خیانت بهناز

1401/12/29

وقتی ۲۱-۲۲ساله بودم یه دوست دختر داشتم اسمش بهناز بود، قد بلند و سکسی، انقدر خوشگل بود که وقتی تو خیابون راه میرفتیم به هرکی دقت میکردم در حال زل زدن به بهناز بود، یه خال خوشگل روی گلو داشت که من همیشه موقع سکس میبوسیدمش، بهناز خیلی شهوتی بود همیشه دوست داشت تیپای سکسی بزنه تو مهمونیا شورتک یا دامن کوتاه میپوشید و نگاه ها رو به خودش جلب میکرد، حس میکردم همه بمن حسودی میکردن بخاطر داشتن همچین دافی. ماجرا از اونجا شروع شد که ما به یه مهمونی دعوت شدیم تو لواسون، بهناز هم طبق معمول یه لباس کاملا سکسی و کوتاه پوشیده بود، وقتی رسیدیم همه نگاه ها رو بهناز بود، شلوار هرکی رو نگاه میکردی مشخص بود که سیخ کرده، خلاصه مراسم شروع شد کلی زدیم رقصیدیم و مشروب خوردیم من حس کردم بهناز داره با یه پسره به اسم سهیل لاس میزنه باهم میگن و میخندن، نزدیک که شدم شنیدم سهیل میگه اگه دوست داشته باشی من ماساژورم بریم تو اتاق یه ماساژت بدم، من به روی خودم نیاوردم و به مشروب خوردن ادامه دادم این رو هم بگم که ویلای سهیل اینا درست ویلا بغلیه ما بود. من مشغول خوش گذرونی بودم که فهمیدم بهناز نیست بهش زنگ زدم دیدم گوشیش خاموشه باز به روی خودم نیاوردم یکی دو ساعتی گذشت که دیدم با سهیل دوتایی خنده کنان از در اومدن تو، عصبانی شده بودم اما انقدر خورده بودم که نای حرف زدن نداشتم، بهناز اومد و بهم توضیح داد که با سهیل رفتن تو حیاط و ازش کلی عکس انداخته منم باور کردم و تاحدودی خیالم راحت شد، ساعت فکر میکنم حول و حوش ۱۱بود که من انقدر مست بودم نفهمیدم چیشد و وسط یکی از اتاقا بیهوش شدم و خوابم برد.وقتی به خودم اومدم خیلی تشنم شده بود ساعت نزدیک ۳ بود تعجب کردم که چرا من تنهام، بهناز کجاست؟ رفتم که آب بخورم شنیدم صدای آه و اوه و ناله داره از اتاق طبقه بالا میاد گفتم اوه اوه اینا کین چه سکسی میکنن، کنجکاو شدم رفتم بالا که یهو صدا رو شناختم فهمیدم بهنازه، راستش ترسیده بودم نمیدونستم باید چیکار کنم، دیدم لای در یکم بازه یواشی از لای در نگاه کردم دیدم بله سهیل با کیر بزرگی که ۲برابر مال من بود داره روی بهناز تلمبه میزنه تا بحال صدای بهناز رو اینجوری نشنیده بودم یه حس بین غیرت و شهوت بهم دست داده بود، میخواستم برم تو اما جرات نمیکردم میترسیدم درو باز کنم، همینجوری تلمبه میزد و پوزیشن رو عوض میکرد، نمیدونستم باید چیکار کنم تموم نمیشد، این دقیقا همون چیزی بود که بهناز میخواست و من نمیتونستم براش انجام بدم،آخر تصمیممو گرفتم و برگشتم برم که بخوابم، همین که برمیگشتم صدای ناله های بهناز تو گوشم بود وقتی دراز کشیدم صداشو میشنیدم، تا یک ساعت خوابم نمیبرد دپرس شده بودم نمیدونم کار درستی کرده بودم یا نه، فردا صبح که پاشدم بهناز با شلوارک کوتاه پیش سهیل نشسته بود و صبحانه میخورد و میخندید و من باز به روی خودم نیاوردم که چه اتفاقی افتاده انگار هیچی ندیده بودم و به رابطه با بهناز ادامه دادم

نوشته: محمد


👍 10
👎 20
75601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

919572
2023-03-20 02:28:26 +0330 +0330

من نمیدونم چرا تو داستانای بیغیرتی همیشه درا نیمه بازه


919593
2023-03-20 08:05:40 +0330 +0330

آفرین کلا به روی خودت نیار

1 ❤️

919613
2023-03-20 11:42:12 +0330 +0330

حیف فحش!

1 ❤️

919614
2023-03-20 11:44:55 +0330 +0330

کیر امیر کبیر تو دهنت با این داستان تخمی مردک مجلوق صفت

1 ❤️

919628
2023-03-20 16:48:34 +0330 +0330

سلام سیب زمینی

1 ❤️

919634
2023-03-20 19:11:49 +0330 +0330

کسمغز

1 ❤️

919658
2023-03-21 03:27:58 +0330 +0330

فردا روز همین بهنازو میگیری تو میشینی تو خونه اون میاره با سهیل ها سکس میکنه پولشو میاره خرج میکنی یعنی شا شیدم تو غیرت نداشتت

1 ❤️

919663
2023-03-21 04:31:00 +0330 +0330

تو که هیچی رو به روی خودت نیاوردی اومدی اینجا چی رو به روی ما بیاری؟
فقط اومدی جق نویسی کنی بری ادمین هم مثل عوامل صدا و سیما که فقط میخوان شبکه نخوابه و هر چی دستشون اومد پخش میکنند اینجا فقط آپ میکنه
هر چی بفرستی
اس ام اس باشه
جق نوشته باشه
کپی پیست باشه

0 ❤️

919672
2023-03-21 06:42:01 +0330 +0330

با همین فرمون برو جلو شما که تخمش رو نداری کاری بکنی و میترسی بعدشم کیر بکنی هم نداری پس حق رو به بهناز بده که بکنی در حد و اندازه خودش میخواد راستی نگفتی که همسرش هستی یا فقط در حد دوستی

0 ❤️

919680
2023-03-21 08:01:07 +0330 +0330

ممدی کسخل که میگن تویی؟

0 ❤️

919719
2023-03-21 21:44:32 +0330 +0330

تو یک دیوثی وقتی نمیتونی یک زن جوان. و حشری را مدیریت کنی گه خوردی باهاش دوست شدی نوش جان سهیل بکنه لذتشو ببره توهم برو دنبال بیغیرتی و دیوثی ات

0 ❤️

919723
2023-03-21 23:08:58 +0330 +0330

خدایا درسته که ما اهل شهوانی هستیم ولی باور کن مثل این مجلوقا احمق و کونی و مخنث نیستیم، سرنوشت ما رو شبیه اینا برنامه‌ریزی نکن

0 ❤️

919763
2023-03-22 03:07:21 +0330 +0330

تا جایی خوندم گفت بریم ماساژ بدم به. روت نیاوردی و غیب شد آمد به روت نیاوردی ! تو مادرت هم بگان به روت نمیاری

0 ❤️

919892
2023-03-23 06:54:27 +0330 +0330

کیری حالمو بهم زدی

0 ❤️

919907
2023-03-23 08:32:05 +0330 +0330

جالبه تو داستانای تخمی لای در باز میزان تا اون دیوس تماشا کنه

0 ❤️

920041
2023-03-24 16:02:41 +0330 +0330

این دیگه از بیغیرت گذشته رسما گی پپه هستی تو

0 ❤️

921879
2023-04-04 21:33:36 +0330 +0330

نمیدونم چرا همیشه داف میاد به یه بچه کونی پا میده

0 ❤️