خاطرات آموزش موتورسواری با آقا فرهاد🍆

1401/06/06

سلام دوستان گلم من سینا هستم این خاطره ای که دارم برتون تعریف میکنم برا سن ۱۶ سالگیمه خاطره بین منو آقا فرهاد 🍆
آقا فرهاد خیلی از من بزرگتر بود حدودا ۳۰ سال داشت. آشنایی منو آقا فرهاد از اونجایی شروع شد که من وقتی داشتم میرفتم مدرسه اون گاهی اوقات که از مسیر خونمون رد میشد منو میدید سوار موتورش میکردمیبردم مدرسه …کم کم باهم جور شدیم تقریبا هر روز باهم بیرون بودیم موتور سواری میکردیم بیشتر اوقات متوجه میشدم آقا فرهاد هی بهم میچسبه به بهانه کمک کردن بتونم بهتر یاد بگیرم. مثلا فرمونو میگرفت الکی ترمز جلو میگرفت کیرشو میچسبوند به کونم یا برا تشویق سینهامو فشارمیدادیا انگولکم میکرد من چون عاشق موتور سواری و رانندگی کردن بودم کاری نمیکردم ولی خونه که میومدم همش به کاراش فکر میکردم چون واقعاتحریکم میکرد قبل خوابم میرفتم جق میزدم و همش تصور دادن بهشو داشتم…بعضی از همکلاسیام بهم حسودی میکردن که دارم رانندگی موتور یاد میگیرم 😂من بیشتر به خودم افتخار میکردم که آره ی رانندم و از خیلی جلوترم😂…ی روز یکی از همکلاسیام که چند بارم با هم ۵۰*۵۰ رفته بودیم که هم محلیمم بود کنارم کشید گفت سینا مواظب خودت باش من از یکی شنیدم که آقا فرهاد تو کار بچه خوشگلاست 🤔بچه خوشگلارو میبره خونشون میکنتشون😉😉من تو دلم میدونستم که این موضوع میتونه حقیقت داشته باشه چون دیدم خیلیییی شیطونه😅😅😅بهش گفتم نه بابا اصلا اینجور آدم نیست من که هیچی ندیدم دست به سرش کردم اونم رفت …(دوستان از خود تعریفی نباشه ولی واقعا من خیلی خوشگل بودم Asکلاسمون بودم سفیییید گوشتی)بلاخره من دیگه درسو گذاشتم کنار کل روز با آقا فرهاد بودم دیگه همش خودم رانندگی میکردم آقا فرهادم هر روز بیشتر با من حال میکرد بجایی رسید که من کاملا میدونستم اون بخاطر کونم با من رفیق شده منم واقعا دوطرف خوشحال بودم چون هم دوست داشتم بهش کون بدم همم دوست داشتم رانندگی کنم با موتورش…ی روز بهم گفت سینا بریم خونمون روغن موتورو عوض کنیم من واقعا حواسم نبود که داره گولم میزنه قصد کردنمو داره🥺رفتیم داخل خونشون موتورو گذاشتم رو جک گفت خاموش کن خاموش کردم گفت بیا داخل ی چیزی بخوریم تا موتور خنک شه رفتم داخل خونش دیدم رفت شربت درست کنه یهو دوزاریم افتاد که کجا امدم😂😂😂😂میدونستم که الان دیگه وقته دادنه😍😍ازش پرسیدم آقا فرهاد دستشویی کجاست نشونم دادو رفتم خوب خودمو تمیز کردم آماده آماده شربتو آورد گفت بفرمااا آقا سیناااا چه عجب کردی بابا قدم رنجه کردی❤❤منم شیطوووون گفتم شما قابل نمیدونستی …خندیدو امد کنارم نشست دستشو گذاشت رو ران پام ی کم نوازشم کرد …بهش گفتم آقا فرهاد نمیخوای روغن موتورو عوض کنی موتور خنک شدا…با اون صورت شهوتیش خندید …لبمو شروع کرد به خوردن منم تحریک تحریک شده بودم عین ی آب نبات لیسم میزد نفهمیدم کی لباسامونو در آورد ی یهو چشمم به کیرش افتاد ترسیدم😥😥😥جوری که فشارم افتاد…خیلییییی گنده بود نامرررررد…نمیخواستم بهش بدم واقعا دیگه دلم نمیخواست 😞😞😞بلند شدم برم دیگه نزاشت ازم فیلم گرفت گفت اگه بری همه جا فیلمتو نشون میدم منم واقعا ترسیده بودم بابا من کون داده بودم ولی نه به اینجور کیر خیلی کوچیکتر بودن …این راحت ۲۰ سانت بودبعدش لامصب کلفت به درشتی ی بادمجوون میرسید🍆🍆 بلاخره گفت نترس نمیزارم دردت بگیره به رو خوابوند منو پامو داد بالا اول خوب سوراخمو لیس زد بعد هی انگشت میکردتو کونم درد داشت واقعاااا میدیدم تا ۳ انگشت کرد تو کونم اینقد درد داشتم کیرم کلان جمع شده بود شده بود ی کوچولو😅😅😅 دیدم داره کیرشو آماده میکنه خوب خیسش کرد گفتم آقا فرهاد جان من اونو نکن تو پاره میشم بغض کرده بودم گفت نترس هیچی نیست نمیزارم دردت بگیره سرشو گذاشت رو سوراخم دوباره تف زد ی کم فشار داد دیدم با ی درد ریزی سرش رفت داخل ی نفس عمیق کشیدم گفت نگفتم هیچی نیست من میدونستم داره چرت میگه ی عالمه دیگه مونده بود خداییش دمش گرم اوایل آروم آروم میکرد تو منم نمیزاشتم زیاد فشار بده بلاخره رفت تا ته منم پامو دور کمرش حلقه زدم به خیالم که تکون نخوره تا زود آبش بیاد …دوتا دستم بغل سرم بود جفتشو تو مشتش گرفت شروع کرد محکم به تلمبه زدن میکرداااااا…اینقد ناله زدم زیر کیرش التماس میکردم دیگه بسته پارم کردی نامرد … دیگه حالی نداشتم کونم حسابی جر خورده بود کاملا تسلیمش شده بودم اونم هیچ رحمی بهم نمیکرد برمگردوند داگی نگهم داشت من سرم رو زمین بود دندون میگرفتم فرشو😬😬😬 وسط دادن بیاد حرف رفیقم افتادم که گفته بود مراقب آقا فرهاد باش نری خونش …محکم میزد رو قمبل کونم کیرشو درآورد من ولو افتاده بودم رو فرش کیرشون با عجله آورد رو صورت تمام آیشو ریخت رو صورتم …تو حال خودم نبودم نمیدونستم دارم چیکار میکنم گفت دهنتو باز کن باز کردم کیر آبیشو انداخت تو دهنم به خوابی میزد کیرش آب دهنم شور شده بود دلم نمیخواست آب دهنمو قورت بدم ولی نمیتونسنم هر جوری بود براش کیرشو لیس زدم کیرشو از دهنم در آورد میگفت بهترین کونیییی بودی که تا حالا کردم رفت دستمال آورد آبشو از رو صورتم پاک کرد واقعا نمیتونستم رو پاهام وایسم پاهام میلرزید بغلم کرد باهم که بخوابیم آروم سوراخو مالش میداد تا جمع بشه و دردش کم دیگه متوجه نشدم کی خوابیدم دیگه نزدیکای غروب بود بیدار شدیم رفتیم حموم بعد امدیم ی چیزی خوردیم داشتم گشنگی میمردم منو رسوند خونه گفت سینا اگه بهمم به کسی چیزی گفتی فیلمت همجا پخش میشه منم اصلا به کسی چیزی نگفتم تا الان …
چون زیاد شده خاطرم بیشتر ادامه نمیدم تا بعدا ادامه شو تو ی صفحه دیگه براتون مینویسم البته اگه خوشتون بیاد و برام یاداشت بنویسد…❤🙏😘

نوشته: سیناجون


👍 33
👎 3
32801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

892415
2022-08-28 01:26:12 +0430 +0430

کصشعر با درصد خلوص ۹۷

4 ❤️

892417
2022-08-28 01:30:10 +0430 +0430

درخواست یک آقا فرهاد دارم 😂 😁

7 ❤️

892453
2022-08-28 03:23:48 +0430 +0430

بازم شربت؟
شربت مکه واسه شهادت نبود چرا توی داستان های شهوانی واسه سکس استفاده میشه

5 ❤️

892467
2022-08-28 04:42:00 +0430 +0430

با توجه به هشدار دوستت و اعترافت مبنی بر دادن در سنوات قبل من به این نتیجه رسیدم که خارش از کون شخص جنابعالی بوده

4 ❤️

892514
2022-08-28 11:25:36 +0430 +0430

وقتی میگی اقا فرهاد ینی ننتم گاییده

4 ❤️

892542
2022-08-28 15:00:23 +0430 +0430

منم همیشه میرفتم با پسرای خوشگل موتور سورای نوبتی مینسستبم روی کیر همدگیه یبار مامان دوستم دیگه انقد بهمون خندید گفت برید حموم تو حموم منو حسابی انگشت کرد منم آه آه میکردم ممه هاشو میمکیدم دوستم میخندید میگفت مامان جنده شدی

1 ❤️

892544
2022-08-28 15:27:25 +0430 +0430

حالم بهم میخوره داستان رو با هزار تا ایموجی تایپ میکنن😐
اینجا هم دیگه سایت شهوانی نیست. سایت گِی وانی هستش😐😐

1 ❤️

892549
2022-08-28 15:54:52 +0430 +0430

خسته نباشی کونی اگه میدی ما هم بیاییم یه فیضی ببریم!

2 ❤️

892687
2022-08-29 13:38:27 +0430 +0430

داستان را نخوندم ولی منم به خواهر زنم و دختر خالم موتوسواری یاد دادم که خیلی لذت بخش و پر حاشیه بود جوری که بعد از پیاده شدن جفتشون جلو شلوارم اثار رطوبت و پیش اب حشری بود🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️

1 ❤️

892697
2022-08-29 15:02:19 +0430 +0430

یک عدد آقا فرهاد هستم ،😂😂😂✋

1 ❤️

892713
2022-08-29 17:43:31 +0430 +0430

شما As کلاس نبودی بلکه ass کلاس بودی

3 ❤️

892731
2022-08-29 21:50:58 +0430 +0430

دوستان هرکس واستون شربت آورد یعنی میخواد کونتون بزاره

2 ❤️

892995
2022-08-31 09:55:49 +0430 +0430

من یک آقا فرهادم

1 ❤️

893171
2022-09-01 13:36:37 +0430 +0430

بیا مننم ماشین سواری یادت بدم

1 ❤️

893813
2022-09-05 16:41:16 +0430 +0430

نظرات جالبتر از داستان بود😄😄😄😄😄😄

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها