رازی که سر به مهر ماند (۲)

1402/05/25

...قسمت قبل

فکر نمیکردم بازدید انقدر زیاد باشه پس میخوام ادامه داستانو براتون بگم
راستش من دیر به بلوغ رسیدم البته نسبت به هم سن و سالام اینارو میگم که قابل تصور باشه قیافه و هیکلم (من از بچگی تا اونجایی که یادمه همش رشته های مختلف ورزشی رو دو و سه سال دنبال کردم ولی به دلیل مخالفت بابام که عقیده داشت ورزش آدمو از درس خوندن دور میکنه منم مجبور میشدم به مدت یه بار کنارش بزارم) بد نیست…

سرمو با دستاش بلند کرد موهای خاله لیلا بهم ریخته بود دور لبم نوکه دماغم میسوخت تو چشام نگاه کرد
-:وای عزیزم خیلی خوب بود …
صورتمو گرفت برد جلو لبامو میبوسید بوسهای ریز رو لپم رو گونم رو چشمم و من بیشترو بیشتر سعی میکردم خودمو از رو شلوار به خالم بچسبونم
-:عزیزم خالتو دوست داری؟ دوس داری منم برات بخورم؟
راستش من تا اون زمان رابطه ای به اون صورت نداشتم یه چندبار مالیدنای بچگی اما فیلم دیده بودم گفتم:
خاله میشه بزارم توش
-: تو چی؟
تو اینجا
-:عزیزم تو که کارتو خوب بلد بودی اسمشو بلد نیستی؟
چرا
-:پس چیزی میخوای درست درخواست کن
گفتم خاله میشه بکنم (آرومتر گفتم)کصت
یهویی خاله ذوق کرد وایی عزیزم آره میشه قربونت برم
(تا حالا خالمو اینقدر مهربون ندیده بودم احساس میکردم همش یه خوابه)
برای اولین بار کیرم داشت به کس یه زن می خورد فشار میدادم که لیز میخوردو میرفت تو خیلی خیس بود کصش خیلی
-:آخخخ عزیزم سپهر بکن خاله لیلا رو بکن توووشش
چشم خاله جون مرسی خیلی دوست دارم و لباشو بوسیدم
-:آییی آره فشار بده بره تا ته خاله آره همینجوری اوووفففف فشار بده عزیزم…… دوست داری ممه های خاله رو میک بزنی؟
همینجوری که روش بودم داشتم تلمبه میزدم با دستش یکی از ممه هاشو گرفت گذاشت تو دهنم
-:بخور سپهرم …بخوووررر عزیزززم … آاااخخخخ…سسسپپپهررر آییی… سپهر تا حالا با کسی سکس داشتی؟
آره خاله جون
-:آه آیی… با کی عزیزم؟
با دختر همسایمون
-: یعنی کردیش؟
نه خاله جون در حد خوردنو اینا
-: آخخخ …. ممممم. …کس خالتو خوشگل تر بود یا اون؟
راستش من از سوالاش خجالت میکشیدم ولی انگار خاله دوست داشت حرف بزنیم گفتم مال شما خاله جون
-: آه… اوووههه … دوسش داری؟ دوست داشتی خوردیش؟ خوشمزه بود؟….آههممممم… بزن آییی … جرم بده… محکمتررر … آاااخخخ فدات بشم سپهرمم… عزیزم؟… کص خاله داغهه ؟… آره ؟
باهام حرف بزن عزیزم
ولی من تنها جمله ای که ازم دراومد همین بود

خوبه خاله جون دوس داری؟
-:واااییی آره خاله جون بزززننن … محکمتررر … آره بیشششتررر… سپهر وحشی شووو … آیییی نوک سینه مو بککککنننن … اوووویییی… بیششششتتتررر …
آییییی
خاله جون دارم میشم
-:اووففف بریزز رو ممه هام عززیییزممم
اومدم پاشم که همه آبم ریخت رو کص و شکم خالم
یعنی میلرزیدم خالمم با دست تلاش میکرد همه آبم تخلیه شه یهو همونجوری بغلم کرد و به خودش فشارم میداد
-:شدی عزیز؟ خوب بود؟ آره دوست داشتی
راستش ارضا شده بودم ولی سر تا پام پر پشیمونی بود انگار روم نمیشد دیگه سرمو بلند کنم
که خالم یهویی دستمو گرفت گذاشت رو کصش
-:هنوز کارم باهات تموم نشده بمالش عزیزممم بمال … آره اینجوری… انگشتتو بکن توشش… آره سپهرم همینجوری یواشششش… آاهههه … آررررههه عزیییزززم… ممه هامو بخور
منم که فقط دوست داشتم زودتر تموم بشه سعی میکردم هر چی که میگه به بهترین شکل ممکن انجام بدم داشتم ممه هاشو میخوردم تند تند همزمان با انگشتم نقطه جی شو میمالیدم که خودش یادم داد
که یهویی صدای خاله بالا رفت
-:آه آییی … ههههمممممم… هاااییی… جوووون … بخور پسر … بخور دارم میشممم… ممممم… وااایییی
که یهو با دستش دستمو گذاشت رو چوچولش و با دست دیگش سرمو فشار داد به سینش که مجبور شدم گازش بگیرم که با یه جیغ ممتد یهوو لرزید و ارضا شد
-:آآآآه ه ه ههه … آیییی… عزیییززززممم … همینو میخواستی؟… خاله رو دیوونه کردی؟ همینو میخواستی؟ … آره( و همینجوری ادامه میداد صداش یواشتر میشد انگار با خودش حرف میزد)
همینجوری شاید ۱۰ دقیقه ای تو همین حالت موندیم
که یهو سرمو بلند کرد تو چشام نگاه کرد یه بوس ریز از لبم گرفت و یه خنده مهربون گوشه ی لبش کم کم داشت محو میشد
یهو جدی شد گفت: سپهر این یه رازه بین ما اگر به کسی بگی هر دومونو میکشن اینو میدونی که
منم که فقط دوست داشتم زودتر از اون حالت بیرون بیایم گفتم بله خاله میفهمم من بزرگ شدم میتونی بهم اعتماد کنی
-:وایی عزیز دلمی تو خیلی خوب بود بهتره زودتر برم دیگه دیره
و یهویی پاشد با کلینکس خودشو پاک کرد و لباساشو پوشید راستش هنوز تو شوک بودم انگار سرجام میخکوب شده بودم نمیدونم حسمو چجوری توصیف کنم مثل ترس همراه پشیمونی و گنگی …
خلاصه که خاله پوشید و داشت میرفت که دوباره اومد سمتم از رو مبل بلندم کرد یهو با تمام وجود بغلم کرد
-: عزیزم یادت نره خاله خیلی دوست دارم اگه تو هم خالتو دوست داری به کسی راجب امروز هیچی نگی باشه؟
نه خاله چطور چیزی میگم
-:بگو جون خاله؟
به جون خاله
-؛ باشه عزیزم حالا بعدا میبینمت بازم
خالم با شیطنت دست کرد تو کیسه خریدش شرتی رو که پاش بود داد دستم گفت عزیزم اینم یادگاریه من به تو احساس کردم دوسش داری
منم گرفتم گفتم مرسی خاله جون دوباره همو بوسیدیم خالم خداحافظی کرد و رفت
بعد رفتن خاله همه ی اون اتفاقا جلوی چشمام بود شورت خاله رو دستم گرفتم و بو کردم بوی کص خاله تو بوی تازگی شورت… انگار همه چیزو داشتم از اول تجربه کردم
شورت خاله حس خوبی بهم داد که تصمیم گرفتم نگهش دارم
بماند که مادرم پیداش کرد دعوا شد و بعدا یه عالمه دروغ پشت هم مجبور شدم بابتش ببافم
خلاصه که اون روز گذشت و دیگه با خالم سعی میکردم رو در رو نشم دیگم پیش نیومد همین یه بار بود همون سال خالم بعد از طلاقش با یکی ازدواج کرد و از ایران رفتن زیاد ازش خبر ندارم گهگداری تو اینستا پست و استوری بزارم لایک میکنه
این اتفاق هم همیشه یه راز موند مثل بقیه ی اتفاقا
راستش من خواستم داستانامو براتون بزارم فارغ از کم لطفی دوستان من شاید زیاد نگارشم خوب نباشه و بعضی جاها آب و تاب بهش بدم ولی خب شخصیتها و اتفاقات واقعیه ریا نباشه من تو زندگیم داستان سکسی زیاد بوده ولی خب همین روابط مختلف باعث شد که قلبم هزار تکه بشه پس میخوام اگر استقبال شد بعضی از داستانهای سکسی که جالب بودن و با حال بودن رو براتون بزارم
داستان بعدی مربوط به یه سفر خونوادگیه که همون سال اتفاق افتاد و با حال بود

نوشته: شیان


👍 23
👎 7
49201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

942674
2023-08-16 23:49:27 +0330 +0330

هزار تیکه شدن قلب چه ربطی به سکس های متنوع داره
اسکل ادم هر رو بکنه دل نمیبنده بهش
ولی اونیم‌که دل بست بهش نباید به این راحتی بکنه
به وقتش

1 ❤️

942696
2023-08-17 00:58:25 +0330 +0330

بیشور خب داستان بعدیم مینوشتی دیگه این که یه ذره ته مونده قبلی بود

1 ❤️

942776
2023-08-17 09:38:40 +0330 +0330

مهندس نکنیمون یوقت .
تخیلاتت۲۰ بیست ادامه بده و دودستی بزن🤣

0 ❤️

942802
2023-08-17 15:10:36 +0330 +0330

دیوث خان عالم انگار عابد شب زنده داره ریا نشه دیگه فانتزی جث و جقیدن ریاش چیه مثلا میخوای بگی هنر کردی کوه دماوندو جابجا کردی جق بزن فکر کن فانتزی بساز وخکب و بدرد بخور

0 ❤️

942830
2023-08-17 17:53:41 +0330 +0330

قبول داری توهمت رو نوشتی؟؟؟؟؟خیالات تو یا خیارای ما تو کس اون خالت.مطمعن باش واس هر شور و سوتین که گرفته بود بجاش تو اتاق پرو کس داده بود.توآخریش بودی.اونیم که هی میخوردی آب فروشنده هابود

0 ❤️

942861
2023-08-17 23:17:09 +0330 +0330

این راز که قرار بود به کسی نگی تا حالا 13600 تا ویو خورده 😂

0 ❤️

942957
2023-08-18 10:26:19 +0330 +0330

جالب بود

0 ❤️

943576
2023-08-22 02:06:56 +0330 +0330

پس خاله گاییدت و رفت 😂🤣

0 ❤️