جابر (۳)

1400/09/16

...قسمت قبل

بعد سکس اون شبم با جابر ، واقعآ عاشقش شده بودم ، انگار دیگه سکس با شوهرم هیچ جذابیتی برام نداشت ، هر وقت که شوهرم سر کار میرفت یا به ماموریتی اعزام میشد ،  میشدم زن جابر !!
از حرفهای مادرش فهمیده بودم که دیگه با کسی دوست نیست به از غیر خودم ، البته نمیدونستم فهمیده باهم سکس داریم یا نه ؟
جابر هم برام هدیه میخرید ، پول بهم میداد و حتی طلا
البته منم حسابی تو تخت ازش پذیرایی میکردم .
از خدام بود که بشم زن جابر ، البته میدونستم که جابر اهل زن و زندگی نیست به همین خاطر نمیخواستم زندگیمو خراب کنم .
بعد چند هفته بعد قرار شد شوهرم برای ماموریتش بره قشم ، شب قبل که بره هم حسابی منو کرد و صبح با خیالی آسوده رفت .
به جابر زنگ زدم که بیاد پیشم ولی بهم گفت که آماده بشم تا باهم بریم بیرون .
اصلآ دوست نداشتم باهاش بیرون برم ، تمام لذتم تو تخت بود با این حال آماده شدم و زدم بیرون .
بعد چند دقیقه جابر اومد دنبالم ، مثل همیشه خوش تیپ بود همین که دیدمش دوباره حس کردم دارم خودمو خیس میکنم .
سوار ماشینش شدم ، بعد یه لب گرفتن کوتاه سریع دور زد و رفتیم
با دستش آروم کصمو مالید تا اینکه جلوی یه هتل نگه داشت .
سورپرایزم کرده بود ، یه اتاق تو یکی از هتل ها گرفته بود تا بدون هیچ نگرانی و ترس سکس کنیم .
تا ماشینشو پارک کنه و بیاد رفتم و تولابی نشستم .
انگار از قبل همه چیزو آماده کرده بود .
جابر که اومد تو رفت سمت پیشخوان و با متصدی کمی خوش و بش کرد و کلیدی گرفت و با حرکت سر بهم اشاره کرد بلند شدم و رفتم سمتش .
حس میکردم انگار همه هتل داشت نگاهم میکرد با هزار زحمت خودمو رسوندم به جابر و باهم سوار  آسانسور شدیم رفتم تو بغلش و اونم محکم منو نگه داشت ، دست و پام دوباره به لرزه افتاده بودند تا اینکه آسانسور ایستاد و رفتیم تو اتاقی که گرفته بود .
اتاق زیبایی بود از پنجره هاش تمام تهران دود گرفته معلوم بود .
جابر اومد و از پشت بغلم کرد ، سرمو چرخوندم و مشغول لب گرفتن از هم شدیم
آروم با دستانش شروع کرد به لمس کردن بدنم ، برگشتم مثل همیشه توی بغلش آروم گرفتم همونجور که داشتیم لب میگرفتیم رفتیم سمت اتاق خواب .
کنار تخت نشستم ، شلوار و شورت جابر در آوردم و کیرش مثل فنر بیرون پرید .
شروع کردم براش به ساک زدن ، مثل همیشه عالی بود ، واقعآ از ساک زدن براش سیر نمیشدم .
کصم طلب کیر میکرد ، با کمک جابر لباسهامو در آوردم ، بدون اینکه برام بخوره کیرشو کرد تو کصم و تلمبه زدناشو شروع کرد .
تشک تخت فنری بود و با تلمبه های جابر بالا پایین میشدم ، واقعآ حس خوبی بود .
جابر کیرشو در آورد ، سرشو آورد کنار گوشم و ازم خواست که این سری کونمو بگاد .
میدونستم درد داره اونم با این کیر کلفتی که جابر داشت ،اما قبول کردم .
به پشت شدم ، اونم یه متکا گذاشت زیر شکمم تا کونم بالا بیاد و با کمک لوبریکانت شروع کرد به فتح کردن کونم .
هر چقدر که کیرش وارد میشد بدون دلهره و ترس بیشتر جیغ میزدم .
انگار جابر با جیغ هام بیشتر وحشی میشد تا اینکه به گفته خودش تمام کیرش جا شد .
برای خودم جای تعجب بود که چجوری اون همه کیر توی کونم جا شد !!
با شروع تلمبه هاش توی کونم صدای جابر هم دراومده بود ، حرکت کیر کلفتشو توی کونم احساس میکردم .
آروم خوابید روم و با دستاش شروع کرد به مالوندن پستانهایم و بازی با نکشون ، تا اینکه کیرش توی کونم منفجر شد و کونم از آب جابر پرشد .
بی حال افتاد کنارم ، از کیرش هنوز داشت آب میومد ، سرمو گذاشتم روی سینه جابر ، خودمم بیحال بودم و همونجور خوابم برد .
نمیدانم چقدر خواب بودم ، از خواب که بیدار شدم کمی هوا تاریک شده بود ، جابر هنوز خواب بود ، کیرشم خوابیده بود !
هنوز رد آب روی کیرش باقی بود.
بلند شدم و رفتم دستشویی .
بعد شستن خودم به سمت حمام هتل رفتم و وان حمام رو دیدم ، تا حالا تو وان نرفته بودم ، هوس کردم برم توی وان .
درپوش وان گذاشتم و آبو باز کردم و بعد پرشدن رفتم توش و دراز کشیدم .
رفتم تو فکر که چرا منی که شوهر دارم باید با یه مرد غریبه بخوابم ، از طرفی هم به خودم و هم به جابر و هم به شوهرم فکر میکردم و اینکه چرا و چی شد که این اتفاقات برام رقم خورد ؟
تو همین فکرها بودم که با ریخته شدن آب به سر و صورتم به خودم اومدم .
دیدم جابر لخت روبروم ایستاده .
گفت چندبار صدات کردم اما انگار بدجوری تو فکر هستی .
با لبخند گفتم چیزی نیست .
جابر روبروم ایستاد با دست کیر نیمه خوابشو گرفتم و مالوندم .
جابر گفت بازم میخواهی ؟
گفتم نه اینکه تو نمیخواهی ؟
یه کمی نیمه خیز شدم و شروع کردم براش ساک زدن
، دوباره آهش در اومد و کیرش شروع کرد به سفت شدن .
بعد ساک زدنم جابر کمکم کرد که ایستادم و از وان بیرون اومدم .
جابر بغلم کرد و میخواست بیرونم ببره که بهش گفتم میخوام تو وان منو بکنی .
جابر سری به عنوان موافقت تکون داد و رفت تو وان خوابید ، منم رفتم تو و روی کیرش که حسابی راست شده بود نشستم ، کمی کصمو به کیرش مالیدم و بعد تنظیم کردن آروم کیرشو توی کصم جا دادم .
حس خوبی بود .
اینجور سکسو بیشتر تو فیلمهای سوپر دیده بودم و الان …
با هر بار بالا و پایین شدنم موج آب بهمون میخورد .
بعضی موقع ها هم کمی خودمو جلو میبردم تا جابر موقع سکس پستونمو بخوره و بعضی موقع ها هم از هم لب میگرفتیم .
جابر کیرشو از کصم بیرون کشید و گفت : پشتمو بکنم بهش و حالت داگ استایل بگیرم
بلند شدم و پشتمو کردم بهش ، جابر از پشت بغلم کرد و کیرشو مالید به کصم و بعد چند لحظه کرد تو .
آه بلندی کشیدم و با این کارش حس ارضا شدن بهم دست داد .
جابر شروع کرد به تلمبه زدن ، با دستش از پشت پستانهامو گرفت و میمالید ، یا با نک پستونام بازی میکرد واقعآ لحظات خیلی خوبی بود .
حرکت کیر مردونشو با تمام وجود تو کصم حس میکردم .
واقعآ کص دادن تو وان آب گرم یه چیز نو و ناشناخته و تازه ای برام بود .
همین جور که تلمبه میزد کیرشو از کصم بیرون کشید خواست براش ساک بزنم .
آروم بالا رفتم ، کصمو روی دهانش گذاشتم و با یه نفس سرمو زیر آب کردم و کیرشو توی دهنم گذاشتم و شروع کردم به ساک زدن
سعی میکردم نفسمو مدیریت کنم که اکسیژن کم نیارم تا اینکه کیرش تو دهنم منفجر شد و اینبار تمام آب داغ جابر رو خوردم …

ادامه...

نوشته: طیبه


👍 16
👎 4
51301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

846780
2021-12-07 09:20:05 +0330 +0330

بالاخره عادت شد یا جابر یا ارسلان ؟

0 ❤️

846782
2021-12-07 10:06:56 +0330 +0330

با این چیزایی که من اینجا میخونم تخم نمیکنم زن بگیرم

3 ❤️

846813
2021-12-07 17:16:42 +0330 +0330

الان چرا ارسی شد جابی😶😐😐😐

0 ❤️