جشن نامزدی

1391/01/11

21 سالم بود، سال 81 که خدمت سربازی رو خریدم رفتم کانادا پیش مادر و برادرم، اونجا معماری میخوندم تا تونستم لیسانسم رو بگیرم، بابا به خاطر کارخونه ایران مونده بود و چند وقت به چند وقت به ما سر میزد، زیاد از اونجا خوشم نمی اومد، خاطراتم، دوستام و فک و فامیل ایران بودن، تصمیم گرفتم برگردم ایران
برگشتم و زدم تو کار ساخت و ساز، سعی میکردم کمک دست بابا هم باشم. یه شرکت راه انداختم و با جدیت مشغول کار شدم. پول خوبی تو این کار بود و کارم خوب گرفته بود. سال 88 پدرم عمرشو داد به شما کارخونه و ملک ها رو فروختم اما خونه رو بابت سهم خودم برداشتم و سهم مادر و برادرم رو دادم بهشون. وضعم بهتر شد و پروزه های بزرگتری برداشتم کار و کار و کمتر فرصت تفریح دارم. عاشق ماشینم، بیشترین عشق و حالم با ماشین و رانندگیه و مسافرتهای تکی. خیلی تو نخ سکس نیستم ولی گاه به گاه پیش میاد.
اواخر شهریور ماه امسال جشن نامزدی یکی از دوستام دعوت بودم. جشن تو باغ لواسونشون بود، زیاد حس و حال جشن و سروصدا نداشتم ولی باید میرفتم. ساعت پنج حاضر شدم. یک دست کت و شلوار مشکی پوشیدم یه دسته گل بزرگ گرفتم و رفتم. زیاد شلوغ نبود 50 60 نفر مهمون داشتن مهمونی ادامه پیدا میکرد بزن و برقص و شادی اما من نمیدونم چرا حس این شلوغ بازی هارو نداشتم، نشسته بودم با یکی از همکارام که خیلی مسن بود صحبت میکردیم، یک آن یک نفر توجه منو جلب کرد، یه زن 30 ، 32 ساله میخورد باشه ولی زیبا، واقعا زیبا. صورت گرد، چشمای درشت روشن، موهای روشن، اندام فوق العاده. محو تماشاش شده بودم. خدایا چقدر زیبا و سکسی بود. یک کشش خاصی داشت. وقتی میرقصید زیباییش چند برابر میشد. محوش شده بودم یک لحظه چشمامون به هم گره خورد، حس کردم آتیش گرفتم، داغ داغ شدم، همه دورو برم فراموشم شد. وقتی سنگینی نگاهمو رو خودش حس کرد چندین بار برگشت و نگاه کرد. بعد رفت سر یه میز و نشست تازه فهمیدم زن یکی از مهندساس و یه دختر 5 6 ساله هم داشت. شوهرش یکی از اون بساز بفروشای قدیمی بود راحت 20 25 سال ازش بزرگتر. یه آدم رند و زرنگ. با اینکه دیگه فهمیده بودم شوهر داره و دستم بهش نمیرسه نمیتونستم ازش چشم بردارم و اونم اینو کاملا فهمیده بود. خط سینه های سفیدش که از زیر لباس آبی ساتنش معلوم بود داغم میکرد، ساق پاهای سفید گوشتی و خوشتراشش .
یه لیوان آبجو برداشته بودم و مزمزه میکردم و نگاهش میکردم. اونم چند بار برگشت و نگاه کرد و یه لبخند زد، وقتی لبخندشو دیدم یک آن حس کردم قلبم وایساد، موقع شام بود. شام سلف سرویس بود منتظر شدم تا وقتی اینا میرن سر میز منم برم، بلند شدن و رفتن سر میز منم پاشدم، سر میز رفتم کنارش دستم کاملا میلرزید وقتی داشتم برای خودم غذا میکشیدم متوجه لرزش دستم شد و یک لبخند دیگه زد وقتی از کنارم رد میشد گفت انگار حالتون خوب نیس و یک لبخند زد و رفت. سر شام هی نگاه میکرد و میخندید. دیگه تا آخر مراسم تو نخ همین نگاه های یواشکی و خنده های یواشکی بودیم یک لحظه به خودم اومدم دیدم مهمونا کم کم دارن میرن یه کارت ویزیت از جیبم در آوردم و نشونش دادم اونم با سر اشاره کرد که آره، تو شولوغی خداحافظی کارت رو دادم بهش.
فرداش تو دفتر بودم که تلفن زنگ خورد، گوشی برداشتم خودش بود سلام و احوال پرسی کردیم و چند وقت با هم تماس تلفنی داشتیم تا یه روز گفت شوهرش رفته شمال سر پروزه منم واسه ناهار دعوتش کردم
رفتیم یه رستوران خوب روبروم نشسته بود با یک دست مانتو روسری مشکی که طلاییی موهاش و رنگ عسلی چشاشو بیشتر نمود میداد بعد هم رفتیم جاده چالوس و یک قلیون و چای نبات غروب آوردمش خونش تو این مدت دستش تو دستم بود و لذتبخش بود موقع خداحافظی یه بوس از لب هم کردیم وای چقدر این بوس چسبید قرار فردا رو هم گذاشتیم واسه صبح که بریم پارک واسه ورزش
پرستار بچش که اومد بهم زنگ زد برم دنبالش
رفتم و سوار شد رفتیم جمشیدیه کلی دویدیم و نرمش کردیم برگشتنی ازش خواشتم بریم خونه من تا صبحونه باهم بخوریم کمی من من کرد ولی قبول کرد سر راه بربری گرفتیم و رفتیم خونه ریموت در و که زدم تا در بسته شد تو ماشین کشیدمش سمت خودم و لبامو گذاشتم رو لباش خودشو کشید کنار گفتم ببخشید دست خودم نبود
رفتیم داخل رفتم کتری رو پر آب کردم و اومدم تو نشیمن دیدم واساده داره به تابلو نقاشی نگاه میکنه از پشت بغلش کردم سرمو گذاشتم رو شونش
گفتم کاش مال من بودی لاله حرکتی نمیکرد دستشو گذاشته بود رو دستام
پشت گوشش رو بوس کردم
گردنشو بوسیدم
و آروم خودمو بهش میمالیدم
بدش نمی اومد
لاله گوششو با لبام گرفتم میک زدم سرشو با حالت خاصی بالا آورد تا ادامه بدم
زبون میزدم به لاله گوشش
زبونمو کردم تو گوشش اروم میچرخوندم یواش یواش خودشم داشت کونشو میمالید به کیرم
اومدم و گردنشو آروم میخوردم و میلیسیدم
شوری عرقی که کرده بود لبامو میسوزوند ولی خیلی دلچسب بود
برش گردوندم و لبامو گذاشتم رو لباش
به ارومی میمکیدم
زبونشو کرد تو دهنم منم زبونشو مکیدم
رفتم پایینتر گردنشو خوردم نفساش تندتر شده بود
منم سرعت خوردنمو بیشتر کردم
دست بردم سینه شو با دست گرفتم و فشارش دادم یه آخ حشری گفت
کیرم از زیر شلوار ورزشی مشخص بود سفت سفت
میمالیدمش و میخوردمش
چند دقیقه تو این حال بودیم بعد از هم جدا شدیم
رفتم چایی رو دم کردم کیرم ضایع راست شده بود بهش گفتم تا چایی دم بکشه من یه دوش بگیرم بیام
رفتم سریع یه دوش اب سرد گرفتم اومدم پرسیدم میخوای دوش بگیری گفت باشه گفتم تا تو دوش بگیری منم سفره رو میچینم
حوله دادم بهش و سریع دوش گرفت اومد بازم بغلش کردم و لباشو خوردم اینبار با تمایل زیاد لب میگرفت
حوله ای که پوشیده بود سینه هاشو میشد قشنگ دید سینه های سفید خوش فرم خوشتراش گردنشو خوردم اومدم پایین
اومدم پایین تر تا سینه
یه لیس از نوکش که کاملا سفت شده بود زدم آهش بلند شد
یکی دیگه یکی دیگه زبونمو آروم میچرخوندم دوره نوکش
رفتم سراغ اونیکی
اونم یکم خوردم
رفتم پایینتر
بند حوله رو باز کردم لیسیدم اومدم پایین زبونمو کردم تو سوراخ نافش گردوندم چنگ زد تو موهام سرمو فشار داد تو شکمش
بلند شدم باز بغلش کردم و لب گرفتم دستمو بردم رو کونش
کون سفت و گرد و بزرگشو ناز میکردم
دستمو آوردم رو کسش، انگشتمو کشیدم لاش خیس و لزج بود اونم دستشو آورد از رو شلوار کیرمو گرفت فشار داد به ملوندن کسش ادامه دادم حسابی حشری شده بود، گفتم بریم اتاق خواب
رو دستام بلندش کردم سنگین بود ولی بردمش گذاشتمش رو تخت شرو کردم به خوردنش
از لبش و گوشاش شرو کردم گردن و گلو و سینه هاش و شکمش و پهلوهاش
تا رسیدم به کسش
تا حالا به کسش نگاه نکرده بودم. یه کس سفید تپل ترو تمیز
بوش کردم، بوسیدمش
یه بوس از لپهای کسش زدم اومدم رو روناش.
روناشو بوسیدم و لیسیدم ، زانوهاش رو لیس زدم، ساق پاشو لیسیدم، پاهاشو بوسیدم انگشتای لاک زدشو کردم تو دهنم میک زدم ، کف پاشو لیس میزدم اونم به خودش میپیچید
زبونمو گذاشتم از نوک پا لیسیدم اومدم بالا زانو، کسش ، پهلوهاش ، شکم و ناف، سینه هاش گردنش گوشاش و لباش
زبون همو میمکیدیم
تیشرتمو از تنم در آورد، لبامو میخورد و آروم ناخناشو رو پشتم میکشید
با یه چرخ اومد رو من، شرو کرد به خوردنم، گردنمو خورد سینه هام، رفت پایین وقتی داشت میخورد نگاهش تو چشام بود رسید به شلوار ورزشیم از رو شلوار کیرمو لیسید، گاز زد، بوسید
شلوارمو کشید پایین کیرمو در اورد، یه لیس از سرش زد شرو کرد به ساک زدن، خیلی خوب این کارو میکرد کیرم داشت منفجر میشد تخمامو لیس میزد میمکید
شلوارمو از پام در آورد
کیرمو تو دستش گرفت
یه لبخند بهم زد
جالب بود هیچکدوم حرفی نمیزدیم انگار همینو میخواستیم رو سینه خوابوندمش
شرو کردم به خوردنش
گوشاش
پشت گردن
پشت و کمر
کونش
لپای کونشو لیس میزدم
معلوم بود خیلی لذت میبره
زبونمو کردم لای کونش
سوراخشو لیسیدم
بازم برش گردوندم سینه هاشو خوردم اومدو پایینتر پاهاشو از هم باز کردم
کسش یکم آب سفیدم اومده بود با دست پاک کردم
شرو کردم به خوردن
لیس میزدم اونم به خودش میپیچید چوچولشو با زبونم بازی میدادم
زبونمو میکردم تو سوراخش فشار میدادم
پاهاشو بلند کردم از سوراخ کونش لیس میزدم تا کسش
دندوناشو به هم فشار میداد موهامو میکشید و از لذت بردنش لذت میبردم
حالت 69 رو پهلو خوابیدیم
سر من لای پاش و کسش رو میخوردم اونم کیرمو میخورد دیگه تو دهنش جا نمیگرفت هی دندونش میخورد به سر کیرم
با دندون چوچولشو آروم میگرفتم و میکشیدم نای حرکت نداشت از کشوی بالای تخت یه کاندوم برداشتم
اومدم پاره کنم از دستم گرفت گفت با این دوس ندارم
گفتم باشه
خوابیدم روش لباشو خوردم، با دست کیرمو گرفت گذاشت در کسش
اینقد لیز بود که با کمی فشار همش رفت تو، توش داغ داغ بود
آروم شرو کردم به تلمبه زدن خیلی آروم
اروم تلمبه میزدم و گردن و گوششو میخوردم
پاهاشو آوردم بالا یکیشو گذاشتم رو شونم چنتا محکم تلمبه زدم بازم آروم
میترسیدم آبم بیاد
نمیخواستم تموم بشه
تا حس میکردم میخواد آبم بیاد در می آوردم و سینه هاشو میخوردم
و دوباره میکردمش
نای حرکت نداشت
فقط آروم ای ای میگفت بازم داشت آبم می اومد در آوردم انگشتمو گذاشتم در کونش مالیدم
انگشتمو میکردم تو کسش خیس شه میکردم تو کونش
حالا راحت 2 انگشت میرفت تو کونش
انگشت شصتمو کردم تو کسش و 2 انگشت تو کونش
بازم پاهاشو باز کردم کردم تو کسش
آروم تو گوشش گفتم کاش مال من بودی
عاشقت شدم
اونم زیر لب میگفت جون کامران مال تو ام
منم محکمتر میکردم
تا ته ته کیرم تو کسش بود
اروم گفتم از عقب میتونم
گفت اره
برش گردوندم
نشستم لای پاش
چه کونی داشت
آب دهن زدم به کیرم و سوراخش
سرشو آروم کردم تو خوابیدم روش
آروم فشار میدادم تا نصف رفت درد میکشید، روتختی رو چنگ میزد
درش آوردم باز آب زدم کردم تو
اینبار تا ته کردم تو
یه آخ محکم گفت
یکم نگه داشتم
شرو کردم به تلمبه زدن
دستمو بردم از زیر کسشو مالیدم
از پهلو کردم تو کونش
3تا انگشتمو کردم تو کسش
بعد حالت سگی
چندتا از کون چند تا از کس
گفت دیگه نمیتونم میخوام بشینم روش
از کون نشست رو کیرم
شرو کرد به حرکت دادن کونش
موهاشو چنگ میزدم
سینه هاشو فشار میدادم
داشت آبم میومد
گفتم در بیار آبم داره میاد
گفت نه اونوقت میمیرم
گفت سینه هامو گاز بگیر
سرعتشو بیشتر کرد
داشت آبم میومد
آبم اومد و همشو ریختم تو کونش
در همن حال که آبم میومد اونم ارضا شد
شاید بیشتر از 30ثانیه طول کشید ارضا شدنش
و بیحال افتاد روم در حالی که کیر من توش بود
بیشتر از نیمساعت همونجوری خوابیدیم
بعد بلند شدیم
بوسش کردم و ازش عذرخواهی کردم گفت خودش میخواسته و ازم تشکر کرد و گفت تا حالا همچین لذتی نبرده بود
از شهریور تا الان تقریبا هر هفته سکس میکنیم
ببخشید سرتونو درد آوردم امیدوارم همتون موفق و شاد باشید

نوشته: کامی


👍 2
👎 0
81858 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

315061
2012-03-31 01:33:04 +0430 +0430

این که مادر همه عقده ای هاست تاحالا از اون روستاتون بیرون اومدی کانادایی
توهمون روستاتون بشین نمی خواد جایی بری کانادایی

0 ❤️

315062
2012-03-31 01:34:20 +0430 +0430
NA

كير تو داستانت كه خيلي كيري نوشته بودي

0 ❤️

315064
2012-03-31 09:16:07 +0430 +0430
NA

این دیگه چی بود… شعر نو بود…

0 ❤️

315065
2012-03-31 14:26:34 +0430 +0430
NA

کاملا قابل باور و عالی…
ایکاش بعضیا شعور داشتن و درکشون بحدی بود که چون خودشون تابحال از کف دست پیشتر نرفتن هر کسی رو محکوم به یاوه گویی نکنن…

بابا یکم شعور چیز زیادی نیست که وسعتون نرسه…
هی هر داستانی میخونین کیرم کیرم میکنین…
کاری کردین که هرکس چیز جالبی برا گفتن داره شرمش میشه بنویسه…
اگه خیلی راست میگین قد همون کیر نیم وجبیتون معرفت بروز بدین…
داستانی که لایق فحشه کیر کیر کن
تعجبم اینه اینهمه دنیا رو کیری کردی چطور میشی روش!

0 ❤️

315066
2012-03-31 14:28:43 +0430 +0430
NA

خوب بود!
ولی جون ماردت از ارا تقلید میکنی اینم تقلید کن که ارا خیانت تو کارش نبود!

0 ❤️

315067
2012-03-31 14:33:51 +0430 +0430
NA

کیر تو داستانت،نصفش رو هم نخوندم،بس که تخمی تخیلی بود

0 ❤️

315068
2012-03-31 15:43:12 +0430 +0430

داستان خوبی بود اما واقعی نبود،
دلیل: هیچ زنی تو اولین سکسش با یه مرد به این راحتی کون نمیده حتی اگه عاشق اون مرد باشه و اگه هم بده اینقدر لذت نمیبره مگه اینکه جنده باشه یا پورن استار!
نتیجه اخلاقی: جنابعالی در حال کف دستی تو حموم داشتی کون دادن پورن استار مورد نظر رو تجسم میکردی که پات لیز خورده و قوطی شامپوی خانواده رفته تو کونت بعدش اومدی این داستان واسه ما سرهم کردی که درد کونت یادت بره…کسکش مادر جنده دکل برق 60000 ولت با شاخکاش تو کونت دروغگوی متوهم…

0 ❤️

315069
2012-03-31 16:38:06 +0430 +0430
NA

داستان سکسی بود یا بغول لرد شعر نوشتی ؟
البته از واقعیت دور نشیم یکم خوب بود بقیه ش هم کس شر

0 ❤️

315070
2012-03-31 16:46:55 +0430 +0430
NA

یعنی فقط لایق این جمله هستی
مادرت رو با 3 شیوه مختلف
1:سرپا
2:سرپا
3:سرپایی گاییدم خوارکسته خالی بند
مادر قهوه

این جا مونده بود
کسکش

0 ❤️

315071
2012-03-31 20:15:42 +0430 +0430
NA

يه سوال ؟؟؟
يه سری از كسشرات راجب دارايی و … چه ربطی به اين داستان داشت؟
كسی كه به قول خودت كانادا تحصِل كرده باشه و اين جوری كه توصيف كردی لارج باشه زياد اهل سكس نباشه سهم مادر و برادرشو نخوره تفريحات شيكی داشته باشه و… نمياد از سكسش واسه همه مو به مو بگه و هی قمپز الكی از خودش ساتع كنه
زيشعور كونی هموز نميدونی شهوانی پر روانشناس خبرست؟
كه بگی ك كونت ميزارن.

0 ❤️

315073
2012-04-01 06:08:14 +0430 +0430
NA

من تازه به این سایت اومدم و این اوّلین نظریه که گذاشتم…

دوست عزیز، فضاسازی زیبایی داشتی. با کمی تمرین می توانی بهتر بنویسی. مهم نیست که داستانت خیالی بود یا واقعی… داستان های سکسی لزوما نباید واقعی باشند… بلکه صرفا جنبه ی تحریک افراد رو دارند که تو این کار را به خوبی انجام دادی و از دروغ های بیخودی که برای جمع آوری داستان و توجیه عمل سکس روی داده استفاده میشود پرهیز کردی.
آفرین… به توهین های عدّه ای بی فرهنگ که تا به حال در عمرشان دختر هم ندیده اند ولی ادّعاشان تا فلک می رود توجّه نکن.
فراز

ارتباط با من

0 ❤️

315074
2012-04-01 09:43:00 +0430 +0430

زنهای اینطوری لاشی زیادن که به شوهراشون خیانت کنن
اما دور از هر چیزی داستانت خوب بود ولی نوع نوشتارت به درد داستانهای سکسی نمیخورد
با اینکه سعی کردی متنوع کار کنی

0 ❤️

315075
2012-04-01 12:13:37 +0430 +0430
NA

سلام
بچه هافقط من اینوبگم شخصیت بعضیا.وقتی زیاددم چیزی رومیزنن کمبودهمونودارن
مثلایارومیگه ماشین فلان دارم
دوست دخترزیاددارم.وخونه انچنانی دارم
چنین شخصیت هایی کمبود تمام گفته هارودارن
ولی دوستان لوطی گری بیان اگه میخاین داستان وخاطره بنوبسید ازاقعیت استفاده کنید تخیلوبریزین دورو وقت دیگران روهم نگیرید
من به کسی بی احترامی نمیکنم وفحش هم نثارنویسنده داستان نمیکنم
دم همه دوستان بامرام گرم

0 ❤️

315076
2012-04-01 16:04:56 +0430 +0430
NA

ریدم رووووووت کسکش ک.نی کانادا تو چلغوزآبادم نرفتی کونی پول داری تو هزارتومن هم نداری چه برسه که…

0 ❤️

315077
2012-04-01 17:21:54 +0430 +0430
NA

انقد دوستای گلم فوشت دادن تا دیگه کس نگس مادری جلقی

0 ❤️

315078
2012-04-01 18:01:44 +0430 +0430
NA

از این به بعد پز داراییهاتو نده… شما باکلاس و خوشتیپ، تحصیلکرده و خارج رفته فقط نمیدونم چطور تن به سکس با یه زن متأهل میدی و از اون گذشته جزییات رابطه تو هم تعریف میکنی و اصلاً شما که گفتی خوره سکس نیستی ، با این مشغله و همینطور سرگرمی سکسی هر هفته ات چطور سر از شهوانی درمیاری؟!!!
آها راستی همچین گفتی از فاصله دور متوجه شدی چشمم طرف روشنه فکر کردم یه چیزی تو مایه های فسفری یا حداقل خاکستریه!!! چشم عسلی همچین مشخص هم نیست مگه از فاصله نزدیک یا روی پوست سبزه و برنزه!!!

0 ❤️

315080
2012-04-02 06:24:12 +0430 +0430
NA

کامی جون خیلی عالی بود امید وارم همیشه توزندگیت شانس بیاری اما سعی کن با زنان شوهردار سکس نکنی که عاقبت خوبی نداره هم برای تو هم برای اون

0 ❤️

315081
2012-04-15 00:56:54 +0430 +0430

نسبتا خوب نوشتی …
ولی داستانت تخیلی و ناشی از توهم بود، همش خالی بندی بود. یک زن شوهر دار که به این راحتی نمیاد به تو جلقو کوس و کون بده. شوهرش 20 سال هم ازش بزرگتر باشه دلیل نمیشه که کیرش شق نشه. خلاصه اینکه از بسکه جلق زدی به این روز افتادی. کله کیری وقتی داستان مینویسی خودت هم داستانت رو بخون که بینی میشه در واقعیت رخ بده یا نه. کلا کیرم تو داستانت و روحت.

0 ❤️

315082
2015-03-04 10:14:33 +0330 +0330
NA

داستان زیبایی بود و فضاسازی خیلی خوب بود
واقعی بودن و نبودنش زیاد مهم نیست مهم اینه که داستانت زیبا بود

0 ❤️

649118
2017-09-01 22:36:50 +0430 +0430

دیوث کونی اون همه کس خوب تو کانادا هست بعد آمدی ایران و زن شوهردار به چه بدبختی کردی
روستاتون کجای دقیقا که بیام ببرمت کانادا رو نشونت بدم آقای مهندس برج ساز ماشین باز

0 ❤️