سلام خدمت عزیزای دلم خواستم یه داستان واستون بنویسم که عین واقعیته سکسیه ولی تهش پند داره من محمدم ۲۶ سالمه و اصفهانم قدم ۱۸۰ عه و دختر این ماجرا خاطره ۱۹ ساله ۱۶۵ قدش بود با سینه های ۷۵ و سفید و خوشگل
داستان از اون جایی شروع میشه که من یه دانشگاه نزدیک اصفهان درس میخوندم آخرین روز از آخرین ترم دوران تحصیلیم بود و من یه رشته خیلی خوب میخوندم یکی از دخترای دانشگاه به اسم خاطره یه استوری گذاشته بود که خستس و من دعوتش کردم بریم بیرون که خستگیش در بره چت اولمون بود و قرار بود فقط همو ببینیم بعد از این که رفتیم کافه بهش پیشنهاد دادم که اگه خستس بریم یه ویلا یه شبو سر کنیم و اونم چون میشناختم قبول کرد همون لحظه زنگ زدم و یه ویلا اوکی کردم و رفتیم وقتی رسیدیم داخل خیلییی خجالتی یه گوشه نشست و منم کنارش بهش گفتم کاری میکنم که خستگیت در بره و بغلش کردم همین که اومد بغلم اروووم شروع کردم لباشو خوردن اونم همراهی میکرد همین جور که لباشو میخوردم گردنشو لیس زدم که شل شد و من اروم اروم لباساشو دراوردم و افتادم روش لبشو میخوردم و به هم میمالیدیم شل شل شده بود شلوارشو در اوردم و پاهاشو میخوردممم پاهاش خیلیییی سفید و خوشمزه بودن اومدم شرتشو بکنم که مقاومت کرد منم قبول کردم و از کنار شرت کص خوشگلشو لیس میزدم رو آسمونا بود داشت دیوونه میشد بردمش تو تخت و اومد روم لب میگرفتیم و رو هم افتاده بودیم کیرمو دراوردم یه کیر ۱۷ سانتی و کلفت اروووم سرشو خورد و کرد تو دهنش ولی نمیتونس کلشو بخوره بهش گفتم میخوام از پشت سکس کنم و گفت نمیخواد و اولین بارشه منم به خواستش احترام گذاشتم و نکردم چند ساعت با هم ور رفتیم و همو ارضا کردیم ولی خاطره خوبی بود مخصوصا که بعدش ناراحت نبود دوستان این داستانو نوشتم که بگم تو اوج شهوتتون هم خودتونو کنترل کنین به دل شکستنش نمیارزه بقول یه دوستی میگفت جنده بکن ولی جنده نساز میدونم شاید بد نوشتم ولی اولین داستانم بود☺️موفق باشین

نوشته: Mahdiesf22