رابطه با اپلیکیشن هورنت

1403/01/20

سلام بچه ها چطورین سال جدید بر همه شما مبارک باشه
امیدوارم حال دلتون خوب باشه
بریم سراغ داستان
سرباز بودم دوازده ماه بودم شیش ماه مونده بود تموم کنم مرخصی های شهری که میگرفتم با رفیق هام تو پادگان میرفتیم بغل دکه و سیگار میگرفتیم می کشیدیم تا غروب بعدش دوباره برمیگشتیم پادگان
یه روز که خایه مالی افسر نگهبان رو میکردیم واسه مرخصی شهری اونم میگفت اصلا واسه چی میخواین مرخصی شهری میگفتیم تو این پادگان دلمون گرفت حقیقتا بریم بیرون حال و هوایی عوض کنیم بعد از کلی خایه مالی مثل همیشه مرخصی رو گرفتیم و رفتیم بغل دکه دوباره😅 کلا فقط سیگار و یه دستمون گوشی که همش سرمون تو اینستا بود
توی اکسپلور که میچرخیدم یه مرد میانسال جذاب چشممو گرفت از اونجایی که من هیچ رابطه جنسی نداشتم اما مرد های خرس رو خیلی دوست دارم که بهشون bear هم میگن . رفتم تو پیج طرف هم ایرانی بود هم پکیج فروش اما خیلی جذاب بود اسم پیجش هم هنوز دارم تو فارکس بود بعد ناخودآگاه به ذهنم رسید که برنامه دوست یابی سرچ کنم که چی میاره یکی از معروفترینش badoo بود نصبش کردم اما نمی شد فهمید که طرف گیه یا نه اگه هست پوزش چیه راستش رو هم بخواید نصف افرادی که توش بودن همه جذاب و مایه دار بودن عکس های خارج از کشورشونو گذاشته بودن و… برای همین رفتم تو اینترنت برنامه دوست یابی گی رو سرچ کردم و ایندفعه هورنت رو نصب کردم ثبت نام کردم خیلی خوب بود خدایی داخلش هر کسی که نزدیکت بود رو راحت پیدا میکرد سن رو گذاشتم روی چهل به بالا یکی دقیقا 4000ft فاصله داشت خیلی هم جذاب بود آنلاین هم بود از شانس من بهش پیام دادم و سلام کردیم گفت خوبی گفتم به خوبیت گفت پوزت چیه گفتم من ورسم گفت خیلی هم عالی عکس داری از خودت بدی اخه پروفت خالیه من گفتم اره تازه اکانت ساختم یه عکس از گالریم دادم گفت عجب صورت بی مویی داری .از بدنت عکس نداری ؟ گفتم نه بعدش فاصله منو توی بیو دیده بود گفت به هم نزدیکیم میخوای بیام دنبالت ؟ چون رفیقام پیشم بودن جوابشو دیگه ندادم برنامه رو بستم و رفتم اینستا و یه سیگار زدم بعد از یه ربع چند تا پیام از هورنت اومد دیدم عکس کیر و کونشو برام فرستاده واییییی اون لحظه انقدر کیرم شق شده بود نمیدونستم چطوری کنترلش کنم به رفیقام گفتم یه جایی کار دارم و رفتم دورتر بهش گفتم میای دنبالم ؟ معذرت خواهی هم کردم بابت اینکه مزاحمش شدم و بهش گفتم اون بیاد دنبالم لوکیشن دادم و گفتم بیا ده دقیقه بعد دیدم یه bmw x4 وایساد شیشه رو داد پایین گفت منتظر من نبودی عشقم ؟؟ من که هنگ کرده بودم پشمام ریخته بود گفت بیا بشین نشستم تو ماشین منو برد خونش بهش گفتم فقط میشه بعدش منو برسونی چون سربازم و مرخصیم تا ساعت 9 هستش .ساعت پنج بعد از ظهر بود .گفت چرا که نه عزیزم تلویزیون رو روشن کرد گرفت شبکه جم سریز خواهران و برادران داشت که من عاشق این سریال بودم نقش عاکف که منو دیوونه میکرد یهو اومد بغلم دستشو گذاشت رو پام بهم گفت سربازی خوش میگذره ؟ گفتم خوبه یهو دستشو آورد روی کیرم از رو شلوار میمالید منم از خجالتی سرم پایین بود یهو نگاش کردم ازم لب گرفت منم که خیلی لب گرفتن رو دوست دارم لبشو ول نمی کردم بعدش قرص داد بهم گفت که یه سکس طولانی مدت میخواد اولش ترسیدم چون نمیشه اعتماد کرد نکنه بیهوشم کنه و ازم سو استفاده کنه (منظورم فروش کلیه و … این حرفاس) دیگه ریسک کردم و خوردم بعدش دوباره لب گرفتیم و کیر همدیگه رو میمالیدیم بعدش شلوارشو در آورد و شلوار منم در آورد 🤤😅 اخخخخ نگم برات اول من براش ساک زدم بعد اون برای من یه جوری برام میخورد که پاهام میلرزید دوباره با هم لب گرفتیم و کیر همدیگه رو میمالیدیم بعدش کت و پیرهنشو در آورد منم پالرمو در آوردم و لباسمو… لخت لخت بودیم چسپیدیم به بدن همدیگه و من یهو سینه هاشو خوردم یهو دیدم بهش حال اومد دوباره خوردم و خوردم بعد اون شروع کرد به خوردن سینه های من خلاصه هر کاری میکرد منم میکردم 😅 یهو شهوتش از قبل بیشتر شد گفت بیا منو بکن وازلین رو برداشتم زدم به کیرم بعد گذاشتم لای کونش داخل نکردم و هی لای کونش بازی بازی میکردم طاقت نداشت برگشت لنگاشو داد بالا کیرمو با دست کرد تو کونش یه جوری روش تلمبه زدم وایییی خیلی خوب بود بعد همین طور که میکردمش لب هم میگرفتم بعد پوز داگی وایساد گفت بازم بکن هی کردم و کردم هی کونشو مالیدم کم کم داشت آبم میومد اما گفتم یکم بیشتر بکنمش پس بزارم اون منو هم بکنه بعد اون کیرشو میخواست بکنه توی کونم که سوزش بدی داشتم نمیتونستم خودمو کنترل کنم بعدش فهمید که سوزش دارم کلش رو بیرون کشید اول با یه انگشت بعد با دو انگشت بعد با سه انگشت سوراخمو نرم کرد واقعا ایده جالبی بود بعدش شروع کرد به گذاشتن کیر توی کونم دوباره داشتم میسوختم اما خیلی کمتر از قبل بود بهش گفتم تا ته فرو کن توم اونم فرو کرد و کم کم بهم حال داد اخخخ دیگه نگم برات اما اون مایل بود بیشتر بده تا بکنه دوباره جاها عوض شد و من رفتم روی کار بهم گفت صبر کن بعدش دمری خوابید روی زمین بعدش گفت منو بکن خیلی پوز باحالی بود خیلی حال کردم جدی جدی بعد آبم داشت میومد بهش گفتم آبم داره میاد گفت پس بیا بریم حموم آبتو نگه دار تا میتونی داشت کیرم میخوابید که تو حموم قمبل کرد دوباره شق کردم کردمش تا آبم داشت میومد آبمو ریختم روی سوراخ کونش بعدش هیچ حسی نداشتم صابونو داد بهم گفت یکم بدنمو بمال مالیدم براش اما دوباره تا کونو دیدم چسپیدم بهش کیرمو لای کونش گذاشتم و با صابون سینه هاشو میمالیدم اونم خوشش اومد واییی نگم برات دوباره سیخ شد و سر پایی کردم تو کونش جوووووون این دفعه خیلی بهم حال داد بعدش همین طور که میکردمش جق هم براش میزدم ابم اومد بعد از چند دقیقه آب اونم داشت میومد که گفتم بریز روم واییی چه حسی گرفته بودیم انگار فیلم پورن بازی کرده بودیم🤣🤣 بعد از حموم لباس هامونو پوشیدیم ساعت شده بود شیش و ده دقیقه که گفتم از عجایب پاییزه این همه وقت با همیم اما تازه ساعت شیشه اونم گفت اره پاییزه دیگه بعد بهم گفت سکس خیلی خوبی داشتیم با هم حال کردم به من گفت تو هم حال کردی؟ گفتم بیشترین حال رو من کردم که 😅 اونم خندید بعد گفت از بین سکس های خوبی که داشتم یکی تو بودی یکی از فامیلامون که اسمش علی بود خیلی کیر کلفتی داشت بهم گفت دوست داری بعد ها با هم بیشتر آشنا بشیم گفتم هر وقت باشه چرا که نه بعدش گفت میخوای برسونمت گفتم نزدیکه خودم میرم بعد گوشیمو با شارژرم برداشتمو رفتم بیرون اما یادم افتاد که نکنه طرف ایدز داشته باشه کلا خنده های لبم پرید دوباره رفتم از سوپر مارکت سیگار گرفتم و رفتم نزدیک دکه ساعت شد هفت و بیست و پنج دقیقه پیش رفیقام نشستم و با کلی استرس وایییی گفتم دیگه غلط بکنم بدون کاندوم وارد رابطه بشم رفیقام هی میپرسیدن کجا بودی و … منم گفتم فامیلم اومد دنبالم رفتم خونشون جاتون خالی پی اس فایو بازی کردیم 🤣🤣
گفت چرا انقدر زود برگشتی گفتم با مامانشون قهریم خانوادگی بخاطر همین از خونه زدم بیرون 😅 اما رفتم به طرف گفتم که ایدز نداشتی که گفت به جان مادرم که از همه بیشتر دوسش دارم ایدز ندارم بهش گفتم چرا قسم میخوری باشه باور میکنم . اخه خوشم نمیاد یکی مادرشو قسم میده . یه هفته بعد از اون روز هم پیج اینستاشو گرفتم هم منو میبره کافه و تجریش و فرحزاد و … خلاصه میگردونه .چهل و چهار سالشه و گفته منم کلا با چهار نفر تو رابطه بودم اولیش فامیلم دومی دوست قبلیم فقط بخاطر پول باهام بود اصلا حس نداشت بهم سومی هم کلا مریض بود و کثیف حال به هم زدن آخرش تویی که ازت راضیم تا الان
آخرشم با یکی دیگه دیدمش کات کردم خیانتش تو داستان بعدی …

اینم پایان ماجرا
وقت واسه نوشتنش یه ساعت و نیم …
میدونم سرتون درد میاد ولی چاره چیست داستان بایدطولانی باشه

نوشته: عباس


👍 6
👎 4
8901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

978953
2024-04-08 23:46:22 +0330 +0330

😂یزید اخه آدم رو عاکف کراش میزنه

5 ❤️

978954
2024-04-08 23:49:17 +0330 +0330

🤣خدایا میگه واقعا ایده جالبی بود

1 ❤️

978960
2024-04-09 00:05:04 +0330 +0330

اینهمه دختر و پسر خوشکل داخل سریال بود همه رو ول کردی رفتی رو عاکف کراش زدی، چه سلیقه ای داری مغزت رو گائیدم.

1 ❤️

979052
2024-04-09 13:11:09 +0330 +0330

میگن تو سربازی یا کونی میشی یا سیگاری الکی نیست، تو جفتشم شدی بدبختی 😂

1 ❤️