خواهره کسم فقط ماله منه (۲)

1402/02/27

...قسمت قبل

تا اینکه یه روز که من داشتم تو اطاقم عکسهای خواهرم رو میدیدم با یکی از شورتهاش براش جق میزدم خواهرم تو همون لحظه وارد اطاق شد.
من که کیره کلفت و درازی دارم ،داشتم با تمام قدرتم کیرم میمالیدم و فشارش میدادم ، سر کیرم شده بود مثل آهن گداخته سرخ و داغ و تمام رگهای کیرم زده بود بیرون و با یک دستم شورت خواهرم را بو میکردم و دقیقا تو لحظه ای که فرح وارد اطاق شد آب کیرم به بیرون پاشید ،خواهرم با دیدن این صحنه و اینکه من دارم شورتش رو لیس میزنم شوکه شده بود و منم باورم نمیشد که فرح در نزده آمده تو اطاقم و با دیدن کیرم چشماش چهار تا شد.
فرح که برای چند لحظه همینطور به کیرم ذل زده بود و باورش نمیشد که چی داره میبینه با دادن چند تا فحش و اینکه کثافت تو با شورت های من جق می‌زنی رفت بیرون و در را پشت سرش بست .
منم با اینکه شوکه شده بودم ولی بدم نیومد که فرح کیره منو دید و این صحنه هیچوقت از یادش نمیره ،خلاصه چند روزی از این ماجرا گذشت و خواهرم باهام حرف نمیزد تا اینکه من که تو کارهای واردات لوازم بهداشتی و آرایشی هستم از دبی براش یه چمدان کوچک لباسهای زیر و خواب و عطر و لوازم آرایش اوردم و بهش گفتم بیا بابا دنیا ارزش نداره و خلاصه دوباره سره حرف زدن و شوخی کردن را باهاش باز کردم و گاهی که یه فیلم باهم میدیدیم و تو فیلم یکی ناگهانی میرفت تو اطاق یکی دیگه من با خنده طوری که خودشم از خنده سرخ میشد ولی من دست بردار نبودم و مدام یادش مینداختم و گاهی که فیلم میدیدیم با دست موهاش رو نوازش میکردم و و یا شانه هاش رو نوازش میکردم تا اینکه یکبار که یک فیلم‌که صحنه های سکسی زیادی داشت میدیدیم و من مدام دستم را به موهاش و بازوش و شانه هاش میکشیدم که ناگهان فرح هم شروع کرد به نوازش کردن مچ پام من با این کارش براش راست کردم و برای اینکه به خودم جرات دادم که دستم را مردم تو بلوزش و آروم بالای پستوناش را لمس کردم و یواش یواش دستم را بردم پایین تر و یکی از پستوناش را فشار دادم تو همین لحظه صدای نفس کشیدنش تغییر کرد و و سرش را رو به عقب برد و چشماش رو بست من که تو یک لحظه شهوتم به اوج رسیده بود با دو دستم شروع کردم به مالیدن پستوناش منو دیوانه وار شهوتی کرده بود نرم و با نوک سفت ،من یکی از پستوناش را از بلوزش در اوردم و شروع کردم به مک زدنش و پستونش را گاز گاز میکردم ،
فرح بدنش عرق کرده بود ومن خوابوندمش روی زمین و و صدای تلوزین را یکم زیاد تر کردم ، باورم نمیشد فرح داشت از روی شلوارم کیرم را میمالید و چشماش یک حالت خماری پیدا کرده بود ،من خیلی سریع شلوارم و شورتم را از پام در اوردم و خواهرم را بغل کردم و بردمش تو تخت اطاقش و آروم بلوزش و دامنش را در اوردم و بدن لختش روی تخت بود و فقط یکی از شورتهایی که من براش خریده بودم پاش بود من هم لخت شدم و شروع کردم به خوردن بدنش از پایین تا بالا و از بالا تا پایین چندین بار تمام تنش را لیس زدم و ازشون خوردم برام باورکردنی نبود یک همچین کسی خیلی به ندرت میشه کرد ما همدیگر را میمالیدم و فرح مدام کیرم را دست میکشید و با تخمام بازی میکرد تا اینکه نشستم رویه سینش و کیرم را گذاشتم لای دوتا پستوناش و آروم جلو عقب میکردم خواهرم زیر چشمی به کیرم نگاه میکرد چشماش به کلفتی کیرم خشک شده بود میدونستم که دلش برای کیرم لک زده و بعد از چند لحظه رفتم بالا تر و کیرم را گذاشتم توی دهنش و شروع کرد به خوردن کیرم من که هنوز باورم نمیشد کیرم را از دهنش در اوردم و چرخیدم و شورتش را از پاش کشیدم پایین و با صورتم رفتم تو لای پاش و شروع کردم به خوردن کسش کسی که سالها منتظر کردنش بودم ما بصورت شست و نه انگلیسی شدیم‌و فرح کیره من را ساک میزد و من از کسش و لای پاش میخوردم و با چوچولش بازی میکردم . بعد از چندین دقیقه من دیگه طاقت تموم شده بود و دلم میخواست که بکنمش و کیرم را با تمام توانم بکنم تو کسش کاری که. سالها براش صبر کردم .
بلخره خواهرم چرخید و چهار دست و پا رو تخت قنبل کرد و من پاهاش را باز تر کردم و خیلی آروم کیرم را تو جا کسش بالا پایین میکردم و بلخره برای اولین بار با تمام توانم کیرم را تا دسته یکهو کردم تو کسش و فرح جلوی دهنش را گرفتن بود تا نالش خیلی بلند نشه و من مثل یک تلمبه با تمام انرژیم عقب جلو میکردم ،انگار کیرم میرفت تو یه دیگ ابجوش ،کسش آنقدر داغ بود و از همه طرف به کیرم فشار می آورد کسش خیلی تنگ بود و میدونستم که خیلی درد میکشه ولی با این حال به محکم کردنش ادامه دادم و موهای فرح را از عقب میکشیدم .
تقریبا دهدقیقه گذشت و من هنوز میکردم و بلخره خواهرم را برگردوندم و پاهاش را از هم باز کردم تقریبا تا بغل صورتش بردم بالا ،فرح چشماش پره اشک بود و من با خنده گفتم اشک خوشحالیه و خواهرم هم چهار پنج تا فحش آب دار به من داد ولی میدونستم که یک همچین کیری را با تمام وجودش امتحان میخواست بکنه و من دوباره شروع کردم به کردنش و سرم را اوردم پایین و از پستوناش میخوردم شهوتمون به اوج رسیده بود و خواهرم صدایی مثل زوزهداشت میکشید و مدام به من میگفت یواش تر و من را با این حرفش حشری تر میکرد و فرح را تو آن شب تا صبح سه بار دیگه کردم و تمام تنش بخصوص پستوناش قرمز شده بودند و فکر کنم خواهرم تو عمرش یک همچین شبی نداشته .
خلاصه من از این به بعد خواهرم فرح را مدام میکردم و هر دومون لذت میبردیم و من از دورانی که دیدش میزدم براش گفتم و حتی از مواقعی که تو حموم بود و من دیدش میزدم ، تا اینکه دوباره شوهر کرد ولی میدونم که وقتی یه همچین کیره کلفتی را تجربه کرده با این سادگی از یادش نمیره .
البته هرموقع که میاد خونمون من گاهی کسش را میمالم و یا پستوناش را ولی دیگه دوباره هنوز نکردمش .


👍 15
👎 25
99501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

928376
2023-05-17 00:29:25 +0330 +0330

آخه دیوس پفیوز جقی کونی تو که حریم حرمت سرت نمیشه برو بمیر با افتخار چی رو داری تعریف میکنی حیوون اول و آخرت رو گاییدم

3 ❤️

928377
2023-05-17 00:30:02 +0330 +0330

آیا این داستان واقعی بود یا زاییده ی ذهن نویسنده

1 ❤️

928397
2023-05-17 01:12:53 +0330 +0330

ما داره احمد ۹۱۳ بیاد بنویسه توهمات واقعی یک ملجوق مفلوک متعفن کص ندیده
الان اسم داستانو گذاشتی خواهر کصم مال منه؟ بدبخت با این طرز نوشتار خواهر کصت مال بچه های شهوانی شد که 😂

3 ❤️

928428
2023-05-17 04:17:24 +0330 +0330

نوشتی من راهنمایی بودم و عکس و فیلم از خواهرم می‌گرفتم . بعد خواهرم شوهر کرد . چهار سالم زنش بود و برگشت.
بچه سوم راهنمایی ۱۴ سالشه و چهار سال عروسی خواهرت میشه ۱۸ دو سالم سگ خورد میشه ۲۰ سالت. درست؟!
آخه تو توی ۲۰ سالگی رییس شرکت گوت‌ورنلر (کون بده‌ها) بودی که می‌رفتی دبی؟! برج خلیفه دبی تو کون دروغگو!! ارواح عمه‌ت! اینجوری کی خدمت رفتی و اومدی ؟ کی شرکت زدی؟ کی شرکتت اینقدر گرفت که بری دبی و برگردی. نمی‌خواد بری دبی ، بی‌زحمت یه کلاس نهضت سوادآموزی برو که بتونی خوب بنویسی. تا اونجایی که رفتی چمدون آوردی از دبی خوندم .
نمی‌خوام بگم درمورد خواهر ننویس چون دیگه مطمئنم این یه برنامه‌س برای اندلس سازی ایران و شما حروم‌زاده‌ها پولشو می‌گیرید.


928453
2023-05-17 11:13:47 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت

1 ❤️

928465
2023-05-17 13:53:16 +0330 +0330

تو رو جان همون فرح خیالیت دیگه ننویس
کسکش تو جقی بودی و بعد یهو عمو جانی شدی و خواهرتم الکسیس

0 ❤️

928641
2023-05-18 15:17:05 +0330 +0330

سکس منطق نداره اینو خیلی خوب تمام کسایی که سکس داشتن و دارن میدونن و دوست دارن هی بیشتر تجربه کنن شاید وقتی خیلی حشری هستی هر چیزی رو بخوای تجربه کنی ولی بعد خودتو نابود میکنی که چرا این کارو کردی فقط کونی ها و بی غیرت هست که روی خانوادش هیچ حسی ندارن اونم اکثر خیلی کمی پس کسایی که تازه به بلوغ رسیدن و ارزو دارن سکس رو تجربه کنن با اشتباه و عذاب وجدان شروع نکنید

0 ❤️

928681
2023-05-18 22:25:11 +0330 +0330

با سلام دیس لایک شماره 18 رو من تقدیمت کردم ایشالله مبارکت باشه

من فقط سوالم از این ۱۲ نفر برادرای گلم که لایک کردن لطفا یکیتون به من بگه از کجای این داستان خوشتون اومده که لایک کردین
لطفا بمن هم بگین شاید نظر ما هم عوض شد

اما مشکلات این داستان :

فوق العاده تخیلی ، عدم ارتباط منطقی ماجراهای داستان ، زمانبندی اشتباه و نامناسب ، و عدم تطبیق ویژگی های اخلاقی افراد با تعریفی که از انها شده

در یک جمله ایشان فانتزی سکسی خودشون رو بدون اینکه لااقل یکبار اونو مطالعه کنن و در حالتی کاملا شهوتی و هیجانزده تایپ کرده و ارسال کرده

چندتا سوال دارم‌:
جنابعالی مدیر یک شرکت واردات و صادرات هستی و مدام خارج میری بعد اونوقت اینقد ندید ، بدید هستی که مدام با فانتزی خواهرت خود ارضایی میکنی ؟
خواهرت اومد شما رو سر شرتش دید بعد انکار نه انگار با یک کیف خرش کردی ؟ ببخشید ولی مگه آبجیت جنده است که قیمتش یک کیف بود ؟

0 ❤️