خاک بر سری

1402/02/20

چاق نشون نمیدم استخون بندی درشته سایز التم هم 21 و کلفته یه مدتی هم بدن سازی کار میکردم قبلترش هم جوانتر بودم کشتی میرفتم درکل بدن خوبی دارم . خب این داستانی که میخام بنویسم اوایل هنوز خودمم باورم نمیشد پس به شما خواننده عزیزم هم حق میدم اگر بهش شک داشته باشید ولی خب این تجربه ای بود که کسب کردم . خب بریم سر اصل مطلب . من تو یه شرکت خصوصی کار میکردم و خب چندتائی دوست صمیمی هم داشتم و خیلی با هم عیاق بودیم گاهی با هم بیرون میرفتیم و در حد مشروب و قلیون یا استخر رفتنی و از این جور برنامه ها داشتیم و شیطونی های بیشتر از این با هم نداشتیم یعنی اگر هر کدوم از دوستام هم دوست دختر یا حتی دوست زن متاهل هم داشتن بروز نمیدادن همین همیشه در همین حد با هم ارتباط داشتیم و خوش میگذروندیم . یه پسری هم همکارمون بود ولی توی گروه دوستی من نبود یه جورائی فقط دورادور در حد سلام و علیک و احوالپرسی با هم دوست بودیم اسمش کامران بود 25-26 سالش بود و تازه استخدام شده بود حدودا یک سالی بود همکار بودیم و بعد از استخدامش هم شیرینی ازدواجشو تو شرکت پخش کرد در همین حد ازش اطلاعات داشتم چون قسمت کاری ما با هم متفاوت بود ولی هی انگار دوست داشت تا بیاد تو جمع ما هی دور و بر من میپلکید و هی اظهار دوستی و صمیمیت میکرد خب منم برای اینکه دلش نشکنه بهش روی خوش نشون میدادم که مثلا خوش باشه ولی هیچ وقت توی جمعی که با هم بیرون میرفتیم راهش نداده بودیم یه جورائی دوستای صمیمی خودم میترسیدیم که خبر چین شرکت باشه بره پیش مدیر برامون صفحه بزاره . به قول معروف باهاش کج دار مریض رفتار میکردم هم باهاش خوب بودم هم یه مانعی براش گذاشته بودم تا بیشتر نیاد جلو ولی کامران هی بیشتر و بیشتر خودشو بهم میچسبوند انگاری وضعش هم بدک نبود حالا چرا توی یه شرکتی داره کار میکنه همین هم برام جای تعجب داشت . بگذریم این کامران ول کنم نبود هی هر روز هر روز میومد کلی باهام بگو بخند میکرد البته زمانهائی که کار نداشتیم وگرنه که دهنمون را سرویس میکردن هههههه دیگه دیدم انگار این ول کن نیست یه روز برگشتم بهش گفتم کامران جان از جون من چی میخواهی ؟میخواهی اخراجمون کنند هی هر روز میائی اینجا میشینی کلی حرف میزنی ؟اونم یکمی ناراحت شد و گفت نه بخدا این چه حرفیه من فقط ازت خوشم اومده همین فکر میکردم میتونم با تو راحت باشم اگر خب ناراحت میشی باشه من دیگه مزاحمت نمیشم ، منم گفتم خب کامران جان ببین اینجا شرکت خصوصیه اگر بخواهی هر روز بیائی تو بخض ما و بشینی بگی و بخندی یکی میره امار میده بالا و برای جفتمون بد میشه کامران گفت خب دیگه نمیام ولی میشه با هم دوست بمونیم گفتم باشه فقط دیگه اینجا زیاد نیا فقط برای کار بیا باشه؟اونم گفت باشه . بلند شد و رفت یکمی خیالم راحت شد شرش را یکمی کم کردم . ولی وقتی ساعت کاری تموم میشد یا جلوی در یا توی واتساپ و خلاصه حسابی رفته بود رو مخم بازم بهش گفتم کامران چته از جونم چی میخواهی پسر چرا دست از سرم برنمیداری بگو چته؟گفت هیچی راستش دلم میخواست منو هم با خودتون ببرید بیرون منم دوست دارم با شما باشم خندیدم گفتم نکنه میخواهی بری امار ما را بدی مدیر شرکت ؟ گفت نه به خدا گفتم راستشو بگو کامران بگو چی میخواهی گفت همین دیگه گفتم دیگه منم تو جمعتون راه بدین منم گفتم ببین راستشو میخام بهت بگم دوستام ازت خوششون نمیاد کامران خندید و گفت تو چی تو هم ازم خوشت نمیاد؟دیدم بیچاره کلی داره التماس میکنه گفتم نمیدونم کامران ما زیاد نیست که با هم همکار شدیم حق بده خب نمیشناسیم همدیگرو کامران هم گفت خب آشنا میشیم دیگه اینکه مشکلی نداره گفتم خب حالا بزار ببینم چی میشه ولی تورو خدا دیگه دور و بر من توی شرکت نگرد جاسوس کم نداریم تو شرکت گفت باشه مجید خان ولی باور کن من خیلی از شما خوشم میاد بعد بازوی منو گرفت و گفت وای چه عظله ای داری ؟خندیدم و گفتم برای همین میخواهی با من دوست بشی ؟اونم خندید و گفت نه اگر دوست بشیم فکر کنم برای جفتمون خوب بشه . اینو گفت راستش بهش شک کردم که نکنه گی هست و روش نمیشه مستقیم بگه منم هیچی نگفتم . دیگه کامران که دید من بهش اوکی دادم هی توی واتساپ اولش جوکهای نیمه سکس و بعدشم کاملا سکسی میفرستاد بعد هم شروع کرد کلیپهای سکسی میفرستاد منم بهش میگفتم پسر اینا چیه میفرستی ؟اونم میگفت چیه مگه کسی جز منو تو که نمیبینه دوست دارم باهات به اشتراک بزارم تو هم حال کنی راستش نمیدونستم چکار کنم با کامران پسر بدی به نظر نمیرسید این مدت هم جاسوسی از ما نکرده بود یه جورائی داشتم بهش اعتماد میکرد یه روز گفت میشه باهم بریم استخر گفتم دوتائی ؟گفت اره دیگه گفتم خب باشه بریم . راستش میخواستم ببینم واقعا گی هست یا نه . با هم یه روز رفتیم استخر تو استخر که لخت بودم و مایو پام بود هی کامران ازم تعریف میکرد که چه اندامی داری و حرف نداری و از این حرفها اون معمولی بود قدش خوب بود فکر کنم 178- اینا میشد ولی خب نسبت به من اندامش خیلی معمولی بود توی استخر یکمی باهاش شوخی کردم و مثلا آب بازی کردم و میگرفتمش و میبردمش تو اب که بهمون ذکر میدادن شوخی نکنیم ولی دیدم زیاد عکس العملی نشون نمیده گفتم حتما دارم اشتباه فکر میکنم برای همین بی خیالش شدم . اومدیم بیرون و برگشتیم خونه و همون شب بعد از استخر بازم کلیپ سکسی فرستاد که یه مردی تقریبا هم هیکل من داره یه دختر جوانی را جلوی یه مردی هم هیکل خود کامران میکندش و دختر چه اه و ناله هائی زیر کیر کلفت مرده میزنه راش نوشتم این چیه کامران ؟کامران گفت خوشت میاد ببین اون یارو خیلی هیکلش مثل توه نه؟گفتم اره بعد کامران گفت دختره رو ببین چه حالی میکنه نه گفتم اره خب معلومه کیر کلفت مرده خیلی بیشتر از کیر اون یارو بهش حال میده کامران هم گفت اره ایولا زدی تو خال گفتم خب حالا منظورت چیه از این حرفها مگه کسی را سراغ داری کامران هم گفت اگه بگم اره قبول میکنی بیائی باهاش حال کنی ؟خندیدم گفتم زر نزن بابا تو گورت کجا بود که کفن داشته باشی ؟کامران گفت باور کن دارم هم گورشو دارم هم کفنشو خندیدم گفتم دروغ میگی تو زن داری تورو چه به این حرفها کامران گفت اگر بهت ثابت کنم سراغ دارم میائی ؟منم برای اینکه جلوش کم نیارم گفتم اره تو ثابت کن من مرد نیستم نیام ولی باید با مدرک ثابت کنی نری یه جنده پیدا کنی کامران خندید و گفت باشه بهت ثابت میکنم ولی قول دادی ها گفتم باشه قول . بعد کامران گفت فردا اومدی شرکت بریم بیرون جلوی خودت به زیدم زنگ میزنم تا بهت ثابت بشه گفتم باشه تا فردا. باورم نمیشد این پسر زیدی هم داشته باشه بعد به خودم گفتم حالا اگر داشت چی یعنی این دوست داره جلوش با دوست دخترش سکس کنم ؟!!! توی دلم بهش خندیدم و گفتم بابا این کسخله داره زرت و پرت میکنه گرفتم خوابیدم . صبح رفتم شرکت بعد ساعت ده یازده کامران صدام کرد گفت بریم بیرون ؟ گفتم بریم ، بازم باورم نمیشد گفتم داره سرکارم میزاره تخم سگ . با هم رفتیم بیرون شرکت و کامران گوشیشو دراورد و رفت توی گالریش گفت بیا ببین بعد چندتا عکس از یه زن که مشخص بود جوان هست و لخت مادر زاد ولی بدون اینکه صورتش پیدا باشه نشونم داد راستش از دیدن دختره لخت خیلی خوشم اومد سینه هاش خیلی خوردنی بودن کس و کون و رونهاش هم عالی بودن بهش میخورد هم سن و سال خود کامران باشه چهارتا عکس نشونم داد از پشت و از جلو از کس و سینه هاش و یکمی هم لب و دهنش مشخص بود نه بیشتر گفتم خب که چی ؟ این عکسها رو میتونی از هر سایتی گرفته باشی تازه از کجا معلوم که داری راستشو میگی و میخواهی منو سرکارم بزاری و ایستگاهم کنی کامران خندید و گفت باور کن زیدمه خودم ازش عکس گرفتم دختره بدجور تو کف کیرهای کلفته خندیدم گفتم اره تو راست میگی اخهتو کسخلی یا منو کسخل فرض کردی اخه گیریم داری راست میگی این زیدته کدوم ادم خری میاد زیدشو بده یکی دیگه بکنه که دومیش تو باشی ؟ کامران گفت بخدا دوست دخترمه عاشق مردای هیکلی و کیر کلفته دوست زیرشون بخوابه و کس بده میگه کیر تو کوچیکه من کیر کلفت و بزرگ میخام . منم خندیدم گفتم برو بابا خودتی خر خودتی ، برگشتم برم که چند قدمی از کامران دور شده بودم که بازم صدام کرد گفت اقا مجید اقا مجید بیا بیا رفتم گفتم چیه دیگه ؟گفت بیا خودت باهاش حرف بزن دیدم صفحه گوشیش روشنه و انگار تماس گرفته گفتم پسر دست بردار ولم کن بابا کسخلیا بعد صدای یه خانمی را از گوشیش شنیدم که میگفت اقا مجید اقا مجید تورو خدا بزار باهات حرف بزنم کامران گوشی را اورد جلوم واضحتر صداش شنیده میشد هی میگفت اقا مجید تورو خدا گوش کن ببین چی میگم من بیتا هستم دوست دختر کامران ، کامران راست میگه من خیلی دوست دارم با مردی مثل شما دوست بشم و سکس کنم . هنوز گوشی را از کامران نگرفته بودم ولی نمیتونستم باور کنم کامران گفت دیدی داره خودش بهت میگه دیگه اینکه دیگه دروغ نیست ، دروغه ؟ دیدم انگار چاره نیست گوشی رو از کامران گرفتم جلوی میکروفن گوشی را بستم تا صدا نره بعد به کامران گفتم اگر سر کاری باشه بخدا با همه دوستام کونت میزارم خود دانی ؟ کامران خندید و گفت نه به جون بیتا . گفتم اسمش بیتا هست ؟گفت اره گفتم چند سالشه گفت 23 بعد بازم تهدیدش کردم کامران گفت به جون هردومون دارم بهت راستشو میگم منم گفتم سنگ مفت گنجشک مفت بزار ببینم این دختر چی میگه گوشی را جوب دادم و سلامش کردم بیتا هم که صداش را واضحتر میشنیدم با صدای دخترونه و قشنگش سلام کرد و گفت مرسی که قبول کردی اقا مجید گفتم چیو قبول کردم من هنوز چیزی را قبول نکردم بیتا هم یکمی با لوس بازی گفت خب کامران که بهت گفت من چی دوست دارم پس قبول کردی بهش قول دادی گفتم حالا هنوز هیچی بهم ثابت نشده الان هم نمیدونم دارم با کی حرف میزنم شاید دارید مسخره ام میکنید از کجا بدونم راست میگید تا باورم بشه بعد بیتا گفت میخواهی همین الان بهت ویدئو زند نشون بدم تا باورت بشه؟یکمی فکر کردم گفتم اره بعد بهم گفت خب قطع کن برات تصویری وب میدم ولی باید بهم قول بدی تا زیر قولت نمیزنی تو به من قول دادی گفتم من به شما قولی ندادم به کامران قول دادم بیتا گفت من از کامران خواستم تا ازت قول بگیره پس به من قول دادی منم گفتم خب حالا اگر راست میگی تصویری از خودت زنده فیلم بگیر مطمئن بشم که خالی نمیبندی بیتا هم گفت باشه ولی تو هم همین امروز میری دستشوئی شرکتتون از کیرت برام فیلم میگیری میخام ببینم مورد علاقه ام هستی یا نه خندیدم گفتم باشه . بعد قطع کردم کامران گفت حالا مطمئن شدی بیا با خودش حرف زدی دیگه گفتم بزار تصویری ببینمش کامران گفت یکمی باید صبر کنی گفتم باشه صبر میکنم بعد برگشتم بهش گفتم واقعا تو کسخلی اخه این چه حرکتیه که میکنی مگه دوست دخترت نیست بدبخت خودت بکنش لذتشو ببره کامران خندید و گفت من میکنمش ولی این خیلی حشرش بالاست به کیر منم قانع نیست همش وقتی میکنمش میگه کیر کلفت

نوشته: تپلی


👍 2
👎 12
32801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

927263
2023-05-10 00:38:45 +0330 +0330

ادمین کفگیر داستاناس به ته دیگ خورده .تکراری آپ میکنه

2 ❤️

927269
2023-05-10 00:45:01 +0330 +0330

چرا انقدر داستانای تکراری آپلود میشه

0 ❤️

927285
2023-05-10 01:16:00 +0330 +0330

الان پسره ناز میکنه دختررو بکنه؟ کدوم پسری ناز میکنه 😄

0 ❤️

927294
2023-05-10 02:02:19 +0330 +0330

تکراری🤮

0 ❤️

927300
2023-05-10 02:17:07 +0330 +0330

ادامه اش رو ننوشتی چون یه خانم سکسی رو تو پخش زنده دیدی ولی وقتی رفتی سر قرار با کامران و نادر سگ سبیل به زور گرفتن و کونت گذاشتن😂😂😂😂
البته دروغ هم نگفتی اونجوری هم تریسام حساب میشه منتها یه گی هم باید اول داستان می‌نوشتی که یادت رفته فدا سرت!!!

0 ❤️

927322
2023-05-10 05:49:34 +0330 +0330

فقط دروغ

0 ❤️

927331
2023-05-10 07:32:09 +0330 +0330

این کصتان تکراریست کسکش

0 ❤️

927341
2023-05-10 09:08:41 +0330 +0330

داستان دزدی ندیده بودیم که اینم دیدیم 😂 . اخه اینقدر مخت نمیکشه که حداقل از خودت یه چیزی تف کنی میری تف بقیه را مزه مزه میکنی و دوباره آپلودش میکنی ؟ واقعا که خیلی بیچاره ای . یاد معتادای تزریقی بیچاره افتادم که با یه سرنگ ده نفر تزریق میکنند همشون هم به فاک میرن، حالا تو هم بشین تف بقیه را هرت بکش و مزه مزه کن و بده بیرون ، شاید شاید احتمالا یه ذره از DNA نویسنده ها وارد بدنت بشه بلکه یه ذره مخت را بکار بندازه .

0 ❤️

927355
2023-05-10 11:07:45 +0330 +0330

یعنی وجدانن حال کردم ،
البته نه از داستان از حافظه دوستان که فهمیدن داستان تکراریه و فقط اسمش و عوض کردن یعنی اگر این همه دقت و رو هر کاری میزاشتیم الان یه دکتر مهندسی تو اون کار بودیم

0 ❤️

927356
2023-05-10 11:10:09 +0330 +0330

البته این سایتها بیشتر داستانهایی و انتخاب میکنن که بالادستیهاشون بهشون میگن اون عمل و ترویج بدن

0 ❤️

927440
2023-05-11 01:53:34 +0330 +0330

تا سایژم ۲۱ خودم .مبارکت

0 ❤️

927609
2023-05-12 09:31:53 +0330 +0330

تکراری بود

0 ❤️

927639
2023-05-12 12:47:22 +0330 +0330

درون هر زنی یه کس زندگی میکنه که دوست داره به من بده.تو همون زن هستی معطل نکن.فقط یه پیام بده بقیش با من… 😍 🌹 😏

0 ❤️

927686
2023-05-13 00:57:12 +0330 +0330

بیناموس از قلبت هم سانت بزنی تا نوک کیرت بیستو یک نمیشه

0 ❤️