ترس از کیر از مادر شدن محرومم کرد

1400/04/12

واقعیت من تلخ است این سایت را از کنجکاوی سرزدم چون به سن سال من نمیخورد بعداز دانشگاه سریع رفتم سرکار در یک موسسه مطبوعاتی بزرگ. کم کم شدم خبرنگار. تا 26 سالگی یک خواستگار آمد تا فهمید که شغلم ایجاب میکند بعضی وقتها با همکار مرد برم ماموریت وقتی فهمید سریع کنار کشید. آسیب روحی دیدم گفتم اصلا ازدواج نمیکنم. تا اینکه با یک مرد متاهل آشنا شدم که نمیدونستم. کم کم چنان وابسته شدم بدون او حتی نمیتوانستم بخوابم نا گفته نماند من سرکار چنان رفتار میکردم که کسی خیال بد نکند.

یک ماموریت گفتند برو سمت منطقه آزاد چابهار که بناچار قبول کردم گفتم نامزد عقد کرده ام باید همراهم بیاید.مقدمات سفر آماده شده هزینه همراه را باید خودم میدادم خانواده ام از این موضوع خبر نداشتند. مرد زندگیم را همراه خودم کردم. اوائل دهه 80 بود. با هواپیما حرکت کردیم رسیدیم محل استراحت هتل دو تخته که آنجا بود. تا ساکها را کنار گذاشتیم از فرط خستگی رفتیم بخوابیم وقتی تب و آتش کولر هم باشند چه میشود. من که با تحصیلات لیسانس 29 سال سن چرا شناسنامه طرفم را نگاه نکردم. وقتی داشتیم استراحت میکردیم کم کم بهم چسبیدیم چنان مرا تحریک میکرد که فکر نکردم اگر این پسر است چرا چنین مهارتی دارد. در اوج لذت هردو مسخ شده بودیم شلوار شورتم را کشید پایین خواستم مقاومت که از سر خجالت بود نتوانستم وقتی پاهایم را کمی باز کرد دختر 14ساله نبودم ولی از کیر هراس داشتم که نقطه ضعف مرا فهمیده بود به محض اینکه هردو عریان بودیم اجازه نداد کیرش را ببینم سریع کمی خیس کرد جا زد. خواستم خودم را کنار بکشم از زیرش دیدم کنج اتاق روی تخت تمام بدنم در اختیارش بود یک لحظه سوزش را حس کردم گفتم سوختم یک لحظه صبر کن فهمید که پرده ام پاره شده چنان فشاری بمن داد که چیزی نمانده بود از هوش بروم چون روی دهانم را گرفته بود که از داخل حس کردم چیزی بصورت جهشی داخل بدنم میریزد و سست شده دستمال را از زیر گذاشت روی گویم کیرش را بیرون کشید که پرخاش کردم ولی مرا با نوازش و بغل کردن گفت بلاخره اینکار باید میشد چه بهتر که در ماه عسل که کسی خبر ندارد انجام دهیم. هردو در بغل هم خوابیدیم تا صبح روز بعد حمام رفتیم با هماهنگی باید برای نشست های خبری آماده میشدیم لباس که پوشیدم دیدم تابلو شده ام دیروز قبراق راه میرفتم امروز کمی باید پاها را با احتیاط بردارم ولی در اولین بود کمکم میکرد یک هفته آنجا بودیم از سوزشم کم نشد حالم گرفته شده که چرا اصلا امدم

داشتیم برمیگردم گفتم تا یک هفته نشده سریع بیا که احتمال باردار شدنم هست دیدم امروز فردا میکند بناچار بجرم مزاحمت که چندین بار زنگ زده بود شکایت کردم زندان هم رفت ولی جرآت گفتن واقعیت را نداشتم چون خودم مجازات میشدم تا اینکه متقاعدش کردم بیاید. چیزی نمیخواهم که با واقعیت تلخ روبرو شدم آقا زن و بچه داشت. بناچار زن دومش شدم. مادرم هم مقصر بود هرجا مینشست میگفت دکتر مهندس خواستگار دخترم هستند ولی از لحاظ کار مالی همطراز هم هستیم. اخلاقش خوب زن دوست جدی برش رای جالب اینجا بود بفاصله 3 ماه از هم بازنشست شدیم حالا بچه دار نشدنم مشکل از من است منزلی که با کار خودم خریدم در هفته 6 روزش کنار من است تفاوت سنی نداریم ولی اول اشتباه کردم که با شکست اگر روراست بهم میگفت من قبول نمیکردم با حقه آمد شدم زنش راضی هستم فقط غصه بچه را میخورم که میگوید من بچه تو در کنار هم خوابیدن تا مرا به اوج لذت نرساند خودش کاری نمیکند مثل بچه خودم است اخلاقش رفتارش

نوشته: لیلا


👍 3
👎 17
35101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

818275
2021-07-03 00:32:06 +0430 +0430

کیرم تو لهجت کس کش تو میخوای کیر رو بخوری اون که نمیخواد تورو بخوره

3 ❤️

818276
2021-07-03 00:34:16 +0430 +0430

چی میگه این زبون بسته؟
اگه کسی فهمید خلاصشو کامنت کنه
بقیه مثل من گوز پیچ نشن 😂

7 ❤️

818288
2021-07-03 01:04:29 +0430 +0430

ننویس کص کش

2 ❤️

818304
2021-07-03 01:43:04 +0430 +0430

تو خبرنگاری؟ پس چرا با لهجه نوشتی🤣🤣🤣🤣

2 ❤️

818316
2021-07-03 02:19:38 +0430 +0430

خبرنگار ریدی خواستی راه بری تر زدی دروغگوی میمون

1 ❤️

818336
2021-07-03 05:59:21 +0430 +0430

از کجای افغانستان به چابهار روانه گشتی

7 ❤️

818340
2021-07-03 06:24:37 +0430 +0430

اون هتل صاحب نداشت که شما رو بدون عقد محضری یه اتاق دو خوابه داد اونم تو سال هشتاد که سخت گیری بیشتر بوده

3 ❤️

818353
2021-07-03 08:12:00 +0430 +0430

خداروشکر با مطبوعات سروکار داشتی و اینجوری نوشتی!!

1 ❤️

818356
2021-07-03 08:56:54 +0430 +0430

بچه ها من تیر خوردم شما ادامه بدید🤣
خانوم محترم این چیه نوشتی،اصلا خودت متوجه میشی؟
سر صبح سرم خورد به در کابینت ،فکر کردم به خاطر اونه هیچی حالیم نمیشه نگو که شما اینطور نوشتی

2 ❤️

818359
2021-07-03 10:07:40 +0430 +0430

چه مزخرف و داغون!
پذیرش هتل، چه‌طوری اتاق داد؟
نوشتنت دقیقأ شبیه کساییه که تازه با زبون جدید آشنا شدن و از طریق گوگل‌ترجمه، می‌خوان بفهمن چی می‌خونن.
همون تختی که روش خوابیدی و دادی، از قُطرش، حواله‌ت بادا ابله بی‌سواد الدنگ مزخرف داغون!

5 ❤️

818363
2021-07-03 10:16:44 +0430 +0430

افغانی ها ام دارن تو این سایت کستان میزارند و پرشده عین این یکی و جمله بندیهایی که برای ما بی معنیه و افعانیها حال میکنند فقط نمیدونم چرا نظارتی نمیشه

ادمین اگه نمیرسی من حاظرم انجام بدم و هر کار و کمکی که کیفیت سایت بهتر شه و اینطوری پیش بره دیگه کسی نمیاد تو شهوانی واسه این مزخرفهای بی معنی که اجازه چاپ راحت میدین بهش

1 ❤️

818391
2021-07-03 13:24:45 +0430 +0430

مگه میشه از کیر ترسید اصن؟؟؟

3 ❤️

818444
2021-07-03 21:49:50 +0430 +0430

مادرت را گاییدم با این جمله بندی های ناشیانه و بدور از دستور زبان
کس کش پدر فکر کرده ای که ما خر هستیم

1 ❤️

818445
2021-07-03 21:51:16 +0430 +0430

آخر جقی چاقال
من مادرت را گاییدم
کس کش در کدام مطبوعات کار میکنی که دستور زبان بلد نیستی تو نهایتا در مدرسه تا درس کوکب خانم خوندی
مثل خودت نوشتمااا
فکر نکنی منم مثل خودت عقب مونده ام

2 ❤️

818475
2021-07-04 02:38:56 +0430 +0430

اصن خودت فهمیدی چی تفت دادی؟!!🤔🤔🤔

2 ❤️

818489
2021-07-04 09:24:08 +0430 +0430

مثلا خبرنگاری نگارشت اینطوریه؟
نمیخام بهت فحش بدم
اینجا واسه چی اومدی غم و غصه تعریف میکنی اینجا میان داستان و خاطره هایی تعریف میکنن تا کیر و کص ها نبضشون بزنه و اب از همه جاشون راه بیوفته چی بود تعریف کردی…؟؟؟

0 ❤️

818491
2021-07-04 09:53:17 +0430 +0430

پس من تنها نبودم ک هیچی نفهمیدم 😑

1 ❤️

818492
2021-07-04 10:28:07 +0430 +0430

خود سعدی وقتی میخواست زیدشو بکنه نمیگفت از لذت مسخ شدم

1 ❤️

818530
2021-07-04 23:02:47 +0430 +0430

فکر کنم خبر نگار افغانی بود…چجوری خبر نگاری هستی که نمیتونی درست جمله بندی کنی…برو کوست را بده بلکه در این کار موفق به دریافت درجه جندگی گردی خخخخ عزت زیاد

0 ❤️




آخرین بازدیدها