خانم معلمی که بخاطر من بهش تجاوز شد (۱)

1403/03/18

سلام دوستان
من با اسمهای تقریبا مستعار داستانم رو‌نقل میکنم
اسم من مهدی هستش و معلمم در یکی از مدارس شاهد شهرستانهای استان کرمان
داستان از اونجایی شروع شد که ما یک همکار داشتیم به اسم مستعار خانم مهسا که دو سالی میشد که استخدام شده بود با توجه به سهمیه شاهدی که داشت اومده بود مدرسه ما. یک روز اتفاقی رفتم پشت ساختمان مدرسه سیگار بکشم که فهمیدم ایشون زنگ تفریح تو کلاس موندن و دارن با یکی صحبت میکنند و صداشون از پنجره کلاس میومد بیرون و میگه تو رو خدا دست از سرم بردار شوهرم بفهمه بیچارم می‌کنه من هنوز دارم بابت خیانتم جواب پس میدم که اون طرف خیلی سمج بود مثل اینکه…گذشت تا اینکه زنگ بعد اومد دفتر من بهش گفتم اگر کمکی از دست ما برمیاد دریغ نکنی همکارم شما هم جای خواهرم …بنده خدا برادرش هم فوت شده بود مثل اینکه
خلاصه بنده خدا جا خورد
تا اینکه به بهانه تکالیف درسی بچه ها هر از گاهی زنگش می‌زدم
و کم کم یک کم خودمونی تر شد
و گفت یک چیزی میخوای بگی و نمیگی شما
گفتم نه خواهرم چیزی نیست
گذشت روز به روز شوخی های ما تو زنگ تفریح بین همکاران بیشتر میشد
تا اینکه احساس کردم بهم حسی پیدا کرده
که سال تموم شد و رفتیم برا تابستان
ارتباطمون هم کم بود
تا اینکه مهر اومدم مدرسه دیدم که مهسا خانم بینی اش رو عمل کرده دافی شده برا خودش
فهمیدم که اعتماد به نفس ندارن و…
همش ازش تعریف میکردم
یکبار داشتیم می‌رفتیم دفتر به شوخی گفتم دافی شدی برا خودت ها
خندید و رفت
این حرفم باعث شده بود که بیشتر بهم رو بده
شب رفتم پیام دادم گفتم میتونم وقتا بگیرم
گفت در مورد چیه
گفتم شخصیه
گفت الان نه شوهرم خونه است بزار برا فردا ظهر بعد تعطیلی
روز بعد تو مدرسه باز بهش تیکه مینداختم خانم شماره بدم و اونم می‌خندید
تا تعطیل کردیم
پیام دادمش گفتم خوبی
گفت شیرین زبون شدین
بفرمایید حرفتون بزنین
گفتم کار دله دیگه
گفت متوجه نمیشم گفتم کم کم متوجه میشی
خندید و گفت حرفت بزن
گفتم مشکلت چیه
گفت من مشکلی ندارم
گفتم ماجرای صحبتت تو کلاس رو شنیدم که گفتی اگر شوهرم بفهمه و…
یک ساعتی جواب نداد
زنگ زدم رد داد
گفتم مزاحمت نمیخوام بشم کارت دارم
که جواب داد چکار داری
گفتم می‌خوام کمکت کنم
به بدبختی راضیش کردم
گفت خواستگار قدیمیم دوباره فیلش یاد هندوستان کرده و میگه که باید ببینمت
گفتم حرفش چیه
گفت میگه باید تنها باشیم می‌خوام حرف بزنم
گفتم خب نرو
گفت میترسم زندگیم خراب کنه
گفتم کجا میخواد حرف بزنین
گفته که بیرون شهر
گفتم خب بگو تلفنی بزنه حرفش رو
که گفت میگه نمیشه
گفتم خب قبول کن من حواسم بهت هستش
گفت چطوری
گفتم که دنبالت میام تعقیبتون میکنم
گفت نه اصلا
بعد دو روز گفت خیلی پیله است
سر حرفت هستی
گفتم آره
و قرار شد عصر به عنوان کلاس جبرانی بگه خونه نمیام و بره با طرف سر قرار که حرفاش بشنوه
قرار شد که یک گوشی باهاش رو تماس هم باشه و منم اگر دیدم اوضاع خطریه برم سراغشون که به سختی قبول کرد

گوشی دوم خودم رو دادم بهش و زنگ زدم و گفتم قطع نکنی تحت هیچ شرایطی
بنده خدا رفت سر قرار و منم حواسم بهشون بود رفتن سمت یکی از مناطق کوهستانی
که داشتن صحبت میکردن و خاطرات قدیم که مهسا داشت میگفت که من شوهر دارم و یک دختر و پسر ۱۲ و ۱۳ ساله دست از سرم بکش
صحبتاشون مفصل بود
فقط فهمیدم اول عروسیش چند بار با هم رابطه داشتن که هنگ کردم
یک دفعه گوشی پسره زنگ خورد و گفت یکی داره تعقیبتون می‌کنه
نگو که یکی هم از پشت سرمون داشت میومد که گازش و گرفت و انداخت تو خاکی تا به خودم اومدم گمش کردم و فقط از صدای گوشی شنیدم مهسا همش التماس میکرد که بیخیال بشه و کسی با من نیست
پسره فکر کرد من دوست پسرشم فقط داد میزد خفه شو جنده
سرتون رو به درد نیارم که فهمیدم بردش تو یک خونه و بعد چند دقیقه یکی اومد تو خونه
و داشت میگفت امروز دو نفری میکنیمت و مهسا هم گریه میکرد
که فهمیدم بردنش تو اتاق و گوشی تو کیفش بود و صدای کمی میومد و به سختی میشنیدم
فقط صدای گریه و التماس می‌شنیدم که شنیدم داره میگه لختم نکنین که سرم میخواست بترکه تا اینکه بعد چند دقیقه دوتایی افتادن به جونش و هق هقاش کمتر شد و یک کم آخ و اوخش به گوشم رسید یک ساعت گذشت من داشتم دیوونه میشدم تا اینکه صداش میومد که خدا لعنتت کنه چرا فیلم گرفتی ازم و…
اون پسره هم میگفت از حالا هر وقت گفتیم باید بیای پیش ما وگرنه فیلمت رو پخش میکنیم
که باز زد زیر گریه
خلاصه که آژانس گرفتن و فرستادنش تو شهر که گوشی هم خاموش شد
نمیدونستم باید چطوری باهاش روبرو بشم
بخاطر من بی آبرو شده بود
هرچی زنگ و پیام میزدم جواب نمیداد
همش میگفتم خدا من رو لعنت کنه
یکی دو روز مدرسه نیومد
وقتی هم اومد اصلا داخل دفتر نیومد
که آقای همتی مون رفته بود گفته بود چرا نمیای دفتر گفته بود حالم خوب نیست.ظهر که تعطیل کردیم منتظر آژانس بود که رفتم با سمجی سوارش کردم و همش گریه میکرد …هرچی معذرت خواهی کردم فایده نداشت و آخرش گفتم خودم درستش میکنم گفت چطوری گفتم صبر کن

ادامه دارد****

****

نوشته: معلم سکسی


👍 22
👎 18
49801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

986858
2024-06-08 03:44:13 +0330 +0330

دوست داشتم قلمتوو
منتظر قسمت بعد هستم.

2 ❤️

986868
2024-06-08 06:51:12 +0330 +0330

میتونه دهنشون و سرویس کنه و قشنگ بیچاره اش کند

1 ❤️

986870
2024-06-08 07:13:20 +0330 +0330

🤔زمان ما معلم مرد نداشتیم تازگی سیستم آموزش و پرورش معلم ها مردم میان مدارس دخترونه؟!🤷‍♀️

2 ❤️

986879
2024-06-08 08:59:31 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده

2 ❤️

986887
2024-06-08 10:36:20 +0330 +0330

مرتیکه کص مغز
گوزووو

1 ❤️

986893
2024-06-08 11:27:33 +0330 +0330

امسال تو کلاس حرفهاشو با یارو شنیدی سال بعد تازه بهش گفتی مشکلت چیه میخوام حلش کنم؟و اونم تااون موقع هیچ اقدامی نکرده بود و تازه تو که گفتی یادش افتاد چقدر پیله ست؟توی جاده خاکی منطقه کوهستانی اژانس گرفتن براش؟همیشه هم فیلم میگیرن اخرین مکالمه هم اینه از حالا هروقت گفتیم باید بیای بهمون بدی؟من نمیدونم تو این دنیا دیگه کوس گیر نمیاد که اینکارو بکنن خطر اعدامو به جون بخرن تا دفعه بعد هم طرف بیاد وقتی طرف خودش تااین حد خارش داره یه سکس خوب و باحال باهاش بکن بازم میاد😒

2 ❤️

986899
2024-06-08 14:48:34 +0330 +0330

نوشته ی معلم کسمغز نه سکسی 🤣🤣🤣

0 ❤️

986942
2024-06-09 00:15:39 +0330 +0330

دادا این از بحث شهوت جدا شد بیشتر جنایی شد در کل خوشم اومد اگه میشه لطفا بقیشم بگو

0 ❤️

986960
2024-06-09 01:18:12 +0330 +0330

باز این احمد م*ادر قهوه گوه خورد داخل کامنت ها

0 ❤️

986961
2024-06-09 01:18:52 +0330 +0330

ادامه بده فقط پشمام که داخل کرمان هم از این اتفاقات میوفته

0 ❤️

986963
2024-06-09 01:19:25 +0330 +0330

🖤🧑‍🦯

0 ❤️

987042
2024-06-09 18:03:48 +0330 +0330

سلام دوستان این چیزایی که این زبون بسته گفت خیلی داستان و پیچیده کرد
اصل ماجرا. از این قراره ک اقا معلم ما زمانی که تو مدرسه داشته درس میداده یکی میره لنگای زنشو میده بالا
بعد ۱ سال طرف بایکی از رفیقای کیرکلفتش میان زن مهدی جون رو میکنن و فیلم میگیرن و میگن دفعه بعد باید مهدی رو بیاری و ما تو کف کونشیم وگرنه فیلمت و پخش میکنیم
و در اخر زن اقا مهدی رو لخت تو کوهستان ولش میکنن
اها راننده آژانس هم میکنتش

0 ❤️

987187
2024-06-10 16:47:40 +0330 +0330

ادامه داستان رو زود تر بزار ببینم چی میشه مثل فیلم هندیش کردی

0 ❤️

987426
2024-06-12 16:34:08 +0330 +0330

👍

0 ❤️