من دو ساله که از زنم جداشدم به دلیل یه سری مسائل واین خاطره واسه اون زمانه ما توی سکس خیلی راحت بودیم باهم و همه چیز رو به هم میگفتیم زنم بدنش خیلی خوب بود و قیافه خوشگلی داشت بهترین جاشم کونش بود یه کون تپل و تقریبا سفت کمرش کمی باریک بود و بدنش سفید سینه های سایز ۷۰ داشت جوری که من همش دوس داشتم وقتی تو خونه ایم کونش دم دستم باشه و باهاش ور برم و بازی کنم
توی خونه اکثرا شلوار پاش بود و چون زیاد لختی نمیگشت این بیشتر حشریم میکررد.خیلی دوس داشتم وقتی داره کاراشو انجام میده توی آشپز خونه یا جای دیگه توی خونه برم و شلوارو شورتشو بکشم پایین و کون قلمبشو ببینم و با دستم دو طرفشو باز کنم و سوراخشو لیس بزنم.
خیلی هم این کارو میکردم.
ما خونمون حیاط دارو ویلایی بود ینی مزاحم نداشتیم بعضی وقتا باهم نقش بازی میکردیم مثلا بهش زنگ میزدم که دارم میام خونه میام از پشت پنجره دید میزنمت و بعدش میام تو و میکنمت.
یبار رفتم خونه قبلشم هماهنگ کردم که نترسه دیدم یه سارافون پوشیده زیرشم یه شرت فقط داره مثلا کاراشو میکنه حسابی تماشاش کردم کونش زیر لباس باهام حرف میزد جوری که انگار واقعا دارم یه قرییبه رو دید میزنم خط شورتش و برجستگیه کونش دیوونم میکرد و کیرم داشت میترکید رفتم تو خونه و رفتم سمتش از پشت چسبیدم بهش اونم یکم فیلم بازی کرد که مثلا ولم کن الان شوهرم میاد و اینا دستمو بردم رو کونش از رو لباس مالیدم گفتم کاریت ندارم زود کارم تموم میشه یکم گردنشو خوردم لباسشو کشیدم بالا دستمو گذاشتم رو کونش با بند شورتش با انگشتام ور رفتم یکم و نشستم پشتش و شروع کردم به خوردن کونش خودشو خم کرد که زبونم راحت تر به سوراخش برسه منم حسابی خوردمش.پا شدم و سرشو گرفتم بردم سمت کیرم و کردم توی دهنش یکم تلمبه زدم توی دهنش بعد بلندش کردم و خمش کردم دستشو گذاشت روی اوپن و خم شد کیرمو کردم توی کسش همونجور که تقریبا لباس تنمون بود واقعا اون زمانایی که نقش بازی میکردیم حس میکردیم واقعا داریم با یکی دیگه سکس میکنیم و کلی لذت میبردیم .ببخشید من بلد نیستم چطور داستان رو آب و تاب بدم بازم اگه شد مینویسم
نوشته: سامان
تو گوه میخوری وقتی بلد نیستی گوه بخوری، گوه میخوری پدرسگگگگگگگ
مسخره بود ولی تا آخر خوندم بلکه اخرش اینجوری بشه که وقتی تموم شد دیدم ای وای اینکه زنم نیست بلکه مادر یا خواهرشه خخخخ
سلام
ظهربخیر
خاطره جالبی بود.
ولی
سوالی که واسم پیش اومد،
با این سکس توپی که داشتید.
مشکلتون چی بود که جدا شدید!
چون وقتی تو این مورد تفاهم و لذت باشه،
بقیه مسائل حل شدست جونم؟!!!
💅💅💅💅💅💅💅
داستان نبود ولی خوشم اومد از کسشعرات بقیه بهتر بود الکی وقت ادمو میگیرن و تهشم کس شعر تحویلمون میدن این چیز خاصی نداشت ولی وقت گیرم نبود تازه فانتزی باحالی بود پسندیدم
بلد نیستی خب ننویس، کسی نمیگه لالی که!
انگار وحی و آیه نازل شده حتماً بنویسه!
داداش تکلیف نیست راحت باش.
اگه طولانی تر بتونی بنویسی خوب می شه