رابطه من با مادر و دختر

1402/07/20

داستان نیست خاطره ای از رابطه من با یه دختر و مادرش که پیش اومد برام .
یه شب تو اینستا یه پست غمگین دیدم رفتم کامنت رو بخونم یکی کامنت گذاشته بود نظرم جلب شد بهش پیام دادم ،زیاد نمیخوام توضیح بدم که چی شد فقط تا اینجا بگم باهاش دوست شدم و پیام و …بعد مدتی گفت شوهر داره و داره جدا میشه جالبش اینجا بود ۲ سال بود ازدواج کرده بودن اما باکره بود میگفت شوهرش مشکل داره و این حرفا تا اینکه قرار گذاشتیم بیاد خونم همدیگرو ببینیم یه روز مرخصی گرفتم و نرفتم سرکار سر ساعت مشخص اومد پذیرایی و …رو کاناپه کنارش بودم چشم و لبای خوشگلی داشت بدن لاغر و ترکه ای اما سینه هاش خوش فرم بودن بدون مقدمه گرفتم بغلم و بعدش لب گرفتم اونم مقاومتی نکرد و بعدش کم کم لباساشو درآوردم پوست سبزه و سینه های خوش فرم با هاله قهوه ای و نوک برآمده بعد کلی عشق بازی میخواستم شورتشو در بیارم مقاومت کرد گفت برات میخورم درآورد و کیرمو شروع کرد به خوردن عالی ساک میزد منم با سینه هاش و باسنش ور میرفتم کیرم داشت میترکید و کم کم داشت آبم میومد نگفتم بهش و یهویی همش تو دهنش خالی شد و سریع رفت سمت حموم منم ولو افتادم بعد چند دقیقه اومد و شاکی که چرا نگفتم و از این حرفا رابطمون ادامه داشت تا اینکه یه بار با اصرار زیاد من کوسشو دیدم و براش خوردم ارضا شد و کلی گریه کرد اما نمیزاشت بکنمش از عقب هم نمی داد این موضوع باعث شد دعوا کنیم و یه مدتی بی خبر از هم بودیم تا اینکه یه شب پیام داد جمعه خونه ای گفتم اره گفتم با مادرم میایم ناهار پیشت منم گفتم باشه فرداش اومدن و منم غذا سفارش دادم …از مادرش بگم که فیس خوبی نداشت از بدنی عالی بود ۵۲ ساله اما روپا فهمیدم طلاق گرفته و تنهاست و اونروز رفتن و شب یکی بهم پیام داد و گفت سودابه مادر مهلاست حرف زدیم و کلی چت تا اینکه همزمان با مهلا و سودابه چت داشتم و یجورایی با هم اوکی بودیم یه شب که خونه بودم زنگ خونه رو زدن درو باز کردم دیدم مهلا و مادرش با چمدون اومدن تو و سودابه گفت مهلا با شوهرش دعواش شده و نمیتونه ببره خونه خودش میترسه بیاد دنبالش برا همین اومدن پیش من اون شب حالشون خوب نبود دوتایشون قرص خوردن و چون دیروقت بود خوابیدیم چند روزی اونجا بودن تا اینکه یه روز رفتم خونه مدارک میخاستم خونه دیدم مهلا نیست سودابه گفت رفته دادگاه داره گفتم چرا تو نرفتی گفت دائیش باهاشه من برم با شوهر و مادر شوهرش دعوام میشه و بعدش گفت بیا بشین باهات کار دارم گفتم بگو یهویی گفت میخوای با من باشی اولش فکر کردم میخواد امتحانم کنه بهونه آوردم و مهلا بهونه کردم دیدم نه جدی میگم من که از دخترش فقط ساک و … بیشتر ندیدم گفتم بزار با مادره حال کنم بدون مقدمه لباساشو درآورد بدنش عالی خوشفرم از دخترش رو فرم تر بود سینه های بزرگتر و باسن خوشفرم کوسشم تمیز و جالبش اینکه تاج کوسش برآمده یکم لب بازی کردیم و سریع رفتم سینه هاشو میک زدن و مالیدن ناله هایی میرد که شهوتم بیشتر میشد ،منم کامل لخت شدم و رفتم سمت کوسش شروع کردم به خوردنش یهویی شروع کرد به فحش دادن که بکن و کیر میخام و بلند شد شروع کرد به خوردن کیر و تخمام و منم با سینهاش ور میرفتم و بعدش خوابید و اشاره کرد برم روش کیرمو مالیدم به روی کوسش و فرو کردم نمیدونم چرا اما خیلی وحشیانه میکردمش شاید بخاطر ناله هاش بود پاهاش رو شونه هام بود و تلمبه میزدم و بعدش برگشت و زیر شکمش بالشت گذاشت و باسنش اومد بالا و باز تلمبه زدن اونم تند تند داد میزد درد میکنه اما یجورایی مهلا تصور میکردم و میخاستم جبران کنم اون مدتی که باهاش بودم با این پوزیشن داشتم میکردمش که آبم دلشت میومد درآوردم و ریختم پشتش و ولو شدم اونم همونطوری دراز کشید و بعدش با دستمال پشتش و تمیز کردم و رفت دوش بگیره و منم لباسامو پوشیدم و رفتم . مهلا از شوهرش جدا شد و چند ماهی هم میومد خونه من بعضی وقتها با مادرش تا اینکه فهمیدم مهلا از رابطه من و مادرش خبر داره و بعدشم هم کم کم رابطمون کم شد الانم ازدواج کرده و فقط بعضی وقتها پیام میدیم به هم رابطه من و مادرشم ادامه داشت تا اینکه من جابجا شدم و دیگه خبری از مادرش ندارم .

نوشته: روهام


👍 11
👎 13
43801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

952403
2023-10-12 23:51:35 +0330 +0330

تاج کبیر شنیده بودم.تاج کس رو اولین باره میشنوم.مادره باشگاه دار بود؟

1 ❤️

952415
2023-10-13 00:24:11 +0330 +0330

جابه جا شدی مگه میزی چیزی بودی اوسکول شمارتو نداشت یا شمارشو نداشتی که بی خبر نباشی دروغ اخرش میزنه بیرون توهومی 😂😂😂

2 ❤️

952464
2023-10-13 08:52:07 +0330 +0330

کاری به لیسیدن کس 50ساله ندارم😂
ولی چطوری چندماه تو خونت بودن و فقط مامان میکردی 🤣🤣

0 ❤️

952489
2023-10-13 11:31:35 +0330 +0330

تو 8 خط اول داستانت
مخو زدی و بردی خونه
دنبالت نکردن که اینقدر خلاصه میگی

0 ❤️

952559
2023-10-13 20:07:56 +0330 +0330

52 سال اخه 😀 کس ندیده

0 ❤️