داستان فروشگاه:‌ سرقت و شوخی

1403/01/07

سلام، من مینا هستم ۲۸ساله و مجرد، نسبتا دختر شیطون و اهل فان. هوای تابستون گرمی حالمو بیشتر کرده بود با دوستام اغلب عصرا تا دیر موقع بیرون می گشتیم و کلی حال میکردیم، خرید لوازم آرایشی و … بعدم می رفتیم یه کافی شاپیو، هم دور هم خوش میگذرونیم، از خاطرات می‌گفتیم هم پسرا رو دید میزدیم. یه شب نسیم دوستم که دست کمی از شیطونی من نداشت پیشنهاد داد که بریم پاساژ ارگ یه چرخی بزنیم. منم قبول کردم. تو مسیر کلی تعریف کردیمو خندیدیم، یکمم سربسر، راننده تاکسی گذاشتیم، یه پسر جون بود که تازه وارد اسنپ شده بود کلی سربسرش، گذاشتیم تا بالاخره رسیدیم به پاساژ. نسیم کرایه رو حساب کرد، کنار پاساژ دوباره آرایش کردیم رفتیم تو. اولش همه چی خوب بود داشتیم به لباسا و لوازم آرایشی نگاه میکردیم، نسیم گفت مینا بیا بریم تو این فروشگاه زیور آلاتیه، انگار فروشنده جذابی داره. منم قبول کردم و با هم رفتیم تو، بعد از سلام و اینا سفارش سرویس های قیمتی رو دادیم، داشتیم نگاه میکردیم که چند تا مشتری دیگه اومدن داخل فروشگاه کمی شلوغ شد. متوجه شدم نسیم داره اطرافشو، نگاه میکنه بهش گفتن چی میخوای، بهم چشمکی زد و از روی شیطنت دوتا از گوشواره ها رو گذاشت تو سوتینش، منم که تازه دوزاریم، افتاده بود چشمک زدمو دوتا حلقه برداشتم. بدون خداحافظی زدیم بیرون. کلی ذوق کرده بودیمو رفتیم تو کافی شاپ پاساژ نوشیدنی بخوریم آخه استرسم داشتیم. به نسیم گفتم مطمئنی دوربین نداشت یا نفهمید. نسیم گفت نه بابا از کجا بدونه ما هم که تابلو نیستیم. رفتیم تو دستشویی پاساژ وسایلی که برداشتیم رو جاسازی کردیم توی سوتینامون. به نسیم گفتم به نظرت برچسب هاشونو، پاره نکنیم بپوشیمشون. نسیم گفت نه شاید بشه به کسی کادو بدیم یا بفروشیمشون، اینجوری نو بمونن بهتره.
دیگه نزدیک غروب بود گفتم بریم دیگه …
نسیمم با سر تایید کرد و رفتیم سمت خروجی پاساژ.
یه مامور قوی هیکل قد بلند با لباس فرم آبی دم در نشسته بود داشت با گوشیش ور میرفت.
همینکه نزدیک گیت شدیم یه دفعه صدای آژیر بلند شد. وای من کلا دست و پام لرزیدن، نسیمم از من بدتر صورتش شده بود مثل گچ لباش خشک. با صدای کلفت مامور دم در به خودمون اومدیم، خانما لطفا تشریف بیارید دفتر مدیریت…
وای پیش خودم گفتم فرار کنیم ولی نگاهم به یه مامور دیگه افتاد از ترس خیس شدم انگار کنترل جیشمو، نداشتم دیگه همینطور می‌ریخت لای پاهام.
با ترس و نگرانی رفتیم سوار آسانسور شدیم و یکی از مامورا با مون اومد. نگاه پر از شهوتش رو روی سینه هام حس میکردم انگار طعمه خوبی گیرش اومده بود. خودمو دلداری میدادم که نه اجازه ندارن بمون دست بزنن حتما مامور زن دارن و از این حرفا، نسیمم چشماش تو چشمای من قفل شده بود فهمیدم خیلی ترسیده. این دو طبقه مثل یک راه طولانی نفسمونو گرفته بود خسته و لرزون رفتیم تو اتاق مدیر. منم دیگه جیشم بند اومده بود چون مانتو بلند داشتم خیالم راحت بود دیده نمیشه. صدای کلفت مامور دوباره در اومد. بشینین رو صندلی تا مدیر بیاد.
چند دقیقه با نسیم حال همو چک کردیم. یه دفعه به ذهنم رسید وسایل رو در بیاریم بندازیم تو سطل.
فکرمو با نسیم در میون گذاشتم اونم سریع سوتینشو کشید پایین نگاهم به سینه های سفید و نوک قرمزش افتاد که از ترس نوکشون چروک شده بود رفته بود تو کل سینش. منم سوتینمو از بالا دادم پایین. وسایل در آوردیم انداختیم توی سطل زیر میز. در حالی که داشتیم سینه هامونو میکردیم تو سوتین در باز شد و مدیر و مامور، با هم اومدن تو. ما خشکمون زد یه دستمون سینمون،، بود و یه دست دیگه مانتو. چیزی نگذشت که مدیر از نقشمون با خبر شد و به مامور گفت فیلم دوربین اتاق رو روی مانیتور بزرگ نمایش بده. اونم سریع دست بکار شد. وای همه چی رو نشون دادن حتی سینه های من و نسیمو. حالا دیگه هیچ راهی نبود جز گریه و التماس.
مدیر در اتاق رو قفل کرد و به مامور گفت سریع بگردشون، من و نسیم همزمان گفتیم مامور زن مگه نمیاد که مدیر گفت همین الان زنگ میزنم ۱۱۰حداقل ۶ماه زندانی بعلاوه پول خسارت به پاساژ و کلی جرم دیگه که نکرده بودیم منم هاج و واج دهنم باز مونده بود. دیگه راهی نبود مامور اومده بود سمتم و با دستش فهموندم که پاهامو دستامو باز کنم. اولین باری بود که دست یه مرد بهم می‌خورد شالمو، در آورد و گفت مانتوتم در بیار. من اصلا یادم نبود تو ساپورتم جیش کرده بودم وقتی درش آوردم جلوی ساپورتم، خیس بود مدیر نگاهی به رونای خیسم انداخت لبخندی از روی شیطنت و شهوت رو لبهاش اومد، نگاه نسیمم کرد و گفت تو هم شال، و مانتوتو، در بیار. نسیمم دید راهی نداره مانتو و شالشو، در آورد گذاشت روی میز…
الان فقط سوتین داشتیمو، شورت یه حس عجیبی اومد سراغم هم میترسیدم هم وقتی نگاهم به کیر شق شده اونا از زیر شلوارشون، می افتد خوشم میومد. نسیمم نگاهش، انگار رو کیر مدیر قفل شده بود دستای داغ مامور برای اولین بار شونه هامو لمس کرد تنم یخ کرد با صدای بلند مامور که گفت پاهاتو باز کن به خودم اومدم شروع کرد به مالوندن انگشتاش به شیار کوسم تنم داغ شد بی اختیار لرزیدم اونم تمام تنم رو می‌مالوند، از زیر سوتین سینه هامو گرفت و چنگ زد. تواین حال چشم به چشمای پر از شهوت مدیر افتاد مرد میانسال با چشمای آبی و بدنی نسبتا ورزیده، کیرش از رو شلوار دیده می‌شد چقدر شق شده، رفت سمت نسیم دستشو گذاشت رو کوس نسیم و یکم مالوند نسیم خشکش زده بود اونم دیگه معطل نکرد و تفتیش، رو بهانه کرد سوتین و شورت نسیم رو در آورد بهش گفت رو میز خم شه و پاهاشو باز کنه. نسیم این کار رو با ترس و اکراه انجام داد میدونست هیچ راهی نداره… مدیر از توی کشوی میزش یه ژل درآورد مالید به دستاش، یکمشم، مالید به شیار کوس و سوراخ کون نسیم. نسیم یه دفعه بی اختیار جیغ زد. خواست فرار کنه که مامور محکم از پشت گرفتش. مدیر گفت روی صندلی ببندش طوری که حالت قنبل داشته باشه. مامور نسیمو گذاشت رو صندلی چرخ دار و حالت داگی بستش، الان دیگه سوراخای نسیم جلومون باز باز بود و مدیر بی معطلی انگشت ژل زد شو کرد تو سوراخ های نسیم و حرکت میداد. نسیم بازم شروع کرد به جیغ زدن … اینبار مدیر اومد شورت خیس و پر از جیشمو از پام در آورد یکم گردش کرد بزور گذاشتش دهن نسیم صدای نسیم خفه شد. مدیر با لحنی پر از شهوت بش گفت مزه شورت جیشی دوستت چطوره لذت ببر. بعد صندلی رو چرخوند طوری که کون نسیم درست روبروی کیرش بود. آروم شلوارشو در آورد شورت پاش نبود کیرش که انگار داشت منفجر میشد افتاد بیرون. کیر کلفت و بلند سفید با سری قرمز. تخماش بزرگ و کمی آویزون بود. بی معطلی گذاشت رو سوراخ کون دوستم و فرو برد داخل. نسیم با صدای خفه شده جیغ زد و اشک میریخت، مدیر با خنده تلمبشو، شروع کرد و می‌گفت بازم دزدی کن هم بهت حال میده هم من حال میکنم…
کیرشو تا آخر کرد تو کون نسیم بعد به مامور گفت برو آب و صابون یه ژیلت بیار اونم رفت و زود از کمد روبرو وسایل رو آورد با یه کاسه آب. مدیر بهم نگاه کرد و گفت بیا اینجا خوشگله میخوام کیرم تو کون دوستت باشه تو هم تخمامو شیو کنی زود باش تمیز تمیز بعد با روغن نارگیل چربشون کن و بخورشون اینم کار تو. منم که دیگه انگار اختیاری نداشتم رفتم پشتشون تخماشو با صابون کفی کردم و خیلی با دقت تخمای مدیر رو شیو کردم یه کار خاص بود تا حالا نه به فکرم رسیده بود نه تو هیچ فیلمی دیده بودم. بعد روغن رو از مامور گرفتمو آروم تخم هاشو چرب کردم چند دقیقه مالوندم، بعدش مدیر گفت همشو جا بده تو دهنت، منم با زحمت تخمای بزرگ و چربشو کردم تو دهنم که دیدم آروم شروع کرد به تلمبه زدن تو کون نسیم سر منم با تلمبه هاش هماهنگ شد جوری که صورتم می خورد به لای باسن مدیر. از پشت مامور داشت روی سوراخ کونم کار می‌کرد و چربش می‌کرد دیگه داشت بهم حال میداد…
دیگه حالت خفگی داشت بم دست می‌داد تخمای مدیر همه فضای دهنمو پر کرده بود با دست بهش فهموندم دیگه نمیتونم اونم کیرشو از تو سوراخ نسیم در آورد و گفت تخمامو از دهنت در بیار کیرمو ساک بزن. منم زود تخماشو در آوردم با دستم کیرشو لمس کردم چقدر رگاش برجسته شده بود حالی که مامور از انگشت کردن تو سوراخ کونم بم میداد شهوتمو زیاد کرده بود سر کیر مدیر رو گذاشتم دهنم اونم همه کیرشو جا داد تو یه دفه، مامور شلوارشو کشید پایین و شورتشو در آورد نگاهم به کیرش افتاد سیاه و کلفت از مدیر بلندتر بود دیدم رفت سراغ کون نسیم بدون اینکه تف بزنه یا چربش کنه بزور هلش داد تو کون دوستم نسیم باز اشکش در اومده بود. منم مشغول ساک زدن شدم…
مدیر انگار دیگه طاقت نداشت کیرشو از دهنم در آورد بلندم کرد منم مثل نسیم مدل داگی بست رو صندلی گردون. حالا دیگه همه سوراخام در دسترس بودن باز باز، آروم صندلی رو چرخوند و با خنده از روی شیطنت گفت ببینم کدوم سوراخت میرسه روبروی کیرم خودتو شانست، صندلی دور خورد دو دور زد که کونم اومد روبروی کیرش وای چه حس عجیبی داشتم انگار بازیچه بودم و دلمم سکس میخواست. مدیر کیر شق شدشو گذاشت روی سوراخ کونم هلش داد تو… اولش درد داشتم کم کم دردش برام لذت شد نمیدونستم نسیمم داره حال میکنه یا نه هنوز شورتم تو دهنش بود و آخ و آوخ از ته گلوش به گوشم می‌رسید. ماموره کیرشو از کون دوستم در آورد اومد سمت صورتم بهم حالی کرد ساک بزنم منم کیر سیاه و کلفتش رو تو دهنم جا دادم دست و پام بسته بودن نمیتونستم اندازش کنترل کنم اونم تا تونست هلش داد تو الان یه کیر تو سوراخ کونم بود و یکیم تو دهنم انگار بازیگر فیلمهای، پورن بودم. از گوشه چشمم نگاهم به آینه روی دیوار افتاد خودمو دیدم که چقدر سکسیم و دوتا مرد دارن روم کار میکنن، هم خجالت آور بود هم شهوت آور…
انگار دیگه مدیر به اوج رسیده بود کیرشو از سوراخ کونم درآورد رفت سمت نسیم شورتمو از دهنش کشید بیرون تا نسیم خواست حرف بزنه کیرشو هل داد دهنش بعد دوتا تلمبه آبشو تو دهن نسیم خالی کرد بعد دوباره شورتمو، بزور کرد دهن نسیم و بنداشو باز کرد منم که کیر مامور تو دهنم بود مرتب عق میزدم منتظر آبش بودم که با دستش بینیمو گرفت و آبشو خالی کرد تو دهنم و چون دیگه راهی نداشتم آبشو قورت دادم اولین بارم بود حس تهوع داشتم ولی با چند تا سیلی به صورتم حس تهوع پرید. اومد سمتم دست و پامو باز کرد بعد لباسامونو، انداختن جلومون و گفتم دیگه دزدی نکنینا، ولی اگه دوست داشتین بیاین، من بدون اینکه نشون بدم خوشم اومده گفتم ازتون شکایت میکنیم، مدیر خندید و گفت فیلمتونو برداشتیم اگه دوست دارین همه ببینن چه کونای خوشگلی دارین برین بگین جیگرا. آخرشم من شورتمو از دهن نسیم بیرون آوردم اشکاشو پاک کردم، به زحمت لباسامونو، پوشیدیم سوراخ کونمون خیلی میسوخت، بد راه میرفتیم مدیر نامردی نکرد دوتا در کونی محکم بمون زد گفت حال داد …
رفتیم تو دستشویی پاساژ و خودمونو شستیم و آرایش کردیم من به نسیم چشمک زدمو گفتم چقدر حال دادا، فقط قسمت بد ماجرا خوردن آبشون بود، نسیم خنده تلخی زد و گفت آره منم با شورت جیشیت، داشتم خفه میشدم چقدر جیشت بد مزه بود. با هم خندیدیم … دلمون دیگه حال میخواست به نسیم گفتم چقدر کونت خوش فرم سینه هاتم نازه این همه سال با هم دوستیم چرا بهم نشون ندادیم، شب بیا خونمون تنهام تا صبح در مورد امروز حرف داریم…

نوشته: پیروز


👍 16
👎 14
17601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

976856
2024-03-27 00:09:25 +0330 +0330

چرت و پرت یا شر و ور ؟ کدامیک ؟

0 ❤️

976870
2024-03-27 00:49:11 +0330 +0330

به معنای واقعی کلمه افتضاح بود:)

2 ❤️

976875
2024-03-27 00:57:18 +0330 +0330

کیر همه خرهای مملکت توی داستان نویسی تخمیتون

1 ❤️

976886
2024-03-27 01:16:33 +0330 +0330

سلام،من تازه عضو شدم ی سوال اینجا چطور کص پیدا کنم؟اصلا هست؟

0 ❤️

976905
2024-03-27 02:00:01 +0330 +0330

استعدادت رو توی داستان نویسی دفعه دیگه امتحان نکن . بهتره روی فلافل فروشی تمرکز کنی 🫠

1 ❤️

976909
2024-03-27 02:17:20 +0330 +0330

مزخرف

1 ❤️

976919
2024-03-27 03:26:55 +0330 +0330

خلاقیت صفر

در ضمن دسته بندی Shoplifters, رو تو سایت پورن هاب زیاد نگاه میکنی

2 ❤️

976934
2024-03-27 05:29:25 +0330 +0330

مشخصه ایدشو از کتگوری شاپ لیفتر برداشتی
ژنده ی منیوچ

0 ❤️

976936
2024-03-27 06:10:45 +0330 +0330

ذهن یه آدم مالیخولیلیی

0 ❤️

976974
2024-03-27 16:40:35 +0330 +0330

آخه جنده پتی مگه از بانک مرکزی دزدی کرده بودید،

0 ❤️

976983
2024-03-27 18:53:05 +0330 +0330

ببخشینا ولی
کیر*م دهن اون ۱۲ نفری که لایک کردن

1 ❤️

977140
2024-03-28 12:11:24 +0330 +0330

گوشواره ه رو ور میداشتین به عنوان دستمزدتون

0 ❤️

977165
2024-03-28 17:19:43 +0330 +0330

اون ژیلت و صابون و روغن نارگیل چجوری به ذهنت رسید؟ پشمامممم

0 ❤️

977186
2024-03-28 22:08:45 +0330 +0330

این کص شرای اکانتهای بچه مدرسه های اینجا رو کلا بیخیال شد، اینا کلا بزرگشون ۱۶ سالشه
من نویسنده سایتم داستانهام هم خیلی طرفدار داره ، به این نوع داستان نویسی می گن اقتباسی ، حالا چون داستان سکسیه ، از روی فیلمهای شاپ لیفتینگ برداشته شده
خوب نوشته بودی ، بدک نبود ، یکم چاشنیی توصیفیشو بیشتر می کردی بهتر بود
من لایک زدم
واقعا جای داستانهای اقتباسی خیل خالیه ، تصور کن صحنه ایی از یه فیلم یا سریال رو عوض کنی و سکسی بنویسی
خودم خیلی دلم می خواست چند تا سکانس سریال شهرزاد رو دوباره نویسی و سکسی بنویسم

0 ❤️

977259
2024-03-29 05:03:17 +0330 +0330

چه فانتزی چرتی
این ایران شما دقیقا کجای نقشه ی دنیاس؟

0 ❤️

977312
2024-03-29 14:57:39 +0330 +0330

اسکول پلشت

0 ❤️