حمید و بهاره (۱)

1401/07/20

حمید و بهاره
حمید خوب بلد بود با لب و زبونش کسم رو حال بیاره. چشمام رو بسته بودم و داشتم لذت می بردم. کلیتوریسم رو طوری میمکید و لیس می زد که من رو به اوج لذت می رسوند. هر چند ثانیه یکبار زبونش رو توکسم فرو می‌کرد. لذت غیرقابل وصفی بود. آب کسم سرازیر شده بود. دستم رو روی سرش گذاشته بودم و به کسم فشارش میدادم. حمید هم با اشتیاق به کارش ادامه می داد. بعد از ده دقیقه تنم به رعشه افتاد و ارگاسم شدم. واقعا نفسم در نمیومد. حمید اومد کنارم دراز کشید. وقتی نگاهش کردم خنده ام گرفت. مثل دفعات قبل، لب و دهنش از آب لزج کسم خیس شده بود. خودش میگفت خیلی از خوردن کس من لذت می بره. دستم رو کشیدم رو لباش و سعی کردم رد آب کسم رو پاک کنم. بعد لبش رو بوسیدم.
+ممنونم عزیزم. خیلی خوب بود.
-تازه اولشه.
+میدونم. اگر هم خودت بخوای الان تمومش کنی، من نمیذارم. صبر کن کمی نفس تازه کنم. این دفعه من میوفتم به جونت.
حمید به پشت دراز کشید و من در حالی که به پهلو خوابیده بودم، تنم رو چسبوندم بهش. میدونستم از تماس پستونهام با تنش لذت میبره. کیرش رو گرفتم تو دستم. مثل یه تیکه چوب گردو سفت و سنگین بنظر می‌رسید، درست مثل همیشه.
-می بینی چقدر سفت شده؟ واسه تو شقش کردم.
+آره. عاشقشم. بنظرم از همیشه سفت تره.
-یه هفته است که سکس نداشتم. آزاده پریود بود. خودم هم جلق نزدم چون میخواستم با انرژی کامل بیام سراغت.
+خوب کردی. پس این کیر خوشگلت الان یه هفته است که کس ندیده. الان از خجالتش در میام.
رفتم روی حمید. کونم روی شکمش بود. خم شدم روش و لب تو لب شدیم. پستونام رو روی سینه اش فشار می دادم. همیشه از تماس بدنمون اینجوری خوشش میومد. همینجوری به بوسیدن و لیس زدن سر و گردنش ادامه دادم و رفتم پایین تر. حمید باشگاه می رفت و بهمین خاطر هیکل ورزشکاری داشت. از بوسیدن و لمس کردن سیکس پک و هیکل عضلانی اش سیر نمی شدم. همینطور که داشتم سینه و شکمش رو میبوسیدم و میومدم پایین تر، کیرش رفته بود لای پستونام. حمید سعی می کرد با بالا پایین کردن کمرش کیرش رو بیشتر بهم بماله. الان وقتش بود که به کیر خوشگلش رسیدگی کنم. هیچوقت کیرش رو اندازه نگرفته بودم اما معلوم بود که حداقل 2 سانت از کیر مجید (شوهرم) بلندتره. در عین حال کلفت تر هم هست. وقتی رفتم پایین تر کیرش جلوی چشمم بود. گرفتمش تو دستم و سرش رو بوسیدم. بعد در حالی که با خایه هاش بازی می کردم شروع به لیسیدن کیرش کردم. بعد از هر چند بار که از پایین تا بالا لیسش میزدم، سرش رو میکردم دهنم و ساک میزدم. دوباره همینکار رو تکرار می کردم. درست مثل چند دقیقه قبل من، الان حمید تو آسمونها داشت پرواز میکرد. 3-4 بار که اینکار رو تکرار کردم دستش رو گذاشت رو کیرش و گفت:
-نکنه میخوای اینجوری آبم رو بیاری؟ امروز من کُس میخوام.
+دوست نداری آبت رو بخورم؟
-باشه دفعه بعد. امروز کست رو میخوام آبیاری کنم.
این دیالوگی بود که هر دفعه تکرار می کردیم. حمید عاشق این بود که آب کیرش رو بخورم. اما بیشتر از اون عاشق این بود که کسم رو بگاد. میگفت با کس زن خودش -آزاده -زیاد حال نمیکنه. واسه همین هیچوقت نمی ذاره با ساک زدن آبش رو بیارم مگر وقتهایی که من پریود باشم. برعکس زنش که موقع پریود اخلاقش مثل سگ میشه و اجازه نمیده حمید اصلا نزدیکش بشه، من موقع پریودم همچنان حشری هستم. اهل کون دادن نیستم اما حاضرم اونقدر برای طرفم ساک بزنم که آبش تو دهنم خالی بشه و بعد هم قورتش بدم.
حالا چون پریود نبودم، حمید فقط با گاییدن کسم راضی میشد. من رو به پشت خوابوند، پاهام رو داد بالا، سر کیرش رو آورد دم کسم و آروم فرو کرد. بعد از اینکه کامل فرو رفت، یکی دو دقیقه صبر کرد تا خوب جا باز کنه. بعد شروع به عقب جلو کردن کرد. حس میکردم کیرش از همیشه بزرگتر و کلفت تر شده. هر بار که عقب جلو میکرد، پر و خالی شدن شکمم رو حس میکردم. نمی دونم اسپری یا دارویی مصرف کرده بود یا نه ولی بنظرم میومد اومدن آبش بیشتر از همیشه طول کشیده. در حین تلمبه زدن، گاهی وزنش رو میانداخت روی تنم، گاهی به دستهاش تکیه میکرد. اما در همه حال همچنان به چشمهام خیره بود. شاید 15 دقیقه این کارش طول کشید تو این فاصله من یک بار دیگه ارضا شدم اما حمید همچنان به کارش ادامه داد. حس میکردم دیگه خسته شده. عرق کرده بود.
+میخوای تو دراز بکش، من بیام رو کیرت بشینم.
-نه اما بیا مدل داگی بشیم.
حمید این مدلی هم خیلی دوست داشت. پشتم رو بهش کردم، پاهام رو کمی باز کردم و کونم رو به طرف بالا بردم، اما سرم رو گذاشتم روی بالش. به اصطلاح قمبل کردم براش. دوست داشت تو این حال با سوراخ کونم هم بازی کنه. باز شروع به تلمبه زدن کرد. معمولا تو این حالت آبش زودتر میومد. دقیقا هم همینطور شد. دو سه دقیقه بعد از اینکه تغییر مدل دادیم، هیکلش رو انداخت روی تنم، یک دستش رو گرفت جلوی شکمم با یک دست دیگه اش هم پستونام رو گرفت تو مشتش. بعد از یک مکث کوتاه نبض زدن کیرش رو حس کردم. انگار آبش تموم نمیشد. شاید 7 یا 8 مرتبه کیرش نبض زد. دم گوشم آه می کشید.
کیرش رو که درآورد، هوایی که تو کسم جمع شده بود با صدای بلند مثل یک گوز ازم خالی شد. هر دومون خنده مون گرفته بود. من با عجله رفتم دستشویی. وقتی برگشتم کنارش دراز کشید. کیرش هنوز نیمه شق بود. گفتم:
+مطمئنی فقط یک هفته آبت جمع شده بود؟ بنظرم میومد این آب حداقل یک ماه باشه. هر چی میشستم بازهم آب کیر درمیومد ازم.
-این کس توئه که آبم رو این همه میاره. وگرنه اگر سه ماه هم سکس نکنم با کس آزاده اینقدر آبم نمیاد.
+قربون کیرت برم که اینطور هوس کس من رو کرده بود. این کس برای همیشه مال خودته.
دستش رو گذاشت روی کسم و گفت:
-معلومه که مال خودمه. اصلا میخوام سندش رو بزنم به نام خودم.
+چجوری؟ مثلا بالاش تتو کنی “کُس حمید”؟
-آره. بد فکری نیست.
+با مجید چکار میکنی؟
-زنهامون رو عوض میکینم. آزاده رو میدم بهش.
هر دو زدیم زیر خنده. فکر اینکه حمید با اون شکم گنده اش بخواد با آزاده با اون پستونای شل و وارفته اش (طوری که حمید تعریف کرده بود) و شکم گنده اش سکس کنه واقعا هم خنده دار بود.
مجید یک دفعه نگاهش به ساعت افتاد. ساعت 10 و نیم بود. مثل برق از جاش پرید.
-وای خیلی دیر شد.
+چطور؟
-یادم رفت بهت بگم. امروز با مجید جلسه دارم. ساعت 12 قراره بیاد دفترم.
+جدی؟ جلسه راجع به چی؟
-چیز مهمی نیست. یک پرونده هست که اعضای تعاونی مسکن اداره شون چند سال پیش پول دادن برای خرید و انبوه سازی یک زمین. حالا با فروشنده زمین مشکل پیدا کردن. مجید میخواد بیاد از من مشورت حقوقی بگیره.
+آها. یه لحظه نگران شدم نکنه از رابطه ما بویی برده باشه.
-نه عزیزم. من حواسم هست. اگر موضوع از طرف تو لو نره، از طرف من مطمئنا هیچکس بویی از موضوع نمیبره.
+ولی خیلی جالبه.
-چی جالبه.
+اینکه بعد از سکس با من با شوهرم جلسه داری.
حمید سریع رفت دستشویی و بعد هم اومد لباسهاش رو پوشید. تو این فاصله من هم یه شورت پوشیدم. وقتی لباسش رو پوشید، اومد بغلم کرد و لب تو لب شدیم. یک دستش پشت کمر و یک دست دیگه اش روی کونم بود.
-حیف که الان کار دارم وگرنه اصلا دلم نمیخواست برم. الان میتونم دو سه ساعت دیگه باهات سکس کنم.
+خوب اگر وقت داشته باشی میتونیم برای فردا قرار بذاریم، ولی اینجا نه. میترسم اگر هر روز بیایی اینجا همسایه ها شک کنن.
قرار شد بهم خبر بده که فردا میتونه جایی رو جور کنه برم پیشش یا نه.
موقع رفتن، کیفش رو باز کرد یه جعبه کادویی کوچک درآورد. یه جفت گوشواره طلا بود با نگین فیروزه ای. از وقتی رابطه مون شروع شده بود، حمید هر ماه برام کادو می گرفت. هر چی هم بهش میگفتم لازم نیست اینکارها، گوش نمیده. میگه دلش میخواد اینها رو یادگاری داشته باشم. هر چند بهش گفتم که نمیتونم از این کادوهاش زیاد استفاده کنم چون مجید شک میکنه. مگر اینکه هر چند وقت یکبار بگم که با پس انداز خودم خریدمشون. دوباره بوسیدمش و خداحافظی کردیم.
وقتی که حمید رفت، رفتم کنار میز اوپن آشپزخونه. نگاهی به بساط صبحانه روی میز اوپن کردم که هنوز جمع نکرده بودم آخه حمید مدت کوتاهی بعد از رفتن مجید اومد پیشم. بعد هم بلافاصله رفتیم اتاق خواب. الان هم که حمید رفته بود حوصله هیچ کاری رو نداشتم. دوباره رفتم اتاق خواب و روی تخت دراز کشیدم. در حالی که به رابطه ام با حمید و اینکه فردا می تونه جایی پیدا کنه برم پیشش یا نه، فکر میکردم خوابم برد.

(ادامه دارد)

نوشته: بهاره


👍 42
👎 5
50501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

898665
2022-10-12 06:56:04 +0330 +0330

داستانت رو دوست داشتم اما خیانتت رو نه

1 ❤️

898668
2022-10-12 07:30:17 +0330 +0330

جای حمید و مجید و بد قاطی کردی ، آما …
سبک نوشتنت جذاب بود و روان کاش آخر داستان یه خط تعلیق برای کشش و ترغیب خواننده میزاشتی ، خیلی ساده تموم شد .
در کل از رفیق خائن خوشم نمیاد ، مسی که به زن رفیقش تجاوز کنه خیلی دیوثه

0 ❤️

898670
2022-10-12 07:45:32 +0330 +0330

خوب بود. ولی امیدوارم شروع و علت رابطه با دوست شوهرت را هم بگی…

1 ❤️

898684
2022-10-12 09:10:03 +0330 +0330

درود بر نویسنده

0 ❤️

898719
2022-10-12 17:04:30 +0330 +0330

قشنگ بود ، ادامه بده

0 ❤️

898846
2022-10-13 19:46:37 +0330 +0330

وسط داستان حمیدارو ریختی تو مجیدا
یه بار روخوانی میکردی قبل از ارسال

0 ❤️

898891
2022-10-14 02:30:03 +0330 +0330

عالی بود یادرابطه خودم افتادم

1 ❤️

900379
2022-10-26 20:09:29 +0330 +0330

خوب بود

0 ❤️

905343
2022-12-04 13:36:45 +0330 +0330

خوب بود. مختصر مفید. کسشر اضافه نداشت.
کست پر کیر😁

0 ❤️

932453
2023-06-10 23:20:10 +0330 +0330

مصداق بارز یه زندگی پوچ !
من جای تو بودم میکشتم خودمو

0 ❤️