لبامو گذاشتم رو لباش،اونم همکاری کرد و چند دیقه ای لبای همدیگه رو خوردیم،بعد گفتم بذار ممه هاتو بخورم و اونم سریع سوتین رو درآورد و ممه هاشو انداخت بیرون و حسابی خوردم،بعد پاشدم و خواستم شلوارشو بکشم پایین
که گفت الان نه،بمونه واسه شب برنامه دارم،گفتم حالا بذار یه کم حال کنیم تا شب،با کلی اصرار قبول کرد و شلوارشو کشیدم پایین،وای چه کوسی داشت سفید و تپل،سریع کیرمو خیس کردم و کردم تووش و دراز کشیدم روش،یه آهی کشید و چشاشو بست
آروم آروم بالا پایین میکردم و تلمبه میزدم،یه کم سرعتو بیشتر کردم
و بعد از چن دیقه گفتم برگرد و قمبل کن،برگشت وای چه کونی داشت،همه ی بدنش یه طرف کونش یه طرف،سفید و بزرگ و ژله ای بود کونش،کیرمو خیس کردم و خواستم بکنم توو کونش،خودشو عقب کشید و گفت از کون نه فقط کوس،اصرار نکردم و کیرمو از پشت کردم توو کوسش و وقتی میکردم،کونش میلرزید و موج داشت،صحنه ی خیلی زیبایی بوود،توو آسمونا بودم،باورم نمیشد اینی که دارم میکنمش و آه و ناله میکنه زیرم،دختر داییمه…
یه ربع گذشت و داشت آبم میومد تا خواستم در بیارم،نتونستم کنترل کنم و همه رو ریختم توو کوسش،گفت مگه نگفتم حواست باشه که نریزی تووش،گفتم شرمنده نتونستم کنترل کنم،گفت اشکال نداره
و پاشد رفت دسشویی و خودشو شست،ادمه دارد…
نوشته: Hussein
بعد تو دسشویی خودش رو شست و با دستمال خشک کرد و دستمال رو انداخت تو سطل…دیگه چی
کم سکسی نوشتی ،مناسب شهوانی بنویس
بهش زنگ زدی گفتی میخوام بکنمت اونم گفت ببینم چی میشه؟؟؟ ریدی عامو زور نزن دیگه
خو کسخل با 200 هزار تومن میرفتی یه جنده میکردی بهتر از این بود بری 3 میلیون بدی!خداییش اون دختر عمه ی کسخلت نگفت تو چطوری میخوای 3 میلیون رو بیاری یعنی نمیشد از همونجا برام انتقال بدی؟!
تو هنوز ببستو دو سالته کی مدرک گرفتی کی استخدام شدی چقدر حقوق میگیری که سر برج وقتی حقوقتو میدن فقط سه میلیونشو قرض میدی چاخان ؟؟ حالا داییت گولت زد گفت بیا زیر زمین قاقا بدم دلیل نمیشه برا دخترش داستان بنویسی که عمویی!! آ باریکلا لباساتو بپوش برات بستنی بخرم!! ?
ادامه داستان
شب که برگشت دوباره کردمش و گفتم بزار از عقب بکنم ! اونم گفت باشه ! چه کونی بود ! تنگ و عالی ! بازم حواسم نبود و ابم رو توش خالی کردم ! تا صبح تو بغلم بود ! صبح دوباره کردمش و بعدش به هوای نون گرفتن اومدم بیرون ! الان هم دارم برمی گردم شهرمان و ثریا هم منتظره که با نون برم پیشش و اون سه تومن رو هم که اصلا ندارم رو کارت به کارت کنم !!!
تا اونجایی که دختره گفت 1 کاریش میکنیم رو خوندم بقیش رو من برات میگم چی شد
رفتی شهرستان پولو دادی شب رفتی تو اتاق وقتی لخت شدی چراغا رو روشن کردی داییت 1 تف انداخت سرکیرش کرد تو کونت از دهن مجلوقت اومد بیرون
کس کش ننویس خب وقتی نمیتونی
چاخان انتر
جقی!
خب جكي خان مجبوري وقتي كون نداري بريني الكي به مردم وعده پول ميدي !؟
اون كسي كه با دروغ بكني از گوشت سگ حرومتره
لطفاً مثل اين دوستمون لاشي نباشيد
تا اینجا که من فهمیدم حسین در خانواده جنده چشم به جهان گشوده و البته کونی و برای یه کس پاره با آرایش که زرت سوتینشو در میاره ۳ میلیون پول میده. حالا سوال اینجاست خود حسین راهی چند میگیره میده؟
یه عکس بهت داده 5 تومن تیغت زده دیگه این چرندیات چی تو ذهنت ساختی
ادم بايد خيلي لاشي باشه كه با سواستفاده كردن ازديگران كارشو پيش ببره ضمن اينكه جنده هم اينجوري نميده اخه يعني چي بهش گفتم من مجردم و سكس ميخوام واونم گفت باشه حالا تو بيا ي كاريش ميكنيم؟؟؟احتمالاً بچگيات زيرخواب پسرداييت بودي وعقده شده برات
کیرم دهنت ک رررررررررریدی با 10 ر .
اوسکل دختر داییت تورو ب پشم کصشم حساب نمیکن شب نشستی عکس پروفایلشو دیدی جغ زدی گفتی بزار برا جغم ی داستان بنویسم
ما هم باور کردیم
سکس بدون کاندوم کار احمقانه ای است
بکش سرش یعد بکن توش