داستانهای فاخته گری السا، یا چطور زن من لوندبانو شد (۲)

1402/08/23

...قسمت قبل

اون موقع حدود 14 سال پیش بود که این فکرهای شهوانی در خصوص سکس زنم با مردهای دیگری بهم رخ میداد. متحیر مونده بودم که چرا اینطوری شده ام؟ شروع کردم گشتن توی سایتهای روانشناسی که چیزی رو پیدا کنم ولی چیز قابل توجهی نبود. سایتهای فارسی و انگلیسی زیادی رو گشتم. توی یکی از سایتها یک کسی دیگه ای هم پرسیده بود که چنین مسئله ای داره و یک روانشناس گفته بود که اسم این فانتزی هایتوایف است. این کلمه کلیدی خیلی بهم کمک کرد. با کمک اون کلی سایتهای دیگر رو پیدا کردم و متوجه شدم این فانتزی فکری در بین خیلی مردهای متاهل هست و به خصوص در دهه دوم زندگی مشترک زیاد میشه. کمی خیالم راحت شد که تنها خل دنیا من نیستم! فهمیدم که اکثر این شوهرها این فانتزی خودشون رو از زنشون پنهان میکنند و یا چندین سال طول میکشه که بهش بگویند.

من فقط دو سه ماه بود که این فانتزی توی ذهنم جدی شده بود. البته قبلا هم گاهی بود ولی با شدت خیلی کمتری و گاهگاهی. من آدم رک و توی صحبت شجاعی هستم. گفتم این رو زودتر با السا هم در میان بگذارم. یک بار بعد از سکس که داشتیم تو چشم هم نگاه میکردیم، بهش گفتم: تو چرا یک دوست پسر سفیدپوست پیدا نمیکنی که باهاش سکس کنی؟ از نظر من هیچ اشکال نداره! همینطوری هاج و واج نگاهم کرد. هیچی نگفت. هیچ واکنشی نشون نداد.

فردایش اومد پیش من و گفت که دیروز حرف خیلی زشتی به من زدی و خیلی ناراحت شدم. گفتم عزیزم نمیخواستم ناراحتت کنم ولی خیلی جدی بودم. تو هم که از مردهای سفید پوست خوشت میاد. زن من میمونی چون خیلی دوستت دارم ولی یک دوست پسر هم خواهی داشت که گاهی باهاش سکس میکنی! این بار خیلی متعجب تر شدو هیچی نگفت و هاج و واج رفت!

چند روز بعد من دوباره رفتم سراغش و گفتم در خصوص اون مسئله دوست پسر خیلی جدی بودم. این بار خیلی ناراحت شد. گفت چه برنامه ای داری؟ چه توطئه ای داری؟ میخواهی منو دک کنی؟ با کی رو هم ریختی؟ با اون جنده خانوم جین؟! (جین همکارم بود که یک بار در لفافه بهم پیشنهاد سکس داده بود ولی من جواب نداده بودم ولی به السا اطلاع داده بودم)؟ من که زن خوب و نجیبی برایت بودم. دو تا بچه برایت آوردم. این همه سختی مهاجرت رو تحمل کرده ام. از خانواده ام جدا شده ام اومده ام توی غربت به خاطر تو. خیلی شوهر بی انصاف و نامردی هستی و… ننگ به تو…

شروع کردم به توضیح دادن که نه من تو رو دوست دارم و میخواهم باهات بمونم و هیچ کلکی نیست و من هم با هیچ دختر دیگه ای نه برنامه ای دارم و نه قصد برنامه ای دارم. فقط فکر میکنم زنی مثل تو حیفه که فقط با شوهرش سکس کنه و من خیلی لذت میکنم اگر تو بری با مردهای دیگه حال کنی. فقط آدم حسابی باشه، از بودن باهاش بهت خوش بگذره، قضیه بین ما محرمانه بمونه و مواظب حاملگی ناخواسته و امراض مقاربتی هم باشید.

این توضیح نه تنها کمکی نکرد، که مثل نفت رو آتش بیشتر عصبانیش کرد. مطمئن بود که کلکی در کاره. یا دستش انداخته ام. یا میخواهم که برایش پاپوش درست کنم و طلاقش بدهم. یا میخواهم از این بهانه برای آزادی خودم برای سکس کردن با زنهای دیگر استفاده کنم و … هرچی توضیح میدادم کار خراب تر میشد. میگفت تو خجالت نمیکشی؟ من به خاطر عشق با تو ازدواج کردم وگرنه خیلی بهتر از تو برایم بود (راست میگفت). من قبل از ازدواج با هیچ کسی رابطه نداشتم (این رو هم راست می گفت چون دو سه هفته طول کشید من بتونم از پس بکارتش بر بیام، مثل فولاد بود!)، من خیلی دختر نجیب و سربراهی بودم و سرم فقط به کار درسم بود (کاملاً راست میگفت) و … با تو ازدواج کردم چون بهم گفتی دوستم داری و قرار بود تو ایران بمونیم. حالا من را برداشتی با دو تا بچه کوچیک بر خلاف میلم آوردی توی یک کشور خارجی و بعد هم می خواهی این کار وحشتناک رو با من بکنی. تو اصلا مردی؟تو اصلا شرف داری و …

البته سعی میکردم توضیح بدهم که اگر اومدم خارج به خاطر آینده بچه هامون بود وگرنه خودت میدونی من هم دوست داشتم ایران بمونم. ضمناً تمام چیزهایی که میگی درسته و من واقعاً خوش‌شانس هستم که زنی مثل تو گیرم اومده. باور کن که هیچ کلکی نیست. من میخواهم با تو بمونم. هیچ برنامه و توطئه پنهانی هم ندارم. اصلا اشکال این کار چیه؟ اگر من در جریان باشم که دیگه اسمش خیانت نیست. اگر بچه ناخواسته متولد نشه که این کار مشکل اخلاقی نداره. یک توافق بین من و تو و اون مرد خوشبخته.

تلاشم برای توضیح فایده زیادی نداشت. چنان این حرف با ژنهای زنانه و اصول اخلاقی و چیزهایی که از بچگی باهاش بزرگ شده بود در تضاد بود که اصلا نمیتونست منو باور کنه. با وجودی که فکر میکنم قبول داشت که من مردی اخلاقی هستم و تا بحال کلکی بهش نزده ام. ولی نمیتونست قضیه را هضم کنه.

از شانس بد، حدود یک سال قبلش یک چیزی هم ازش پرسیده بود که الان خیلی کار رو خراب کرد. قبلاً ازش پرسیده بودم که فرض کن الان من یک فرصتی داشته باشم که درآمدم بیست برابر بشه ولی یک زن دوم هم همزمان با تو داشته باشم. تو شرایط حاضر رو میخواهی ادامه بدهی یا اون شرایط که درآمد خانواده ما ده برابر میشه. السا دختری اخلاقی ولی بسیار باهوش و منطقی است. بعد از کلی گیر دادن من حاضر شد جواب سوال رو بده که درآمد ده برابر با داشتن هوو رو ترجیح میده! البته من این سوال فرضی را واقعاً فقط به عنوان یک تمرین ذهنی و کنجکاوی پرسیده بودم.اصلاً هیچ برنامه ای نداشتم و اصلا فرصتی برای مرد دو زنه با درآمد بیست برابر شدن برایم وجود نداشت. اون موقع از اون سوال راحت گذر کردیم. ولی الان السا یادش افتاد که من یک سال پیش چی ازش پرسیده بود و حالا بیا درستش کن: پس اینطور! اون بار دیدم اونو پرسیدی. پس زیر سرت بلند شده. راست بگو، جریان چیه و …

خیلی وضعیت پیچیده تر شد. اصلاً مثل چیزی که فکر میکردم پیش نرفت. البته توی سایتها خونده بودم که اکثر مردها که این موضوع را با زنشان مطرح میکنند دچار دردسرهای مشابهی میشوند ولی فکر کنم شدت زلزله برای من خیلی بیشتر بود.

این داستان واقعی ادامه دارد…

اگر سوالی دارید لطفاً اول قسمت قبلی رو بخونید و بعد در قسمت کامنتها از من با انواع فحش، توهین، سوالات بی ربط و سوالات خوب پذیرایی کنید.

نوشته: شوهر السا


👍 10
👎 6
30201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

958001
2023-11-14 23:52:09 +0330 +0330

داستان خوبی به نظر میاد فقط خیلی کوتاهه و دیر به دیر میزاری

1 ❤️

958034
2023-11-15 01:28:15 +0330 +0330

جالبه. بنظر واقعی میاد. انگار بنوعی برای بسیاری از خانوما و آقایون اتفاق افتاده با کمی تفاوت

2 ❤️

958055
2023-11-15 03:23:59 +0330 +0330

عالیه ادامه بدین

1 ❤️

958074
2023-11-15 07:20:27 +0330 +0330

یه ذره خودمونی تر بنویس خیلی کتابی مینویسی خودنش راحت نیست انگار انشا کلاس پنجم داریم میخونیم

1 ❤️

958125
2023-11-15 16:36:02 +0330 +0330

تو خودت بیماری خودت درمان کن بعد نسخه بپیچ ، زن تو اگه خیلی گرم بود که تو مجبور نبودی جلق بزنی ، درست بچه داری سخت ولی نیم ساعت وقت میشه تو چند روز پیدا کرد ، پس گرم نیست جوری که میگی ،
و خیلی وقتها زنها دوست دارن نگاه و توجه مرد جماعت رو خودشون و قرار نیست چون نگاه رو کسی هست راه بیوفته خیابون بده به همه ، فانتزی وقتی فانتزی باشه خوب نه در عمل ، ببین خودت به چی تبدیل کردی زنت ،اون با دیگران خودش خالی کنه ، تو با تصور دادن زنت میتونی سیخ کنی و باز اون با تصور دوست پسراش به تو حال بده ، بعدم واسه راضی بودن تو و زندگی بگه خوبه ، درصورتیکه دیگه با تو حال نمیکنه و فقط تحمل می‌کنه تو رو قسمت سکس ولی با هم خونه بودن و ساپورت مالی و بچه و … مشکلی نداره ، این چاهی هست که خودت کندی .
در همه جا دنیا معمولا روابط نامتعارف و هرزگی و بی‌غیرتی مردود هست ، حالا هرکس نظری داره مثل معتاد و خودش و نظر دیگران نسبت اعتیاد .
بهتر اول خودت درمان کنی ، بعد تبلیغ کنی بی‌غیرت کصکش .
تو زندگیت وارد منجلابی کردی که بیرون آمدن محال ازش ، حالا فقط مونده واست که با نقاب تحصیلات و فهمیدن و کصشعرا خودت قانع کنی به درست بودن افکار هرزه ای که داری و زر مفت بزنی.

0 ❤️

958158
2023-11-15 23:32:58 +0330 +0330

> یه ذره خودمونی تر بنویس خیلی کتابی مینویسی خودنش راحت نیست انگار انشا کلاس پنجم داریم میخونیم

هر کسی یک سبک نوشتن داره، متاسفانه من بلد نیستم اونطوری که شما میگید بنویسم.

0 ❤️

958159
2023-11-15 23:33:49 +0330 +0330

> جالبه. بنظر واقعی میاد. انگار بنوعی برای بسیاری از خانوما و آقایون اتفاق افتاده با کمی تفاوت

هم به نظر و هم به واقعیت واقعی است. شکی نکنید.

0 ❤️

958160
2023-11-15 23:39:51 +0330 +0330

> تو خودت بیماری خودت درمان کن بعد نسخه بپیچ

آقای دکتر، لطفاً نشانی مطب که خدمت برسیم.

0 ❤️