روز خیلی خوبی بود. تا نیاز بیدار نشده بهتره که یه دوش بگیرم و بعد اگه فرصت شد به خوندن دفترچه خاطراتم ادامه بدم.
یه دوش گرفتم و لباس پوشیدم. حالا می خوام خاطره ی یکی از بهترین روزهای عمرم رو بخونم روزی که تاریخش رو هنوزم هم به خوبی به یاد دارم. 2 اسفند 85 یعنی دقیقا" 4 سال پیش.
نیاز داره گریه می کنه حتما" گشنه بوده و بیدار شده. نیاز دختر 6 ماهه ی ناز من تنها نیاز زندگیم و همه ی دارایی من. نیاز رو بغل کردم و تاپم رو بالا زدم تا نیاز ناز من از شیر مادرش بخوره. آره نیازم بخور تا زودتر بزرگ شی تا بشی همدم مادرت تا به حرفاش گوش کنی تا خوندن یاد بگیری و تمام دفترچه خاطراتش رو بخونی تا بدونی مادرت چه روزهای خوب و بدی رو پشت سر گذاشته و الان که با دستای کوچکت به سینه اش چنگ میزنی و با لب های کوچک و قشنگت اون رو میک می زنی مامان رو مطمئن می کنی که با تمام اشتیاق می خوای زودتر بزرگ شی.
نیاز در حالی که سینه ام رو می خورد سیر شد و خوابش برد آروم دست های کوچکش رو از روی سینم برداشتم و سینم رو از بین لبای نازش بیرون آوردم و همونطور در آغوشم مدتی بهش نگاه کردم و بعد آروم تر از قبل از آغوشم جداش کردم تا روی تختش به آرومی بخواب عمیق تری بره.
2 اسفند 85
اشکان من رو به خونه اش دعوت کرد. با اینکه امروز دانشگاه کلاس داشتم اما نرفتم و به سمت خونه ی اشکان رفتم. از پدر و مادرم خجالت می کشم که فکر می کنند امروز دانشگاه بودم تا درس یاد بگیرم اما…
به پشت در خونه ی اشکان رسیدم. 3 تا زنگ روی آیفون بود. زنگ اول رو باید می زدم.
صدای مردونه و دلنشین اشکان از پشت آفون به گوشم خورد و اونقدر مستم کرد که متوجه نشدم که چی گفت و فقط گفتم:“اشکان لیدا هستم”
در باز شد و من بعد از گذشتن از حیاط کوچکی که داخلش چند ماشین هم پارک بود و گذشتن از یک ردیف پله ی کوتاه جلوی در طبقه ی اشکان بودم. در باز شد و صورت زیبا و مردونه ی اشکان از پشت در نمایان شد کاملا" مثل این بود که توی آسمون سیاه یه ستاره ببینی که داره می درخشه و بین اون همه سیاهی توجه تو رو به خودش جلب می کنه. بوی مست کننده و تندی از توی خونه به مشامم رسید بالاخره اشکان این سکوت رو شکست و من رو از این حالت خلصه که چند ثانیه ای بیشتر طول نکشید بیرون آورد.
-“سلام لیدا. بیا داخل کسی نیست راحت باش”
-سلام" و لبخندی زدم.
اشکان من رو راهنمایی کرد تا روی کاناپه ی بزرگی که جلوی تلویزیون بود بشینم. و خوش به سمت آشپزخونه رفت و همونطور که می رفت گفت:“لیدا جان عزیزم خیلی خوش اومدی”
وقتی برمی گشت و با لیوان هایی که دستش بود به سمت من میومد از پایین تا بالا نگاهش کردم. یه روفرشی لا انگشتی پاش کرده بود. یه شلوارک جین و یه تی-شرت یقه دار که رنگ سفید داشت.
-“لیدا می خوای همین طور با روسری و مانتو اینجا بشینی؟”
لبخندی زدم و مثل بچه های حرف گوش کن روسری و مانتوم رو از تنم در آوردم. چون زمستون بود و هوا سرد یه پیرهن یقه اسکی تنم بود و یه شلوار جین. شربت رو برداشتم و خوردم و کمی با اشکان گپ زدیم. اشکان گفت:“لیدا با یه آهنگ چطوری؟”
-“من عاشق آهنگم خوشحال می شم یه آهنگ گوش بدیم”
اشکان رفت سمت یه گرامافون که حالت تزیینی داشت و برای قشنگی به شکا گرامافون بود و در اصل علاوه بر صفحه در قسمت پایینش جای سی دی هم داشت. صدای آهنگ آشنایی به گوشم رسید.
Careless Whisper از George Michael
همونطور که صدای آهنگ پخش می شد اشکان به سمت من می اومد و برای من نگاهم با رشته ای نامریی به نگاهش گره خورده بود.
و صدای خواننده اومد که اینطور می خوند
I feel so unsure as I take your hand and lead you to the dance floor.
As the music dies something in your eyes
Calls to mind a silver screen and all its sad goodbye
و این جملات آهنگ همراه با این بود که اشکان دست من رو گرفت و من رو توی آغوشش گرفته بود و با من می رقصید. باز هم صدای آهنگ به گوشم می رسید من و اشکان می چرخیدیم و من سرم روی سینه ی اشکان بود و هر دو دستم توی دستای اشکان قفل شده بود. اشکان همراه با آهنگ تو گوشم زمزمه می کرد و نفساش به گردن و گوشم می خورد حرارت بدنم رو بالا می برد.
Time can never mend the careless whispers of a good friend
To the heart and mind ignorance is kind.
صورتم رو از روی سینه ی اشکان بلند کردم توی چشماش زل زدم با تمام وجودم اشکان رو می خواستم تک تک سلول های بدنم فریاد می زد اشکان.
چشمام رو بستم و لبام رو روی لبای اشکان گذاشتم احساس می کردم که دیگه روی زمین نیستم نه چیزی میشنیدم نه چیزی می دیدم فقط و فقط یه چیز رو احساس می کردم عشق در آغوش کسی که عاشقانه دوستش دارم و حالا با تمام وجودم وجودش رو می خوام. دستام رو دور گردن اشکان انداختم و اشکان همونطور که لب هامون به هم قفل شده بود من رو روی کاناپه گذاشت و خوش هم روی من خوابید و توی این مدت حتی برای یک لحظه هم لب های ما از هم جدا نشد. آهنگ عوض شد.
The Power of Love از Celine Dion
و خواننده می خوند و ما هم مثل حرفایی که توی آهنگ پخش می شد به هم می مثل می پیچیدیم و دیوانه وار در آغوش هم لب های هم رو می بوسیدیم.
The whispers in the morning
Of lovers sleeping tight
Are rolling like thunder now
As I look in your eyes
I hold on to your body
And feel each move you make
Your voice is warm and tender
A love that I could not forsake
اشکان لب هاش رو از لب های من جدا کرد و گردن من رو می بوسید و من هم هر دو تا دستم رو روی سر اشکان گذاشته بودم و به خودم می پیچیدم نه از روی شهوت از عشق لذت می بردم ولی نه از شهوت از عشق لذت می بردم.
'Cause I am your lady
And you are my man
Whenever you reach for me
I'll do all that I can
Lost is how I’m feeling lying in your arms
When the world outside’s too
Much to take
That all ends when I’m with you
Even though there may be times
It seems I’m far away
Never wonder where I am
'Cause I am always by your side
همونطور که صدای آهنگ پخش می شد اشکان باز هم لب هاش رو روی لب من گذاشت برای چند لحظه چشمام رو باز کردم تا چشم های اشکان رو نگاه کنم و از عمق چشم هاش مطمئن بشم که عاشقمه. و باز هم چشمام رو بستم و در کنار طعم لب های عشقم به آهنگ گوش دادم.
We’re heading for something
Somewhere I’ve never been
Sometimes I am frightened
But I’m ready to learn
Of the power of love
The sound of your heart beating
Made it clear
Suddenly the feeling that I can’t go on
Is light years away
چشمام رو باز کردم اشکان همونطور که لب هاش روی لب من بود دکمه های تی-شرت مردونش رو باز می کرد و سینه ی مردونه اش که چند تار مو هم روش بود خودش رو به من نشون می داد. پیرهنش رو پرت کرد روی میزی که وسط اتاق بود. آهنگ عوض شد
New day has come از Celine Dion
Hush, love
I see a light in the sky
Oh, it’s almost blinding me
I can’t believe
I've been touched by an angel with love
Let the rain come down and wash away my tears
Let it fill my soul and drown my fears
Let it shatter the walls for a new, new sun
A new day has…come
Where it was dark now there’s light
Where there was pain now there’s joy
Where there was weakness, I found my strength
All in the eyes of a boy
تا پیمان نیومده بهتره دفترم رو قایم کنم و شام رو آماده کنم. نیاز هم که هنوز خوابیده.
نوشته: لیدا
طرز نوشتنت جالبه به نظر من ادامه بده ببينم جي ميشه آخرش
معلومه دیگه چی میشه اخرش یا یه روز میری دانشگاه میبینی اون اشغال با یکی دیگس اما قبلش با پیمان اشنا شده بودی و پیمان میشه راه نجاتت یا یه روز پیمانو میبینی و نمیتونی جلوی خودتو بگیزی وعاشقش میشی و به ایمان خیانت می کنی البته شاید اینجوزی نباشه از داستانای با پایان بد بدم میاد اما شما زیبا مینیویسی و ادم رو به جو داستان میبری بنویس حتما ادامشو خانومی
S-H-Z عزیز ممنون :)
sezzar عجله نکن و ممنون از تعریفت :)
pan.ss از تعریفت ممنونم :) و تا جای ممکن سعی می کنم دیگه این اتفاق نیفته که بخشی از داستانم رو با متن انگلیسی آهنگ بیان کنم و حس رو بیشتر با همین کلمات داستان وار فارسی منتقل کنم
pan مرسی دوست عزیز :) سعی می کنم بیشتر برای این داستان وقت بذارم تا اینجوری نشه قول نمی دم اما ختما" سعیم رو می کنم
mesle dastaneh ghablit ziba bood… edameh bede… hatman edameh bede… too kafam bebinam akharesh chi mishe… faghat jooneh harki doos dari bad tamoomesh nakon man be andazeh kafi daghoonam…
ادامه بده که بتو تو نویسندگی استعداد داری اگه من تو این سایت میام فقط بخاطر دو دلیله یکی بخاطر مجمومه داستان مدل ایرانی که نمیدونم چرا این دوست عزیز ادامه نداد یکی بخاطر مجمومه داستان دفترچه خاطرات من که این دو تا داستان از بهترین هایی هستن که من تا بحال خوندم مشتاقانه منتظر بقیه اش هستم هم این و هم مدل ایرانی
nazareh oon doostemoonam ghabool daram… yekam az lyric e ahanga kam kono bishtar dastano benevis…
و خیلی زیبا می نویسی,لیدا جان شما نویسنده ی حرفه ای هستین یا تازه کار؟
و در اخر خواهشا از اون داستان ها نشه که اخرش گریمون بگیره ها…
سلام. لیدا جالب بود .دلم نمیاد بزنم توی ذوقت نقطات قوتت بیشتر از نقاط ضعفت بود.امیدوارم بهتر بنویسی.ولی احساسم مگه تو یه دختر خجالتی هستی و ادبیات داستانت رو باید پخته تر کنی. نترس بنویس .چون از کلمات الت و… استفاده میکنی داستانت کمرنگ تر میشه ومظمون سکسی زیادی نداره در عوض احساسی وعشغولانه بید.بازم به تو که شعورت بیشتر از بعضی هاست و حرمت خیلی چیزا رو میدونی.- saman4644 -
2roste manam ehsas kardam ba inke hese ashegiyo ziyad kardi vali hese havaso azash gerefti mese gabli gashang bod.good luck
man motevaje nashodam niyaz bacheye ki bod to ke gofti dokhtari ya man bad motevaje shodam dige hal nadaram dobare bekhonamesh behem bego rasti dastanet ghashang bod edamasham benvis
دوستان عزیز به خوبی خودتون غلط های تایپی رو ببخشید امیدوارم از این قسمت هم خوشتون اومده باشه تااگه دوست داشتید من بازهم ادامه بدم و اگر نه هم که دیگه ادامه ندم.
ممنونم از همه ی دوستان :)